Mjamshidi (بحث | مشارکت‌ها)
Mjamshidi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۳: خط ۴۳:


==ورود به سیاست و اجتماع==
==ورود به سیاست و اجتماع==
مریم فیروز از مدت‌ها قبل از مرگ پدر و طلاق گرفتن از همسر، سودای فعالیت سیاسی داشت. او از مدت‌ها قبل گرایش‌های سیاسی مارکسیستی پیدا کرده‌بود. برخی می‌خواهند این رویکرد مریم فیروز را به شوهر دومش، نورالدین کیانوری نسبت دهند؛<ref>http://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=684405</ref> مریم می گوید:«بعد از فوت پدرم در سال 1318 چون او دیگر نبود تا از جریانات لطمه و آسیب ببیند، خودم را از این جهت در مبارزه علیه شاه آزاد می‌دیدم. وقتی وارد این جریان شدم حدود سال‌های 1319-1320 بود. می‌دانستم که خیلی افراد خانواده‌ام با این زندگی که من انتخاب کرده‌ام مخالفند ولی چاره‌ای نبود می‌بایست رفت و راهی یافت.»<ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref>  >
مریم فیروز از مدت‌ها قبل از مرگ پدر و طلاق گرفتن از همسر، سودای فعالیت سیاسی داشت. او از مدت‌ها قبل گرایش‌های سیاسی مارکسیستی پیدا کرده‌بود. برخی می‌خواهند این رویکرد مریم فیروز را به شوهر دومش، نورالدین کیانوری نسبت دهند؛<ref>http://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=684405</ref> مریم می‌گوید: «بعد از فوت پدرم در سال 1318 چون او دیگر نبود تا از جریانات لطمه و آسیب ببیند، خودم را از این جهت در مبارزه علیه شاه آزاد می‌دیدم. وقتی وارد این جریان شدم حدود سال‌های 1319-1320 بود. می‌دانستم که خیلی افراد خانواده‌ام با این زندگی که من انتخاب کرده‌ام مخالفند ولی چاره‌ای نبود می‌بایست رفت و راهی یافت.»<ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref>  >


مریم به برگزاری جلسات روشنفکری در خانه‌باغ بزرگش دست زد؛ بسیاری از روشنفکران، آن روزها سر از خانه مریم فیروز در می‌آوردند <ref>http://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=684405</ref> صادق هدایت، عبدالحسین نوشین، بزرگ علوی، احمد قاسمی، نورالدین کیانوری، فریدون توللی، رهی معیری و هوشنگ ابتهاج از جمله این افراد بودند. وی گوشه‌‌هایی از این روابط را در کتاب خاطرات خود به نام «چهره‌های درخشان» نقل کرده است، گفته‌ می‌شود فریدون توللی شعر معروف و زیبای «مریم» را در ستایش او سروده است. در این مقطع دامنه مطالعات خود را افزایش داد و این در شرایطی بود که جنگ جهانی دوم در حال خاتمه بود و فعالیت‌های ضد فاشیستی در ایران ابزاری علیه رژیم پهلوی شده بود.<ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref>
مریم به برگزاری جلسات روشنفکری در خانه‌باغ بزرگش دست زد؛ بسیاری از روشنفکران، آن روزها سر از خانه مریم فیروز در می‌آوردند <ref>http://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=684405</ref> صادق هدایت، عبدالحسین نوشین، بزرگ علوی، احمد قاسمی، نورالدین کیانوری، فریدون توللی، رهی معیری و هوشنگ ابتهاج از جمله این افراد بودند. وی گوشه‌‌هایی از این روابط را در کتاب خاطرات خود به نام «چهره‌های درخشان» نقل کرده است، گفته‌ می‌شود فریدون توللی شعر معروف و زیبای «مریم» را در ستایش او سروده است. در این مقطع دامنه مطالعات خود را افزایش داد و این در شرایطی بود که جنگ جهانی دوم در حال خاتمه بود و فعالیت‌های ضدفاشیستی در ایران ابزاری علیه رژیم پهلوی شده بود.<ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref>


