همجنس‌گرایی در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:


===استدلال‌ رقیب===
===استدلال‌ رقیب===
آرش نراقی سخن خود را با این مقدمه آغاز می‌کند که موضوع داوری حقوقی و اخلاقی رفتاری است که از روی  اختیار واقع شود. از این رو، خواه رفتار بیرونی خواه تمایلات درونی فرد، به شرط آن که تحت اراده و مدیریت او باشند، متصف به صفات خوب و بد  یا مجاز و غیرمجاز خواهند بود. زیرا در صورتی که عملی از انسان سر بزند، که غیراختیاری باشد، امر یا نهی او بی‌معنی است، بنابراین موضوع قضیه اخلاقی یا حقوقی قرار نخواهد گرفت. وی با توجه به این نکته می‌گوید اگر موضوع پژوهش خود را [[میل جنسی]] به [[هم جنس|همجنس]] قرار دهیم، موضوع هیچ داوری قرار نخواهد گرفت. زیرا میل [[جنس و جنسیت|جنسی]] به [[هم‌جنس|همجنس]] دقیقاً همانند گرایش (یا بخوانید عشق) به غیر[[هم‎جنس]] که در اکثر افراد جامعه ([[مرد]] و [[زن]]) وجود دارد، امری غیراختیاری است.  
آرش نراقی سخن خود را با این مقدمه آغاز می‌کند که موضوع داوری حقوقی و اخلاقی رفتاری است که از روی  اختیار واقع شود. از این رو، خواه رفتار بیرونی خواه تمایلات درونی فرد، به شرط آن که تحت اراده و مدیریت او باشند، متصف به صفات خوب و بد  یا مجاز و غیرمجاز خواهند بود. زیرا در صورتی که عملی از انسان سر بزند، که غیراختیاری باشد، امر یا نهی او بی‌معنی است، بنابراین موضوع قضیه اخلاقی یا حقوقی قرار نخواهد گرفت. وی با توجه به این نکته می‌گوید اگر موضوع پژوهش خود را [[میل جنسی]] به [[هم جنس|همجنس]] قرار دهیم، موضوع هیچ داوری قرار نخواهد گرفت. زیرا میل [[جنس و جنسیت|جنسی]] به [[هم‌جنس|همجنس]] دقیقاً همانند گرایش (یا بخوانید عشق) به غیر[[هم‎جنس]] که در اکثر افراد جامعه ([[مرد]] و [[زن]]) وجود دارد، امری غیراختیاری است.  


در ادامه، آقای نراقی مفهوم [[هم‎جنس گرایی|هم‎جنس‌گرایی]] را توضیح داده و می‌گوید بنابر انس و شهرت برخی مفاهیم قرآنی در میان مسلمانان، ممکن است واژگان خاص به معانی خاصی ارجاع شوند. از جمله این واژگان [[هم جنس گرایی|همجنس‌گرایی]] است که با عمل قوم لوط یکی دانسته می شود. آقای نراقی آن‌چنان که معتقد است مهم ترین استدلال در سنت فلسفی هم غربی و هم اسلامی، بر رد اعمال [[هم‌جنس گرایانه‌|همجنس‌گرایانه‌]]، برهان امر غیرطبیعی است اما متأسفانه بدون ارایه هرگونه سندی از کاربرد این برهان توسط اندیشمندان اسلامی، دست به تقریر و سپس ابطال آن می برد. به این ترتیب نتیجه می‎گیرد که همه رفتارهای [[هم‌جنس گرایانه|همجنس‌گرایانه]] به لحاظ اخلاقی روا هستند.
در ادامه، آقای نراقی مفهوم [[هم‎جنس گرایی|هم‎جنس‌گرایی]] را توضیح داده و می‌گوید بنابر انس و شهرت برخی مفاهیم قرآنی در میان مسلمانان، ممکن است واژگان خاص به معانی خاصی ارجاع شوند. از جمله این واژگان [[هم جنس گرایی|همجنس‌گرایی]] است که با عمل قوم لوط یکی دانسته می شود. آقای نراقی آن‌چنان که معتقد است مهم ترین استدلال در سنت فلسفی هم غربی و هم اسلامی، بر رد اعمال [[هم‌جنس گرایانه‌|همجنس‌گرایانه‌]]، برهان امر غیرطبیعی است اما متأسفانه بدون ارایه هرگونه سندی از کاربرد این برهان توسط اندیشمندان اسلامی، دست به تقریر و سپس ابطال آن می برد. به این ترتیب نتیجه می‎گیرد که همه رفتارهای [[هم‌جنس گرایانه|همجنس‌گرایانه]] به لحاظ اخلاقی روا هستند.
خط ۳۵: خط ۳۰:


