Haddadi1992 (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Dsc09899.jpg|جایگزین=کتاب آسیب شناسی شخصیت زن|بندانگشتی|]]
'''حجاب قبل از اسلام'''
==عنوان کتاب==
آسیب شناسی شخصیت [[زن]]


==مقدمه==
یکی از مسائلی که امروزه مطرح است بحث پیشینه [[حجاب]] است. برخی می‌گویند که [[حجاب]] ابداع اسلام است. اما کاوش های تاریخی و متون به جا مانده از اعصار گذشته ثابت می کند که بشر همیشه از نوعی پوشش برای پوشاندن اعضای بدن خود استفاده می کرده است. خداوند متعال در آیه 22 سوره اعراف، اینگونه موهبت پوشش را به بشر یادآور می شود که: «يا بَني‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواری سَوْآتِكُمْ وَ ريشا»؛ (اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستاديم كه زشتی های [برهنگی] شما را مى‏ پوشاند و مايه زينت شماست).
[[زن]] جلوه‌ای از جمال، محبت، خلاقیت و ربوبیت الهی و رکن اساسی در تعلیم و تربیت است. اگر [[زنان]] به این منزلت واقف شوند و در پاسداری از آن بکوشند، فرآیند تربیتی و شخصیتی آنان و همه اجتماع سالم مانده و به خوبی پیش می‌رود، اما اگر آن را یله و رها سازند و در نگه‌داری از آن، سهل‌انگاری نمایند، لطمه‌های جبران‌ناپذیری بر هویت و موجودیت فرد‌، [[خانواده]] و اجتماع وارد می‌شود.
یافته های باستان شاناسی و هنری اعم از تندیس ها، نقاشی ها، نقوش ظروف و سکه ها و... نشان از استفاده دیرین بشر از پوشش و [[حجاب]] کامل دارند. <ref>ترنویل کاکس ، کتاب تاریخ لباس ، ص11</ref>
تجربه ملت‌های گذشته نیز نشان‌دهنده این نکته است که هرگاه [[زنان]]، بلندای مقام و رسالت اصلی خود را درک کرده و در رشد شخصیت خود اهتمام ورزیده‌اند، منزلت و محبوبیت آنان حفظ شده و اجتماع در سلامت زیسته و ناهنجاری‌ها کمتر بوده‌است. اما سوال مهم این است که چگونه می‌توان از کیان شخصیت [[زن]] دفاع کرد و آن را از آسیب‌های گوناگون مصون نگه‌داشت؟
شهید مطهری در کتاب مسئله [[حجاب]] خود در خصوص تاریخچه [[حجاب]] می‌گوید:
به این سوال، پاسخ‌های متعددی داده‌اند: دسته‌ای بر این عقیده‌اند که حقوق [[زن]] و [[مرد]] در همه زمینه‌ها یکسان است و [[زنان]] با [[مردان]] در حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی مشابه‌اند. لازم نیست که [[زن]]، مرزها و حصارهایی را رعایت کند؛ در نوع لباس، پوشش، تعامل فردی و اجتماعی، صحبت کردن، ایجاد رابطه‌های گوناگون، نباید برای او محدودیت قائل شد، چرا که او این‌گونه محدودیت‌ها، توهین به شخصیت وی و تخریب کننده آزادی‌اش می‌شود.
این گروه با این بینش محدود و خطا‌آلود خود، درواقع شخصیت [[زن]] را از بین برده و او را از منزلت انسانی و اجتماعی فروکاسته‌اند.
اما نگرگاه دیگر از آن اسلام است که با توجه به ساختار وجودی و فطری انسان، دستورهایی دارد که تضمین کننده شخصیت انسان است. نویسنده در اثری که اینک پیش روی شماست کوشیده‌است با الهام از عقل و فطرت و فرمان‌های شخصیت ساز اسلام، به آسیب‌ شناسی شخصیت [[زن]] بپردازد.
روش این پژوهش، میدانی و کتاب‌خانه‌ای بوده که در ضمن آن با افراد، نهادهای اجتماعی- تربیتی، نمونه‌های آسیب دیده و نیز خانواده‌های موفق، مشورت‌های زیادی شده و منابع زیادی را از نظر گذرانده‌است. با این ویژگی‌ها اثر حاضر برای همه خانواده‌ها و نیز برای مبلغان و مربیان جهت تدریس در مراکز زیربط می‌تواند مفید باشد.
امید که بدین وسیله گامی جهت آگاه‌سازی دختران جوان و بهسازی فضای معنوی جامعه برداشته‌شود.