مریم مدت‌ها سعی کرد که به سلیمان میرزا اسکندری، از بنیان گذاران حزب توده و در واقع پدر معنوی مارکسیست‌های ایران بقبولاند که زنان هم می‌توانند به کمیته مرکزی حزب راه پیدا کنند، اما این تلاش‌ها بی‌فایده بود.  <ref>http://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=684405</ref> اما مریم فیروز، در حاشیه حزب فعالیت می کرد.<ref>خاطرات مریم فیروز،فرمانفرمائیان ص40</ref> قبل از آشنایی و ازدواج با کیانوری، توسط مرحوم بزرگ علوی به تشکیلات غیر رسمی که در آن خانم‌ها اسکندری و خواهران بزرگ علوی عضویت داشتند، معرفی شد و فعالیت خود را در زمینه مطالبات زنان آغاز کرد. با مرگ اسکندر میرزا  پنج نفر از زنان حزب (مریم فیروز، مریم صابری، زهرا بیات، زهرا اسکندری و عالیه شرمینی) به نمایندگی از «تشکیلات زنان ایران» در کنگره حضور یافتند.<ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref><ref>خاطرات مریم فیروز فرمانفرمائیان، ص40</ref>
مریم مدت‌ها سعی کرد که به سلیمان میرزا اسکندری، از بنیان‌گذاران حزب توده و در واقع پدر معنوی مارکسیست‌های ایران بقبولاند که زنان هم می‌توانند به کمیته مرکزی حزب راه پیدا کنند، اما این تلاش‌ها بی‌فایده بود.  <ref>http://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=684405</ref> اما مریم فیروز، در حاشیه حزب فعالیت می کرد.<ref>خاطرات مریم فیروز، فرمانفرمائیان ص40</ref> قبل از آشنایی و ازدواج با کیانوری، توسط مرحوم بزرگ علوی به تشکیلات غیررسمی که در آن خانم‌ها اسکندری و خواهران بزرگ علوی عضویت داشتند، معرفی شد و فعالیت خود را در زمینه مطالبات زنان آغاز کرد. با مرگ اسکندر میرزا  پنج نفر از زنان حزب (مریم فیروز، مریم صابری، زهرا بیات، زهرا اسکندری و عالیه شرمینی) به نمایندگی از «تشکیلات زنان ایران» در کنگره حضور یافتند.<ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref><ref>خاطرات مریم فیروز فرمانفرمائیان، ص40</ref>


تشکیلات زنان ظاهرا مستقل بود و در کنار حزب و زیر نظر آن بود. هدف این تشکیلات احقاق حقوق زنان و دفاع از حقوق زنان بود.<ref>خاطرات مریم فیروز فرمانفرمائیان،ص43</ref>مریم فیروز می‌گوید فعالیت برای استیفای حقوق زنان ایران بیش از مبارزات سیاسی برایش اهمیت داشت <ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref>
تشکیلات زنان ظاهرا مستقل بود و در کنار حزب و زیر نظر آن بود. هدف این تشکیلات احقاق حقوق زنان و دفاع از حقوق زنان بود.<ref>خاطرات مریم فیروز فرمانفرمائیان،ص43</ref>مریم فیروز می‌گوید فعالیت برای استیفای حقوق زنان ایران بیش از مبارزات سیاسی برایش اهمیت داشت <ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref>




