Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۶: خط ۲۶:
|خدمات            =
|خدمات            =
}}
}}
هما ناطق (زاده ۵ خرداد ۱۳۱۳ – درگذشته ۱۲ دی ۱۳۹۴) نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه در رشتهٔ تاریخ بود. وی با سابقه تدریس در دانشگاه تهران و دانشگاه سوربن، تحقیقات فراوانی در زمینه تاریخ مشروطیت و دوران قاجار انجام داده بود.خانم ناطق به جریان روشنفکری و چپ ایران تعلق داشت و قبل از انقلاب با سازمان چریک‌های فدایی خلق همکاری سیاسی داشت.
هما ناطق (زاده ۵ خرداد ۱۳۱۳– درگذشته ۱۲ دی ۱۳۹۴) نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه در رشتهٔ تاریخ.
 
وی با سابقه تدریس در دانشگاه تهران و دانشگاه سوربن، تحقیقات فراوانی در زمینه تاریخ مشروطیت و دوران قاجار انجام داده بود. خانم ناطق به جریان روشنفکری و چپ ایران تعلق داشت و قبل از انقلاب با سازمان چریک‌های فدایی خلق همکاری سیاسی داشت.
==زندگی‌نامه و تحصیلات==
==زندگی‌نامه و تحصیلات==
هما ناطق در ۵ خرداد ۱۳۱۳ در ارومیه زاده شد. پدربزرگش یک روحانی به نام میرزا جواد ناطق بود که در مبارزات مشروطه حضور داشت. پدرش ناصح ناطق در اروپا تحصیل کرده‌بود و اهل ادبیات و شعر بود. اما مادرش نصرت رفیعی، از خانواده‌ای فئودال و در واقع فرزند پنجم میرزا تقی خان امیرکبیر بود و در یک خانواده‌ای قجری و مذهبی بزرگ شده بود.<ref>ویکی پدیا صفحه هما ناطق</ref>
هما ناطق در ۵ خرداد ۱۳۱۳ در ارومیه زاده شد. پدربزرگش یک روحانی به نام میرزا جواد ناطق بود که در مبارزات مشروطه حضور داشت. پدرش ناصح ناطق در اروپا تحصیل کرده‌ بود و اهل ادبیات و شعر بود. اما مادرش نصرت رفیعی، از خانواده‌ای فئودال و در واقع فرزند پنجم میرزا تقی خان امیرکبیر بود و در یک خانواده‌ای قجری و مذهبی بزرگ شده بود.<ref>ویکی پدیا صفحه هما ناطق</ref>
او در کودکی به همراه خانواده به تهران نقل مکان کرد و دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه مهر و فیروزکوهی و متوسطه را در دبیرستان انوشیروان دادگر و سپس در نوربخش (تهران) گذراند و بعد از اتمام کلاس دهم او را به انگلستان فرستادند و بعد از نزدیک به دو سال و زمانی که با داریوش شایگان آشنا شده بود، به ایران بازگشت. در سال ۱۳۳۴ بود که برای تحصیلات دانشگاهی و با بورس دولت فرانسه به پاریس رفت. در همان ایام آغازین ورود به فرانسه و در سال ۱۳۳۵ بود که با «ناصر پاکدامن» پیوند زناشویی می‌بندد. ازدواجی که برآیند آن دو فرزند بود: میشا و روشنک.
او در کودکی به همراه [[خانواده]] به تهران نقل مکان کرد و دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه مهر و فیروزکوهی و متوسطه را در دبیرستان انوشیروان دادگر و سپس در نوربخش (تهران) گذراند و بعد از اتمام کلاس دهم او را به انگلستان فرستادند و بعد از نزدیک به دو سال و زمانی که با داریوش شایگان آشنا شده بود، به ایران بازگشت.  
هما ناطق همه دوره‌های دانشگاهی تا دکترا را در پاریس و در دانشگاه سوربن طی کرد. رساله دکتری خود را نیز درباره افکار «سیدجمال الدین اسدآبادی» نگاشت که با مقدمه «ماکسیم رودنسون» در سال ۱۳۴۶ منتشر شد. در سال ۱۳۴۷ به تهران بازگشت. در موسسه مطالعات اقتصادی مشغول به کار شد. دوره‌ای که به گفته خودش نتوانست کار خاصی از پیش ببرد.اما «سید حسین نصر» - رئیس وقت دانشکده ادبیات دانشگاه تهران - پژوهش دکتری او درباره سیدجمال الدین اسدآبادی را دید و از او خواست که به استخدام دانشگاه تهران در بیاید. هما ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. <ref> سایت توانا، هما ناطق؛ ایزدبانوی تاریخ‌نگاری مدرن در ایران</ref>
 