نظریه اسلامی قانون طبیعی افزون بر نشان دادن تمایز انسان از دیگر موجودات هستی، با توجه به دو عنصر محتوای خود را بیان می‌کند: الف)حقیقت انسان  ب)هدف از آفرینش او.
نظریه اسلامی قانون طبیعی افزون بر نشان دادن تمایز انسان از دیگر موجودات هستی، با توجه به دو عنصر محتوای خود را بیان می‌کند: الف)حقیقت انسان  ب)هدف از آفرینش او.




حقیقت آدمی مراتب سه‌گانه ای دارد که بالاترین مرتبه حقیقت انسان، عقل است. منظور از عقل در نظریه قانون طبیعی، عقل عملی است. از آن جا که در این نوشتار نظریه قانون طبیعی اسلامی در فلسفه متعالیه (ملاصدرا) مورد نظر است، حقیقت آدمی، نفس او است، که از طبیعی‌ترین مرتبه آغاز می شود و تا روحانی تری مرتبه باقی است. پس از این به بعد برای اشاره به »طبیعت«انسان می توانیم از واژه نفس استفاده کنیم.  
حقیقت آدمی مراتب سه‌گانه ای دارد که بالاترین مرتبه حقیقت انسان، عقل است. منظور از عقل در نظریه قانون طبیعی، عقل عملی است. از آن جا که در این نوشتار نظریه قانون طبیعی اسلامی در فلسفه متعالیه (ملاصدرا) مورد نظر است، حقیقت آدمی، نفس او است، که از طبیعی‌ترین مرتبه آغاز می شود و تا روحانی تری مرتبه باقی است. پس از این به بعد برای اشاره به »طبیعت«انسان می توانیم از واژه نفس استفاده کنیم.  






یکی از نخستین گزاره‌هایی که عقل عملی در نظریه اسلامی قانون طبیعی به صورت فرمان صادر می کند، آن است که انسان برای رسیدن به تکامل باید به هر یک از نیازهای طبیعی خود پاسخ مطلوب دهد. یکی از گزاره‎‌‌های به دست آمده از علم حضوری انسان به خود که معطوف به بحث ما است، احساس نیاز آدمی به داشتن فرزند، یکی از عوامل میل به تولید مثل است«ای قوها افزون بر قوه غاذیه و منمیه که آثارشان به شخص بر می‌گردد، در جهت حفظ نوع بوده و بنابر این،  نیاز نوع انسان‌ها را تامین می‌کند.
یکی از نخستین گزاره‌هایی که عقل عملی در نظریه اسلامی قانون طبیعی به صورت فرمان صادر می کند، آن است که انسان برای رسیدن به تکامل باید به هر یک از نیازهای طبیعی خود پاسخ مطلوب دهد. یکی از گزاره‎‌‌های به دست آمده از علم حضوری انسان به خود که معطوف به بحث ما است، احساس نیاز آدمی به داشتن فرزند، یکی از عوامل میل به تولید مثل است«ای قوها افزون بر قوه غاذیه و منمیه که آثارشان به شخص بر می‌گردد، در جهت حفظ نوع بوده و بنابر این،  نیاز نوع انسان‌ها را تامین می‌کند.




