برابری در فمینیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌جنسیت
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== عنوان ==
'''برابری در فمینیسم'''؛ برابری زن و مرد در تمام ساحات فردی، خانوادگی و اجتماعی.
نگاهی به اصل [[برابری و فمینیسم|برابری فمینیسم]] و موانع [[اشتغال زنان از منظر اسلام و فمینیسم|اشتغال زنان]]


== درجه مقاله ==
[[فمینیسم]] با تکیه بر اصل برابری [[زن]] و [[مرد]] و به داعیه دفاع از [[حقوق زن]]، در همه ساختارها، با زمینه‌ها و جریاناتی که سبب نابرابری در خانواده و اجتماع می‌شود مبارزه می‌کند. اما آمار بالای خشونت، تجاوز، بی خانمانی، قتل، افسردگی و اختلالات روانی زنان بر از دهه‌ها تلاش فمینیستی در لباس برابری چیزی خلاف وعده‌ها و اهداف سردمداران این جنبش را نشان می‌دهد.
علمی - پژوهشی
==مفهوم برابری در فمنیسم==
برابری در لغت به معنای تساوی، یکسانی، مساوات  و همتایی است.<ref>[https://vajehyab.com/dehkhoda/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C دهخدا، ذیل واژه «برابری»، وب‎‌سایت واژه‌یاب.]</ref> در دیدگاه فمینیست‌ها دو مؤلفه اصلی نظریه برابری، تأکید بر برابری زن و مرد و انکار تفاوت‌های دو جنس است. اصل برابری زن و مرد متأثر از آموزه لیبرالیسم و آرای بزرگان عصر روشنگری، خصوصا دکارت است. دیدگاه فمینیست‌های قائل به برابری درباره تفاوت‌های دو جنس، ناشی از آموزه‌های برابری‌طلبانه لیبرالیسم و نگاه همراه با تحقیر غرب به تفاوت‌های میان زنان است. <ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 127.</ref>
==سیر تاریخی مفهوم برابری==
آتنی‌ها اولین مردمانی بودند که در قرن چهارم پیش از میلاد مفهوم برابری را مطرح کردند.افلاطون بر مبنای سلسله مراتب طبیعی، برابری را در دو شکل برابری هندسی و برابری حسابی مطرح کرد.بعد از افلاطون شاگردش ارسطو اولین بار مفهوم برابری سیاسی را به کار برد. برابری سیاسی از نگاه ارسطو به معنای مشارکت تمام شهروندان در کار حکومت بود.پس از آن در حقوق رم بحث برابری در مقابل قانون بدون اینکه به مفهوم مشارکت سیاسی توجه شود اشاره شد. فراز و فرودهای مفهوم برابری تا زمان ژان‌ژاک روسو ادامه داشت. رسو برابری را از مفهوم آرمانی خود جدا و به حوزه حقوق وارد کرد. پس از انقلاب فرانسه این اصل در ماده 1 اعلامیه حقوق بشر فرانسه جای گرفت. اصلی که به حقوق شهروندی را برای مردان به رسمیت شناخت.<ref>[https://www.asasimag.ir/article_105589_0e32f416a8e2d45494238618764cadb1.pdf ویژه، «مفهوم اصل برابری در حقوق عمومی نوین»، 1383ش، ص5-6.]</ref>


== چکیده ==
راه‌یابی برابری به حوزه حقوق و محرومیت زنان از حقوق شهروندی این آگاهی را ایجاد کرد که اگر زنان بخواهند از حقوق حداقلی بر خوردار شوند باید از مفاهیم و گفتمان غالب استفاده کنند. مفاهیمی نظیر فردگرایی و برابری که توجیه کننده همان حقوق برای مردان بود زنان را توجیه کرد که برای رسیدن به آنچه که در دنیای آن روز به عنوان موقعیت برتر تلقی میشد نیازمند استفاده از زبان حقوق مردانه هستند.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه، 1400ش، ص 100</ref>
جریان‌های [[فمینیست|فمینیستی]] علی‌رغم تكثر خاستگاه‌ها و تعدد نظریات، در یک نقطه مشترک، که مباحث [[زنان]] و مسائل مربوط به آن است، با یکدیگر تلاقی دارند. سیاست‌های حمایتی - اقتصادی از [[زنان]] و [[اشتغال زنان|اشتغال]] ایشان و حربه‌های فرهنگی - اقتصادی در زمینه مصرف و تولید آن، از ابزارهای مؤثری بوده که سبب پیشرفت امواج [[فمینیست|فمینیستی]] گردیده است. مبانی مدرنیته از جمله اومانیسم و سکولاریسم نیز بیش‌ترین تأثیر را در آراء [[فمینیست|فمینیستی]] داشته است. اصل [[برابری و فمینیسم|برابری]] از بارزترین جلوه‌های اومانیسم است. در مباحث [[فمینیست|فمینیستی]]، بر انواع [[برابری و فمینیسم|برابری]]، همچون [[برابری و فمینیسم|برابری]] ظاهری، تناسبی، اخلاقی و توزیعی بسیار تأکید می‌شود. در این مقاله، ضمن بیان اصل [[برابری و فمینیسم|برابری]] [[فمینیست|فمینیستی]] و طرح انواع آن، موانع و مشکلات نابرابری [[اشتغال زنان]] از نظر [[فمینیسم]] مورد بررسی قرار گرفته و به مباحث مربوط به ساختار انگیزشی و رهیافت‌های وضعیتی و نظرات تحلیل‌گران شبکه‌های اجتماعی در رابطه با برابری و نابرابری شغلی [[زنان]] پرداخته شده است.