==گزارش کتاب==
«در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند [[حجاب]] وجود داشته‌است و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت‌تر بوده است. در کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت راجع به قوم یهود و قانون تلمود آمده است: «اگر [[زن]]ی به نقض قانون یهود می‌پرداخت چنانکه مثلا بی‌آنکه چیزی برسر داشت به میان مردم می‌رفت و یا در شارع عام، نخ می‌رشت یا با هر سنخی از مردان درددل می‌کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه‌اش تکلم می‌نمود همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.» <ref>شهید مطهری ، مسلئه حجاب ، ص20-19</ref>
موضوع این اثر، آسیب شناسی شخصیت [[زن]]؛ با تاکید بر رفتار ناهنجار، بد[[حجاب]]ی و لاقیدی است؛ یعنی سهل‌انگاری درباره [[حجاب]] و بی‌اعتنایی به حدود و مرزهای آن، که خداوند متعال براساس فطرت برای حفظ کیان شخصیت و محبوبیت [[زن]]، تعیین فرموده، پی‌آمدهای ناگواری درجهت تخریب و نابودی حرمت و شخصیت وی دارد. نویسنده این کتاب را در 8 فصل تدوین کرده‌است:


===فصل اول===
بنابراین حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از [[حجاب]] اسلامی، بسی سخت‌تر بوده‌است. ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن می‌گوید: «در زمان زردشت [[زنان]] منزلتی عالی داشتند، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می‌کردند...»«... پس از داریوش مقام [[زن]] مخصوصا در طبقه ثروتمندان تنزل یافت. [[زنان]] فقیر چون برای کارکردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگیشان را فراگرفت، این امر خود مبنای پرده‌پوشی در میان مسلمانان به شمار می‌رود. زنان طبقات بالای اجتماع جرات نداشتند که جز در تخت روان روپوش‌دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی‌شد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهر‌دار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقش‌هایی که از ایران باستان باقی مانده هیچ  صورت [[زن]] دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به  نظر نمی‌رسد.» <ref>ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، ص552</ref>
'''شخص و شخصیت:''' انسان دارای شخص و شخصیت است: شخص آدمی همان جسم و خصوصیات و شمایل ظاهری اوست، اما شخصیت انسان روح و مجموعه صفات و ملکات روحی و روانی است. شخص آدمی در رحم ساخته می‌شود و انسان در شکل‌گیری آن اختیاری ندارد اما شخصیت انسان در رحم دنیا تکون پیدا می‌کند و آدمی در سازندگی و رشد یا تباهی و انحطاط آن موثر است.  


