طلاق در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌جنسیت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
طلاق در قرآن؛ جواز طلاق با رعایت حقوق شرعی و عرفی زنان.


طلاق در قرآن در آیات فراوانی ذکر شده و حتی یک سوره نیز به طلاق اختصاص داده شده است.<ref>دفتر تبلیغات اسلامی، فرهنگ‌نامه علوم قرآن، ج1، ص434</ref>آیات «فَطَلِّقُوهُنَ‏ لِعِدَّتِهِنَ‏»<ref>الطلاق،1</ref> و« الطَّلاقُ‏ مَرَّتانِ‏ » <ref>البقره،229</ref>و«وَ الْمُطَلَّقاتُ‏ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَ»<ref>البقره،228</ref>شامل طلاق رجعی و غیر رجعی می‌شوند.آیه «وَ الْمُطَلَّقاتُ‏ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَ» فقط شامل طلاق رجعی(طلاقی که رجوع برای زوج در عده جایز است) می‌باشدو آیه «فَإِنْ‏ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ»<ref>البقره،230</ref> برای بعد از جدا شدن است.
'''[[طلاق]]''' یک مشکل بزرگ جهانی است. اسلام با طلاق، سخت مخالف است. اسلام می‌خواهد تا حدود امکان، طلاق صورت نگیرد. موضوع طلاق در آیات متعددی در سوره‌های بقره، طلاق، نساء و احزاب مطرح شده است. قرآن، احکام طلاق را با جزئیات مطرح می‌کند و توصیه‌های اخلاقی بسیاری دارد. توصیه‌هایی که در قرآن آمده بیشتر برای انصراف و تعویق طلاق است تا شاید زن و شوهر دل‌هایشان به‌هم نزدیک شود و طلاق انجام نپذیرد. شناخت این توصیه‌های اخلاقی برای اصلاح و تربیت افراد جامعه موثر است. توصیه‌های خداوند خطاب به زنان، مردان، هر دو و اولیای زنان و سرپرستان خانواده در قرآن متفاوت است.
از بین آیات متعدد، آیه «الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ» <ref>البقره، 229</ref> به آیه طلاق مشهور است. برخی از تازه مسلمان‌ها، به پیروی از قانون جاهلیت از قانون عده و رجوع در آیه سوءاستفاده کرده و همسر خود را آزار و اذیت می‌کردند و مکرر همسر خود را طلاق می‌دادند و سپس رجوع می‌کردند.خداوند با نزول آیه فوق از این عمل زشت و ناجوانمردانه جلوگیری کرد و طلاق رجعی( طلاقی که رجوع و بازگشت دارد)را دو مرتبه می‌داند.<ref>مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه، ج2، ص167</ref> در چنین شرایطی اگر مرد بخواهد برای بار سوم طلاق دهد، دیگر حق رجوع ندارد.<ref>طیب، عبدالحسین،اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج2، ص459</ref>
 
==مفهوم طلاق==
[[طلاق]] به معنای خالی شدن از پیوند، عهد و پیمان<ref>راغب اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، کتاب النون،1412ق، ص823</ref> به عنوان استعاره در «رها کردن زن از قید ازدواج» استعمال شده و به دلیل کثرت استعمال، به همین معنا تبدیل شده است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج2، ص230</ref> حدود 35 آیه از قرآن کریم به مسئله طلاق و برخی از حواشی و ملحقات آن اختصاص دارد.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/1890/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%87-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%88-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C مستقیمی، ارتباط معنایی آیات در مسئله طلاق در سه حوزه اصول فقه، تفسیر و زبان شناسی، 1388ش، ص95] </ref> طلاق ضرار<ref>طبرسی، مجمع البیان، 1372ش، ج2، ص2</ref> ، '''[[لعان]]'''<ref>طباطبایی، المیزان، 1390ق، ج15، ص119</ref> ، ایلاء<ref>ذهنی تهرانی، عناوین الاحکام، 1373ش، ج3، ص257</ref> و ظهار<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة، بی‌تا، ج2، ص116</ref> از شایع‌ترین صورت­‌های طلاق در دوره جاهلیت قبل از ظهور اسلام بوده است که با تشریع طلاق در قرآن، این اعمال جاهلی، منحط گردیده و الگوهایی کارآمد، نظیر طلاق رجعی، خلع و مبارات ارائه شد و مواردی جدید نظیر ارتداد (یعنی کفر بعد اسلام) به عنوان عوامل حرام­ کننده '''[[زن]]''' بر مرد معرفی گردید.<ref>شهابی، ادوار فقه، 1417ق، ج3، ص20</ref>
 
طلاق در قرآن در آیات فراوانی ذکر شده و حتی یک سوره نیز به طلاق اختصاص داده شده است. سوره طلاق شصت و پنجمین سوره، در جزء 28 قرآن کریم است. نام‌گذاری این سوره به نام طلاق به دلیل اشاره به احکام طلاق در بیشتر آیات این سوره است.<ref> گروهی از نویسندگان، فرهنگ‌نامه علوم قرآن،1394ش، ج1، ص434</ref> از بین آیات متعدد، فقط یک آیه، به آیه طلاق مشهور است.<ref>سوره بقره، آیه229</ref>
 