==کلیدواژگان==  
==تأثیر لیبرالیسم در نظریه برابری==
[[فمینیسم]]، اصل [[برابری و فمینیسم|برابری]]، [[اشتغال زنان]]، اومانیسم، زمینه‌های اقتصادی، سیاست‌های حمایتی.
اولین جریانات فمینیسم در بستر لیبرالیسم به‌وجود آمد. شعار برابری از آموزه‌های اصلی لیبرالیسم بود. از نظر لیبرالیسم، عقل و خرد بشر، تنها ملاک برتری انسان نسبت به سایر موجودات است . حقوق طبیعی افراد بر مبنای بهره‌مندی از عقل پایه‌ریزی می‌شود. فمینیست‌ها با جمع‌بندذی این دیدگاه و آموزه دکارت مبنی بر برابری عقل در تمام انسان‌ها قائل به برابری عقلی زنان و مردان و بالتبع خواهان برابری در منزلت و حقوق بین زن و مرد شدند. <ref>رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 128.</ref>


== مقدمه ==
یکی از بارزترین جلوه‌های اومانیسم، بحث برابری است که به شدت با [[فمینیسم]] در دوران مدرنیته گره خورده است. برابری یکی از ارکان اساسی شکل‌گیری قوانین مدنی کشورهایی همچون فرانسه پس از انقلاب سال ۱۷۹۱ بوده و با معنای گسترده و وسیع خویش، الهام بخش بسیاری از جنبش‌های قرن ۱۹ و ۲۰ در اروپا و آمریکا گردیده است.
در هر تحقیق و پژوهش، بیان معنای لغوی و اصطلاحی موضوع تحقیق از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بدین روی، ضروری است در ابتدا، به تبیین معنای [[فمینیسم]] در لغت و اصطلاح بپردازیم. آن‌چه درباره معنای لغوی [[فمینیسم]] مسلم است این‌که واژه مورد نظر لغتی فرانسوی است که برای بیان کیفیات [[زنانه]] به کار رفته. اما درباره این‌که این واژه اولین بار چه زمانی مطرح شده، اختلاف نظراتی وجود دارد. [[فمینیسم]] اصطلاحی است که [[فمینیست|فمینیست‌]]های فرهنگی و ذات‌گرا برای توصیف ایدئولوژی برتری [[جنس]] [[زن]] به کار می‌برند. [[فمینیسم]] واژه‌ای است که برای بیان عقیده‌های خاص و دفاع از [[حقوق]] برابر [[زنان]] بر اساس [[برابری و فمینیسم|برابری]] [[جنس و جنسیت|جنسی]] به کار رفته است.
در همین‌جا، باید خاطر نشان ساخت که بحث برابری یکی از بحث‌های فلسفه سیاسی است که به نحو پیچیده‌ای با مباحث عدالت، آزادی و لیبرالیسم در هم تنیده است.


از تعاریف مذکور، می‌توان دریافت که [[فمینیسم]] دارای تعریف مشخصی نیست؛ چرا که گاه به یک جنبش و فعالیت برای احقاق [[حقوق زنان]]، و گاه دیگر به یک نظریه در باب [[برابری و فمینیسم|برابری]] [[زن]] و [[مرد]] در تمام شئون حيات، اطلاق می‌گردد.
در ابتدای بحث برابری، ارائه تعریفی روشن شاید تا حدی از هرج و مرج شایع درباره واژه برابری بکاهد. تعریف، واژه برابری بر یک ارتباط دو سویه دلالت دارد؛ به این معنا که برابری ناظر به یک رابطه دو جانبه در میان دو گروه از اشیا، افراد، فرایندها و یا محورهایی است که با لحاظ نمودن یک یا چند شاخصه معین، دارای کیفیتی برابر باشند، اگرچه در وجوه دیگر، کیفیت برابری موجود نباشد.<ref>مهدوی و دولتی، «نگاهی به اصل برابری فمینیسم و موانع اشتغال زنان»، 1385ش، ص 51.</ref>
آنچه [[فمینیست|فمینیست‌ها]] را در یک نقطه مشترک به هم می‌رساند بحث [[زن]] و مسائل مربوط به اوست؛ چراکه تمام [[فمینیست|فمینیست‌ها]] بر این نکته اذعان دارند که [[زنان]] به دلیل [[زن]] بودن خویش، در موقعیت تبعیض و فرودستی نسبت به [[مردان]] قرار گرفته‌اند و در همه عرصه‌ها نادیده گرفته شده‌اند.
===اومانیسم و سکولاریسم ===
همان‌گونه که اشاره شد، اومانیسم را می‌توان به عنوان مادر تمام تفکرات عصر نوین بر شمرد. اگر چه اومانیسم و سکولاریسم اغلب به عنوان تفکراتی مجزا بررسی می‌شوند، ولی در واقع، اومانیسم بدون سکولاریسم و سکولاریسم بدون اومانیسم قابل ریشه‌یابی نیست. کشفیات جدید علمی ابتدا انسان را از بند غل و زنجیرهای تفکر سنتی، که به شدت تحریف شده بود و در مواردی مطلوب اربابان کلیسا به کار گرفته می‌شد، رهانید و در مقابل، جلوه‌های مخفی قدرت تفکر و اندیشه مستقل را به انسان ارزانی کرد.  