===فصل دوم===
چنانکه ملاحظه می‌فرمایید [[حجاب]] سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به [[زن]] شوهر‌دار نامحرم شمرده می‌شدند. و اما منظور از " این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود" که ویل دورانت گفت چیست؟ آیا مقصود این است که علت رواج [[حجاب]] در میان مسلمانان نیز مقررات خشنی است که درباره [[زن]] حائض اجرا می‌شود؟! همه می‌دانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است  و ندارد. [[زن]] حائض در اسلام فقط از انجام برخی عبادات واجب معاف است و همخوابگی با او نیز در این مدت مجاز نمی‌باشد ولی [[زن]] حائض از نظر معاشرت با دیگران هیچ‌گونه منعی ندارد که موجب گوشه نشینی اون شود. و اگر مقصود این باشد که [[حجاب]] رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد، باز هم سخن نادرستی است، زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند، آیات مربوط به حجاب نازل شده است.
'''پی‌آمد‌های ناگوار لاقیدی و بدحجابی بر فرآیند رشد و تکامل انسان:''' خداوند حکیم برای آفرینش انسان و نیز جهان هستی، هدف والایی در نظر گرفته‌است. تمایلات و گرایش‌های عالی انسانی و نغمه‌های ملکوتی درونی و لذت‌های معنوی ناشی از تامین آن‌ها، هدف‌دار بودن جهان و انسان و راه رسیدن به آن را گوشزد می‌کند. پس نباید فریب خوشی‌ها و لذت‌های زودگذر دنیا و رفاه و آسایش ظاهری این جهان را خورد و از بلندای مقام ذاتی خویشتن و به دست آوردن تجارتی بزرگ در این تجارت‌خانه دنیا غافل ماند زیرا ضرر و زیان آخرت به هیچ وجه قابل مقایسه با این دنیا نیست.
از آنجا که دین مقدس اسلام دین فطرت و کرامت و تکامل است، تمام اوامر و نواهی آن در حیات معنوی و مادی انسان بر محور همین اصل تنظیم شده است، نهایت تلاش آن آیین بزرگ الهی حفظ فطرت، پرورش کرامت و وصول انسان به تکامل و سعادت است، لذا در مرحله مانع زدایی، با تمام موانع، مبارزه جدی نموده که یکی از مهم‌ترین آن‌ها لاقیدی و خودنمایی و بدحجابی [[زنان]] در اجتماع و اماکن و مجالس عمومی است که نه تنها مانع رشد و کمال است که عاملی برای نابودی استعدادهای عظیم انسانی و سقوط انسانیت و فرورفتن در تاریکی گمراهی‌ها  بدبختی‌هاست.


===فصل سوم===
ویل دورانت درتاریخ تمدن راجع به ایرانیان می‌گوید:  
'''پی‌آمدهای ناگوار بد[[حجاب]]ی بر [[خانواده]] و اجتماع:''' در اسلام نقش [[خانواده]] بسیار مهم تلقی شده‌است، زیرا در پرتو [[خانواده]] است که عواطف و غرایز [[زن]] و [[مرد]] در کنار هم ارضا می‌شود. محیط [[خانواده]] در صورتی از ویژگی های نام برده برخوردار خواهد شد که پایه آن، محبت و عشق [[زوجین]] به هم دیگر باشد. البته چنین عشقی تنها بر مبنای ارزش‌های الهی و فضایل الهی استوار است.
در بینش توحیدی هدف از [[ازدواج]] و پیوند میان [[زن]] و [[مرد]] و تشکیل [[خانواده]]، دو چیز است: آرامش زوج‌هاو تولید نسل و تربیت درست آن‌ها. خداوند حکیم برای تکامل و ترقی [[زن]] و [[مرد]] و بقای نوع انسان و تربیت نسل پاک، در نظام تکوین و خلقت از یک سو و در نظام تشریع و وضع مقررات دینی به نام شریعت از دیگر سو تدابیری مقرر نموده که زمینه ایجاد نظام سالم خانوادگی و در نتیجه رسیدن به اهداف فوق و در نهایت رشد، تعالی و پیشرفت جامعه را فراهم می‌سازد.