در سال ۱۳۳۴ بود که برای تحصیلات دانشگاهی و با بورس دولت فرانسه به پاریس رفت. در همان ایام آغازین ورود به فرانسه و در سال ۱۳۳۵ بود که با «ناصر پاکدامن» پیوند زناشویی می‌بندد. ازدواجی که برآیند آن دو فرزند بود: میشا و روشنک.
هما ناطق همه دوره‌های دانشگاهی تا دکترا را در پاریس و در دانشگاه سوربن طی کرد.  
 
رساله دکتری خود را نیز درباره افکار «سیدجمال الدین اسدآبادی» نگاشت که با مقدمه «ماکسیم رودنسون» در سال ۱۳۴۶ منتشر شد. در سال ۱۳۴۷ به تهران بازگشت. در موسسه مطالعات اقتصادی مشغول به کار شد. دوره‌ای که به گفته خودش نتوانست کار خاصی از پیش ببرد. اما «سید حسین نصر»- رئیس وقت دانشکده ادبیات دانشگاه تهران- پژوهش دکتری او درباره سیدجمال الدین اسدآبادی را دید و از او خواست که به استخدام دانشگاه تهران در بیاید. هما ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. <ref> سایت توانا، هما ناطق؛ ایزدبانوی تاریخ‌نگاری مدرن در ایران</ref>
==فعالیت‌ها==
==فعالیت‌ها==
همچون سنتی خانوادگی، هما ناطق نیز درگیر سیاست بود؛ نه به معنای تشکیلاتی و فعالیت سیاسی. بلکه سیاست دلمشغولی او بود. در پاریس که تحصیل می کرد عضو کنفدراسیون دانشجویان بود و علیه حکومت شاهنشاهی فعالیت می کرد. «دکتر ماشالله آجودانی» بر این باور است که تمایلات سیاسی هما ناطق بر تحقیقات تاریخی او نیز سایه افکنده بود. آجودانی از جمله به این نکته اشاره می‌کند که هما ناطق در کتابی که درباره میرزا رضای کرمانی نگاشته است، او را طوری تصویر کرده است که چونان یک چریک فدایی!
همچون سنتی خانوادگی، هما ناطق نیز درگیر سیاست بود؛ نه به معنای تشکیلاتی و فعالیت سیاسی. بلکه سیاست دل مشغولی او بود. در پاریس که تحصیل می‌کرد عضو کنفدراسیون دانشجویان بود و علیه حکومت شاهنشاهی فعالیت می‌کرد. «دکتر ماشالله آجودانی» بر این باور است که تمایلات سیاسی هما ناطق بر تحقیقات تاریخی او نیز سایه افکنده بود. آجودانی از جمله به این نکته اشاره می‌کند که هما ناطق در کتابی که درباره میرزا رضای کرمانی نگاشته است، او را طوری تصویر کرده است که چونان یک چریک فدایی!