== انواع طلاق از دیدگاه قرآن ==
 
# '''[[طلاق رجعی]]''': طلاقی که رجوع برای زوج در عده جایز است.<ref>سوره بقره، آیه 228</ref>  
# طلاق غیر رجعی (بائن): برای بعد از جدا شدن است.<ref>سوره بقره، آیه 230</ref>  
 
برخی از تازه مسلمان‌ها، به پیروی از قانون جاهلیت از قانون عده و رجوع در آیه سوءاستفاده کرده و همسر خود را آزار و اذیت می‌کردند و مکرر همسر خود را طلاق می‌دادند و سپس رجوع می‌کردند.  
 
خداوند با نزول آیه<ref>سوره بقره، آیه 229</ref> از این عمل زشت و ناجوانمردانه جلوگیری کرد و طلاق رجعی را دو مرتبه می‌داند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج2، ص167</ref> در چنین شرایطی اگر '''[[مرد]]''' بخواهد برای بار سوم طلاق دهد، دیگر حق رجوع ندارد.<ref>طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، 1390ش، ج2، ص459</ref>
 
==خطاب قرآن به زنان==
در قرآن 4 چیز به زنان سفارش شده است، که عبارتند از:
 
===رعایت عده طلاق===
رعایت عده طلاق، وسیله‌ای برای حفظ نسل و سازش است. از  آن‌جا که عده، ضامن حقوق '''[[خانواده]]''' است و وظیفه حفظ نسل‌ها را بر عهده دارد لازم است زن مطلقه به اندازه سه پاکی در عده صبر کند تا سلامت انساب تضمین شده و اخلاط نطفه‌ها صورت نپذیرد.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج2، ص104</ref>
 
عده عبارت است از این‌که [[زن]] در آن مدت از ازدواج خودداری کند تا آن مدت تمام شود.<ref> طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج19، ص312</ref> زن مطلقه در زمان عده با هیچ مردی نباید ازدواج و '''[[تمکین]]''' کند.<ref> طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن،1390ق، ج2، ص230</ref> زنان باید تا سه بار پاکی، از ازدواج خودداری کنند.<ref>سوره بقره، آیه228</ref> از طرفی مردان هم باید حساب دقیق عده را داشته باشند.<ref>سوره طلاق، آیه1</ref>
 
مراد از طلاق دادن برای عده، طلاق دادن برای زمان عده است. معیار عده، شمارش دقیق عدد حیض و پاک شدن [[زن]] است. در زمان عده زن حق نفقه و مسکن را دارند و همسرش باید مخارجش را بدهد و نمی‌تواند او را از منزل بیرون کند. حق شوهر هم رجوع به طلاق و از سرگیری زندگی مشترک است.<ref> طباطبایی، المیزان، 1390ق، ج19، ص312</ref>
 
===سزاواری شوهران در رجوع نسبت به سایر مردان===
توصیه قرآن برای ادامه زندگی مشترك به '''[[همسر]]''' سابق است. رجوع مرد به زن به‌ قصد اصلاح مشكلات، موجب نجات خانواده و بهبود روابط می‌شود.<ref>آلوسی، روح المعانی، 1415ق، ج1، ص528</ref> همچنان که قرآن<ref>سوره بقره، آیه228</ref> می‌خواهد بفهماند اگر زنان مطلقه قصد اصلاح دارند، شوهرانشان به آن‌ها سزاوارترند.
 
این سزاواری به این است که شوهر در ایام عده بدون عقد مجدد می‌تواند به عقد اولش برگردد و آن زن را دوباره همسر خود کند.<ref> طباطبايی، الميزان فی تفسير القرآن، 1390ق، ج2، ص230</ref> سزاوارتر بودن شوهر با مبالغه‌آمیز بودن كلمه «أحق» نشان‌دهنده میزان محبوبیت این عمل نزد خداوند است.
 
البته احق بودن زوج در رجوع به زن فقط قبل از رسیدن به انتهای زمان عده می‌باشد و پس از آن، زن مطلقه در انتخاب همسر مناسب خود اصلح است.<ref>آلوسي، روح المعانی، 1415ق، ج1، ص528</ref>
 
===ممنوعیت کتمان حیض یا بارداری===
بر اساس آیه قرآن، (سوره بقره، آیه228) زن مطلقه باید حیض یا  بارداری خود را کتمان نکند و در صورت بارداری مرد را از وجود فرزندش آگاه سازد. به دلیل اهمیت این موضوع آیه مقید به‌ ایمان به خدا و روز جزا شده است و زنان را تشویق به اطاعت می‌کند.<ref> طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، 1390ق، ج2، ص230</ref>
 