===فصل چهارم===
«داشتن متعه بلامانع بود. این متعه ها مانند معشوقه‌های یونانی آزاد بودند که در میان مردم ظاهر و در ضیافت مردان حاضر شوند اما زنان قانونی معمولا در اندرونی خانه نگهداری می‌شدند. این رسم دیرین ایرانی به اسلام منتقل شد.» <ref>ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، ج10، ص233</ref>
'''ابزارهای کارآمد [[زن]] در تحکیم شخصیت و ازدیاد محبوبیت در نظام [[خانواده]]:''' [[زن]] و[[مرد]] از نظر ساختار روانی و جسمی تام و کامل آفریده شده‌اند، اما در مقایسه با یک‌دیگر، هرکدام دارای ویژگی‌هایی هستند که دیگری در پاره‌ای از آن‌ها ضعیف‌تر است و برخی دیگر را هم به کلی ندارد. این امر ضمن آن‌که وظایف آن‌ها را در زندگی روشن می‌سازد، سبب می‌شود که هرکدام از [[مرد]] و [[زن]] به یکدیگر احساس نیاز نموده و زمینه جذب به سوی هم و تشکیل [[خانواده]] فراهم گردد. از همین رو اگر هرکدام از [[زن]] و [[شوهر]] رفتار و اعمال خود را در زندگی بر اساس ساختار وجودی، ویژگی‌ها و وظایف تکوینی( خلقت) و تشریعی( دستورهای الهی و دینی) خویش تنظیم کنند و جایگاه و منزلت خود را شناخته و از آن تجاوز نکنند، زندگی آنان سرشار از صلح، صفا و همسر‌دوستی خواهد بود.
بدون شک [[زن]] جاهلیت همچنان بوده که ویل دورانت توصیف می‌کند ولی اسلام در این جهت تحولی به وجود آورد. عایشه همواره زنان انصار را اینچنین توصیف می کند:
براین اساس خداوند حکیم [[زن]] را به جاذبه‌ها و ویژگی‌های خاصی مجهز نمود که از یک سو [[مرد]] خود را نیازمند به او دیده و به سمت [[زن]] گرایش می‌یابد و از سوی دیگر [[زن]] در پرتو آن خصوصیت‌ها نزد [[همسر]] خود از محبوبیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌شود.
«مرحبا به زنان انصار، همینکه آیات سوره نور نازل گردید یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سرخود را با روسری‌های مشکی می‌پوشیدند گویی کلاغ روی سرشان نشسته است.» <ref>زمخشری ، کشاف ، ذیل آیه 31 از سوره نور</ref>
در سنن ابوداود هم همین مطلب را از ام سلمه نقل می‌کند بااین تفاوت که ام سلمه می‌گوید بعد از آیه سوره احزاب اینچنین شد. <ref>ابوداود سلیمان ،سنن ابن داود،ج2، ص382</ref>


