←جنسیت و نقشهای متفاوت خانوادگی
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
از منظر تفسیر نور؛ عقد ازدواج، قداست دارد. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج1، ص375.</ref> لازم نيست خواستگارى از طرف خاصّى باشد، هر يك از طرفين ازدواج مىتوانند پيشقدم شوند. داشتن صلاحيّت، شرط طرفين عقد بوده، عروس و داماد باید بتوانند زندگى مشتركشان را اداره کنند. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج8، ص179-178.</ref> افراد بیوه باید ازدواج کنند، چون همانگونه که بیهمسری پیامدهای تباه کننده دارد، ازدواج مجدّد، بهویژه بازگشت به همسر اوّل نیز دارای برکات فوق تصور است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج1، ص369.</ref> آميزش جنسى تنها براى لذّت جنسی نيست، بلكه براى دوام نسل صالح است. <ref> قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج4، ص247.</ref> در اسلام اصل اولیه؛ تک همسری و ازدواج دایم است اما بهدلایلی ازدواج موقت و چند همسری نیز مشروعیت دارد. ازدواج موقّت يك ضرورت اجتماعی و بهخاطر دورى از همسر و تأمین نیاز جنسی است. مُتعه طرحى مناسب براى حل مشكلات اخلاقی و جلوگيرى از فساد است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص269-267.</ref> برمبنای استنباط این تفسیر؛ حكمت جواز تعدّد زوجات در اسلام عبارتند از: تلفات بیشتر مردها و افزایش زنان بیوه، عدم تمایل جوانان به ازدواج با زن بیوه، ضرورت تأمین نیاز جنسی این زنان، عادت ماهانه زنان و ضرورت تأمین نیاز جنسی مردها. در نظام حقوقی اسلام به مردها اجازه داده شده است که با رعایت عدالت بتوانند چند همسر داشته باشند. رعایت عدالت در امور مادی الزامی است اما بهدلیل اینکه تمایلات قلبی ارادی نیست،<ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص241-240.</ref> اسلام دستور میدهد که مرد حداقل تمام تمایل خود را متوجه یک طرف نسازد و عدالت رفتاری را رعایت کند.<ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص401-400.</ref> | از منظر تفسیر نور؛ عقد ازدواج، قداست دارد. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج1، ص375.</ref> لازم نيست خواستگارى از طرف خاصّى باشد، هر يك از طرفين ازدواج مىتوانند پيشقدم شوند. داشتن صلاحيّت، شرط طرفين عقد بوده، عروس و داماد باید بتوانند زندگى مشتركشان را اداره کنند. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج8، ص179-178.</ref> افراد بیوه باید ازدواج کنند، چون همانگونه که بیهمسری پیامدهای تباه کننده دارد، ازدواج مجدّد، بهویژه بازگشت به همسر اوّل نیز دارای برکات فوق تصور است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج1، ص369.</ref> آميزش جنسى تنها براى لذّت جنسی نيست، بلكه براى دوام نسل صالح است. <ref> قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج4، ص247.</ref> در اسلام اصل اولیه؛ تک همسری و ازدواج دایم است اما بهدلایلی ازدواج موقت و چند همسری نیز مشروعیت دارد. ازدواج موقّت يك ضرورت اجتماعی و بهخاطر دورى از همسر و تأمین نیاز جنسی است. مُتعه طرحى مناسب براى حل مشكلات اخلاقی و جلوگيرى از فساد است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص269-267.</ref> برمبنای استنباط این تفسیر؛ حكمت جواز تعدّد زوجات در اسلام عبارتند از: تلفات بیشتر مردها و افزایش زنان بیوه، عدم تمایل جوانان به ازدواج با زن بیوه، ضرورت تأمین نیاز جنسی این زنان، عادت ماهانه زنان و ضرورت تأمین نیاز جنسی مردها. در نظام حقوقی اسلام به مردها اجازه داده شده است که با رعایت عدالت بتوانند چند همسر داشته باشند. رعایت عدالت در امور مادی الزامی است اما بهدلیل اینکه تمایلات قلبی ارادی نیست،<ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص241-240.</ref> اسلام دستور میدهد که مرد حداقل تمام تمایل خود را متوجه یک طرف نسازد و عدالت رفتاری را رعایت کند.<ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص401-400.</ref> | ||
==جنسیت و نقشهای متفاوت خانوادگی== | ==جنسیت و نقشهای متفاوت خانوادگی== | ||
از منظر تفسیر نور؛ خانواده مستقل از افراد دارای حق است. حق خانواده بيش از حق شخصى زن يا مرد بوده و بهخاطر حفظ خانواده، بايد از حقّ شخصى گذشت. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص400.</ref> رعايت حقوق خانواده از لازمة تقواست. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص239.</ref> مرد، مدير خانه است. حقّ مديريّت مرد، بهخاطر ساختار جسمى و روحى اوست. نشانه شايستگى زن اطاعت و تواضع او نسبت به شوهر است. این اطاعت، مشروط به تأمين زندگى او از سوى مرد است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص284-283.</ref> مهريّه، نرخ زن نيست، بلكه نشانة صداقت مرد در علاقه به همسرش است.<ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص 243.