ناطق قبل از انقلاب ۵۷ با سازمان چریک‌های فدایی خلق همکاری داشت. خود هما ناطق نیز درباره فعالیت سیاسی‌اش در قبل از انقلاب ۵۷ از خدمتگزاری تاریخی خود به نگاه سیاسی‌اش می‌گوید: «با سازمان فداییان، از نظر تاریخی همکاری کردم. یعنی براشون جزوات تاریخی تهیه کردم درباره مالکیت، درباره جنبش دانشجویی، دو سه تا ترجمه کردم. ولی من هرگز در زندگی عضو یک گروه سیاسی نبودم». <ref>تلاش صدساله، جلد دوم، به کوشش علی لیمونادی، ص ۴۰۳</ref>هما ناطق همچنین در احیا و پاگیری مجدد کانون نویسندگان درسال ۵۶ نیز نقش برجسته‌ای داشت.او از پایه گزارانِ “اتحاد ملی زنان” در ماه های اولیه پس از انقلاب بود، و درتعیین استراتژی و سیاست های آن نقش تعیین کننده ای داشت. در جلساتی که در بهار و تابستان ۱۳۵۸ گاهی در خانه او برگزار می شد در مورد چگونگیِ برخوردِ “اتحاد ملی” با سیاست های رژیم گهگاه اختلاف نظرهایی پدید می آمد. موقعیت اجتماعی و سنی، و دانش تاریخی و ارتباطات سیاسی ناطق به او امتیاز خاصی در جدل های سیاسی می داد. با این همه پس از چند ماه به تدریج فعالیت و حضورش را در اتحاد ملی زنان کاهش و سپس پایان داد. <ref>سایت  شهروند،هایده مغیثی، با یاد هما ناطق، پژوهشگر تاریخ نوین ایران، یار گذشته در “اتحاد ملی زنان”ژانویه 14, 2016 </ref>
ناطق قبل از انقلاب ۵۷ با سازمان چریک‌های فدایی خلق همکاری داشت. خود هما ناطق نیز درباره فعالیت سیاسی‌اش در قبل از انقلاب ۵۷ از خدمتگزاری تاریخی خود به نگاه سیاسی‌اش می‌گوید: «با سازمان فداییان، از نظر تاریخی همکاری کردم. یعنی براشون جزوات تاریخی تهیه کردم درباره مالکیت، درباره جنبش دانشجویی، دو سه تا ترجمه کردم. ولی من هرگز در زندگی عضو یک گروه سیاسی نبودم» <ref>تلاش صدساله، جلد دوم، به کوشش علی لیمونادی، ص ۴۰۳</ref>


با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 کامیاب شد اما نتوانست انتظارات هما ناطق را برآورده کند و بلکه برعکس هر آن‌چه بود که ناطق نمی‌خواست. اودر مقاله ای مشهور به نام «خودم کردم که لعنت بر خودم باد» که در فوریه ۲۰۰۳ در کیهان لندن منتشر شد، به‌شدت به انتقاد از کسانی پرداخت که برای مبارزه با جمهوری اسلامی به دنبال پیوند و اتحاد با کسانی هستند که از لحاظ فکری با بن مایه فکری این نظام اشتراک نظر دارند و ضمنا با استفاده از واژگانی سخت و سنگین خود و نقش خود در انقلاب ۵۷ را به باد شماتت گرفت و گفت: «پرونده بنده چه بسا نابخشودنی‌تر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوخته‌ها و دانسته‌ها را به زباله‌دانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابان‌ها سرازیر شدم. ...» <ref> سایت توانا، هما ناطق؛ ایزدبانوی تاریخ‌نگاری مدرن در ایران</ref>
هما ناطق همچنین در احیا و پاگیری مجدد کانون نویسندگان درسال ۵۶ نیز نقش برجسته‌ای داشت.  


هما ناطق در کار پژوهشی خود در زمان اقامت در ایران شاگرد و همکار «فریدون آدمیت» بود که او نیز یکی از بزرگ‌ترین مورخان ایرانی سده اخیر است. ناطق، آدمیت را آموزگار خود می‌دانست.
او از پایه گزارانِ “اتحاد ملی [[زنان]]” در ماه‌های اولیه پس از انقلاب بود، و درتعیین استراتژی و سیاست‌های آن نقش تعیین کننده‌ای داشت. در جلساتی که در بهار و تابستان ۱۳۵۸ گاهی در خانه او برگزار می شد در مورد چگونگیِ برخوردِ “اتحاد ملی” با سیاست‌های رژیم گه‌گاه اختلاف نظرهایی پدید می‌آمد. موقعیت اجتماعی و سنی، و دانش تاریخی و ارتباطات سیاسی ناطق به او امتیاز خاصی در جدل‌های سیاسی می داد. با این همه پس از چند ماه به تدریج فعالیت و حضورش را در اتحاد ملی زنان کاهش و سپس پایان داد. <ref>سایت  شهروند،هایده مغیثی، با یاد هما ناطق، پژوهشگر تاریخ نوین ایران، یار گذشته در “اتحاد ملی زنان”ژانویه 14, 2016 </ref>
 