ارحامهن به نظر بسیاری از مفسرین دو معنا می‌تواند داشته باشد: فرزند و عادت ماهیانه. زیرا خداوند هر دو را در رحم زن آفریده است. پس نباید زن حمل خود را مخفی کند و بگوید به عادت ماهانه مبتلا می‌شود تا مدت عده (در زن باردار تا زمان وضع حمل است) را کاهش دهد و در مورد عادت ماهانه چه از آغاز و چه از پایان خلاف‌گویی کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج2،ص155</ref>
 
===سفارش به صلح و سازش===
اسلام در صورت بروز اختلاف زوجین سفارش به‌ صلح می‌کند. همچنان که قرآن <ref>سوره نساء، آیه128</ref> به زنان سفارش می‌كند در صورت بروز مشكل در زندگی به راه صلح و سازش درآیند که صلح به‌هر حال بهتر است.<ref>آلوسی، روح المعانی، 1415ق، ج1، ص528</ref>
 
==خطاب قرآن به مردان==
قرآن کریم به مردان 6 خطاب دارد که عبارتند از؛
 
===هدیه دادن قبل از طلاق===
توصیه قرآن به مردان پرداخت هدیه به زوجه است.<ref> سوره بقره، آیه 236</ref> هدیه دادن به زوجه در صورت تعیین نشدن مهریه حین عقد و آمیزش نداشتن واجب است و میزان پرداخت آن  بستگی به قدرت توانایی شوهر دارد و باید متناسب با شئون زن باشد.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج2، ص200</ref>  کلمه «معروف» نشان دهنده مراعات نمودن مسائل عرفی و اجتماعی در هدیه دادن است.<ref> قرائتی، تفسیر نور،1388ش، ج1، ص370</ref> بنابر این مردان را موظف به پرداخت هدیه و رها کردن زن بدون خشونت می‌نماید.<ref> قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث،1375ش، ج1، ص378</ref>
 
===ممنوعیت خروج زن مطلقه از منزل مشترک===
بر اساس آیه قرآن<ref> سوره طلاق، آیه1</ref> دستور به اخراج نکردن زن مطلقه از منزل مشترک و بیرون نرفتن زنان می‌کند. علل تشریع این حکم اسلامی؛ حفظ احترام زن، ایجاد زمینه برای انصراف از طلاق و تحکیم پیوند زناشویی است. بسیاری به این حکم عمل نمی‌کنند، پشت پا زدن به این حکم اسلامی موجب جدایی دائم می‌شود. در حالی که اگر این حکم اجرا بشود غالبا به آشتی و صلح منجر می‌شود.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج24، ص222</ref> مگر در موارد خاصی نظیر '''[[زنا]]''' یا آزار اهل خانه از سوی زن که ادامه حضور زن باعث مشکلات بیش‌تر می‌شود. در چنین صورتی مجوز اخراج زن مطلقه داده شده است.<ref> قرائتی، تفسیر نور، 1388ش، ج10، ص95</ref>
 
===وجوب شمارش دقیق زمان عده===
مخاطب نگه‌داری حساب عده، مردان هستند. زیرا آن‌ها تامین '''[[نفقه]]''' و مسکن را بر‌عهده دارند و حق رجوع نیز از آن آنان است. البته زنان نیز برای تعیین تکلیف خود باید حساب عده را داشته باشند.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج24، ص221</ref>  فلسفه شمارش عده به‌جهت نگه‌داری زن است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج19، ص312</ref>
 
===تسریح به احسان و امساک به معروف===
تسریح به احسان و امساک به معروف، برای زمان رجوع است. مراد از امساک به معروف در آیه<ref>سوره بقره، آیه229</ref> این است که زوج با رجوع سبب آزار و اذیت [[زن]] نشود. بلکه رجوع باید عاملی برای اصلاح و سازش زن و شوهر گردد و هر وقت قصد آزار و اذیت زن باشد رجوع حرام است. مقصود از تسریح به احسان این است که جدایی هم باید با احسان توأم باشد و حق زن رعایت شود. نکره بودن معروف و احسان دلالت بر بالاترین حد اعلای آن دارد. پس هم نگه‌داری و هم جدایی باید با روش پسندیده و احسان باشد.<ref> طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، 1390ش، ج2، ص459</ref>
 
===ممنوعیت پس گرفتن مهریه===
آیه<ref>سوره بقره، آیه229</ref> دلالت بر این مسأله دارد که مرد حق پس گرفتن '''[[مهریه]]''' و چیزهایی که به زن داده را ندارد مگر در [[طلاق خلع|'''طلاق خلع''']] که زن از مرد تمکین نکند و تقاضای طلاق کند. البته درصورت عدم سازش و خوف عقلایی از عمل نکردن به تکالیف زناشویی بخشش مهریه و طلاق مانعی ندارد.<ref>طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، 1390ش، ج2، ص459</ref>
 