== گزارش مقاله ==
اولین جلوه اجتماعی تفکر اومانیستی را می‌توان در نفی فئودال‌ها و قدرت بی چون و چرای روحانیت کلیسا مشاهده کرد.
نویسنده در مقاله حاضر به بیان موضوعات زیر پرداخته است:
اومانیسم و سکولاریسم، که در اروپا متولد شدند، سر منشأ بسیاری از اندیشه‌های بعدی از جمله آزادی و برابری گردیدند. اومانیسم در جنبه‌های تأكید بر اصالت فردی خویش، ریشه تفکراتی همانند لیبرالیسم و کاپیتالیسم و در جنبه‌های اصالت اجتماعی خویش، اساس و بنیان تفکراتی همانند سوسیالیسم و مارکسیسم است.<ref>مهدوی و دولتی، «نگاهی به اصل برابری فمینیسم و موانع اشتغال زنان»، 1385ش، ص 50.</ref>


=== زمینه‌های ظهور [[فمینیسم]] ===
==قانون و برابری==
'''زمینه‌های اقتصادی:''' انقلاب صنعتی و تبدیل نظام فئودالی به سرمایه‌داری و فراز و فرودهای نظام سرمایه‌داری یکی از عمده‌ترین عوامل مؤثر بر وضعیت [[زنان]] بوده است. پیشرفت فناوری در سال‌های ۱۷۷۵ تا ۱۸۲۵، چنان دگرگونی در وضعیت کار و تولید به وجود آورد که برای تبیین آن نمی‌توان واژه‌ای جز انقلاب صنعتی را مناسب دانست. اساسی‌ترین تحولی که انقلاب صنعتی در وضعیت [[زنان]] به وجود آورد، تبدیل نظام تولید خانگی به کارخانه‌های تولیدی بود که همین امر موجب تفکیک کار دست مزدی در عرصه عمومی و کار غیر دست مزدی در عرصه خصوصی گردید.
در نسبت قانون و برابری، دو مولفه را از هم باید جدا کرد. یک- برابری در قانون دو- برابری در مقابل قانون. برابری در قانون با این سوال مواجه است که آیا قانون، حقوق و مسئولیت همه افراد جامعه را به‌گونه مساوی در نظر گرفته یا آن‌که حقوق ویژه‌ای برای بعضی گروه‌ها لحاظ کرده است؟ اما برابری در مقابل قانون، با این سوال مواجه است که آیا مفاد قانون به صورت یکسان برای افراد تحت شمول اجرا می‌شود؟


'''زمینه‌های فرهنگی:''' اگر عمده‌ترین نقش نظام سرمایه‌داری در تولید کالاهای مصرفی باشد، بنابراین، مصرف‌گرایی و تبلیغ آن نیز به اصلی‌ترین هدف نظام سرمایه‌داری تبدیل می‌شود. نظام سرمایه‌داری  به خوبی دریافته است که برای این دو منظور مصرف‌گرایی و تبلیغ آن [[زنان]] بهترین وسیله و ابزار هستند؛ چراکه [[زنان]] می‌توانند به عنوان مصرف‌کنندگان کالاهای تولیدی، بهترین و فعال‌ترین مخاطبان نظام سرمایه‌داری باشند.
فمینیست‌ها هر دو سوال برابری را در مبارزاتشان مد نظر داشتند اما برابری در مقابل قانون مورد وفاق تمام عقلاست و کمتر مورد چالش واقع شده. لذا بحث اصلی برابری در قانون است. <ref>زیبایی نژاد، ملاحظات بر مقاله حقوق فمینیستی، 1382، صص 155-156</ref> 
در مجموع، [[فمینیسم]] هرچند دارای وحدت و انسجام نبود، ولی امواج نوین [[فمینیست|فمینیستی]] به صورت نیرومندتری ظهور می کرد و تحلیل‌های متنوعی درباره سرکوب [[زنان]] و راه‌های مبارزه برای آزادی [[زنان]] ارائه می‌داد.


=== اومانیسم و سکولاریسم ===
==مبنای برابری و تفاوت==
همان‌گونه که اشاره شد، اومانیسم را می‌توان به عنوان [[مادر]] تمام تفکرات عصر نوین بر شمرد. اگر چه اومانیسم و سکولاریسم اغلب به عنوان تفکراتی مجزا بررسی می‌شوند، ولی در واقع، اومانیسم بدون سکولاریسم و سکولاریسم بدون اومانیسم قابل ریشه‌یابی نیست. کشفیات جدید علمی ابتدا انسان را از بند غل و زنجیرهای تفکر سنتی، که به شدت تحریف شده بود و در مواردی مطلوب اربابان کلیسا به کار گرفته می‌شد، رهانید و در مقابل، جلوه‌های مخفی قدرت تفکر و اندیشه مستقل را به انسان ارزانی کرد.
دو سوال اصلی در بحث حقوق فمینیستی بر پایه برابری این است که اولا: چرا جنسیت نباید از عوامل تصحیح کننده تفاوت‌های حقوقی باشد، ثانیا: برابری حقوقی دو جنس، یکسانی زن و مرد در تک تک مواد قانونی است یا به معنی در نظر گرفتن حقوق و مسئولیت‌های خاصبه هر یک از زن و مرد است که در مجموع منتهی به برابری هر دو جنس می‌شود؟


اولین جلوه اجتماعی تفکر اومانیستی را می‌توان در نفی فئودال‌ها و قدرت بی چون و چرای روحانیت کلیسا مشاهده کرد.
تفاوت‌های حقوقی گاهی از شرایط خاص و اضطراری نشأت می‌گیرد که گاه جغرافیایی، گاه سیاسی، اقصادی و فرهنگی است. مثلا شراتیط طبیعی برخی اقشار مثل سالمندان و کودکان اقتضای وضع قوانین خاصی را دارد یا مناطق سیل خیز و زلزله‌خیز یا شرایط جنگ وضع قوانین خاصی را می‌طلبد که برابر نیست. البته فمینیست‌ها وجود شرایط خاص و تأثیرات حقوقی آن را تا برطرف شدن شرایط می‌پذیرند. مناقشه اصلی درباره تفاوت‌های تکوینی است.  
اومانیسم و سکولاریسم، که در اروپا متولد شدند، سر منشأ بسیاری از اندیشه‌های بعدی از جمله آزادی و [[برابری و فمینیسم|برابری]] گردیدند. اومانیسم در جنبه‌های تأكید بر اصالت فردی خویش، ریشه تفکراتی همانند لیبرالیسم و کاپیتالیسم و در جنبه‌های اصالت اجتماعی خویش، اساس و بنیان تفکراتی همانند سوسیالیسم و مارکسیسم است.


