زهرا زارعی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
زهرا زارعی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
رجل سیاسی کسی هست که در میان سه دسته شیوه اداره جامعه یعنی الهی، مادی و شیطانی، سیاست‌های الهی را برای هدایت جامعه مد نظر قرار دهد و به عنوان سیاستمدار تراز در امور داخلی و بین المللی نقش آفرینی نماید.   
رجل سیاسی کسی هست که در میان سه دسته شیوه اداره جامعه یعنی الهی، مادی و شیطانی، سیاست‌های الهی را برای هدایت جامعه مد نظر قرار دهد و به عنوان سیاستمدار تراز در امور داخلی و بین المللی نقش آفرینی نماید.   
== رجل ==
== رجل ==
رجل سیاسی از ترکیب دو واژه رجل و سیاسی ساخته شده است که برای فهم مفهوم آن ناگزیر از تعاریف آن دو می‌باشیم. [[رجل]] در لغت به معنای مرد است، همچنین به معنای پا به شرط کسر ر و بزرگ نیز آمده است. <ref>[https://abadis.ir/fatofa/%D8%B1%D8%AC%D9%84 سایت آبادیس به نقل از لغت نامه دهخدا]</ref> جمع این لغت رجال می‌باشد.
رجل سیاسی از ترکیب دو واژه رجل و سیاسی ساخته شده است که برای فهم مفهوم آن ناگزیر از تعاریف آن دو می‌باشیم. [[رجل]] در لغت به معنای مرد است، همچنین به معنای پا به شرط کسر ر و بزرگ نیز آمده است.<ref>[[https://abadis.ir/fatofa/%D8%B1%D8%AC%D9%84 سایت آبادیس به نقل از لغت نامه دهخدا</ref> جمع این لغت رجال می‌باشد.
 
== سیاسی ==
== سیاسی ==
سیاست/سیاسی به معنای اهل سیاست بودن است. در لغت و اصطلاح معانی مختلفی دارد. از جهت لغوی به مفهوم تدبیر، اصلاح و تربیت است. از این رو، در معانى امر و نهی کردن مردم، ریاست کردن، حکم راندن، مصلحت اندیشیدن، کیفر دادن، تربیت و ادب کردن، تمرین دادن حیوانات، به اصلاح چیزى همت گماردن، نگاهداری و حراست، به کار رفته است.<ref>[https://abadis.ir/fatofa/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA سایت آبادیس، واژه سیاست به نقل از لغت نامه دهخدا.]</ref> بنابر این سیاست را به معنای تصدی شئون رعیت و تدبیر امور مملکت می دانند.<ref> خدادادی، مبانی علم سیاست، 1390ش، ص 17 </ref>
سیاست/سیاسی به معنای اهل سیاست بودن است. در لغت و اصطلاح معانی مختلفی دارد. از جهت لغوی به مفهوم تدبیر، اصلاح و تربیت است. از این رو، در معانى امر و نهی کردن مردم، ریاست کردن، حکم راندن، مصلحت اندیشیدن، کیفر دادن، تربیت و ادب کردن، تمرین دادن حیوانات، به اصلاح چیزى همت گماردن و نگاهداری و حراست، به کار رفته است.<ref>[https://abadis.ir/fatofa/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA سایت آبادیس، واژه سیاست به نقل از لغت نامه دهخدا.]/</ref> بنابر این سیاست را به معنای تصدی شئون رعیت و تدبیر امور مملکت می دانند.<ref> خدادادی، مبانی علم سیاست، 1390ش، ص 17 </ref>
در معنای اصطلاحی آن نیز به عنوان نمونه پیتر مرکل، سیاست را در چارچوبی اخلاقی چنین تعریف می‌کند: سیاست، در بهترین حالت، جستجوی اصیل و باشکوهی است برای برقراری نظم، عدالتی شایسته، تمام و کمال و در بدترین حالت، دزدی خودخواهانه قدرت، افتخار و ثروت است.
در معنای اصطلاحی آن نیز به عنوان نمونه پیتر مرکل، سیاست را در چارچوبی اخلاقی چنین تعریف می‌کند: سیاست، در بهترین حالت، جستجوی اصیل و باشکوهی است برای برقراری نظم، عدالتی شایسته، تمام و کمال و در بدترین حالت، دزدی خودخواهانه قدرت، افتخار و ثروت است.