Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۹: خط ۳۹:


===شكست زنان===
===شكست زنان===
انگلس در كتاب منشاء [[خانواده]] بر شواهدي از مرحله ابتدايي تسلط زنان در خانواده، با اتكا به شرايط زندگي آن زمان تاكيد مي‌كند. تقسيم كار بين دو جنس با دلايلي كاملا متفاوت با آنچه كه جايگاه زن در جامعه را تعيين مي‌كند، معين مي¬شود. افرادي كه زنانشان بايد بيش از آن‌چيزي كه معمول مي‌پنداريم، كار مي‌كنند، در مقايسه با اروپايي‌ها احترام بيشتري براي زنان قائل هستند. جايگاه اجتماعي يك بانوي متمدن كه با احترامي دروغين احاطه شده و با هر نوع كار واقعي بيگانه است، از لحاظ اجتماعي بي‌نهايت پايين‌تر از منزلت يك زن سخت‌كوش دوران بربريت است.   
انگلس در كتاب منشاء [[خانواده]] بر شواهدي از مرحله ابتدايي تسلط زنان در خانواده، با اتكا به شرايط زندگي آن زمان تاكيد مي‌كند. تقسيم كار بين دو جنس با دلايلي كاملا متفاوت با آنچه كه جايگاه زن در جامعه را تعيين مي‌كند، معين مي¬شود. افرادي كه زنانشان بايد بيش از آن‌چيزي كه معمول مي‌پنداريم، كار مي‌كنند، در مقايسه با اروپايي‌ها احترام بيشتري براي زنان قائل هستند. جايگاه اجتماعي يك بانوي متمدن كه با احترامي دروغين احاطه شده و با هر نوع كار واقعي بيگانه است، از لحاظ اجتماعي بي‌نهايت پايين‌تر از منزلت يك زن سخت‌كوش دوران بربريت است.<ref>انگلس، پیشگفتار کتاب منشا خانواده، ص209</ref>  
انگلس انتقال سلطه به پدر را براساس تغيير در ماهيت نوع معين مالكيت خانواده (از كشاورزي به دامپروري) توصيف مي‌كند. اما اين شرح انسان¬شناختي كه اكنون به آن علاقه‌منديم نيست. انتقال قدرت (سلطه) در چارچوب تقسيم كار خانواده يك «انقلاب» بود. يكي از تعيين‌كننده‌ترين تجاربي كه انسان كسب كرد، شكست تاريخي ـ جهاني جنس مونث بود. زن، تنزل مقام پيدا كرد، در حقيقت برده شد، و به ابزار صرف پرورش بچه بدل شد. اين موقعيت فرودست زنان، به تدريج بزك شده و ناديده گرفته شد و با اينكه گاهي در شكلي متعادل¬تر ظاهر شد، اما به‌هيچ‌وجه از بين نرفت.
 
انگلس انتقال سلطه به پدر را براساس تغيير در ماهيت نوع معين مالكيت خانواده (از كشاورزي به دامپروري) توصيف مي‌كند. اما اين شرح انسان‌شناختي كه اكنون به آن علاقه‌منديم نيست. انتقال قدرت (سلطه) در چارچوب تقسيم كار خانواده يك «انقلاب» بود. يكي از تعيين‌كننده‌ترين تجاربي كه انسان كسب كرد، شكست تاريخي ـ جهاني جنس مونث بود. [[زن]]، تنزل مقام پيدا كرد، در حقيقت برده شد، و به ابزار صرف پرورش بچه بدل شد. اين موقعيت فرودست زنان، به تدريج بزك شده و ناديده گرفته شد و با اينكه گاهي در شكلي متعادل‌تر ظاهر شد، اما به‌هيچ‌وجه از بين نرفت.<ref>انگلس، پیشگفتار کتاب منشا خانواده، ص215</ref>
 