=== [[برابری و فمینیسم|برابری]] ===
دو دیدگاه درباره تفاوت‌های طبیعی میان فمینیست‌ها وجود دارد. عده‌ای تفاوت‌ها را در حد امکان انکار می‌کنند. نتیجه منطقی آن، نفی تفاوت‌های قانونی منسوب به اختلافات طبیعی است، نه تمام تفاوت‌ها. عده‌ای تفاوت‌های طبیعی میان زن و مرد را می‌پذیرند، منکر تأثیر این تفاوت‌ها در حیطه قانون‌گذاری هستند، زیرا پذیرش تفاوت‌های قانونی، به‌معنای پایان جنبش‌های فمینیستی است. حتی فمینیست‌های پست مدرن که تفاوت کانون محوری مباحثشان هست، اما به این دلیل که عمق تفاوت‌ها به حدی است که هویت عام زنانه  را شکل نمی‌دهند، تفاوت ها را به حوزه مختصات فردی می‌کشانند و تفاوت‌های فردی چون نسبی هستند، نمی‌توانند سبب تفاوت‌های حقوقی شوند. لذا، قانون به‌صورت برابر در خدمت تأمین حقوق افراد است تا بتواند زمینه ظهور استعدادها و شخصیت‌های متفاوت را ایجاد کند. <ref>زیبایی نژاد، ملاحظات بر مقاله حقوق فمینیستی، 1382، صص158 -156</ref> 
یکی از بارزترین جلوه‌های اومانیسم، بحث [[برابری و فمینیسم|برابری]] است که به شدت با [[فمینیسم]] در دوران مدرنیته گره خورده است. [[برابری و فمینیسم|برابری]] یکی از ارکان اساسی شکل‌گیری قوانین مدنی کشورهایی همچون فرانسه پس از انقلاب سال ۱۷۹۱ بوده و با معنای گسترده و وسیع خویش، الهام بخش بسیاری از جنبش‌های قرن ۱۹ و ۲۰ در اروپا و آمریکا گردیده است.
چرا تفاوت‌های طبیعی نباید تأثیرات خود را در حوزه حقوق و مسئولیت‌ها نشان دهد؟ چرا شیردهی، زایمان و حمل می‌تواند قوانین متفاوت اما به‌سود زنان ایجاد کند، اما دیگر ویژگی‌های زنانه یا مردانه نمی‌تواند چنین اثری داشته باشد؟ اینها سوالاتی است که در نوشته‌های فمینیستی بی‌پاسخ است. <ref>زیبایی نژاد، ملاحظات بر مقاله حقوق فمینیستی، 1382، ص 159</ref>
در همین‌جا، باید خاطر نشان ساخت که بحث [[برابری و فمینیسم|برابری]] یکی از بحث‌های فلسفه سیاسی است که به نحو پیچیده‌ای با مباحث عدالت، آزادی و لیبرالیسم در هم تنیده است.


در ابتدای بحث [[برابری و فمینیسم|برابری]]، ارائه تعریفی روشن شاید تا حدی از هرج و مرج شایع درباره واژه [[برابری و فمینیسم|برابری]] بکاهد. تعریف، واژه [[برابری و فمینیسم|برابری]] بر یک ارتباط دو سویه دلالت دارد؛ به این معنا که [[برابری و فمینیسم|برابری]] ناظر به یک رابطه دو جانبه در میان دو گروه از اشیا، افراد، فرایندها و یا محورهایی است که با لحاظ نمودن یک یا چند شاخصه معین، دارای کیفیتی برابر باشند، اگرچه در وجوه دیگر، کیفیت [[برابری و فمینیسم|برابری]] موجود نباشد.
=== اسلام، [[فمینیسم]] و اصل برابری در جایگاه [[اشتغال زنان|اشتغال زن]] و [[مرد]]===
 
[[فمینیسم]] با تکیه بر اصل برابری [[زن]] و [[مرد]] و به داعیه دفاع از [[حقوق زن]]، در همه زمینه‌های اقتصادی، با زمینه‌ها و جریاناتی که سبب نابرابری در مشاغل، رده‌بندی شغلی، [[حقوق]] نابرابر و هر نوع تبعیض کاری می‌شود، مبارزه می‌کند.
=== اسلام، [[فمینیسم]] و اصل [[برابری و فمینیسم|برابری]] در جایگاه [[اشتغال زنان|اشتغال زن]] و [[مرد]]===
[[فمینیسم]] با تکیه بر اصل [[برابری و فمینیسم|برابری]] [[زن]] و [[مرد]] و به داعیه دفاع از [[حقوق زن]]، در همه زمینه‌های اقتصادی، با زمينه‌ها و جریاناتی که سبب نابرابری در مشاغل، رده‌بندی شغلی، [[حقوق]] نابرابر و هر نوع تبعیض کاری می‌شود، مبارزه می‌کند.
البته اسلام نیز با بسیاری از تبعیض‌های کاری و پرداخت [[حقوق]] نابرابر مخالفت می‌کند و مالکیت اقتصادی را به همان میزان که برای [[مرد]] به رسمیت می‌شناسد، برای [[زن]] نیز به رسمیت می‌شناسد. [[زن]] مالک مستقل املاک و اموال خویش است و ثبوت حق فعالیت اقتصادی برای [[زن]]، مسلم است و مورد استثنایی آن در فقه نیز رعایت عدالت و سایر [[حقوق زن]] ذکر گردیده است.
البته اسلام نیز با بسیاری از تبعیض‌های کاری و پرداخت [[حقوق]] نابرابر مخالفت می‌کند و مالکیت اقتصادی را به همان میزان که برای [[مرد]] به رسمیت می‌شناسد، برای [[زن]] نیز به رسمیت می‌شناسد. [[زن]] مالک مستقل املاک و اموال خویش است و ثبوت حق فعالیت اقتصادی برای [[زن]]، مسلم است و مورد استثنایی آن در فقه نیز رعایت عدالت و سایر [[حقوق زن]] ذکر گردیده است.