===تامین مخارج همسر مطلقه در زمان عده===
طبق آیه<ref>سوره طلاق، آیه6</ref> تأمین مسکن مناسب، ضرر نزدن به زن، تأمین لباس و نفقه زن در زمان عده بر عهده مرد می‌باشد و در صورت بارداری زن، پرداخت نفقه تا زمان وضع حمل و پس از آن اجرت شیردهی بر ذمه پدر می‌باشد.<ref> طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج19، ص532</ref>
 
==خطاب قرآن به هردو==
 
===انتخاب دو حکم برای اصلاح===
خداوند خطاب به زن و مردی که خوف جدایی دارند، توصیه به‌ انتخاب یک حکم از خویشاوندان مرد و یک حکم از خویشاوندان زن می‌نماید.<ref>سوره نساء، آیه35</ref> صاحب کشاف، «حکم» را فرد مورد اعتماد و دارای نفوذ کلام و منطق نافذ می‌داند که عادلانه داوری کند و قصدش اصلاح زوجین باشد. وی علت حکمیت خویشاوندان را سه عامل می‌داند:
 
# با خبر بودن آن‌ها از واقعیات جاری
# علاقه به اصلاح به‌واسطه خویشاوندی
# آسان‌تر بودن اسرار زوجین نزد خویشاوندان.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق  التنزیل، 1407ق، ج1، ص508</ref>
 
رشیدرضا، تشکیل حکمیت را واجب می‌داند و معتقد است حکمیت در میان مسلمین عملا وجود ندارد و طبعا از مزایای آن مردم بهره‌مند نمی‌شوند و مرتب طلاق‌ها صورت می‌گیرد.<ref>رشیدرضا، تفسیر المنار، 1404ق، ج5، ص77</ref>
 
===مشورت درباره نگه‌داری فرزند===
بنا به آیه<ref>سوره طلاق، آیه6</ref> خطاب به زن و مرد مطلقه توصیه به مشورت در باب نگه‌داری فرزند شده است تا به‌ نحوی پسندیده و عادی به توافق برسند به‌ طوری‌ که هیچ یک از آن دو و فرزندشان متضرر نشوند.<ref> طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج19، ص317</ref>
 
===انتخاب دو شاهد برای طلاق===
انتخاب دو شاهد برای امر طلاق واجب و ضروری است. بنا به آیه<ref>سوره طلاق، آیه2</ref> خداوند دستور به انتخاب دو مرد عادل برای شهادت حین طلاق می‌دهد تا اگر در آینده اختلافی روی دهد، هیچ‌یک از طرفین نتوانند واقعیت‌ها را انکار کنند. وظیفه شهود برپاداشتن شهادت برای خداست تا مبادا تمایل قلبی شهود به یکی از طرفین مانع شهادت به‌ حق شود.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج24، ص234</ref>
 
===رعایت تقوای الهی===
خداوند خطاب به زنان و مردان مطلقه سفارش به تقوای الهی می‌کند.<ref>سوره طلاق، آیه2-3</ref> صاحب تفسیر نمونه در ذیل آیه می‌نویسد: هرکس از خدا بپرهیزد و گناه نکند خداوند برای او راه نجاتی قرار می‌دهد و مشکلات زندگی او را حل می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج24، ص234</ref>
 
==خطاب به اولیا و بزرگترهای زنان==
خطاب به اولیا و بزرگترهای زنان به جلوگیری نکردن از آشتی با همسر سابق سفارش شده است.<ref>سوره بقره، آیه232</ref> این آیه دلالت بر این دارد که اولیا و بزرگترهای زن مطلقه، نباید مانع صلح و آشتی زن با همسر سابق شوند.
 
اگر زن راضی به '''[[ازدواج]]''' با همسر سابقش بود، بزرگان زن نباید بخاطر خشم، لجاجت و غرض‌ورزی ممانعت از آشتی و صلح کنند. زیرا در آخر آیه این صلح را وسیله طهارت و پاکیزگی دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج2، ص237</ref> اضافه «أزواجهن» بجای«أزواجا» نشان دهنده همان شوهران سابق است.
 
زیرا از عادات غلط جاهلیت عرب این بود که زنان را به مصلحت سران قبیله یا خانواده از همسر جدا کرده و به هر کس می‌خواستند تزویج می‌کردند و زنان حقی در انتخاب همسر نداشتند.<ref> طالقانی، پرتوی از قرآن، 1362ش، ج2، ص149</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۸: خط ۹۵:
==منابع==
==منابع==
*قرآن مجید
*قرآن مجید
*فرهنگ‌نامه علوم قرآن، ج1
*آلوسی، شهاب الدین، روح المعانیفی تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی، لبنان- بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق.
*طیب، عبدالحسین،اطیب البیان فی تفسیر القرآن، نشر اسلام، تهران، 1390.
*ذهنی تهرانی، محمدجواد، عناوین الاحکام، قم، وجدانی، 1373ش.
*مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه،نشردارالکتب الاسلامیه، تهران، 1371ق
*راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، 1412ق.
 
