صفحهای تازه حاوی ««حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان كردن و مانع، خواه مانع مادّى مانن...» ایجاد کرد |
Wiki-fazel (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
«[به مسلمانان مرد سفارش شده] اگر از زنان چيزى خواستيد از پشت پرده درخواست كنيد». | «[به مسلمانان مرد سفارش شده] اگر از زنان چيزى خواستيد از پشت پرده درخواست كنيد». | ||
==معاشرت زن و مرد== | |||
با توجه به ذيل آيه <ref> . مرتضى مطهرى، مسئله حجاب، ص74.</ref> كه مىفرمايد: '''«ذَلِكَ اَطهُر لقلوبِكم و قُلوبِهُنَّ»''' مىتوان فهميد كه مسئله آداب معاشرت زن و مرد با يكديگر را مطرح مىكند؛ چنانكه صدر آيه در همين موضوع بود و در آيات 32 و 60 سوره احزاب كه در خصوص حجاب اسلامى و نحوه برخورد و ارتباط زن و مرد نامحرم با هم رهنمود مىدهد، لذا به كارگيرى كلمه «حجاب» در قرآن كريم، به معناى حجاب اسلامى مصطلح نيست و همين معنا سبب گرديده بسيارى گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود يا مثل ويل دورانت بگويند: «اين امر خود مبناى پردهپوشى در ميان مسلمانان به شمار مىرود» <ref> . ويل دورانت، تاريخ تمدن، ترجمه: احمد آرام و ديگران، ج 1، ص 433و434.</ref> و يا مدّعى شوند: حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت كرده است، در حالى كه آيات مربوط به پوشش اسلامى زنان پيش از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است. | |||
همانگونه كه ويل دورانت مىگويد و كتب تفسير شيعه و سنّى آن را تأييد مىكنند اعراب چنين پوششى نداشتند <ref> . مرتضى مطهرى، پيشين، ص22؛ ر.ك: تفاسير: فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبيان و زمخشرى، كشّاف، ذيل آيات33 احزاب و 60 نور.</ref> و عادتشان تبرّج و خودنمايى بود كه اسلام آن را ممنوع ساخت: | |||
همانگونه كه ويل دورانت | |||
'''«وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِليَّةِ الاُولى» .'''<ref> . احزاب 33، آيه 33.</ref> | '''«وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِليَّةِ الاُولى» .'''<ref> . احزاب 33، آيه 33.</ref> | ||
بنابراين، گرچه پوشش، فرهنگ عمومى و رايج بين همه ملل بود، اما پوشش اسلامى به نحوى كه ضمن پرهيز از خودنمايى، حدود و مشخصات خاصى دارد، از فرهنگ اسلامى وارد فرهنگ ايرانيان شد. | بنابراين، گرچه پوشش، فرهنگ عمومى و رايج بين همه ملل بود، اما پوشش اسلامى به نحوى كه ضمن پرهيز از خودنمايى، حدود و مشخصات خاصى دارد، از فرهنگ اسلامى وارد فرهنگ ايرانيان شد. | ||
== پوشش سر و گردن== | |||
در قرآن مجيد درباره حجاب و پوشش از واژه '''«جلباب»''' <ref> . احزاب 33، آيه 59.</ref> و يا '''«خمار»''' <ref> . نور 24، آيه 31.</ref> استفاده شده و در روايات در بحث نماز (كتاب الصلوة) و ازدواج (كتاب النكاح) واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسيله پوشش زن در مقابل نامحرمان استفاده شده است. | |||
=== بررسی آیه=== | |||
در مفهوم «جلباب» اختلاف نظر وجود دارد. آنچه با توجه به كتب لغت و گفتار مفسّران مانند طبرسى در مجمعالبيان و فخر رازى در تفسير كبير و بعضى مفسرين ديگر و نيز اهل لغت <ref> . ر.ك: مرتضى مطهرى، پيشين، ص158و 159 ؛ سيد علىاكبر قرشى، پيشين، ج 2، ص41و42.</ref> به دست مىآيد جلباب معناى لباس يا پيراهن گشاد و پوشش سراسرى مانند چادر يا عبا است كه زنان بدان وسيله سر و گردن و سينه خود را مىپوشانند. چنانكه در تعريف جلباب گفتهاند: | |||
'''«الجلباب: القميص أو الثوب الواسع».''' | |||
يا '''«الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطى به المرأة رأسها و صدرها».''' | |||