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 کامیاب شد اما نتوانست انتظارات هما ناطق را برآورده کند و بلکه برعکس هر آن‌چه بود که ناطق نمی‌خواست. اودر مقاله‌ای مشهور به نام «خودم کردم که لعنت بر خودم باد» که در فوریه ۲۰۰۳ در کیهان لندن منتشر شد، به‌ شدت به انتقاد از کسانی پرداخت که برای مبارزه با جمهوری اسلامی به دنبال پیوند و اتحاد با کسانی هستند که از لحاظ فکری با بن‌مایه فکری این نظام اشتراک نظر دارند و ضمنا با استفاده از واژگانی سخت و سنگین خود و نقش خود در انقلاب ۵۷ را به باد شماتت گرفت و گفت: «پرونده بنده چه بسا نابخشودنی‌تر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوخته‌ها و دانسته‌ها را به زباله‌دانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابان‌ها سرازیر شدم. ...» <ref> سایت توانا، هما ناطق؛ ایزدبانوی تاریخ‌نگاری مدرن در ایران</ref>
 
هما ناطق در کار پژوهشی خود در زمان اقامت در ایران شاگرد و همکار «فریدون آدمیت» بود که او نیز یکی از مورخان ایرانی سده اخیر است. ناطق، آدمیت را آموزگار خود می‌دانست.