آن‌چه نظرگاه اسلام و [[فمینیسم]] را در مسئله [[اشتغال زنان از منظر اسلام و فمینیسم|اشتغال]] از یکدیگر جدا می‌کند این است که [[فمینیسم]] تفاوت‌های [[جنس و جنسیت|جنسی]] و فیزیولوژی و نوع علایق و سلایق و توانمندی‌های [[مردانه]] و [[زنانه]] را نادیده می‌گیرد؛ ولی اسلام با توجه به این نوع تفاوت‌ها، اولویت‌هایی را درباره مشاغل و طبقه‌بندی مشاغل توصیه می‌نماید و برای [[زنان]]، شغل‌هایی را متناسب با شئونات آن‌ها پیشنهاد می‌دهد و [[شوهر|شوهران]] را مکلف می‌کند که در صورت تقاضای [[زنان]]، در مقابل شغل خانه‌داری و فرزندداری ایشان، دستمزد قرار دهند.
آن‌چه نظرگاه اسلام و [[فمینیسم]] را در مسئله [[اشتغال زنان از منظر اسلام و فمینیسم|اشتغال]] از یکدیگر جدا می‌کند این است که [[فمینیسم]] تفاوت‌های [[جنس و جنسیت|جنسی]] و فیزیولوژی و نوع علایق و سلایق و توانمندی‌های [[مردانه]] و [[زنانه]] را نادیده می‌گیرد؛ ولی اسلام با توجه به این نوع تفاوت‌ها، اولویت‌هایی را درباره مشاغل و طبقه‌بندی مشاغل توصیه می‌نماید و برای [[زنان]]، شغل‌هایی را متناسب با شئونات آن‌ها پیشنهاد می‌دهد و شوهران را مکلف می‌کند که در صورت تقاضای [[زنان]]، در مقابل شغل خانه‌داری و فرزندداری ایشان، دستمزد قرار دهند.<ref>مهدوی و دولتی، نگاهی به اصل برابری فمینیسم و موانع اشتغال زنان، 1385، ص 55</ref>
==پانویس==
{{پانویس}}
== منبع ==
*رودگر، نرگس، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد،دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، تهران، 1388ش.
*زیبایی‌نژاد، محمد‌رضا، ملاحظاتی بر مقاله حقوق فمینیستی برگرفته از کتاب فمینیسم و دانش‌های فمینیستی، ترجمه و نقد تعدادی از مقالات دایرة‌المعارف فلسفی روتلیج، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1382ش.
*مهدوی، محمد صادق،دولتی، غزاله، «نگاهی به اصل برابری فمنیسم و موانع اشتغال زنان»، بانوان شیعه، شماره 9، پاییز 1385ش .
*دهخدا، ذیل واژه «برابری»، وب‎‌سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 21 تیر 1402.
*ویژه، محمرضا، «مفهوم اصل برابری در حقوق عمومی نوین»، نشریه حقوق اساسی، دوره1، شماره2، 1383ش.
*مشیرزاده، حمیرا، از جنبش تا نظریه، تهران، شیرازه، 1400ش.


=== موانع و مشکلات اجتماعی [[اشتغال زنان]]===
[[رده:ویکی‌جنسیت]]
'''۱. از نظر [[فمینیسم]]:''' سه نوع مانع و مشکل از لحاظ تحلیلی، در [[اشتغال زنان]] مؤثرند: اول كم و کیف«هنجارهای» غالب در زمان و مکانی خاص؛ دوم کم و کیف«تعاریف» رایج؛ و سوم کم و کیف«نظام پاداش و جزا» حاکم. این سه اگر چه از لحاظ تحلیلی متفاوتند، اما به لحاظ تجربی، یک کل واحد را تشکیل می‌دهند. و هر جامعه‌ای به رغم دارا بودن کنش‌گران زیاد، به دو کنش‌گر اصلی قابل تقسیم است: اول کنش‌گر برتر(بالادست مقتدر، کارفرما) و دوم کنش‌گر فروتر(زیردست، نامقتدر و متعهد).
 