*رضا، محمدرشید، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، لبنان - بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، 1404ق.
*زمخشری، محمودبن عمر، الکشاف عن حقائق التنزیل، لبنان- بیروت، دارالکتب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
*شهابی، محمود، ادوار فقه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1417ق.
*شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، بیروت، دارالعالم اسلامی، بی‌تا.
*طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، 1362ش.
*طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، لبنان- بیروت، موسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
*طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
*طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، 1390ش.
*قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن،  چاپ اول، 1388ش.
*قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1375ش.
*گروهی از نویسندگان، فرهنگ‌نامه علوم قرآن، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1394ش.
*مستقیمی، مهدیه سادات، ارتباط معنایی آیات در مسئله طلاق در 3 حوزه اصول فقه، تفسیر، و زبان‌شناسی، مطالعات راهبردی زنان، شماره 43، 1388ش.
*مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1379ش.


[[رده:ویکی جنسیت]]؛[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]؛[[رده:اصطلاحات قرآنی]]
[[رده:ویکی‌جنسیت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۰

طلاق در قرآن؛ جواز طلاق با رعایت حقوق شرعی و عرفی زنان.

طلاق یک مشکل بزرگ جهانی است. اسلام با طلاق، سخت مخالف است. اسلام می‌خواهد تا حدود امکان، طلاق صورت نگیرد. موضوع طلاق در آیات متعددی در سوره‌های بقره، طلاق، نساء و احزاب مطرح شده است. قرآن، احکام طلاق را با جزئیات مطرح می‌کند و توصیه‌های اخلاقی بسیاری دارد. توصیه‌هایی که در قرآن آمده بیشتر برای انصراف و تعویق طلاق است تا شاید زن و شوهر دل‌هایشان به‌هم نزدیک شود و طلاق انجام نپذیرد. شناخت این توصیه‌های اخلاقی برای اصلاح و تربیت افراد جامعه موثر است. توصیه‌های خداوند خطاب به زنان، مردان، هر دو و اولیای زنان و سرپرستان خانواده در قرآن متفاوت است.

مفهوم طلاق

طلاق به معنای خالی شدن از پیوند، عهد و پیمان[۱] به عنوان استعاره در «رها کردن زن از قید ازدواج» استعمال شده و به دلیل کثرت استعمال، به همین معنا تبدیل شده است.[۲] حدود 35 آیه از قرآن کریم به مسئله طلاق و برخی از حواشی و ملحقات آن اختصاص دارد.[۳] طلاق ضرار[۴] ، لعان[۵] ، ایلاء[۶] و ظهار[۷] از شایع‌ترین صورت­‌های طلاق در دوره جاهلیت قبل از ظهور اسلام بوده است که با تشریع طلاق در قرآن، این اعمال جاهلی، منحط گردیده و الگوهایی کارآمد، نظیر طلاق رجعی، خلع و مبارات ارائه شد و مواردی جدید نظیر ارتداد (یعنی کفر بعد اسلام) به عنوان عوامل حرام­ کننده زن بر مرد معرفی گردید.[۸]

طلاق در قرآن در آیات فراوانی ذکر شده و حتی یک سوره نیز به طلاق اختصاص داده شده است. سوره طلاق شصت و پنجمین سوره، در جزء 28 قرآن کریم است. نام‌گذاری این سوره به نام طلاق به دلیل اشاره به احکام طلاق در بیشتر آیات این سوره است.[۹] از بین آیات متعدد، فقط یک آیه، به آیه طلاق مشهور است.[۱۰]

انواع طلاق از دیدگاه قرآن

  1. طلاق رجعی: طلاقی که رجوع برای زوج در عده جایز است.[۱۱]
  2. طلاق غیر رجعی (بائن): برای بعد از جدا شدن است.[۱۲]

برخی از تازه مسلمان‌ها، به پیروی از قانون جاهلیت از قانون عده و رجوع در آیه سوءاستفاده کرده و همسر خود را آزار و اذیت می‌کردند و مکرر همسر خود را طلاق می‌دادند و سپس رجوع می‌کردند.