===فصل پنجم===
کنت گوبینو هم در کتاب خود می‌گوید:
'''نقش لاقیدی و بدحجابی در ناکارآمد ساختن ابزارهای شخصیتی [[زن]]:''' فصل قبل به استعدادهای [[زن]] پرداخته شد. در صورتی‌که در اثر کم‌توجهی یا بی‌مبالاتی [[زن]]، این توانایی‌ها و سازو کارها در معرض تهدید قرار گیرد یا کم‌رنگ شود، نتایجی به دست می‌آید که نه تنها به سود [[زن]] نخواهد بود، بلکه او را به سمت انحطاط و شکست خواهد کشاند.  
«حجاب شدید دوره ساسانی، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقی ماند. او معتقد است که آنچه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی [[زن]] نبوده است بلکه مخفی نگه داشتن [[زن]] بوده است. معتقد است که خودسری موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدری بوده که اگر کسی [[زن]] خوشگلی در خانه داشت نمی‌گذاشت کسی از وجودش آگاه گردد و حتی الامکان او را پنهان می‌کرد زیرا اگر معلوم می‌شد که چنین زنی در خانه‌اش است دیگر مالک او و احیانا مالک جان خودش هم نبود.» <ref>کنت گوبینو ، سه سال در ایران </ref>
جواهر لعل نهرو هم معتقد است که [[حجاب]] از ملل غیرمسلمان روم و ایران به جهان اسلام وارد شد. <ref>جواهر لعل نهرو ، نگاهی به تاریخ جهان،ج1، ص328</ref>
در هند نیز [[حجاب]] سختی حکمفرما بوده است اما درست معلوم نیست که قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته یا بعدها پس از نفوذ اسلام در هند رواج یافته است و هندوان غیرمسلمان تحت تاثیر مسلمانان و مخصوصا مسلمانان ایرانی [[حجاب]] [[زن]] را پذیرفته‌اند. آنچه مسلم است این است که [[حجاب]] هندی نیز نظیر [[حجاب]] ایران باستان سخت و شدید بوده است. البته اگر تمایل به ریاضت و ترک لذت را یکی از علل پدید آمدن [[حجاب]] بدانیم باید قبول کنیم که هند از قدیمی‌ترین ایام [[حجاب]] را پذیرفته است، زیرا هند از مراکز قدیم ریاضت پلید شمردن لذات مادی بوده است.
پژوهش‏ها نشان می‌دهد که زنان ایران‌زمین از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چین‏دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباس‏ها بوده‏‌اند.<ref>جلیل ضیاءپور، پوشاک باستانی از کهن‌ترین زمان، ص26-17</ref> این حجاب در دوران سلسله‌‏های مختلف پارس‏ها نیز معمول بوده است. بنابراین در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی حجابی کامل داشته‌اند.
پیراهن‌هایی که خانم‌های زرتشتی در آن دوران به تن می‌کردند در واقع بسیار رنگارنگ و شاداب و به صورت نوارهای عمودی از بالا به پایین دوخته می‌شد که این پیراهن‌ها بر روی شلوارهایی گشاد می‌افتاد و آن شلوارها نیز در قسمت مچ پا جمع می‌شدند. در عکس زیر می‌توانید نمونه‌ای از پوشش زنان زرتشتی را مشاهده فرمایید. <ref>جنیفر وردن پاتریشیال بیکر ، منسوجات ایرانی، زرتشیان</ref>
[[پرونده:Banooye-zartoshti.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|]] 


===فصل ششم===
به هرحال آنچه مسلم است این است که قبل از اسلام [[حجاب]] در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست. اما اینکه حدود [[حجاب]] اسلامی با حجابی که در ملل باستانی بود یکی است یا نه، و دیگر اینکه علت و فلسفه‌ای که از نظر اسلام، [[حجاب]] را لازم می‌سازد همان علت و فلسفه‌ای است که در جاهای دیگر جهان منشا پدید آمدن [[حجاب]] شده است یانه، که بعدا به آن پرداخته خواهد شد. <ref>شهید مطهری ، مسئله حجاب ، ص27-25</ref>
'''نقش لاقیدی و بدحجابی در بروز ناهنجاری‌های تربیتی [[خانواده]]:''' هدف این بحث پرداختن به نقش سوء [[والدین]] و محیط [[خانواده]] بر شخصیت [[فرزندان]] و آسیب‌های فراوان دیگری است که در اثر ضعف غیرت [[پدران]] و عدم اهتمام [[مادران]] به [[عفت]] و پوشش اسلامی و فطری خویش، از جهات گوناگون بر [[فرزندان]] خود وارد می‌کنند که مهم‌ترین عامل گمراهی، فساد و یا عدم تربیت صحیح [[فرزندان]] محسوب می‌شود.