از نظرگاه فلسفی، تنها تفاوت نفس ناطقه انسان با مرتبه نباتی و حیوانی در این است که نفس ناطقه جامع همه مراتب و به‌کار گیرنده قوای همه آنهاست، تا از آنها در خدمت و در مسیر هدف کلی عقلی، یعنی نیل انسان به بالاترین درجه کمال استفاده کند. این ساختار هماهنگ کننده، اقتضای حقیقت انسان است. اما صرف وجود قوا و غایت، بدون شرایط تسهیل کننده، نیل به غایت را محقق نمی‌سازد. رسیدن به هر مقصد، در وهله نخست مشروط به آغاز حرکت از مبدأ، سپس ادامه حرکت در مسیر است. اما از آن جا که حرکت، مشمول زمان و مراتبی از دشواری است برای تسهیل و آسان شدن نیازمند اموری است. لذت از جمله همان شرایط تسهیل کننده است. امری که در مسیر بی غایت ذی غایت تعبیه شده است.
از نظرگاه فلسفی، تنها تفاوت نفس ناطقه انسان با مرتبه نباتی و حیوانی در این است که نفس ناطقه جامع همه مراتب و به‌کار گیرنده قوای همه آنهاست، تا از آنها در خدمت و در مسیر هدف کلی عقلی، یعنی نیل انسان به بالاترین درجه کمال استفاده کند. این ساختار هماهنگ کننده، اقتضای حقیقت انسان است. اما صرف وجود قوا و غایت، بدون شرایط تسهیل کننده، نیل به غایت را محقق نمی‌سازد. رسیدن به هر مقصد، در وهله نخست مشروط به آغاز حرکت از مبدأ، سپس ادامه حرکت در مسیر است. اما از آن جا که حرکت، مشمول زمان و مراتبی از دشواری است برای تسهیل و آسان شدن نیازمند اموری است. لذت از جمله همان شرایط تسهیل کننده است. امری که در مسیر بی غایت ذی غایت تعبیه شده است.
حال نکته ای که در مسأله حاضر اهمیت اساسی دارد، آن است که؛ تولید مثل غایت نباتی قوه مولده نفس بوده و نتیجه آن تحکیم بنای نوع انسان در جهان هستی است، اما ضمناً از مقدمات تسهیل کننده یعنی لذت [[جنسی]] بهره دارد. بنابراین  براساس مقدمات فلسفی اسلامی »لذت در عملیات [[جنس و جنسیت|جنسی]] فقط جنبه طریقیت داشته، خود، غایت نیست. به دیگر سخن لذتی که در [[نکاح]] و همبستری با [[جنس]] مخالف قرار داده شده است شأنی مستقل ندارد، تا به خودی خود به عنوان هدف تعیین شود. در مقاله به صورت مفصل در این باب سخن گفته شده است.
حال نکته ای که در مسأله حاضر اهمیت اساسی دارد، آن است که؛ تولید مثل غایت نباتی قوه مولده نفس بوده و نتیجه آن تحکیم بنای نوع انسان در جهان هستی است، اما ضمناً از مقدمات تسهیل کننده یعنی لذت [[جنسی]] بهره دارد. بنابراین  براساس مقدمات فلسفی اسلامی »لذت در عملیات [[جنس و جنسیت|جنسی]] فقط جنبه طریقیت داشته، خود، غایت نیست. به دیگر سخن لذتی که در [[نکاح]] و همبستری با [[جنس]] مخالف قرار داده شده است شأنی مستقل ندارد، تا به خودی خود به عنوان هدف تعیین شود. در مقاله به صورت مفصل در این باب سخن گفته شده است.
==نتیجه گیری==  
==نتیجه گیری==  


آرش نراقی در مقاله درباره اقلیت‌های [[جنسی]] بر مبنای استدلال عقلی تلاش کرده است به بازخوانی براهین رد طبیعی بودن رفتارهای [[هم‌جنس گرایانه]] بپردازد، و با خدشه در هر یک به اثبات روایی و اخلاقی بودن این گونه رفتارها نایل آید. وی با روشی جدلی و غیربرهانی وارد شده، و از این جهت به نظر می‎رسد مبتلا به عدم تنقیح مبانی خود گردیده است. از این گذشته، در تقریر قانون طبیعی از منظر عقل عملی در فلسفه اسلامی دچار کاستی‌هایی شده است. این کاستی‌ها از کاستی در التزام به شرایط تعریف طبیعت گرفته تا ایراد در غایت طبیعی نفس انسانی وجود دارد.  
آرش نراقی در مقاله درباره اقلیت‌های [[جنسی]] بر مبنای استدلال عقلی تلاش کرده است به بازخوانی براهین رد طبیعی بودن رفتارهای [[هم‌جنس گرایانه]] بپردازد، و با خدشه در هر یک به اثبات روایی و اخلاقی بودن این گونه رفتارها نایل آید. وی با روشی جدلی و غیربرهانی وارد شده، و از این جهت به نظر می‎رسد مبتلا به عدم تنقیح مبانی خود گردیده است. از این گذشته، در تقریر قانون طبیعی از منظر عقل عملی در فلسفه اسلامی دچار کاستی‌هایی شده است. این کاستی‌ها از کاستی در التزام به شرایط تعریف طبیعت گرفته تا ایراد در غایت طبیعی نفس انسانی وجود دارد.  