خداوند با نزول آیه[۱۳] از این عمل زشت و ناجوانمردانه جلوگیری کرد و طلاق رجعی را دو مرتبه می‌داند.[۱۴] در چنین شرایطی اگر مرد بخواهد برای بار سوم طلاق دهد، دیگر حق رجوع ندارد.[۱۵]

خطاب قرآن به زنان

در قرآن 4 چیز به زنان سفارش شده است، که عبارتند از:

رعایت عده طلاق

رعایت عده طلاق، وسیله‌ای برای حفظ نسل و سازش است. از آن‌جا که عده، ضامن حقوق خانواده است و وظیفه حفظ نسل‌ها را بر عهده دارد لازم است زن مطلقه به اندازه سه پاکی در عده صبر کند تا سلامت انساب تضمین شده و اخلاط نطفه‌ها صورت نپذیرد.[۱۶]

عده عبارت است از این‌که زن در آن مدت از ازدواج خودداری کند تا آن مدت تمام شود.[۱۷] زن مطلقه در زمان عده با هیچ مردی نباید ازدواج و تمکین کند.[۱۸] زنان باید تا سه بار پاکی، از ازدواج خودداری کنند.[۱۹] از طرفی مردان هم باید حساب دقیق عده را داشته باشند.[۲۰]

مراد از طلاق دادن برای عده، طلاق دادن برای زمان عده است. معیار عده، شمارش دقیق عدد حیض و پاک شدن زن است. در زمان عده زن حق نفقه و مسکن را دارند و همسرش باید مخارجش را بدهد و نمی‌تواند او را از منزل بیرون کند. حق شوهر هم رجوع به طلاق و از سرگیری زندگی مشترک است.[۲۱]

سزاواری شوهران در رجوع نسبت به سایر مردان

توصیه قرآن برای ادامه زندگی مشترك به همسر سابق است. رجوع مرد به زن به‌ قصد اصلاح مشكلات، موجب نجات خانواده و بهبود روابط می‌شود.[۲۲] همچنان که قرآن[۲۳] می‌خواهد بفهماند اگر زنان مطلقه قصد اصلاح دارند، شوهرانشان به آن‌ها سزاوارترند.

این سزاواری به این است که شوهر در ایام عده بدون عقد مجدد می‌تواند به عقد اولش برگردد و آن زن را دوباره همسر خود کند.[۲۴] سزاوارتر بودن شوهر با مبالغه‌آمیز بودن كلمه «أحق» نشان‌دهنده میزان محبوبیت این عمل نزد خداوند است.

البته احق بودن زوج در رجوع به زن فقط قبل از رسیدن به انتهای زمان عده می‌باشد و پس از آن، زن مطلقه در انتخاب همسر مناسب خود اصلح است.[۲۵]

ممنوعیت کتمان حیض یا بارداری

بر اساس آیه قرآن، (سوره بقره، آیه228) زن مطلقه باید حیض یا بارداری خود را کتمان نکند و در صورت بارداری مرد را از وجود فرزندش آگاه سازد. به دلیل اهمیت این موضوع آیه مقید به‌ ایمان به خدا و روز جزا شده است و زنان را تشویق به اطاعت می‌کند.[۲۶]

ارحامهن به نظر بسیاری از مفسرین دو معنا می‌تواند داشته باشد: فرزند و عادت ماهیانه. زیرا خداوند هر دو را در رحم زن آفریده است. پس نباید زن حمل خود را مخفی کند و بگوید به عادت ماهانه مبتلا می‌شود تا مدت عده (در زن باردار تا زمان وضع حمل است) را کاهش دهد و در مورد عادت ماهانه چه از آغاز و چه از پایان خلاف‌گویی کند.[۲۷]

سفارش به صلح و سازش

اسلام در صورت بروز اختلاف زوجین سفارش به‌ صلح می‌کند. همچنان که قرآن [۲۸] به زنان سفارش می‌كند در صورت بروز مشكل در زندگی به راه صلح و سازش درآیند که صلح به‌هر حال بهتر است.[۲۹]

خطاب قرآن به مردان

قرآن کریم به مردان 6 خطاب دارد که عبارتند از؛

هدیه دادن قبل از طلاق

توصیه قرآن به مردان پرداخت هدیه به زوجه است.[۳۰] هدیه دادن به زوجه در صورت تعیین نشدن مهریه حین عقد و آمیزش نداشتن واجب است و میزان پرداخت آن بستگی به قدرت توانایی شوهر دارد و باید متناسب با شئون زن باشد.[۳۱] کلمه «معروف» نشان دهنده مراعات نمودن مسائل عرفی و اجتماعی در هدیه دادن است.[۳۲] بنابر این مردان را موظف به پرداخت هدیه و رها کردن زن بدون خشونت می‌نماید.[۳۳]

ممنوعیت خروج زن مطلقه از منزل مشترک

بر اساس آیه قرآن[۳۴] دستور به اخراج نکردن زن مطلقه از منزل مشترک و بیرون نرفتن زنان می‌کند. علل تشریع این حکم اسلامی؛ حفظ احترام زن، ایجاد زمینه برای انصراف از طلاق و تحکیم پیوند زناشویی است. بسیاری به این حکم عمل نمی‌کنند، پشت پا زدن به این حکم اسلامی موجب جدایی دائم می‌شود. در حالی که اگر این حکم اجرا بشود غالبا به آشتی و صلح منجر می‌شود.[۳۵] مگر در موارد خاصی نظیر زنا یا آزار اهل خانه از سوی زن که ادامه حضور زن باعث مشکلات بیش‌تر می‌شود. در چنین صورتی مجوز اخراج زن مطلقه داده شده است.[۳۶]

