Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۲: خط ۵۲:
سپس انگلس اين بحث را با يك توضيح قوي خلاصه مي‌كند: ستيزه‌گري درجه يكي كه در تاريخ ظاهر مي‌شود، منطبق است با توسعه ستيزه‌گري بين زن و مرد در ازدواج تك‌همسري، ستم درجه يكي جنس مونث توسط جنس مذكر. تك‌همسري، يك پيشرفت تاريخي بزرگ بود. اما درعين‌حال، همراه با برده‌داري و ثروت خصوصي، دوره‌اي را گشود كه تاكنون ادامه دارد و در آن هر پيشرفتي يك پسرفت نسبي است، و رفاه و ترقي يك گروه با بدبختي و سركوب ديگران به‌دست مي‌آيد. اين شكل سلولي جامعه متمدن است كه در آن مي‌توانيم ماهيت ستيزه‌گري‌ها و تضادهايي را كه در اين جامعه به‌طور كامل بسط مي‌يابد مطالعه كنيم.<ref>انگلس، زنان در جامعه، ص224.</ref>   
سپس انگلس اين بحث را با يك توضيح قوي خلاصه مي‌كند: ستيزه‌گري درجه يكي كه در تاريخ ظاهر مي‌شود، منطبق است با توسعه ستيزه‌گري بين زن و مرد در ازدواج تك‌همسري، ستم درجه يكي جنس مونث توسط جنس مذكر. تك‌همسري، يك پيشرفت تاريخي بزرگ بود. اما درعين‌حال، همراه با برده‌داري و ثروت خصوصي، دوره‌اي را گشود كه تاكنون ادامه دارد و در آن هر پيشرفتي يك پسرفت نسبي است، و رفاه و ترقي يك گروه با بدبختي و سركوب ديگران به‌دست مي‌آيد. اين شكل سلولي جامعه متمدن است كه در آن مي‌توانيم ماهيت ستيزه‌گري‌ها و تضادهايي را كه در اين جامعه به‌طور كامل بسط مي‌يابد مطالعه كنيم.<ref>انگلس، زنان در جامعه، ص224.</ref>   
===مخالفت با فمينيسم بورژوايي===
===مخالفت با فمينيسم بورژوايي===
انگلس مانند جنبش‌هاي اصلي سوسياليستي زنان، كاري به اتحاديه‌هاي بورژوايي حقوق زنان نداشت. اولا اتحاديه‌هاي يادشده (مانند امروز) معمولا برابري انتزاعي را در مقابل حمايت از زنان كارگر در صنعت قرار مي‌دادند. انگلس به يك فمينيست  توضيح داد كه: تاجايي كه مي‌دانم، مزد برابر براي كار برابر براي هردو جنس، تا زماني كه مزد به‌طور كلي الغا شود، مطالبه همه سوسياليست‌هاست. اينكه زن كارگر به دليل عملكرد ويژه فيزيولوژيكي خود، در مقابل بهره@كشي سرمايه¬دارانه، نياز به محافظت ويژه¬اي دارد، براي من روشن است. زنان انگليسي كه از حقوق رسمي هم¬جنسان خود پشتيباني كردند تا به خودشان اجازه دهند كه به¬طور كامل مانند مردان – مستقيم يا غيرمستقيم- استثمار شوند، علاقه¬مند به بهره¬كشي سرمايه¬داري از دو جنس هستند. اعتراف مي¬كنم كه بيشتر به سلامت نسل آينده علاقه¬مند هستم تا به برابري مطلق رسمي جنس¬ها در واپسين سال¬هاي شيوه توليد سرمايه¬دارانه. عقيده من اينست كه برابري واقعي زنان و مردان تنها زماني مي¬تواند محقق شود كه بهره¬كشي از هردو.
انگلس مانند جنبش‌هاي اصلي سوسياليستي زنان، كاري به اتحاديه‌هاي بورژوايي حقوق زنان نداشت. اولا اتحاديه‌هاي يادشده (مانند امروز) معمولا برابري انتزاعي را در مقابل حمايت از زنان كارگر در صنعت قرار مي‌دادند. انگلس به يك فمينيست<ref>اين فرد گرترود گيوم ـ شاك بود. او رهبر جنبش بورژوايي زنان در آلمان بود و سپس براي دوره‌اي در جنبش سوسياليستي زنان فعاليت كرد (ضربه¬اي كه از آن نجات پيدا كرد). سپس به انگليس رفت و با روي آوردن به آنارشيسم، به اتحاديه سوسياليستي بي‌رمق ويليام موريس پيوست. او در آژيتاسيون فرمان قانوني ضدبيماري‌هاي واگيردار فعال بود. نظرات انگلس درباره او در تعدادي از نامه‌ها وجود دارد.</ref> توضيح داد كه: تاجايي كه مي‌دانم، مزد برابر براي كار برابر براي هردو جنس، تا زماني كه مزد به‌طور كلي الغا شود، مطالبه همه سوسياليست‌هاست. اينكه زن كارگر به دليل عملكرد ويژه فيزيولوژيكي خود، در مقابل بهره‌كشي سرمايه‌دارانه، نياز به محافظت ويژه‌اي دارد، براي من روشن است. زنان انگليسي كه از حقوق رسمي هم‌جنسان خود پشتيباني كردند تا به خودشان اجازه دهند كه به¬طور كامل مانند مردان – مستقيم يا غيرمستقيم- استثمار شوند، علاقه‌مند به بهره‌كشي سرمايه‌داري از دو جنس هستند. اعتراف مي‌كنم كه بيشتر به سلامت نسل آينده علاقه‌مند هستم تا به برابري مطلق رسمي جنس‌ها در واپسين سال‌هاي شيوه توليد سرمايه‌دارانه. عقيده من اينست كه برابري واقعي زنان و مردان تنها زماني مي‌تواند محقق شود كه بهره‌كشي از هردو.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، ص21.</ref>
به باور انگلس، نخستین ستم طبقاتی با نخستین ستم بر جنس مونث از سوی جنس مذکر متقارن و درنتیجه امری تاریخی است. وی رهایی زنان و برابری آنان با مردان را منوط به تغییرات اجتماعی می¬داند. جالب آنکه از جمله شروط بسیار مهم برای آزادی زنان زنان از نظر او، حضور آنها در کار مولد خارج از خانه است، یعنی شرطی که با گسترش سرمایه¬داری صنعتی گسترش می¬یابد.  
 