===تک‌همسری===
===تک‌همسری===
از نظر انگلس، در تاریخ سه شکلی اصلی [[ازدواج]] وجود دارد که به‌طور کلی با سه مرحله عمده تکامل انسانی انطباق دارد. برای دوران توحش، ازدواج گروهی؛ برای عصر بربریت، ازدواج زوجی؛ برای دوران تمدن، تک‌همسری، که زنای محصنه و فحشاء نیز مکمل آن است. منظور از ازدواج زوجی، زندگی مشترک دو نفر بر مبنای عاطفه و علاقه مشترک است نه پول و موقعیت اجتماعی.  
از نظر انگلس، در تاریخ سه شکلی اصلی [[ازدواج]] وجود دارد که به‌طور کلی با سه مرحله عمده تکامل انسانی انطباق دارد. برای دوران توحش، ازدواج گروهی؛ برای عصر بربریت، ازدواج زوجی؛ برای دوران تمدن، تک‌همسری، که زنای محصنه و فحشاء نیز مکمل آن است. منظور از ازدواج زوجی، زندگی مشترک دو نفر بر مبنای عاطفه و علاقه مشترک است نه پول و موقعیت اجتماعی.<ref>انگلس، زنان در جامعه، ص12.</ref>
نهاد تك‌همسري همراه با مالكيت خصوصي و تقسيم‌هاي طبقاتي پامي‌گيرد. اين نهاد متكي بر برتري مرد است؛ هدف روشن آن زاد و رود يك پدرانگي بي‌قيدوشرط است؛ اين پدرانگي لازم است تا اين فرزندان در زمان مقتضي، ثروت پدر خود را به عنوان وارث طبيعي‌اش به [[ارث]] ببرند. به عنوان يك قاعده، تنها مرد مي‌تواند ازدواج را فسخ كند، و در عمل محدوديت تك‌همسري فقط در خصوص زنان اعمال مي‌شود. در اين معنا، نهاد خانواده حتي تك‌همسري حقيقي نيست. تك‌همسري به هيچ عنوان ثمره عشق جنسي فردي نبود و با آن هيچ قرابتي نداشت. زيرا ازدواج، همان ازدواج سهل‌گيرانه پيشين باقي ماند. خانواده تك‌همسري اولين شكل خانواده است كه مبتني بر شرايط اقتصادي و نه طبيعي است؛ يعني پيروزي مالكيت خصوصي، بنابراين تك‌همسري به هيچ¬وجه در تاريخ در حكم مصالحه زن و مرد ظاهر نمي‌شود و چه رسد به اينكه عالي‌ترين شكل براي چنين مصالحه‌اي باشد. برعكس، تك‌همسري به عنوان استيلاي يك جنس بر جنس ديگر، اعلان تعارض بين جنس‌ها است كه تا دوران ماقبل تاريخ كاملا ناشناخته مانده بود.   
سپس انگلس اين بحث را با يك توضيح قوي خلاصه مي‌كند: ستيزه‌گري درجه يكي كه در تاريخ ظاهر مي‌شود، منطبق است با توسعه ستيزه‌گري بين زن و مرد در ازدواج تك¬همسري، ستم درجه يكي جنس مونث توسط جنس مذكر. تك‌همسري، يك پيشرفت تاريخي بزرگ بود. اما درعين‌حال، همراه با برده‌داري و ثروت خصوصي، دوره‌اي را گشود كه تاكنون ادامه دارد و در آن هر پيشرفتي يك پسرفت نسبي است، و رفاه و ترقي يك گروه با بدبختي و سركوب ديگران به2دست مي¬آيد. اين شكل سلولي جامعه متمدن است كه در آن مي¬توانيم ماهيت ستيزه¬گري¬ها و تضادهايي را كه در اين جامعه به¬طور كامل بسط مي¬يابد مطالعه كنيم.   
نهاد تك‌همسري همراه با مالكيت خصوصي و تقسيم‌هاي طبقاتي پامي‌گيرد. اين نهاد متكي بر برتري مرد است؛ هدف روشن آن زاد و رود يك پدرانگي بي‌قيدوشرط است؛ اين پدرانگي لازم است تا اين فرزندان در زمان مقتضي، ثروت پدر خود را به عنوان وارث طبيعي‌اش به [[ارث]] ببرند.<ref>انگلس، زنان در جامعه، ص221.</ref>
مخالفت با فمينيسم بورژوايي
 