==دیدگاه==
==دیدگاه==
اهمیت شخصیت خانم ناطق در حوزه زن و خانواده به دلیل مبنا قرار گرفتن تاریخ نگاری ایشان در دیدگاههای کنشگران این حوزه در داخل و خارج ایران نیباشد.به عنوان مثال خانم ناطق در تحلیل شکست دوران روشنگری ایران می نویسد که «ما نمی‌توانیم همه‌ تقصیر و گناه را متوجه استعمار و امپریالیسم بدانیم» در عقب ماندگی فرهنگی و سیاسی جوامع اکثریت مسلمان مذهب نقش اسایی را ایفا میکند لذا “نمی‌توان با ابزارهای مذهبی به پیشرفت‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دست یافت”، و گناه ناتوانی، بی‌فکری و تقصیرات خود را به پای دیگران گذاشت.  
اهمیت شخصیت خانم ناطق در حوزه زن و [[خانواده]] به دلیل مبنا قرار گرفتن تاریخ نگاری ایشان در دیدگاه‌های کنشگران این حوزه در داخل و خارج ایران می‌باشد. به عنوان مثال خانم ناطق در تحلیل شکست دوران روشنگری ایران می‌نویسد که «ما نمی‌توانیم همه‌ تقصیر و گناه را متوجه استعمار و امپریالیسم بدانیم» در عقب‌ماندگی فرهنگی و سیاسی جوامع اکثریت مسلمان مذهب نقش اساسی را ایفا می‌کند لذا “نمی‌توان با ابزارهای مذهبی به پیشرفت‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دست یافت”، و گناه ناتوانی، بی‌فکری و تقصیرات خود را به پای دیگران گذاشت.
ناطق در توصیف حادثه بدشت و کشف حجاب قره العین را همچون قهرمانی که تارپودهای تحجر را میدرد و تجدد و روشنی را برای زنان به ارمغان می آورد توصیف میکند و چنین می نویسد:«داستان حجاب از سر برگرفتن قره¬العین در دشتِ بَدشت، وهمچنین جنبش باب به عنوان یک جنبش اصلاح طلبانه علیه اسلام سنتی و خواستار عدالت اجتماعی و برابری حقوق زنان است.». ناطق معتقد است که نیروهای مرتجع تقریبا همیشه زنان را به آسانی به نفع خود بسیج می‌کنند، و از بی‌تجربه گی و فقدانِ خودآگاهی اجتماعی و اقتصادی زنان استفاده می برند .<ref>سایت  شهروند،هایده مغیثی، با یاد هما ناطق، پژوهشگر تاریخ نوین ایران، یار گذشته در “اتحاد ملی زنان”ژانویه 14, 2016 </ref>
هما ناطق درباره مشروطه نظرات جالب توجهی داشت که بعضا با روایت غالب همخوان نبوده است. او از جمله به این اشاره می کند که شیخ فضل الله نوری اگرچه در جریان انقلاب مشروطه و پس از آن چهره منفوری بوده است اما از همه روحانیون مشروطه خواه باسوادتر بود و از همه این ها بهتر فقه اسلامی را می شناخت: «وقتی که میگه اسلام با آزادی مغایرت داره، به ناحق حرف نمی زنه. بلکه یک واقعیت علمی را بیان می‌کنه. وقتی که میگه قوام اسلام به عبودیت است و نه به آزادی، قوام اسلام به تبعیض است و نه به برابری، درسته و اشاره می‌کنه به این‌که در اسلام برابری بین یهود، بهایی، بین بابی، بین ارمنی، و مسلمان وجود نداره. نه در قرآن وجود داره و نه در شیعه وجود داره. بنابراین کسانی که خلاف این می گویند، اون‌ها هستند که دروغ میگن. یعنی اون‌ها هستند که نه مسلمان واقعی هستند و نه این‌که روشنفکر واقعی هستند».<ref> تلاش صدساله، جلد دوم، به کوشش علی لیمونادی، ص ۴۰۹</ref>
ناطق در توصیف حادثه بدشت و کشف حجاب؛ قره العین را همچون قهرمانی که تارپودهای تحجر را می‌درد و تجدد و روشنی را برای زنان به ارمغان می‌آورد توصیف می‌کند و چنین می نویسد: «داستان حجاب از سر برگرفتن قره‌العین در دشتِ بَدشت، و همچنین جنبش باب به عنوان یک جنبش اصلاح طلبانه علیه اسلام سنتی و خواستار عدالت اجتماعی و برابری [[حقوق زنان]] است.». ناطق معتقد است که نیروهای مرتجع تقریبا همیشه زنان را به آسانی به نفع خود بسیج می‌کنند، و از بی‌تجربه‌گی و فقدانِ خودآگاهی اجتماعی و اقتصادی زنان استفاده می‌برند .<ref>سایت  شهروند،هایده مغیثی، با یاد هما ناطق، پژوهشگر تاریخ نوین ایران، یار گذشته در “اتحاد ملی زنان”ژانویه 14, 2016 </ref>
یک نکته جالب توجه دیگر از هما ناطق به نوع نگاه او به نقش تبعیدی‌ها و مهاجران در تحولات سیاسی داخل کشور باز می‌گردد. هما ناطق درباره مشروطه به این مسئله می‌پردازد که اتفاقا این مهاجرین و تبعیدی ها هستند که گفتار و نوشتار مشروطه را شکل دادند و بر آن دمیدند و در راستای آن فعالیت کردند و نقشی برجسته و انکارناپذیر در جاگیر‌شدن و در نهایت پیروزی این جنبش / انقلاب داشتند: «شما انقلاب مشروطیت را در نظر بگیرید. تمام ادبیات مشروطه مال مهاجرین است. میرزا آقاخان کرمانی است که فکر انقلاب مشروطیت را، واقعیش را می‌ریزه، در خارج از کشوره. حتی مسئله مذهبیش را در نظر بگیرید، سیدجمال‌الدین اسدآبادی یک تبعیدی است. ادبیات طنزش را بگیرید علیه روحانیت، میرزا حبیب اصفهانی یک تبعیدی است. ادبیات مذهبی غیراسلامی‌ش را بگیرید، شیخ احمد روحی یک تبعیدی است. روزنامه ها را بگیرید، روزنامه «قانون» یک تبعیدی است، میرزا ملکم خان. تبعیدی های مشروطیت را نگاه کنید که چه نقشی بازی کردند .<ref>تلاش صدساله، جلد دوم، به کوشش علی لیمونادی، ص419</ref>
 