</ref> گرچه دريافتى ارث زن نصف مرد است، ولى | از منظر تفسیر نور؛ خانواده مستقل از افراد دارای حق است. حق خانواده بيش از حق شخصى زن يا مرد بوده و بهخاطر حفظ خانواده، بايد از حقّ شخصى گذشت. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص400.</ref> رعايت حقوق خانواده از لازمة تقواست. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص239.</ref> مرد، مدير خانه است. حقّ مديريّت مرد، بهخاطر ساختار جسمى و روحى اوست. نشانه شايستگى زن اطاعت و تواضع او نسبت به شوهر است. این اطاعت، مشروط به تأمين زندگى او از سوى مرد است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص284-283.</ref> مهريّه، نرخ زن نيست، بلكه نشانة صداقت مرد در علاقه به همسرش است.<ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص 243.</ref> گرچه دريافتى ارث زن نصف مرد است، ولى بهرهگيرىاش دو برابر مرد است، چون سهم زن برای خودش ذخیره شده و سهم مرد هزینه زندگی مشترک میشود. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص 250.</ref> زن با تدبیر میتواند شوهر طغیانگر خود را مطیع سازد. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج9، ص26. </ref> احترام به شئون اجتماعى بانو، لازم است. هديهاى كه شوهر به همسر مىدهد، از حقوق زن است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج1، ص376.</ref> براى تربيت صحيح فرزند، بايد پيش از تولّد او اقدام كرد و از خدا استمداد طلبید. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج4، ص 247.</ref> شير دادن مادر به فرزند، كافى نيست، بلكه تكفّل كامل مهم است. سرپرستى مادر، بهترين شرايط براى رشد فرزند است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج7، ص345.</ref> هرچند فرزندان باید به پدر و مادر خود احسان کنند، <ref> قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص288.</ref> اما رضايت مادر، جايگاه ويژهاى نزد خدا دارد. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج7، ص345. </ref> مرد، سنگ زيرين آسياى زندگى است و بايد با خوشرفتارى، بر سختىها شكيبا باشد. حلّ مشكلات خانواده و داشتن حلم و حوصله، براى سعادت فرزندان، بهتر از جدايى و طلاق است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص261-258.</ref> برای جلوگیری از فروپاشی خانواده باید در ابتدا محکمه صلح خانوادگی ایجاد شود. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص285.</ref> هرچند طلاق امر منفور است، اما اسلام با ادامه زندگى بهصورت تحميلى موافق نيست. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج1، ص364-362.</ref> طلاق گاهى راهگشا است. زيرا چه بسا اختلافات خانوادگى به خودكشى و روابط نامشروع بيانجامد. طلاق، اميدِ تشكيل زندگى مجدّد را نويد مىدهد. راه توسعة زندگى براى هر كس بهگونهاى است. گاهى با ازدواج گاهى با طلاق. تشريعِ طلاق دارای حكمت و تفضل الهى است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص402.</ref> | ||
==دلیل تفاوتهای زن و مرد== | ==دلیل تفاوتهای زن و مرد== | ||
مفسر تفسیر نور با تفکیک عدالت از تساوى، عدالت را مبتنی بر حق و رعایت استحقاق دانسته و با نفی تبعیض جنسیتی، تفاوت نسبی زن و مرد در حقوق و تکالیف را منطبق با عدالت و حکمت الهی میداند. تأکید جدی بر این امر دارد که تفاوتها دليل رشد، تحرك، تعاون و پيوستگى جامعه است. آنچه که جامعه را فلج میکند؛ تبعيضها و برترىهاى استثمارگرانه است که از حساب برترىهاى طبیعی جدا است. تفاوتهاى زن و مرد از نظر خلقت و طبيعت، از نمونههاى برترى دادن خداوند در آفرينش است و هر يك از زن و مرد، نسبت به دستاوردهاى خود بهطور مساوى مسئول و مالك هستند. آرزوی يكسان بودن همه چيز و همه كس نابجا است. اعضاى یک جامعه مانند اعضاى بدن و ماشين از نظر جنس، شكل و كارايى متفاوت هستند و این تفاوتها مبتنی بر عدالت الهی و تدبیر حكيمانه خداوند است.<ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص 280-278.</ref> | مفسر تفسیر نور با تفکیک عدالت از تساوى، عدالت را مبتنی بر حق و رعایت استحقاق دانسته و با نفی تبعیض جنسیتی، تفاوت نسبی زن و مرد در حقوق و تکالیف را منطبق با عدالت و حکمت الهی میداند. تأکید جدی بر این امر دارد که تفاوتها دليل رشد، تحرك، تعاون و پيوستگى جامعه است. آنچه که جامعه را فلج میکند؛ تبعيضها و برترىهاى استثمارگرانه است که از حساب برترىهاى طبیعی جدا است. تفاوتهاى زن و مرد از نظر خلقت و طبيعت، از نمونههاى برترى دادن خداوند در آفرينش است و هر يك از زن و مرد، نسبت به دستاوردهاى خود بهطور مساوى مسئول و مالك هستند. آرزوی يكسان بودن همه چيز و همه كس نابجا است. اعضاى یک جامعه مانند اعضاى بدن و ماشين از نظر جنس، شكل و كارايى متفاوت هستند و این تفاوتها مبتنی بر عدالت الهی و تدبیر حكيمانه خداوند است.<ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج2، ص 280-278.</ref> |