بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = | |||
| عنوان اصلی = | |||
| تصویر = | |||
| اندازه تصویر = | |||
| توضیح_تصویر = | |||
| زاده = سال 1292 در کرمانشاه | |||
| درگذشت = ۲۲ اسفند ۱۳۸۶ در تهران | |||
| مکتب = سوسیالیست | |||
| محل سکونت = ایران، ایتالیا و... | |||
| فرزندان = | |||
| همسر = عباسقلی اسفندیاری، کیانوری | |||
| آثار = | |||
| سبک = | |||
| زبان = فارسی | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| تحصیلات = دکتری | |||
| محل تحصیل = | |||
| وبسایت = | |||
| استادان = | |||
| مرتبه علمی = | |||
| معروفترین نظرات = | |||
| شغل = | |||
| حرفه = | |||
|خدمات = | |||
}} | |||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
مریم فیروز دختر در سال 1292 در کرمانشاه و در خانواده اشرافی قاجار به دنیا آمد.<ref>http://www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref> او در خانواده ای سنتی و متمول به دنیا آمد ودر میان فرزندان متعدد پدرش او فرزند محبوب پدرش بود،<ref>رک، بهنود، مسعود؛ سه زن</ref> بغیر از پدرش، برادرانش دارای مناصب متعدد حکومتی در دوره پهلوی بودند.<ref>https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2</ref> | مریم فیروز دختر در سال 1292 در کرمانشاه و در خانواده اشرافی قاجار به دنیا آمد.<ref>http://www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref> او در خانواده ای سنتی و متمول به دنیا آمد ودر میان فرزندان متعدد پدرش او فرزند محبوب پدرش بود،<ref>رک، بهنود، مسعود؛ سه زن</ref> بغیر از پدرش، برادرانش دارای مناصب متعدد حکومتی در دوره پهلوی بودند.<ref>https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2</ref> | ||
خط ۲۳: | خط ۵۱: | ||
او با کمک خانواده اسکندری و توسط زهرا اسکندری که تحصیلات لیسانس داشت مجوز نشریه «بیداری ما» را گرفت.<ref>خاطرات مریم فیروز فرمانفرمائیان، ص</ref> | او با کمک خانواده اسکندری و توسط زهرا اسکندری که تحصیلات لیسانس داشت مجوز نشریه «بیداری ما» را گرفت.<ref>خاطرات مریم فیروز فرمانفرمائیان، ص</ref> | ||
مریم فیروز در دومین کنگره حزب توده در پنجم اردیبهشت 1327 به رغم مخالفت بخشی از رهبری حزب که با دیدگاهی سنتی به زنان نگاه میکردند یکی از 16 نفر اعضای مشاور کمیته مرکزی حزب توده انتخاب شد.(13) پس از تأسیس فدراسیون | مریم فیروز در دومین کنگره حزب توده در پنجم اردیبهشت 1327 به رغم مخالفت بخشی از رهبری حزب که با دیدگاهی سنتی به زنان نگاه میکردند یکی از 16 نفر اعضای مشاور کمیته مرکزی حزب توده انتخاب شد.(13) پس از تأسیس فدراسیون بین المللی زنان اروپا، مریم فیروز به عنوان نماینده زنان ایران در آن شرکت کرد. | ||
پس از سوء قصد نافرجام به جان محمدرضا پهلوی در بهمن سال 1327، حزب توده منحل اعلام شد و با دستگیری پنج تن از سران حزب، از جمله کیانوری، مریم فیروز زندگی مخفی خود را آغاز کرد.پس از محاکمه سران حزب توده، مریم فیروز نیز غیاباً محاکمه شد و ابتدا به حبس تأدیبی و سپس به حبس ابد محکوم شد.(14) مریم فیروز چند سال به زندگی مخفی در تهران پرداخت و کیانوری نیز پس از فرار از زندان در 1329 به او پیوست. | پس از سوء قصد نافرجام به جان محمدرضا پهلوی در بهمن سال 1327، حزب توده منحل اعلام شد و با دستگیری پنج تن از سران حزب، از جمله کیانوری، مریم فیروز زندگی مخفی خود را آغاز کرد.پس از محاکمه سران حزب توده، مریم فیروز نیز غیاباً محاکمه شد و ابتدا به حبس تأدیبی و سپس به حبس ابد محکوم شد.(14) مریم فیروز چند سال به زندگی مخفی در تهران پرداخت و کیانوری نیز پس از فرار از زندان در 1329 به او پیوست. | ||
در سال 1335 یک سال پس از خروج مخفیانه کیانوری و اعزام او به شوروی، مریم نیز به شوروی فراخوانده شد. او مخفیانه از ایران خارج شد و پس از اقامتی کوتاه در ایتالیا به همسر خود و دیگر اعضای حزب پیوست. مدت اقامتش در آنجا یک سال و چند ماه به طول انجامید. سپس به همراه کیانوری به برلین مهاجرت کرد و در دانشگاه لایپزیک به تدریس زبان فرانسه مشغول شد. او همزمان به ادامه تحصیل در مقطع دکتری پرداخت و رساله خود را در مورد ولتر، دیدرو و منتسکیو نوشت <ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref> <ref>http://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=684405</ref> | در سال 1335 یک سال پس از خروج مخفیانه کیانوری و اعزام او به شوروی، مریم نیز به شوروی فراخوانده شد. او مخفیانه از ایران خارج شد و پس از اقامتی کوتاه در ایتالیا به همسر خود و دیگر اعضای حزب پیوست. مدت اقامتش در آنجا یک سال و چند ماه به طول انجامید. سپس به همراه کیانوری به برلین مهاجرت کرد و در دانشگاه لایپزیک به تدریس زبان فرانسه مشغول شد. او همزمان به ادامه تحصیل در مقطع دکتری پرداخت و رساله خود را در مورد ولتر، دیدرو و منتسکیو نوشت <ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref> <ref>http://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=684405</ref> | ||