هما ناطق درباره مشروطه نظرات جالب توجهی داشت که بعضا با روایت غالب هم‌خوان نبوده است. او از جمله به این اشاره می‌کند که شیخ فضل الله نوری اگرچه در جریان انقلاب مشروطه و پس از آن چهره منفوری بوده است اما از همه روحانیون مشروطه‌خواه باسوادتر بود و از همه این‌ها بهتر فقه اسلامی را می‌شناخت: «وقتی که میگه اسلام با آزادی مغایرت داره، به ناحق حرف نمی‌زنه. بلکه یک واقعیت علمی را بیان می‌کنه. وقتی که میگه قوام اسلام به عبودیت است و نه به آزادی، قوام اسلام به تبعیض است و نه به برابری، درسته و اشاره می‌کنه به این‌که در اسلام برابری بین یهود، بهایی، بین بابی، بین ارمنی، و مسلمان وجود نداره. نه در قرآن وجود داره و نه در شیعه وجود داره. بنابراین کسانی که خلاف این می گویند، اون‌ها هستند که دروغ میگن. یعنی اون‌ها هستند که نه مسلمان واقعی هستند و نه این‌که روشنفکر واقعی هستند».<ref> تلاش صدساله، جلد دوم، به کوشش علی لیمونادی، ص ۴۰۹</ref>
 
یک نکته جالب توجه دیگر از هما ناطق به نوع نگاه او به نقش تبعیدی‌ها و مهاجران در تحولات سیاسی داخل کشور باز می‌گردد. هما ناطق درباره مشروطه به این مسئله می‌پردازد که اتفاقا این مهاجرین و تبعیدی ها هستند که گفتار و نوشتار مشروطه را شکل دادند و بر آن دمیدند و در راستای آن فعالیت کردند و نقشی برجسته و انکارناپذیر در جاگیر‌شدن و در نهایت پیروزی این جنبش / انقلاب داشتند: «شما انقلاب مشروطیت را در نظر بگیرید. تمام ادبیات مشروطه مال مهاجرین است. میرزا آقاخان کرمانی است که فکر انقلاب مشروطیت را، واقعیش را می‌ریزه، در خارج از کشوره. حتی مسئله مذهبی‌ش را در نظر بگیرید، سیدجمال‌الدین اسدآبادی یک تبعیدی است. ادبیات طنزش را بگیرید علیه روحانیت، میرزا حبیب اصفهانی یک تبعیدی است. ادبیات مذهبی غیراسلامی‌ش را بگیرید، شیخ احمد روحی یک تبعیدی است. روزنامه ها را بگیرید، روزنامه «قانون» یک تبعیدی است، میرزا ملکم خان. تبعیدی های مشروطیت را نگاه کنید که چه نقشی بازی کردند .<ref>تلاش صدساله، جلد دوم، به کوشش علی لیمونادی، ص419</ref>
 
==کتاب‌ها==
==کتاب‌ها==
*۱۳۴۹- چهره استعمارگر، چهره استعمارزده نوشته آلبر ممی
*۱۳۴۹- چهره استعمارگر، چهره استعمارزده نوشته آلبر ممی
خط ۶۹: خط ۸۳:
*سایت  شهروند،هایده مغیثی، با یاد هما ناطق، پژوهشگر تاریخ نوین ایران، یار گذشته در “اتحاد ملی زنان”ژانویه 14, 2016
*سایت  شهروند،هایده مغیثی، با یاد هما ناطق، پژوهشگر تاریخ نوین ایران، یار گذشته در “اتحاد ملی زنان”ژانویه 14, 2016
*سایت توانا، هما ناطق؛ ایزدبانوی تاریخ‌نگاری مدرن در ایران
*سایت توانا، هما ناطق؛ ایزدبانوی تاریخ‌نگاری مدرن در ایران
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: کنشگران]]
[[رده: کنشگران]]
[[رده:کنشگران داخلی]]
[[رده:تاریخ‌نگار]]