معیار تفکیک این دو از همدیگر، میزان دارا بودن منزلت، قدرت، ثروت و دانش است. این‌ها ناشی از قرار گرفتن شخص در مواضع اجتماعی است. مواضع اجتماعی، خود برحسب دو عامل متفاوت تجزیه می‌شود: عوامل اسمی و عوامل درجه‌بندی شده. عوامل اسمی مواضع کنش‌گران را برحسب دارا بودن صفات اسمی(فاقد رتبه) همچون [[جنس]]، قوم و مانند آن تفکیک می‌کند. عوامل درجه‌بندی شده مواضع کنش‌گران را برحسب دارا بودن صفات درجه‌بندی شده(توانایی جسمی، توانایی فکری و مانند آن) تفکیک می‌کند. این دو عوامل با همدیگر همبستگی دارند.
'''۲. از نظر ساختار انگیزشی [[زنان]]:''' انگیزش کاری شامل مجموعه‌ای از نیروهای درونی و بیرونی است که رفتار اقدام به [[اشتغال زنان|اشتغال]]، از آن نیروها ناشی می‌شود. این تعریف شامل موانع بیرونی از قبیل نیاز به نیروی کار، نظام پاداش و جزای سازمانی، و ماهیت کار واگذار شده به [[زنان]] و نیروهای درونی نهفته در خود [[زنان]] شامل نیازهای فردی و علایق و مانند آن است. به رغم طرفداران این دیدگاه، اقدام به [[اشتغال زنان|اشتغال]] در بخش‌های دولتی، بیشتر از نیروهای درونی تأثیر می‌پذیرد تا از نیروهای بیرونی. روابط اجتماعی مورد انتظار در محیط کاری و امکان اقناع نیازها از جمله عوامل انگیزش درونی ترغیب [[زنان]] به [[اشتغال زنان|اشتغال]] در بخش‌های دولتی است.
 
== نتیجه==
[[برابری و فمینیسم|برابری]] از جلوه‌های ظاهری اومانیسم است و ارتباط [[برابری و فمینیسم|برابری]] و عدالت، مقیاس‌های [[برابری و فمینیسم|برابری]]، محدودیت‌های [[برابری و فمینیسم|برابری]]، جایگاه [[برابری و فمینیسم|برابری]]، جایگاه [[برابری و فمینیسم|برابری]] محیط و نظریه عدالت از قلمروهای بحث برانگیز مباحث [[برابری و فمینیسم|برابری]] است که پردامنه‌ترین بحث‌های مربوط به [[زنان]]، به خصوص مباحث [[فمینیست|فمینیستی]]، را در بر گرفته است. بحث [[برابری و فمینیسم|برابری]] از پیچیده‌ترین بحث‌های فلسفه سیاسی است که مباحث آزادی، عدالت و لیبرالیسم را در خود دارد.
 
از نظر [[فمینیست|فمینیست‌ها]]، اصلی‌ترین موانع [[اشتغال زنان]] عبارت است از:
# ایجاد هنجارهایی که توسط آن‌ها [[مردان]] به باز تولید نقش برتر خود ادامه می‌دهند.
# غير عادلانه بودن نظام پاداش جزای حاکم بر مبادلات بین کنش‌گران اصلی.
 
== منبع ==
* نویسندگان: دکتر محمد صادق مهدوی، غزاله دولتی؛ منبع: مجله [[بانوان]] شیعه، پاییز ۱۳۸۵، شماره ۹
* [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/downloadpdf/236863?useraccept=false لینک نورمگز]
[[رده: مأخذ شناسی]]
[[رده: 1-کتب و مقالات]]
[[رده:غیر تجربی]]
[[رده:ابداعی]]
[[رده:علوم اجتماعی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۳

برابری در فمینیسم؛ برابری زن و مرد در تمام ساحات فردی، خانوادگی و اجتماعی.

فمینیسم با تکیه بر اصل برابری زن و مرد و به داعیه دفاع از حقوق زن، در همه ساختارها، با زمینه‌ها و جریاناتی که سبب نابرابری در خانواده و اجتماع می‌شود مبارزه می‌کند. اما آمار بالای خشونت، تجاوز، بی خانمانی، قتل، افسردگی و اختلالات روانی زنان بر از دهه‌ها تلاش فمینیستی در لباس برابری چیزی خلاف وعده‌ها و اهداف سردمداران این جنبش را نشان می‌دهد.

مفهوم برابری در فمنیسم

برابری در لغت به معنای تساوی، یکسانی، مساوات و همتایی است.[۱] در دیدگاه فمینیست‌ها دو مؤلفه اصلی نظریه برابری، تأکید بر برابری زن و مرد و انکار تفاوت‌های دو جنس است. اصل برابری زن و مرد متأثر از آموزه لیبرالیسم و آرای بزرگان عصر روشنگری، خصوصا دکارت است. دیدگاه فمینیست‌های قائل به برابری درباره تفاوت‌های دو جنس، ناشی از آموزه‌های برابری‌طلبانه لیبرالیسم و نگاه همراه با تحقیر غرب به تفاوت‌های میان زنان است. [۲]

سیر تاریخی مفهوم برابری

آتنی‌ها اولین مردمانی بودند که در قرن چهارم پیش از میلاد مفهوم برابری را مطرح کردند.افلاطون بر مبنای سلسله مراتب طبیعی، برابری را در دو شکل برابری هندسی و برابری حسابی مطرح کرد.بعد از افلاطون شاگردش ارسطو اولین بار مفهوم برابری سیاسی را به کار برد. برابری سیاسی از نگاه ارسطو به معنای مشارکت تمام شهروندان در کار حکومت بود.پس از آن در حقوق رم بحث برابری در مقابل قانون بدون اینکه به مفهوم مشارکت سیاسی توجه شود اشاره شد. فراز و فرودهای مفهوم برابری تا زمان ژان‌ژاک روسو ادامه داشت. رسو برابری را از مفهوم آرمانی خود جدا و به حوزه حقوق وارد کرد. پس از انقلاب فرانسه این اصل در ماده 1 اعلامیه حقوق بشر فرانسه جای گرفت. اصلی که به حقوق شهروندی را برای مردان به رسمیت شناخت.[۳]

راه‌یابی برابری به حوزه حقوق و محرومیت زنان از حقوق شهروندی این آگاهی را ایجاد کرد که اگر زنان بخواهند از حقوق حداقلی بر خوردار شوند باید از مفاهیم و گفتمان غالب استفاده کنند. مفاهیمی نظیر فردگرایی و برابری که توجیه کننده همان حقوق برای مردان بود زنان را توجیه کرد که برای رسیدن به آنچه که در دنیای آن روز به عنوان موقعیت برتر تلقی میشد نیازمند استفاده از زبان حقوق مردانه هستند.[۴]