انگلس مانند جنبش¬هاي اصلي سوسياليستي زنان، كاري به اتحاديه¬هاي بورژوايي حقوق زنان نداشت. اولا اتحاديه¬هاي يادشده (مانند امروز) معمولا برابري انتزاعي را در مقابل حمايت از زنان كارگر در صنعت قرار مي¬دادند. انگلس به يك فمينيست  توضيح داد كه: تاجايي كه مي¬دانم، مزد برابر براي كار برابر براي هردو جنس، تا زماني¬كه مزد به¬طور كلي الغا شود، مطالبه همه سوسياليست¬هاست. اينكه زن كارگر به دليل عملكرد ويژه فيزيولوژيكي خود، در مقابل بهره¬كشي سرمايه¬دارانه، نياز به محافظت ويژه¬اي دارد، براي من روشن است. زنان انگليسي كه از حقوق رسمي هم¬جنسان خود پشتيباني كردند تا به خودشان اجازه دهند كه به¬طور كامل مانند مردان – مستقيم يا غيرمستقيم- استثمار شوند، علاقه¬مند به بهره¬كشي سرمايه¬داري از دو جنس هستند. اعتراف مي¬كنم كه بيشتر به سلامت نسل آينده علاقه¬مند هستم تا به برابري مطلق رسمي جنس¬ها در واپسين سال¬هاي شيوه توليد سرمايه¬دارانه. عقيده من اينست كه برابري واقعي زنان و مردان تنها زماني مي¬تواند محقق شود كه بهره¬كشي از هردو.
به عنوان يك قاعده، تنها مرد مي‌تواند ازدواج را فسخ كند، و در عمل محدوديت تك‌همسري فقط در خصوص زنان اعمال مي‌شود. در اين معنا، نهاد خانواده حتي تك‌همسري حقيقي نيست. تك‌همسري به هيچ عنوان ثمره عشق جنسي فردي نبود و با آن هيچ قرابتي نداشت. زيرا ازدواج، همان ازدواج سهل‌گيرانه پيشين باقي ماند. خانواده تك‌همسري اولين شكل خانواده است كه مبتني بر شرايط اقتصادي و نه طبيعي است؛ يعني پيروزي مالكيت خصوصي، بنابراين تك‌همسري به هيچ¬وجه در تاريخ در حكم مصالحه زن و مرد ظاهر نمي‌شود و چه رسد به اينكه عالي‌ترين شكل براي چنين مصالحه‌اي باشد. برعكس، تك‌همسري به عنوان استيلاي يك جنس بر جنس ديگر، اعلان تعارض بين جنس‌ها است كه تا دوران ماقبل تاريخ كاملا ناشناخته مانده بود. <ref>انگلس، زنان در جامعه، ص224.</ref>
به باور انگلس، نخستین ستم طبقاتی با نخستین ستم بر جنس مونث از سوی جنس مذکر متقارن و درنتیجه امری تاریخی است. وی رهایی زنان و برابری آنان با مردان را منوط به تغییرات اجتماعی می¬داند. جالب آنکه از جمله شروط بسیار مهم برای آزادی زنان زنان از نظر او، حضور آنها در کار مولد خارج از خانه است، یعنی شرطی که با گسترش سرمایه¬داری صنعتی گسترش می¬یابد.  
   
به¬طوركلي انگلس ــ مانند رهبران زنان انقلابي ماركسيست مانند كلارا زتكين در آلمان و النور ماركس در انگليس ــ  به¬شدت از تشكيلات جنبش¬هاي زنان سوسياليست و جنبش¬هاي زنان كارگر كه براي برابري جنسي كامل مبارزه مي¬كردند، پشتيباني و با گروه¬هاي بورژوايي، حقوق زنان بورژوايي كه برايشان كسب حق جداگانه زنان، يك سرگرمي كاملا بورژوايي بود، مخالفت مي¬كند.
سپس انگلس اين بحث را با يك توضيح قوي خلاصه مي‌كند: ستيزه‌گري درجه يكي كه در تاريخ ظاهر مي‌شود، منطبق است با توسعه ستيزه‌گري بين زن و مرد در ازدواج تك‌همسري، ستم درجه يكي جنس مونث توسط جنس مذكر. تك‌همسري، يك پيشرفت تاريخي بزرگ بود. اما درعين‌حال، همراه با برده‌داري و ثروت خصوصي، دوره‌اي را گشود كه تاكنون ادامه دارد و در آن هر پيشرفتي يك پسرفت نسبي است، و رفاه و ترقي يك گروه با بدبختي و سركوب ديگران به‌دست مي‌آيد. اين شكل سلولي جامعه متمدن است كه در آن مي‌توانيم ماهيت ستيزه‌گري‌ها و تضادهايي را كه در اين جامعه به‌طور كامل بسط مي‌يابد مطالعه كنيم.<ref>انگلس، زنان در جامعه، ص224.</ref>  
===مخالفت با فمينيسم بورژوايي===
انگلس مانند جنبش‌هاي اصلي سوسياليستي زنان، كاري به اتحاديه‌هاي بورژوايي حقوق زنان نداشت. اولا اتحاديه‌هاي يادشده (مانند امروز) معمولا برابري انتزاعي را در مقابل حمايت از زنان كارگر در صنعت قرار مي‌دادند. انگلس به يك فمينيست<ref>اين فرد گرترود گيوم ـ شاك بود. او رهبر جنبش بورژوايي زنان در آلمان بود و سپس براي دوره‌اي در جنبش سوسياليستي زنان فعاليت كرد (ضربه¬اي كه از آن نجات پيدا كرد). سپس به انگليس رفت و با روي آوردن به آنارشيسم، به اتحاديه سوسياليستي بي‌رمق ويليام موريس پيوست. او در آژيتاسيون فرمان قانوني ضدبيماري‌هاي واگيردار فعال بود. نظرات انگلس درباره او در تعدادي از نامه‌ها وجود دارد.</ref> توضيح داد كه: تاجايي كه مي‌دانم، مزد برابر براي كار برابر براي هردو جنس، تا زماني كه مزد به‌طور كلي الغا شود، مطالبه همه سوسياليست‌هاست. اينكه زن كارگر به دليل عملكرد ويژه فيزيولوژيكي خود، در مقابل بهره‌كشي سرمايه‌دارانه، نياز به محافظت ويژه‌اي دارد، براي من روشن است. زنان انگليسي كه از حقوق رسمي هم‌جنسان خود پشتيباني كردند تا به خودشان اجازه دهند كه به¬طور كامل مانند مردان – مستقيم يا غيرمستقيم- استثمار شوند، علاقه‌مند به بهره‌كشي سرمايه‌داري از دو جنس هستند. اعتراف مي‌كنم كه بيشتر به سلامت نسل آينده علاقه‌مند هستم تا به برابري مطلق رسمي جنس‌ها در واپسين سال‌هاي شيوه توليد سرمايه‌دارانه. عقيده من اينست كه برابري واقعي زنان و مردان تنها زماني مي‌تواند محقق شود كه بهره‌كشي از هردو.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، ص21.</ref>
 
