| خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
مری ولستون کرافت فرزند دوم یک خانواده متوسط انگلیسی بود. پدربزرگ او ثروت زیادی از راه تجارت ابریشم به دست آورده بود اما ناتوانی پدرش در تجارت به زودی خانواده ولستونکرافت را با بحران مالی رو به رو کرد و این خانواده مدت زیادی از عمر خود را صرف مهاجرت به شهرهای مختلف انگلستان کردند. مشکلات مالی خانواده فشار زیادی را بر پدرش وارد کرده بود و رفته رفته او به مردی الکلی و خشن شد که همسر و فرزندان خود را کتک میزد. مری، از همان عنفوان کودکی، طعم تلخ [[نابرابری جنسیتی]] را در خانواده خود درک کرد جایی که پدر نالایق او، قدرت مطلق خانواده بود که بر همسر و فرزندانش غلبه قانونی و عرفی داشت و میتوانست آنها را از نظر جسمی و روحی آزار دهد. در دوران زندگی او در اواخر [[قرن هجدهم میلادی]]، [[حقوق زنان]] محلی از اعراب نداشت و زنان به خصوص پس از ازدواج، جایگاه حقوقی خود را از دست میدادند و به عنوان ملک طلق شوهر به حساب میآمدند و توانایی حفظ دارایی و اموال خود را نداشتند.<ref>ر.ك: آندره ميشل؛ فمینیسم، جنبش اجتماعي زنان؛ ترجمة هما زنجانیزاده. همچنین ويل دورانت؛ لذات فلسفه: پژوهشی در سرگذشت و سرنوشت بشر؛ ترجمة عباس زریاب.</ref> در همین زمان بود که تمام ارث پدر مری نیز به برادر بزرگ او رسید و دیگر فرزندان به موجب قوانین انگلستان، از این حق محروم بودند. | مری ولستون کرافت فرزند دوم یک خانواده متوسط انگلیسی بود. پدربزرگ او ثروت زیادی از راه تجارت ابریشم به دست آورده بود اما ناتوانی پدرش در تجارت به زودی خانواده ولستونکرافت را با بحران مالی رو به رو کرد و این خانواده مدت زیادی از عمر خود را صرف مهاجرت به شهرهای مختلف انگلستان کردند. مشکلات مالی خانواده فشار زیادی را بر پدرش وارد کرده بود و رفته رفته او به مردی الکلی و خشن شد که همسر و فرزندان خود را کتک میزد. مری، از همان عنفوان کودکی، طعم تلخ [[نابرابری جنسیتی]] را در خانواده خود درک کرد جایی که پدر نالایق او، قدرت مطلق خانواده بود که بر همسر و فرزندانش غلبه قانونی و عرفی داشت و میتوانست آنها را از نظر جسمی و روحی آزار دهد. در دوران زندگی او در اواخر [[قرن هجدهم میلادی]]، [[حقوق زنان]] محلی از اعراب نداشت و زنان به خصوص پس از ازدواج، جایگاه حقوقی خود را از دست میدادند و به عنوان ملک طلق شوهر به حساب میآمدند و توانایی حفظ دارایی و اموال خود را نداشتند.<ref>ر.ك: آندره ميشل؛ فمینیسم، جنبش اجتماعي زنان؛ ترجمة هما زنجانیزاده. همچنین ويل دورانت؛ لذات فلسفه: پژوهشی در سرگذشت و سرنوشت بشر؛ ترجمة عباس زریاب.</ref> در همین زمان بود که تمام ارث پدر مری نیز به برادر بزرگ او رسید و دیگر فرزندان به موجب قوانین انگلستان، از این حق محروم بودند. | ||
مری، مصمم بود از یک زندگی سرشار و فعال برخوردار شود. وی با تجربه دردناک شخصی و موانع رو در روی یک زن مستقل که برای امرار معاش در تلاش است، آشنا بود و به تربیت خود پرداخت. در سال 1783 مری توانست سرمایه کافی برای تأسیس یک مدرسه دختران در نیووینگتون گرین در حومه شمالی لندن | مری، مصمم بود از یک زندگی سرشار و فعال برخوردار شود. وی با تجربه دردناک شخصی و موانع رو در روی یک زن مستقل که برای امرار معاش در تلاش است، آشنا بود و به تربیت خود پرداخت. در سال 1783 مری توانست سرمایه کافی برای تأسیس یک مدرسه دختران در نیووینگتون گرین در حومه شمالی لندن جمعآوری کند. | ||
مری در سال 1788 به عنوان یکی از اعضای مرکزی کانون جانسون محسوب شد و به طور منظم با دیگر نویسندگان [[رادیکال]] در چاپخانه او در «سنت پل چرچیارد» ملاقات کرد. | مری در سال 1788 به عنوان یکی از اعضای مرکزی کانون جانسون محسوب شد و به طور منظم با دیگر نویسندگان [[رادیکال]] در چاپخانه او در «سنت پل چرچیارد» ملاقات کرد. | ||
مری مصمم شد بیانیه معروف سیصد | مری مصمم شد بیانیه معروف سیصد صفحهای خود را تحت عنوان [[استیفای حقوق زنان]] به رشته تحریر درآورد. در این اثر برای اولین بار عقاید روشنگری در مورد مسائل و وضعیت زنان به کار برده شد. این کتاب به محض انتشار پرفروشترین کتاب و نیز سنگ بنای [[فمینیسم]] مدرن گردید. | ||