وجوب شمارش دقیق زمان عده

مخاطب نگه‌داری حساب عده، مردان هستند. زیرا آن‌ها تامین نفقه و مسکن را بر‌عهده دارند و حق رجوع نیز از آن آنان است. البته زنان نیز برای تعیین تکلیف خود باید حساب عده را داشته باشند.[۳۷] فلسفه شمارش عده به‌جهت نگه‌داری زن است.[۳۸]

تسریح به احسان و امساک به معروف

تسریح به احسان و امساک به معروف، برای زمان رجوع است. مراد از امساک به معروف در آیه[۳۹] این است که زوج با رجوع سبب آزار و اذیت زن نشود. بلکه رجوع باید عاملی برای اصلاح و سازش زن و شوهر گردد و هر وقت قصد آزار و اذیت زن باشد رجوع حرام است. مقصود از تسریح به احسان این است که جدایی هم باید با احسان توأم باشد و حق زن رعایت شود. نکره بودن معروف و احسان دلالت بر بالاترین حد اعلای آن دارد. پس هم نگه‌داری و هم جدایی باید با روش پسندیده و احسان باشد.[۴۰]

ممنوعیت پس گرفتن مهریه

آیه[۴۱] دلالت بر این مسأله دارد که مرد حق پس گرفتن مهریه و چیزهایی که به زن داده را ندارد مگر در طلاق خلع که زن از مرد تمکین نکند و تقاضای طلاق کند. البته درصورت عدم سازش و خوف عقلایی از عمل نکردن به تکالیف زناشویی بخشش مهریه و طلاق مانعی ندارد.[۴۲]

تامین مخارج همسر مطلقه در زمان عده

طبق آیه[۴۳] تأمین مسکن مناسب، ضرر نزدن به زن، تأمین لباس و نفقه زن در زمان عده بر عهده مرد می‌باشد و در صورت بارداری زن، پرداخت نفقه تا زمان وضع حمل و پس از آن اجرت شیردهی بر ذمه پدر می‌باشد.[۴۴]

خطاب قرآن به هردو

انتخاب دو حکم برای اصلاح

خداوند خطاب به زن و مردی که خوف جدایی دارند، توصیه به‌ انتخاب یک حکم از خویشاوندان مرد و یک حکم از خویشاوندان زن می‌نماید.[۴۵] صاحب کشاف، «حکم» را فرد مورد اعتماد و دارای نفوذ کلام و منطق نافذ می‌داند که عادلانه داوری کند و قصدش اصلاح زوجین باشد. وی علت حکمیت خویشاوندان را سه عامل می‌داند:

  1. با خبر بودن آن‌ها از واقعیات جاری
  2. علاقه به اصلاح به‌واسطه خویشاوندی
  3. آسان‌تر بودن اسرار زوجین نزد خویشاوندان.[۴۶]

رشیدرضا، تشکیل حکمیت را واجب می‌داند و معتقد است حکمیت در میان مسلمین عملا وجود ندارد و طبعا از مزایای آن مردم بهره‌مند نمی‌شوند و مرتب طلاق‌ها صورت می‌گیرد.[۴۷]

مشورت درباره نگه‌داری فرزند

بنا به آیه[۴۸] خطاب به زن و مرد مطلقه توصیه به مشورت در باب نگه‌داری فرزند شده است تا به‌ نحوی پسندیده و عادی به توافق برسند به‌ طوری‌ که هیچ یک از آن دو و فرزندشان متضرر نشوند.[۴۹]

انتخاب دو شاهد برای طلاق

انتخاب دو شاهد برای امر طلاق واجب و ضروری است. بنا به آیه[۵۰] خداوند دستور به انتخاب دو مرد عادل برای شهادت حین طلاق می‌دهد تا اگر در آینده اختلافی روی دهد، هیچ‌یک از طرفین نتوانند واقعیت‌ها را انکار کنند. وظیفه شهود برپاداشتن شهادت برای خداست تا مبادا تمایل قلبی شهود به یکی از طرفین مانع شهادت به‌ حق شود.[۵۱]

رعایت تقوای الهی

خداوند خطاب به زنان و مردان مطلقه سفارش به تقوای الهی می‌کند.[۵۲] صاحب تفسیر نمونه در ذیل آیه می‌نویسد: هرکس از خدا بپرهیزد و گناه نکند خداوند برای او راه نجاتی قرار می‌دهد و مشکلات زندگی او را حل می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد.[۵۳]

خطاب به اولیا و بزرگترهای زنان

خطاب به اولیا و بزرگترهای زنان به جلوگیری نکردن از آشتی با همسر سابق سفارش شده است.[۵۴] این آیه دلالت بر این دارد که اولیا و بزرگترهای زن مطلقه، نباید مانع صلح و آشتی زن با همسر سابق شوند.

