خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
همچون سنتی خانوادگی، هما ناطق نیز درگیر سیاست بود؛ نه به معنای تشکیلاتی و فعالیت سیاسی. بلکه سیاست دلمشغولی او بود. در پاریس که تحصیل می کرد عضو کنفدراسیون دانشجویان بود و علیه حکومت شاهنشاهی فعالیت می کرد. «دکتر ماشالله آجودانی» بر این باور است که تمایلات سیاسی هما ناطق بر تحقیقات تاریخی او نیز سایه افکنده بود. آجودانی از جمله به این نکته اشاره میکند که هما ناطق در کتابی که درباره میرزا رضای کرمانی نگاشته است، او را طوری تصویر کرده است که چونان یک چریک فدایی! | همچون سنتی خانوادگی، هما ناطق نیز درگیر سیاست بود؛ نه به معنای تشکیلاتی و فعالیت سیاسی. بلکه سیاست دلمشغولی او بود. در پاریس که تحصیل می کرد عضو کنفدراسیون دانشجویان بود و علیه حکومت شاهنشاهی فعالیت می کرد. «دکتر ماشالله آجودانی» بر این باور است که تمایلات سیاسی هما ناطق بر تحقیقات تاریخی او نیز سایه افکنده بود. آجودانی از جمله به این نکته اشاره میکند که هما ناطق در کتابی که درباره میرزا رضای کرمانی نگاشته است، او را طوری تصویر کرده است که چونان یک چریک فدایی! | ||
ناطق قبل از انقلاب ۵۷ با سازمان چریکهای فدایی خلق همکاری داشت. خود هما ناطق نیز درباره فعالیت سیاسیاش در قبل از انقلاب ۵۷ از خدمتگزاری تاریخی خود به نگاه سیاسیاش میگوید: «با سازمان فداییان، از نظر تاریخی همکاری کردم. یعنی براشون جزوات تاریخی تهیه کردم درباره مالکیت، درباره جنبش دانشجویی، دو سه تا ترجمه کردم. ولی من هرگز در زندگی عضو یک گروه سیاسی نبودم». <ref>تلاش صدساله، جلد دوم، به کوشش علی لیمونادی، ص ۴۰۳</ref>هما ناطق همچنین در احیا و پاگیری مجدد کانون نویسندگان درسال ۵۶ نیز نقش برجستهای داشت.او از پایه گزارانِ “اتحاد ملی زنان” در ماه های اولیه پس از انقلاب بود، و درتعیین استراتژی و سیاست های آن نقش تعیین کننده ای داشت. در جلساتی که در بهار و تابستان ۱۳۵۸ گاهی در خانه او برگزار می شد در مورد چگونگیِ برخوردِ “اتحاد ملی” با سیاست های رژیم گهگاه اختلاف نظرهایی پدید می آمد. موقعیت اجتماعی و سنی، و دانش تاریخی و ارتباطات سیاسی ناطق به او امتیاز خاصی در جدل های سیاسی می داد. با این همه پس از چند ماه به تدریج فعالیت و حضورش را در اتحاد ملی زنان کاهش و سپس پایان داد. <ref>سایت شهروند،هایده مغیثی، با یاد هما ناطق، پژوهشگر تاریخ نوین ایران، یار گذشته در “اتحاد ملی زنان”ژانویه 14, 2016 </ref> | ناطق قبل از انقلاب ۵۷ با [[سازمان چریکهای فدایی خلق]] همکاری داشت. خود هما ناطق نیز درباره فعالیت سیاسیاش در قبل از انقلاب ۵۷ از خدمتگزاری تاریخی خود به نگاه سیاسیاش میگوید: «با سازمان فداییان، از نظر تاریخی همکاری کردم. یعنی براشون جزوات تاریخی تهیه کردم درباره مالکیت، درباره جنبش دانشجویی، دو سه تا ترجمه کردم. ولی من هرگز در زندگی عضو یک گروه سیاسی نبودم». <ref>تلاش صدساله، جلد دوم، به کوشش علی لیمونادی، ص ۴۰۳</ref>هما ناطق همچنین در احیا و پاگیری مجدد کانون نویسندگان درسال ۵۶ نیز نقش برجستهای داشت.او از پایه گزارانِ “اتحاد ملی زنان” در ماه های اولیه پس از انقلاب بود، و درتعیین استراتژی و سیاست های آن نقش تعیین کننده ای داشت. در جلساتی که در بهار و تابستان ۱۳۵۸ گاهی در خانه او برگزار می شد در مورد چگونگیِ برخوردِ “اتحاد ملی” با سیاست های رژیم گهگاه اختلاف نظرهایی پدید می آمد. موقعیت اجتماعی و سنی، و دانش تاریخی و ارتباطات سیاسی ناطق به او امتیاز خاصی در جدل های سیاسی می داد. با این همه پس از چند ماه به تدریج فعالیت و حضورش را در اتحاد ملی زنان کاهش و سپس پایان داد. <ref>سایت شهروند،هایده مغیثی، با یاد هما ناطق، پژوهشگر تاریخ نوین ایران، یار گذشته در “اتحاد ملی زنان”ژانویه 14, 2016 </ref> | ||
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 کامیاب شد اما نتوانست انتظارات هما ناطق را برآورده کند و بلکه برعکس هر آنچه بود که ناطق نمیخواست. اودر مقاله ای مشهور به نام «خودم کردم که لعنت بر خودم باد» که در فوریه ۲۰۰۳ در کیهان لندن منتشر شد، بهشدت به انتقاد از کسانی پرداخت که برای مبارزه با جمهوری اسلامی به دنبال پیوند و اتحاد با کسانی هستند که از لحاظ فکری با بن مایه فکری این نظام اشتراک نظر دارند و ضمنا با استفاده از واژگانی سخت و سنگین خود و نقش خود در انقلاب ۵۷ را به باد شماتت گرفت و گفت: «پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ...» <ref> سایت توانا، هما ناطق؛ ایزدبانوی تاریخنگاری مدرن در ایران</ref> | با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 کامیاب شد اما نتوانست انتظارات هما ناطق را برآورده کند و بلکه برعکس هر آنچه بود که ناطق نمیخواست. اودر مقاله ای مشهور به نام «خودم کردم که لعنت بر خودم باد» که در فوریه ۲۰۰۳ در کیهان لندن منتشر شد، بهشدت به انتقاد از کسانی پرداخت که برای مبارزه با جمهوری اسلامی به دنبال پیوند و اتحاد با کسانی هستند که از لحاظ فکری با بن مایه فکری این نظام اشتراک نظر دارند و ضمنا با استفاده از واژگانی سخت و سنگین خود و نقش خود در انقلاب ۵۷ را به باد شماتت گرفت و گفت: «پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ...» <ref> سایت توانا، هما ناطق؛ ایزدبانوی تاریخنگاری مدرن در ایران</ref> | ||
هما ناطق در کار پژوهشی خود در زمان اقامت در ایران شاگرد و همکار «فریدون آدمیت» بود که او نیز یکی از | هما ناطق در کار پژوهشی خود در زمان اقامت در ایران شاگرد و همکار «فریدون آدمیت» بود که او نیز یکی از مورخان ایرانی سده اخیر است. ناطق، آدمیت را آموزگار خود میدانست. | ||
==دیدگاه== | ==دیدگاه== |