کیانوری در مورد حضور و فعالیت مریم می گوید : «او خودش روی کینهای که به رضاخان داشت در ابتدا عضو حزب شد. مریم زن واقعاً شایستهای بود. او از همان روز اول با یک گذشت فوقالعاده، که برای من قابل تصور نیست، خدمت کرد. هر چه داشت تکه تکه فروخت و به حزب داد. در دوران زندگی مخفی، خرج مرکز حزب را، که خانهای بود و در آن فروتن و بهرامی و مریم زندگی میکردند، تقریباً مریم میداد. در دورهای که من در زندان بودم و بعد که بیرون آمدم تمام زندگی من را مریم اداره میکرد، چون من هیچ ثروتی نداشتم. در کنگره دوم حزب هیچ کس مریم را کاندید عضویت در کمیته مرکزی نکرد. وقتی که نام مریم به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی در آمد، خود من تعجب کردم. مریم با فعالیت و کار زیاد، با سخنرانیها، خودش را نشان داده بود. محرومترین و مظلومترین فرد در رهبری حزب مریم بود. پس از اینکه در کنگره دوم به مشاورت کمیته مرکزی انتخاب شد، ۱۵ سال این انتخاب را به رسمیت نشناختند. او را از دبیری تشکیلات زنان برداشتند. مریم زنی است که این همه مطلب نوشته است، تقریباً تمام مقالات مجله «بیداری ما» را او نوشته است. مریم در پلنوم شانزدهم عضو کمیته مرکزی شد. ما میخواستیم عدهای را به عضویت کمیته مرکزی انتخاب کنیم و باید اول از میان مشاورین انتخاب میکردیم. با سابقهترین عضو مشاور مریم بود، با آن همه گذشت و فداکاری. او هشت سال با چادر سیاه و کفش پاره و گیوه در این شهر تهران در سختترین شرایط پلیسی، کار مخفی کرده بود. واقعا محرومترین فرد در حزب ما از همه نظر مریم بود. به او واقعاً بد کردند. از هیچ رذالتی در حق او کوتاهی نکردند.» | کیانوری در مورد حضور و فعالیت مریم می گوید : «او خودش روی کینهای که به رضاخان داشت در ابتدا عضو حزب شد. مریم زن واقعاً شایستهای بود. او از همان روز اول با یک گذشت فوقالعاده، که برای من قابل تصور نیست، خدمت کرد. هر چه داشت تکه تکه فروخت و به حزب داد. در دوران زندگی مخفی، خرج مرکز حزب را، که خانهای بود و در آن فروتن و بهرامی و مریم زندگی میکردند، تقریباً مریم میداد. در دورهای که من در زندان بودم و بعد که بیرون آمدم تمام زندگی من را مریم اداره میکرد، چون من هیچ ثروتی نداشتم. در کنگره دوم حزب هیچ کس مریم را کاندید عضویت در کمیته مرکزی نکرد. وقتی که نام مریم به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی در آمد، خود من تعجب کردم. مریم با فعالیت و کار زیاد، با سخنرانیها، خودش را نشان داده بود. محرومترین و مظلومترین فرد در رهبری حزب مریم بود. پس از اینکه در کنگره دوم به مشاورت کمیته مرکزی انتخاب شد، ۱۵ سال این انتخاب را به رسمیت نشناختند. او را از دبیری تشکیلات زنان برداشتند. مریم زنی است که این همه مطلب نوشته است، تقریباً تمام مقالات مجله «بیداری ما» را او نوشته است. مریم در پلنوم شانزدهم عضو کمیته مرکزی شد. ما میخواستیم عدهای را به عضویت کمیته مرکزی انتخاب کنیم و باید اول از میان مشاورین انتخاب میکردیم. با سابقهترین عضو مشاور مریم بود، با آن همه گذشت و فداکاری. او هشت سال با چادر سیاه و کفش پاره و گیوه در این شهر تهران در سختترین شرایط پلیسی، کار مخفی کرده بود. واقعا محرومترین فرد در حزب ما از همه نظر مریم بود. به او واقعاً بد کردند. از هیچ رذالتی در حق او کوتاهی نکردند.»<ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref> | ||
پس از انقلاب اسلامی 1357 با همسرش کیانوری به ایران بازگشت و سازمانی موسوم به «تشکیلات دمکراتیک زنان ایران» را بنیان نهاد و دبیر کلی آن را پذیرفت. وی در پلنوم شانزدهم عضو کمیته مرکزی و در فروردین 1360 (پلننوم هفدهم) تنها زن عضو هیات سیاسی کمیته مرکز حزب توده برگزیده شد. در پی آن نشریه «زنان جهان» را با سرمایه حزب توده منتشر کرد که با دستگیری رهبران حزب توده و مریم فیروز فعالیت آنان متوقف شد.<ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref> | |||
مریم فیروز در ۲۲ اسفند ۱۳۸۶ در تهران درگذشت.[۱۰] او در هنگام مرگ ۹۵ سال داشت. پیکر مریم فیروز در گورستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. <ref>https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85_%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2</ref> | |||
==پانویس== | |||
}}پانویس{{ | |||
==منابع== |