اگر زن راضی به ازدواج با همسر سابقش بود، بزرگان زن نباید بخاطر خشم، لجاجت و غرض‌ورزی ممانعت از آشتی و صلح کنند. زیرا در آخر آیه این صلح را وسیله طهارت و پاکیزگی دانسته است.[۵۵] اضافه «أزواجهن» بجای«أزواجا» نشان دهنده همان شوهران سابق است.

زیرا از عادات غلط جاهلیت عرب این بود که زنان را به مصلحت سران قبیله یا خانواده از همسر جدا کرده و به هر کس می‌خواستند تزویج می‌کردند و زنان حقی در انتخاب همسر نداشتند.[۵۶]

پانویس

  1. راغب اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، کتاب النون،1412ق، ص823
  2. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج2، ص230
  3. مستقیمی، ارتباط معنایی آیات در مسئله طلاق در سه حوزه اصول فقه، تفسیر و زبان شناسی، 1388ش، ص95
  4. طبرسی، مجمع البیان، 1372ش، ج2، ص2
  5. طباطبایی، المیزان، 1390ق، ج15، ص119
  6. ذهنی تهرانی، عناوین الاحکام، 1373ش، ج3، ص257
  7. شهید ثانی، الروضة البهیة، بی‌تا، ج2، ص116
  8. شهابی، ادوار فقه، 1417ق، ج3، ص20
  9. گروهی از نویسندگان، فرهنگ‌نامه علوم قرآن،1394ش، ج1، ص434
  10. سوره بقره، آیه229
  11. سوره بقره، آیه 228
  12. سوره بقره، آیه 230
  13. سوره بقره، آیه 229
  14. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج2، ص167
  15. طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، 1390ش، ج2، ص459
  16. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج2، ص104
  17. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج19، ص312
  18. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن،1390ق، ج2، ص230
  19. سوره بقره، آیه228
  20. سوره طلاق، آیه1
  21. طباطبایی، المیزان، 1390ق، ج19، ص312
  22. آلوسی، روح المعانی، 1415ق، ج1، ص528
  23. سوره بقره، آیه228
  24. طباطبايی، الميزان فی تفسير القرآن، 1390ق، ج2، ص230
  25. آلوسي، روح المعانی، 1415ق، ج1، ص528
  26. طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، 1390ق، ج2، ص230
  27. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج2،ص155
  28. سوره نساء، آیه128
  29. آلوسی، روح المعانی، 1415ق، ج1، ص528
  30. سوره بقره، آیه 236
  31. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج2، ص200
  32. قرائتی، تفسیر نور،1388ش، ج1، ص370
  33. قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث،1375ش، ج1، ص378
  34. سوره طلاق، آیه1
  35. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج24، ص222
  36. قرائتی، تفسیر نور، 1388ش، ج10، ص95
  37. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج24، ص221
  38. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج19، ص312
  39. سوره بقره، آیه229
  40. طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، 1390ش، ج2، ص459
  41. سوره بقره، آیه229
  42. طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، 1390ش، ج2، ص459
  43. سوره طلاق، آیه6
  44. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج19، ص532
  45. سوره نساء، آیه35
  46. زمخشری، الکشاف عن حقائق التنزیل، 1407ق، ج1، ص508
  47. رشیدرضا، تفسیر المنار، 1404ق، ج5، ص77
  48. سوره طلاق، آیه6
  49. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج19، ص317
  50. سوره طلاق، آیه2
  51. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج24، ص234
  52. سوره طلاق، آیه2-3
  53. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1379ش، ج24، ص234
  54. سوره بقره، آیه232
  55. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج2، ص237
  56. طالقانی، پرتوی از قرآن، 1362ش، ج2، ص149

منابع

  • قرآن مجید
  • آلوسی، شهاب الدین، روح المعانیفی تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی، لبنان- بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق.
  • ذهنی تهرانی، محمدجواد، عناوین الاحکام، قم، وجدانی، 1373ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، 1412ق.
  • رضا، محمدرشید، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، لبنان - بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، 1404ق.
  • زمخشری، محمودبن عمر، الکشاف عن حقائق التنزیل، لبنان- بیروت، دارالکتب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
  • شهابی، محمود، ادوار فقه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1417ق.
  • شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، بیروت، دارالعالم اسلامی، بی‌تا.
  • طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، 1362ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، لبنان- بیروت، موسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
  • طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، 1390ش.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، چاپ اول، 1388ش.
  • قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1375ش.
  • گروهی از نویسندگان، فرهنگ‌نامه علوم قرآن، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1394ش.
  • مستقیمی، مهدیه سادات، ارتباط معنایی آیات در مسئله طلاق در 3 حوزه اصول فقه، تفسیر، و زبان‌شناسی، مطالعات راهبردی زنان، شماره 43، 1388ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1379ش.