===فصل هفتم===
=='''پانویس'''==
'''حریم‌های [[عفاف]] در قرآن یا عوامل شخصیت و محبوبیت [[زن]]:''' دین مقدس اسلام به عنوان آیین جامع و کامل خداوند متعال، نه تنها با ظهور خود، شخصیت معنوی و حقوقی [[زنان]] را احیا نمود و آنان را در شخصیت انسانی و تحصیل کمالات معنوی با [[مردان]] برابر و یکسان دانست و جلوی ظلم‌ها و جنایت‌ها و تعدی‌های [[مردان]] به آنان را گرفت، بلکه به‌خاطر حرمت و حفظ شخصیت آسمانی [[زنان]] و به جهت این‌که خلع سلاح نشوندو کارایی جاذبه‌های آنان از دست نرود و شان معشوق بودنشان نزد [[همسران]] و [[خانواده‌]]های خویش محفوظ و مستدام باشد، در حمایت از آنان و هم‌چنین حفظ انسانیت و [[عفت]] عمومی، دستورهایی حکیمانه مبتنی برا لزوم رعایت [[عفت]] و [[حیا]] در ابعاد گوناگون صادر نموده است؛ همان‌گونه که [[مردان]] را نیز موظف نموده تا حافظ و نگهبان شخصیت ملکوتی و محبوبیت نوامیس خود باشند.
{{پانویس }}
[[عفت]]، یک صفت انسانی وملکه نفسانی و زینت باطنی است که موجب می‌شود تمام اعمال و حرکات و گفتار و پوشش انسان، عفیفانه و فاقد رذیلت‌های شهوانی و هوس مآبانه باشد. [[عفت]] شامل [[عفت]] در نگاه، [[عفت]] در دامن، [[عفت]] در پوشش و [[عفت]] در گفتار می‌شود.


===فصل هشتم===
'''شیوه‌های شناخت حقانیت [[حجاب]] و بطلان لاقید و بدحجابی:''' شناختن حق و باطل و پی بردن به حقانیت یا بطلان چیزی، به ویژه پدیده‌های نو مانند بی بندو‌باری، بدحجابی، خودآرایی در برابر نامحرمان و مدها، هرچند در هردوره وعصری ضرورت دارد اما در برخی از زمان‌ها هم‌چون عصر ما که از ترفندهای شیاطین انسی، آمیختن و مشتبه ساختن حق و باطل و مبهم و تاریک نشان دادن فضای جامعه اسلامی و ابزارهای مختلف شیطانی و لطایف‌الحیل است، آگاهی و شناخت از اهمیت بسیار فراوان و ویژه‌ای برخوردار می‌گردد. و اما معیارهای سنجش فضیلت و رذلیت شامل: عقل سلیم، قانون سنخیت و جاذبه، معیار حیات آفرینی و کمال بخشی، ظهور از بعد انسانی و حیوانی، حس، تجربه و عاقبت اندیشی، فطرت و وجدان، وحی و دین الهی و نماز می‌شود.


'''آسیه حدادی دلاور'''
== '''منابع''' ==
*مطهری، مرتضی، مسئله حجاب ، انتشارات صدرا ، 1379
*ویل دورانت، تاریخ تمدن، نشر علمی فرهنگی، 1401
*زمخشری، تفسیر کشاف،انتشارات ققنوس، 1391
*ابوداود، سلیمان، سنن ابوداود، دارالفکر بیروت، 1420
*گوبینو، ژوزف آرتور، سه سال در ایران، نگارستان کتاب، 1385
*جواهر لعل نهرو، نگاهی به تاریخ جهان، انتشارات امیرکبیر، 1401
*ضیاءپور، جلیل، پوشاک باستانی ایرانیان، انتشارات اداره کل موزه‌ها، 1378
*پاتریشیال بیکر، جنیفر وردن، منسوجات ایرانی، انتشارات نظر، 1401
*ترنویل کاکس، روت، تاریخ لباس، نشر توس، 1397


 
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
==منبع==
* نویسنده: محمدرضا کوهی، قم، ناشر: انتشارات پارسایان، نوبت چاپ: اول/1383.
* [https://www.gisoom.com/book/1302463/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A8-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D8%B2%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D8%A7%DA%A9%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%B1-%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%A8%D8%AF%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8%DB%8C/ لینک گیسوم]
[[رده:مأخذ شناسی]]
[[رده:1-کتب  و مقالات]]
[[رده:غیر تجربی]]
[[رده:ابداعی]]
[[رده: عقلی]]
[[رده: فلسفه و کلام]]