ندای مری در کتاب [[استیفای حقوق زنان]] | ندای مری در کتاب [[استیفای حقوق زنان]] قرنها طنینانداز بود. مطالبات وی برای پایان دادن به معیارهای دوگانه در کردار زنانه و مردانه، برای حقوق زنان در کار مستقل، زندگی مدنی و سیاسی هنوز هم اساس و پایه [[فمینیسم]] امروز را تشکیل میدهد. | ||
افکار او در [[تساوی طلبی]] و | افکار او در [[تساوی طلبی]] و بهرهمندی از حقوق برابر با مردان وی را به زندگی مشترک به صورت [[نامشروع]] و غیرقانونی سوق میدهد. | ||
در سال 1793 مری به پاریس رفت تا خود شاهد انقلاب باشد در آنجا، در 34 سالگی با یک افسر آمریکایی به نام [[گیلبرت ایملی]] ملاقات کرد و سخت به او دل بست. امید مری برای یک رابطه ماندگار را روحیه ماجراجوی ایملی که درگیر معاملات تجارت مشکوک بود، سازگار نشد. ثمره این دلدادگی [[کودکی نامشروع]] بود. | در سال 1793 مری به پاریس رفت تا خود شاهد انقلاب باشد در آنجا، در 34 سالگی با یک افسر آمریکایی به نام [[گیلبرت ایملی]] ملاقات کرد و سخت به او دل بست. امید مری برای یک رابطه ماندگار را روحیه ماجراجوی ایملی که درگیر معاملات تجارت مشکوک بود، سازگار نشد. ثمره این دلدادگی [[کودکی نامشروع]] بود. | ||
مری در حالی که باردار بود تنها ماند و در اوج کشتار زمان ترور [[انقلاب فرانسه]] شاهد قربانیان | مری در حالی که باردار بود تنها ماند و در اوج کشتار زمان ترور [[انقلاب فرانسه]] شاهد قربانیان بیشماری بود که با گوتین اعدام میشدند. نامههای فراوانی به ایملی فرستاد: روح من خسته شده - قلبم بیمار گشته. ایملی زمانی برگشت که فرزندشان فنی به دنیا آمده بود اما بلافاصله مری را به یک سفر 6 ماهه برای جمعآوری اعانه به اسکاندیناوی فرستاد در حالی که با یک زن بازیگر زندگی جدیدی را آغاز کرده بود. | ||
در سال 1795، مری فرسوده از این ماجرای عشقی تصمیم گرفت خود را از بالای پل «پوتنی» به رودخانه بیاندازد. | در سال 1795، مری فرسوده از این ماجرای عشقی تصمیم گرفت خود را از بالای پل «پوتنی» به رودخانه بیاندازد. | ||
مری دوباره قاطعانه تصمیم گرفت به زندگی خود سر و سامانی دهد. او با [[ویلیام گودین]] [[فیلسوف آنارشیست]] رابطه برقرار کرد. گودین نیز هم چون مری، به نام [[آزادی خواهی]]، هرگونه نظارت و کنترل قانونی را در ازدواج رد | مری دوباره قاطعانه تصمیم گرفت به زندگی خود سر و سامانی دهد. او با [[ویلیام گودین]] [[فیلسوف آنارشیست]] رابطه برقرار کرد. گودین نیز هم چون مری، به نام [[آزادی خواهی]]، هرگونه نظارت و کنترل قانونی را در ازدواج رد میکرد. بدین جهت، تازه هنگام تولد کودک این خانواده، آنها علیرغم میل خود تن به ازدواج دادند. مری در سال 1797 هنگام تولد دخترش، یک مری دیگر([[مری شلی]]<ref>Mary Shelly.</ref>) پس از زندگی پرفراز و نشیب و غیرعادی و یک ازدواج ناموفق با یک تاجر فرانسوی، بیوفایی همسر و دو بار اقدام به خودکشی نافرجام و سپس ازدواج با [[گودوین]]، با ابتلا به یک عفونت شدید تنها 11 روز پس از زایمان، از پا افتاد و صدای او برای همیشه در 38 سالگی خاموش شد. | ||
موج اوّل فمینیستی با | موج اوّل فمینیستی با بیانیهی ۳۰۰ صفحه ای ولستون کرافت در سال 1۷۹۲ در انگلستان آغاز شد. او با نوشتن كتاب «[[حقانيت حقوق زن]]» تأثير اصلي را بر اين موج گذاشت. | ||
دختر او [[مری شلی]]<ref>Mary Shelly.</ref> بعدها خالق اثر مشهور [[فرانکشتین]] شد. همزمان با او و پس از او نیز | دختر او [[مری شلی]]<ref>Mary Shelly.</ref> بعدها خالق اثر مشهور [[فرانکشتین]] شد. همزمان با او و پس از او نیز فعالیتهای مختلفی در جنبش زنان رخ داد. در فرانسه طرفداران [[ژاکوبنها]] به عنوان [[زنان شهروند جمهوریخواه]]، خواستار [[حق رأی]] شدند که بسیاری از آنها در دوره ی [[ژیروندنها]] قلع و قمع گردیدند. | ||
نظریههای فمینیستی برای اولین بار در اوایل سال ۱۷۹۴ در نشریاتی از قبیل «تصدیق حقوق زن» توسط مری ولستون کرافت ظهور کرد. | نظریههای فمینیستی برای اولین بار در اوایل سال ۱۷۹۴ در نشریاتی از قبیل «تصدیق حقوق زن» توسط مری ولستون کرافت ظهور کرد. | ||
== دیدگاهها == | == دیدگاهها == | ||