به¬طوركلي انگلس ــ مانند رهبران زنان انقلابي ماركسيست مانند كلارا زتكين در آلمان و النور ماركس در انگليس ــ  به¬شدت از تشكيلات جنبش¬هاي زنان سوسياليست و جنبش¬هاي زنان كارگر كه براي برابري جنسي كامل مبارزه مي¬كردند، پشتيباني و با گروه¬هاي بورژوايي، حقوق زنان بورژوايي كه برايشان كسب حق جداگانه زنان، يك سرگرمي كاملا بورژوايي بود، مخالفت مي¬كند.
به باور انگلس، نخستین ستم طبقاتی با نخستین ستم بر جنس مونث از سوی جنس مذکر متقارن و درنتیجه امری تاریخی است. وی رهایی زنان و برابری آنان با مردان را منوط به تغییرات اجتماعی می‌داند. جالب آنکه از جمله شروط بسیار مهم برای آزادی زنان زنان از نظر او، حضور آنها در کار مولد خارج از خانه است، یعنی شرطی که با گسترش سرمایه‌داری صنعتی گسترش می‌یابد. <ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، ص21.</ref>
 
به‌طوركلي انگلس ــ مانند رهبران زنان انقلابي ماركسيست مانند [[كلارا زتكين]] در آلمان و النور ماركس در انگليس ــ  به‌شدت از تشكيلات جنبش‌هاي زنان سوسياليست و جنبش‌هاي زنان كارگر كه براي برابري جنسيتی كامل مبارزه مي‌كردند، پشتيباني و با گروه‌هاي بورژوايي، حقوق زنان بورژوايي كه برايشان كسب حق جداگانه زنان، يك سرگرمي كاملا بورژوايي بود، مخالفت مي‌كند.<ref>نامه انگلس به ببل، 1 اكتبر 1891 ، در ماركس و انگلس: آثار، ص164.</ref>


== آثار ==
== آثار ==