اما در اين ميان تفسير علاّمه طباطبايى و فيض كاشانى و بعضى از مفسرين اهل سنّت مانند قرطبى صحيحتر به نظر مىرسد <ref> . سيد محمدحسين طباطبايى، پيشين، ج 16، ص361.</ref> و آن اينكه: '''«هو ثوبٌ تشتمل به المرأة فيغطّى جميع بدنها»''' <ref> . مولى محسن فيض كاشانى، پيشين، ج4، ص203 ؛ قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج14، ص156.</ref> است كه «جلباب» ملحفه و پوششى چادر مانند است، نه روسرى و خمار. | |||
در | از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس '''«جلباب»''' لباس گشاد و پارچهاى است كه همه بدن را مىپوشاند. | ||
همانگونه كه مفسّران بزرگ مانند شيخ طوسى و طبرسى فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرىهاى كوچك كه آنها را «خِمار» يا «مقنعه» مىناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مىكردند؛ و روسرىهاى بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار مىآمد. زنان با اين روسرى بزرگ، كه «جلباب» خوانده مى شد و از «مقنعه» بزرگتر و از «رداء» كوچكتر است و به '''چادر''' امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مىپوشاندند. | |||
'''«جلباب»''' پوششى است كه روى همه پوششها به سر مىكردند. درباره '''«جلباب»''' گفتهاند: آن روسرى خاصى كه بانوان هنگامى كه براى كارى به خارج از منزل مىروند، سر و روى خود را با آن مىپوشند: «الجلبابُ خمارُ المرأة الذى يغطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» .<ref> . شيخ طوسى، التبيان فى تفسيرالقرآن، ج 8، ص361 ؛ فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبيان، ج7و 8، ص 578.</ref> | |||
نزديك ساختن جلباب '''«يُدنين عَليهنّ مِن جلابيهنّ»''' <ref> . قرطبى، پيشين، ذيل تفسير آيه59.</ref>؛ كنايه از پوشيدن چهره و سر و گردن با آن است؛ يعنى چنان نباشد كه چادر يا روپوشهاى بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشريفاتى داشته باشد و همه پيكرشان را نپوشاند.<ref> . فضلبن حسن طبرسى، پيشين، ص580 ؛ سيد محمدحسين طباطبايى، پيشين، ج 16، ص361.</ref> | |||
==پوشش صورت== | |||
علت واجب نبودن پوشش دست و صورت ('''وجه و كفين''') به خاطر جلوگيرى از بروز سختى و دشوارى براى زن بوده است. <ref> . ر.ك: شهيد مطهرى، مسئله حجاب، صص 203-209.</ref> | |||
همچنين صورت و دست زن در حالى كه ساده و عادى و طبيعى بوده و با هيچ آرايشى همراه نباشد معمولاً جلب توجه نمىكند و تنها در اين صورت است كه شرع مقدّس پوشش آن را واجب نكرده است. اما اگر زنى بخواهد با دست و صورت آرايش شده در محيطى عمومى ظاهر شود، حتماً بايد صورت خود را بپوشاند. | |||
علاوه بر اين كه واجب نبودن پوشش قرص صورت و دست (از مچ تا سر انگشتان) بدين معنا نيست كه زن مىتواند صورت خود را به ديگران بنماياند و يا مرد مجاز به نگاه آن باشد. از اين رو همانگونه كه در توضيح المسائل مراجع تقليد آمده است، نگاه كردن زن و مرد نامحرم به صورت يكديگر با قصد لذت حرام و گناه است ولى نگاه معمولى و بدون دقّت مانعى ندارد .<ref> . ر.ك: رساله مراجع تقليد، بحث نگاه.</ref> | |||
اصل دستور پوشش به عنوان يك راهكار مصونيت بخشى و نه محدوديتزايى، نبايد به گونهاى طرح شود كه به انزواى زنان و ركود فعاليت اجتماعى آنان منجر گردد. پوشش به عنوان مانعى در برابر زيادهطلبىها و ابتذال اخلاقى قرار داده است و اين مصونيت بخشى گرچه محدوديت زاست اما بايد تا آنجا كه ممكن است، دو هدف مصونيت بخشى و حضور زنان در عرصه فعاليت اجتماعى، با هم جمع شود. | |||
== پوشش نامناسب== | |||
زنان نبايد چنان چادر يا مانتو بپوشند كه نشان دهند اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند، از نگاه چشمهاى نامحرم نمىپرهيزند و از مصاديق '''«كاسيات عاريات»''' شمرده مىشوند؛ يعنى ظاهراً پوشيده هستند، ولى در واقع برهنهاند. | |||