هم‌چنان که غایت را متعدد فرض کرده است. در این نوشتار نقطه ثقل بحث را بر تعریف قانون طبیعی در فلسفه اسلامی (حکمت عملی) قرار داده، و اثبات کردیم طبیعت انسان همان نفس او است. چرا که براساس فلسفه صدرایی یعنی آخرین گزارش موجود از حکمت اسلامی سخن می‌گوییم. این نفس دارای قوایی است و هر قوه غایتی دارد تا غایت نهایی. غایت قوه مورد بحث ما  قوه مولده است. غایت این قوه حفظ نوع در امر تولید مثل است. این غایت براساس قاعده سنخیت در علت و معلول باید دارای غایات متوسطه‌ای از جمله لذت باشد.  
هم‌چنان که غایت را متعدد فرض کرده است. در این نوشتار نقطه ثقل بحث را بر تعریف قانون طبیعی در فلسفه اسلامی (حکمت عملی) قرار داده، و اثبات کردیم طبیعت انسان همان نفس او است. چرا که براساس فلسفه صدرایی یعنی آخرین گزارش موجود از حکمت اسلامی سخن می‌گوییم. این نفس دارای قوایی است و هر قوه غایتی دارد تا غایت نهایی. غایت قوه مورد بحث ما  قوه مولده است. غایت این قوه حفظ نوع در امر تولید مثل است. این غایت براساس قاعده سنخیت در علت و معلول باید دارای غایات متوسطه‌ای از جمله لذت باشد.  


اگر لذت [[جنس و جنسیت|جنسی]] در مسیر خود قرار گرفت یعنی در ارتباط بین دو [[غیرهمجنس|غیر همجنس]]، جایز است و الا از مسیر عقلانی خارج و قبیح خواهد بود. لذت نیز یکی است چرا که کمال به وحدت کامل است و الا تکثر همین نقصان خواهد بود. حاصل آن که عقل عملی در فلسفه اسلامی اقتضا دارد هر عمل [[جنس و جنسیت|جنسی]] غیر [[هم‎جنس گرا]] که به غرض رسیدن به غایت تولید مثل و حفظ نوع باشد، در مسیر کمال نهایی آنان است. در این بین نیز غایات تسهیل کننده از جمله لذت قرار دارند اما نباید از آن‎ها به استقلال استفاده شود. موارد استثنایی هم تبصره‌ای بیش نیستند.
اگر لذت [[جنس و جنسیت|جنسی]] در مسیر خود قرار گرفت یعنی در ارتباط بین دو [[غیرهمجنس|غیر همجنس]]، جایز است و الا از مسیر عقلانی خارج و قبیح خواهد بود. لذت نیز یکی است چرا که کمال به وحدت کامل است و الا تکثر همین نقصان خواهد بود. حاصل آن که عقل عملی در فلسفه اسلامی اقتضا دارد هر عمل [[جنس و جنسیت|جنسی]] غیر [[هم‎جنس گرا]] که به غرض رسیدن به غایت تولید مثل و حفظ نوع باشد، در مسیر کمال نهایی آنان است. در این بین نیز غایات تسهیل کننده از جمله لذت قرار دارند اما نباید از آن‎ها به استقلال استفاده شود. موارد استثنایی هم تبصره‌ای بیش نیستند.
۷٬۷۵۹

ویرایش