به باور انگلس، نخستین ستم طبقاتی با نخستین ستم بر جنس مونث از سوی جنس مذکر متقارن و درنتیجه امری تاریخی است. وی رهایی زنان و برابری آنان با مردان را منوط به تغییرات اجتماعی می‌داند. جالب آنکه از جمله شروط بسیار مهم برای آزادی زنان زنان از نظر او، حضور آنها در کار مولد خارج از خانه است، یعنی شرطی که با گسترش سرمایه‌داری صنعتی گسترش می‌یابد. <ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، ص21.</ref>


به‌طوركلي انگلس ــ مانند رهبران زنان انقلابي ماركسيست مانند كلارا زتكين در آلمان و النور ماركس در انگليس ــ  به‌شدت از تشكيلات جنبش‌هاي زنان سوسياليست و جنبش‌هاي زنان كارگر كه براي برابري جنسيتی كامل مبارزه مي‌كردند، پشتيباني و با گروه‌هاي بورژوايي، حقوق زنان بورژوايي كه برايشان كسب حق جداگانه زنان، يك سرگرمي كاملا بورژوايي بود، مخالفت مي‌كند.<ref>نامه انگلس به ببل، 1 اكتبر 1891 ، در ماركس و انگلس: آثار، ص164.</ref>


== آثار ==
== آثار ==
* [[زنان]] در جامعه
* زنان در جامعه
 
* اتحادیه های کارگری و سه مقاله دیگر
* اتحادیه های کارگری و سه مقاله دیگر
* اصول عام دیالکتیک
* اصول عام دیالکتیک
* اصول کمونیسم
* اصول کمونیسم
* انقلاب آقای دورینگ در علم (انتی دورینگ) (1878)
* انقلاب آقای دورینگ در علم (انتی دورینگ) (1878)
* انقلاب‌ و ضد‌انقلاب‌ در آلما‌ن‌
* انقلاب‌ و ضد‌انقلاب‌ در آلما‌ن‌
* جنبش کارگری جهان در صد سال پیش (مجموعه آثار )
* جنبش کارگری جهان در صد سال پیش (مجموعه آثار )
* درباره مسائل ارضی
* درباره مسائل ارضی
* سوسياليسم‌ تخيلي‌ و سوسياليسم‌ علمي‌
* سوسياليسم‌ تخيلي‌ و سوسياليسم‌ علمي‌
* لودویگ‌ فوئربا‌خ‌ و ایدئولوژی آلما‌نی‌
* لودویگ‌ فوئربا‌خ‌ و ایدئولوژی آلما‌نی‌
* مانیفست
* مانیفست
* مسائل کارگری
* مسائل کارگری
 