تأثیر لیبرالیسم در نظریه برابری

اولین جریانات فمینیسم در بستر لیبرالیسم به‌وجود آمد. شعار برابری از آموزه‌های اصلی لیبرالیسم بود. از نظر لیبرالیسم، عقل و خرد بشر، تنها ملاک برتری انسان نسبت به سایر موجودات است . حقوق طبیعی افراد بر مبنای بهره‌مندی از عقل پایه‌ریزی می‌شود. فمینیست‌ها با جمع‌بندذی این دیدگاه و آموزه دکارت مبنی بر برابری عقل در تمام انسان‌ها قائل به برابری عقلی زنان و مردان و بالتبع خواهان برابری در منزلت و حقوق بین زن و مرد شدند. [۵]

یکی از بارزترین جلوه‌های اومانیسم، بحث برابری است که به شدت با فمینیسم در دوران مدرنیته گره خورده است. برابری یکی از ارکان اساسی شکل‌گیری قوانین مدنی کشورهایی همچون فرانسه پس از انقلاب سال ۱۷۹۱ بوده و با معنای گسترده و وسیع خویش، الهام بخش بسیاری از جنبش‌های قرن ۱۹ و ۲۰ در اروپا و آمریکا گردیده است. در همین‌جا، باید خاطر نشان ساخت که بحث برابری یکی از بحث‌های فلسفه سیاسی است که به نحو پیچیده‌ای با مباحث عدالت، آزادی و لیبرالیسم در هم تنیده است.

در ابتدای بحث برابری، ارائه تعریفی روشن شاید تا حدی از هرج و مرج شایع درباره واژه برابری بکاهد. تعریف، واژه برابری بر یک ارتباط دو سویه دلالت دارد؛ به این معنا که برابری ناظر به یک رابطه دو جانبه در میان دو گروه از اشیا، افراد، فرایندها و یا محورهایی است که با لحاظ نمودن یک یا چند شاخصه معین، دارای کیفیتی برابر باشند، اگرچه در وجوه دیگر، کیفیت برابری موجود نباشد.[۶]

اومانیسم و سکولاریسم

همان‌گونه که اشاره شد، اومانیسم را می‌توان به عنوان مادر تمام تفکرات عصر نوین بر شمرد. اگر چه اومانیسم و سکولاریسم اغلب به عنوان تفکراتی مجزا بررسی می‌شوند، ولی در واقع، اومانیسم بدون سکولاریسم و سکولاریسم بدون اومانیسم قابل ریشه‌یابی نیست. کشفیات جدید علمی ابتدا انسان را از بند غل و زنجیرهای تفکر سنتی، که به شدت تحریف شده بود و در مواردی مطلوب اربابان کلیسا به کار گرفته می‌شد، رهانید و در مقابل، جلوه‌های مخفی قدرت تفکر و اندیشه مستقل را به انسان ارزانی کرد.

اولین جلوه اجتماعی تفکر اومانیستی را می‌توان در نفی فئودال‌ها و قدرت بی چون و چرای روحانیت کلیسا مشاهده کرد. اومانیسم و سکولاریسم، که در اروپا متولد شدند، سر منشأ بسیاری از اندیشه‌های بعدی از جمله آزادی و برابری گردیدند. اومانیسم در جنبه‌های تأكید بر اصالت فردی خویش، ریشه تفکراتی همانند لیبرالیسم و کاپیتالیسم و در جنبه‌های اصالت اجتماعی خویش، اساس و بنیان تفکراتی همانند سوسیالیسم و مارکسیسم است.[۷]

قانون و برابری

در نسبت قانون و برابری، دو مولفه را از هم باید جدا کرد. یک- برابری در قانون دو- برابری در مقابل قانون. برابری در قانون با این سوال مواجه است که آیا قانون، حقوق و مسئولیت همه افراد جامعه را به‌گونه مساوی در نظر گرفته یا آن‌که حقوق ویژه‌ای برای بعضی گروه‌ها لحاظ کرده است؟ اما برابری در مقابل قانون، با این سوال مواجه است که آیا مفاد قانون به صورت یکسان برای افراد تحت شمول اجرا می‌شود؟

فمینیست‌ها هر دو سوال برابری را در مبارزاتشان مد نظر داشتند اما برابری در مقابل قانون مورد وفاق تمام عقلاست و کمتر مورد چالش واقع شده. لذا بحث اصلی برابری در قانون است. [۸]

مبنای برابری و تفاوت

دو سوال اصلی در بحث حقوق فمینیستی بر پایه برابری این است که اولا: چرا جنسیت نباید از عوامل تصحیح کننده تفاوت‌های حقوقی باشد، ثانیا: برابری حقوقی دو جنس، یکسانی زن و مرد در تک تک مواد قانونی است یا به معنی در نظر گرفتن حقوق و مسئولیت‌های خاصبه هر یک از زن و مرد است که در مجموع منتهی به برابری هر دو جنس می‌شود؟

تفاوت‌های حقوقی گاهی از شرایط خاص و اضطراری نشأت می‌گیرد که گاه جغرافیایی، گاه سیاسی، اقصادی و فرهنگی است. مثلا شراتیط طبیعی برخی اقشار مثل سالمندان و کودکان اقتضای وضع قوانین خاصی را دارد یا مناطق سیل خیز و زلزله‌خیز یا شرایط جنگ وضع قوانین خاصی را می‌طلبد که برابر نیست. البته فمینیست‌ها وجود شرایط خاص و تأثیرات حقوقی آن را تا برطرف شدن شرایط می‌پذیرند. مناقشه اصلی درباره تفاوت‌های تکوینی است.