از رسول اللّه صلى الله عليه وآله روايت شده است: «صنفانِ مِن اهلِ النّارِ لم أرهما: قومٌ معهم سياطٌ كأذناب البقرِ يَضربونَ بها النّاس؛ و نساءٌ كاسياتٌ عارياتٌ مميلاتٌ مائلاتٌ رؤهنَّ كأسنمةِ البختِ المائلة...»؛ «دو گروه از دوزخيان را هنوز من نديدهام. گروهى كه تازيانههايى مانند دم گاو در دست دارند و مردم را با آن مىزنند و گروه ديگر زنانى كه پوشش دارند اما برهنهاند، كجراهه مىروند و ديگران را نيز به كجروى تشويق مىكنند. سرهايشان همچون كوهان شتر خراسانى فروهشته است. اينان به بهشت نمىروند و بوى بهشت را كه از فاصله چندان و چندان به مشام مىرسد استشمام نمىكنند» .<ref> . محمد محمدى رىشهرى، ميزانالحكمه، ج 2، ص 259.</ref> | |||
قرآن فرمان مىدهد: '''«بانوان با مراقبت، جامهشان را بر خود گيرند و آن را رها نكنند، تا نشان دهند اهل عفاف و حفظ تقواى دل به شمار مىآيند. پوششى مطلوب است كه خود به خود دورباش ايجاد مىكند و ناپاكدلان را نوميد مىسازد» .'''<ref> . مرتضى مطهرى، پيشين، ص 160و161.</ref> | |||
برخى ادّعا مىكنند: حجاب به معناى مقابله با برهنگى است و قابل قبول است ولى در هيچ جاى قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است! | |||
نادرستى اين سخن آشكار است؛ زيرا علاوه بر شأن نزول آيه، زنان مسلمان، حتى پيش از نزول اين آيه، موهاى خود را مىپوشاندند و تنها مشكل آنان آشكار بودن گردن و گوشها بود و در اين آيه<ref> . احزاب 33، آيه 59.</ref> ، از روسرى سخن به ميان آمده است، بايد پرسيد: آيا روسرى جز آنچه بر سر مىافكنند و موها را بدان مىپوشاند، معنايى دارد؟ افزون بر اين، حكم ميزان پوشش در روايات متعدّد وارد شده است و علّت تأكيد بر پوشش مو در موضوع حجاب بانوان، به فلسفه حجاب برمىگردد. مهمترين فلسفه پوشش زن در ارتباط با ديگران، مسئله زيبايى و جذّابيت اوست و معمولاً موى دختران و زنان، جذّاب و دلرباست. در احاديث گفته شده كه يكى از دو زيبايى، مو است. <ref> . محسن فيض كاشانى، تفسير صافى، ج 3، ص 430و 431.</ref> | |||
در روايتى از رسول اكرم صلى الله عليه وآله وارد شده است كه به هنگام خواستگارى، مرد مىتواند از زن درباره موهايش بپرسد كه يكى از دو زيبايى مهم زن است. | |||
قال رسول اللّه صلى الله عليه وآله: «اذا أراد احدكم ان يتزوج المرأة فليسأل عن شعرها كما يسأل عن وجهها فإن الشعر احد الجمالين» .<ref> . بحارالانوار، ج100، ص238، ح36.</ref> | |||
گفتنى است؛ درباره حدود پوشش، نسبت به زنان پير و از كارافتاده <ref> . سيدعلى كمالى، قرآن و مقام زن، ص 107؛ به نقل از: محدث نورى، المستدرك الوسائل، ج 2، ص559.</ref> و يا زنان روستايى كه اهل آرايش نيستند، تخفيف داده شده و استثنائاتى وارد گرديده است. <ref> . نور 24، آيه 60.</ref> | |||
ناگفته نماند؛ پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى كردن و قرار دادن آن پشت پرده و در نتيجه، عدم مشاركت اين گروه عظيم در فعاليتهاى اجتماعى نيست؛ چه اين كه مشاركت سياسى زنان در اسلام، زمانى به رسميت شناخته شد و آنان در كنار مردان در بيعت با رسول اكرم صلى الله عليه وآله قرار گرفتند كه عرف و جامعه آن روزگار، براى زن منزلتى قايل نبودند <ref> . ممتحنه 60، آيه 12.</ref> و در غرب، با چهارده قرن تأخير آن هم از روى اضطرار و به منظور استفاده ابزارى از احساسات و آراء سياسى زنان مطرح گرديد، بلكه حجاب و پوشش زمانى مطرح است كه زن در اجتماع حضور مىيابد اما به جهت اينكه استفاده ابزارى از او نشود و از مزاحمتها در امان باشد لازم است كه در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوهگرى و خودنمايى نپردازد و مشاركتش در فعاليتها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.<ref> . مرتضى مطهرى، پيشين، ص73 ؛ ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 17، صص 403ـ401.</ref> | |||
==پانویس== | |||
[[رده:ویکیزندگی]] | |||
[[رده: |