*خانواده مقدس
*[[خانواده]] مقدس
 
* وضعیت طبقه کارگر در انگلستان (1845)
* وضعیت طبقه کارگر در انگلستان (1845)
* جنگ دهقانان در آلمان (1850)
* جنگ دهقانان در آلمان (1850)
* دیالکتیک طبیعت (1883)
* دیالکتیک طبیعت (1883)
* مکاتبات مارکس و انگلس در باب ماترياليسم تاريخي
* مکاتبات مارکس و انگلس در باب ماترياليسم تاريخي
* منشا‌ء‌ خا‌نواده‌ ما‌لکیت‌ خصوصی‌ و دولت‌ (1884)
* منشا‌ء‌ خا‌نواده‌ ما‌لکیت‌ خصوصی‌ و دولت‌ (1884)
 
* نظام مزدبری، اقتصاد سیاسی برای کارگران  
* نظام مزدبری، اقتصاد سیاسی برای کارگران <ref>http://www.lib.ir</ref>
 
* در مورد مساله مسکن
* در مورد مساله مسکن
 
* م‍ارک‍س‌ و روزن‍ام‍ه‌ رای‍ن‌ ج‍دی‍د (ن‍ئ‍ورای‍ن‍ی‍ش‌ ت‍س‍ای‍ت‍ون‍گ‌)  
* م‍ارک‍س‌ و روزن‍ام‍ه‌ رای‍ن‌ ج‍دی‍د (ن‍ئ‍ورای‍ن‍ی‍ش‌ ت‍س‍ای‍ت‍ون‍گ‌) <ref>https://opac.nlai.ir</ref>
* نقش قهر در تاریخ<ref>[https://fidibo.com/book/63048-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D9%82%D8%B4-%D9%82%D9%87%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE «کتاب نقش قهر در تاریخ»، وب‌سایت فیدیبو]</ref>
 
* در مورد مساله مسکن  
* نقش قهر در تاریخ <ref>https://fidibo.com/book/63048-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D9%82%D8%B4-%D9%82%D9%87%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE</ref>
 
* در مورد مساله مسکن h<ref>ttps://www.iranketab.ir/book/15316-the-housing-question</ref>
 
*  شلینگ و اشراق
*  شلینگ و اشراق
* ایدئولوژی آلمانی
* ایدئولوژی آلمانی
 
* سرمایه <ref>فردریش انگلس و جمعی از نویسندگان، زنان در جامعه، 1381ش، ص 7-8 مقدمه</ref>
* سرمایه <ref>فردریش انگلس، کلارا زتکین، الکساندر کولنتای، ئولین رید، زنان در جامعه، ترجمه اصغر مهدی زادگان، انتشارات نگاه، 1381، ص 7-8 مقدمه</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
== منابع ==
== منابع ==
* فردریش انگلس، کلارا زتکین، الکساندر کولنتای، ئولین رید، زنان در جامعه، ترجمه اصغر مهدی زادگان، انتشارات نگاه، 1381.
* انگلس، فریذریش و جمعی از نویسندگان، زنان در جامعه، ترجمه اصغر مهدی زادگان، انتشارات نگاه، 1381ش.
 
*انگلس، فردریش، منشا خانواده، مالکیت خصوصی و دولت، ترجمه خسرو پارسا، تهران، نشر جامی، 1380ش.
 
*مشیرزاده، حمیرا، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، تهران، نشر شیرازه، 1390ش.
× فيروز، مريم، ماركس انگلس لنين در زندگي خصوصي، حزب توده ايران، 1360.
*انگلس، فردریش، آنتی دورینگ، ترجمه عزیزالله علیزاده، تهران، نشر فردوس، 1395ش.
 
*«کتاب نقش قهر در تاریخ»، وب‌سایت فیدیبو، تاریخ بازدید: 30 بهمن 1401ش.
× فيروز، مريم، نظريات فلاسفه و بزرگان اجتماعي درباره زن، نشر خروش.
 
× کارور، ترل، انگلس، نشر افق، 1390.
 
× شيخاوندي، داور، پنج مقاله مارکس و انگلس درباره ايران، نشر آتيه، ۱۳۷۹.
 
× ريازانف، مدخلي بر زندگي و آثار: کارل مارکس و فردريک انگلس،  کتاب بیدار ، ۱۳۵۷
 
* http://www.lib.ir
 
* https://opac.nlai.ir
 
*  
 
*[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B4_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%B3/ ویکی پدیا]
 
 


[[رده:جهان غرب]]
[[رده: فمنیسم مارکسیست]]
[[رده:نظریه‌پردازان]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: کنشگران]]
[[رده: کنشگران]]