دو دیدگاه درباره تفاوت‌های طبیعی میان فمینیست‌ها وجود دارد. عده‌ای تفاوت‌ها را در حد امکان انکار می‌کنند. نتیجه منطقی آن، نفی تفاوت‌های قانونی منسوب به اختلافات طبیعی است، نه تمام تفاوت‌ها. عده‌ای تفاوت‌های طبیعی میان زن و مرد را می‌پذیرند، منکر تأثیر این تفاوت‌ها در حیطه قانون‌گذاری هستند، زیرا پذیرش تفاوت‌های قانونی، به‌معنای پایان جنبش‌های فمینیستی است. حتی فمینیست‌های پست مدرن که تفاوت کانون محوری مباحثشان هست، اما به این دلیل که عمق تفاوت‌ها به حدی است که هویت عام زنانه را شکل نمی‌دهند، تفاوت ها را به حوزه مختصات فردی می‌کشانند و تفاوت‌های فردی چون نسبی هستند، نمی‌توانند سبب تفاوت‌های حقوقی شوند. لذا، قانون به‌صورت برابر در خدمت تأمین حقوق افراد است تا بتواند زمینه ظهور استعدادها و شخصیت‌های متفاوت را ایجاد کند. [۹] چرا تفاوت‌های طبیعی نباید تأثیرات خود را در حوزه حقوق و مسئولیت‌ها نشان دهد؟ چرا شیردهی، زایمان و حمل می‌تواند قوانین متفاوت اما به‌سود زنان ایجاد کند، اما دیگر ویژگی‌های زنانه یا مردانه نمی‌تواند چنین اثری داشته باشد؟ اینها سوالاتی است که در نوشته‌های فمینیستی بی‌پاسخ است. [۱۰]

اسلام، فمینیسم و اصل برابری در جایگاه اشتغال زن و مرد

فمینیسم با تکیه بر اصل برابری زن و مرد و به داعیه دفاع از حقوق زن، در همه زمینه‌های اقتصادی، با زمینه‌ها و جریاناتی که سبب نابرابری در مشاغل، رده‌بندی شغلی، حقوق نابرابر و هر نوع تبعیض کاری می‌شود، مبارزه می‌کند. البته اسلام نیز با بسیاری از تبعیض‌های کاری و پرداخت حقوق نابرابر مخالفت می‌کند و مالکیت اقتصادی را به همان میزان که برای مرد به رسمیت می‌شناسد، برای زن نیز به رسمیت می‌شناسد. زن مالک مستقل املاک و اموال خویش است و ثبوت حق فعالیت اقتصادی برای زن، مسلم است و مورد استثنایی آن در فقه نیز رعایت عدالت و سایر حقوق زن ذکر گردیده است.

آن‌چه نظرگاه اسلام و فمینیسم را در مسئله اشتغال از یکدیگر جدا می‌کند این است که فمینیسم تفاوت‌های جنسی و فیزیولوژی و نوع علایق و سلایق و توانمندی‌های مردانه و زنانه را نادیده می‌گیرد؛ ولی اسلام با توجه به این نوع تفاوت‌ها، اولویت‌هایی را درباره مشاغل و طبقه‌بندی مشاغل توصیه می‌نماید و برای زنان، شغل‌هایی را متناسب با شئونات آن‌ها پیشنهاد می‌دهد و شوهران را مکلف می‌کند که در صورت تقاضای زنان، در مقابل شغل خانه‌داری و فرزندداری ایشان، دستمزد قرار دهند.[۱۱]

پانویس

  1. دهخدا، ذیل واژه «برابری»، وب‎‌سایت واژه‌یاب.
  2. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 127.
  3. ویژه، «مفهوم اصل برابری در حقوق عمومی نوین»، 1383ش، ص5-6.
  4. مشیرزاده، از جنبش تا نظریه، 1400ش، ص 100
  5. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 128.
  6. مهدوی و دولتی، «نگاهی به اصل برابری فمینیسم و موانع اشتغال زنان»، 1385ش، ص 51.
  7. مهدوی و دولتی، «نگاهی به اصل برابری فمینیسم و موانع اشتغال زنان»، 1385ش، ص 50.
  8. زیبایی نژاد، ملاحظات بر مقاله حقوق فمینیستی، 1382، صص 155-156
  9. زیبایی نژاد، ملاحظات بر مقاله حقوق فمینیستی، 1382، صص158 -156
  10. زیبایی نژاد، ملاحظات بر مقاله حقوق فمینیستی، 1382، ص 159
  11. مهدوی و دولتی، نگاهی به اصل برابری فمینیسم و موانع اشتغال زنان، 1385، ص 55

منبع

  • رودگر، نرگس، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد،دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، تهران، 1388ش.
  • زیبایی‌نژاد، محمد‌رضا، ملاحظاتی بر مقاله حقوق فمینیستی برگرفته از کتاب فمینیسم و دانش‌های فمینیستی، ترجمه و نقد تعدادی از مقالات دایرة‌المعارف فلسفی روتلیج، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1382ش.
  • مهدوی، محمد صادق،دولتی، غزاله، «نگاهی به اصل برابری فمنیسم و موانع اشتغال زنان»، بانوان شیعه، شماره 9، پاییز 1385ش .
  • دهخدا، ذیل واژه «برابری»، وب‎‌سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 21 تیر 1402.
  • ویژه، محمرضا، «مفهوم اصل برابری در حقوق عمومی نوین»، نشریه حقوق اساسی، دوره1، شماره2، 1383ش.
  • مشیرزاده، حمیرا، از جنبش تا نظریه، تهران، شیرازه، 1400ش.