بهنود می نویسد:مریم فیروز وقتی که به خدمت پرولتاریا در آمد، از همه امکاناتی که به همه فرزندان متنعم فرمانفرما رسیده بود گذشت، خواهران و برادرانش در پست‌ها و موقعیت‌های معتبر ایران و جهان بودند، مریم که روزگاری لوموند به او  سرخ لقب داده بود، نرمی و راحتی زندگی خانواده را بر خود حرام کرد، رفت تا جائی که این افتخار را نصیب خود کرد که اولین زنی بود که به خاطر فعالیت سیاسی از نظام پادشاهی حکم اعدام گرفت<ref>بهنود، مسعود، این سه زن</ref> <ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref>
بهنود می‌نویسد: مریم فیروز وقتی که به خدمت پرولتاریا در آمد، از همه امکاناتی که به همه فرزندان متنعم فرمانفرما رسیده بود گذشت، خواهران و برادرانش در پست‌ها و موقعیت‌های معتبر ایران و جهان بودند، مریم که روزگاری لوموند به او  سرخ لقب داده بود، نرمی و راحتی زندگی خانواده را بر خود حرام کرد، رفت تا جائی که این افتخار را نصیب خود کرد که اولین زنی بود که به خاطر فعالیت سیاسی از نظام پادشاهی حکم اعدام گرفت<ref>بهنود، مسعود، این سه زن</ref> <ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref>
مریم فیروز علت ورود به حزب توده را برابری زن و مرد در حقوق می دانست.<ref>خاطرات مریم فیروز فرمانفرمائیان، ص43</ref>
مریم فیروز علت ورود به حزب توده را برابری زن و مرد در حقوق می‌دانست.<ref>خاطرات مریم فیروز فرمانفرمائیان، ص43</ref>
او با کمک خانواده اسکندری و توسط زهرا اسکندری که تحصیلات لیسانس داشت مجوز نشریه «بیداری ما» را گرفت.<ref>خاطرات مریم فیروز فرمانفرمائیان، </ref>
او با کمک خانواده اسکندری و توسط زهرا اسکندری که تحصیلات لیسانس داشت مجوز نشریه «بیداری ما» را گرفت.<ref>خاطرات مریم فیروز فرمانفرمائیان، </ref>




او در دومین کنگره حزب توده در پنجم اردیبهشت 1327 به رغم مخالفت بخشی از رهبری حزب که با دیدگاهی سنتی به زنان نگاه می‌کردند یکی از 16 نفر اعضای مشاور کمیته مرکزی حزب توده انتخاب شد. پس از تأسیس فدراسیون بین‏ المللی زنان اروپا، مریم فیروز به عنوان نماینده زنان ایران در آن شرکت کرد.
او در دومین کنگره حزب توده در پنجم اردیبهشت 1327 به رغم مخالفت بخشی از رهبری حزب که با دیدگاهی سنتی به زنان نگاه می‌کردند یکی از 16 نفر اعضای مشاور کمیته مرکزی حزب توده انتخاب شد. پس از تأسیس فدراسیون بین‏‌المللی زنان اروپا، مریم فیروز به عنوان نماینده زنان ایران در آن شرکت کرد.
پس از سوء قصد نافرجام به جان محمدرضا پهلوی در بهمن سال 1327، حزب توده منحل اعلام شد و با دستگیری پنج تن از سران حزب، از جمله کیانوری، مریم فیروز زندگی مخفی خود را آغاز کرد.پس از محاکمه سران حزب توده، مریم فیروز نیز غیاباً محاکمه شد و ابتدا به حبس تأدیبی و سپس به حبس ابد محکوم شد.مریم فیروز چند سال به زندگی مخفی در تهران پرداخت و کیانوری نیز پس از فرار از زندان در 1329 به او پیوست.
پس از سوء‌قصد نافرجام به جان محمدرضا پهلوی در بهمن سال 1327، حزب توده منحل اعلام شد و با دستگیری پنج تن از سران حزب، از جمله کیانوری، مریم فیروز زندگی مخفی خود را آغاز کرد. پس از محاکمه سران حزب توده، مریم فیروز نیز غیاباً محاکمه شد و ابتدا به حبس تأدیبی و سپس به حبس ابد محکوم شد. مریم فیروز چند سال به زندگی مخفی در تهران پرداخت و کیانوری نیز پس از فرار از زندان در 1329 به او پیوست.
در سال 1335 یک سال پس از خروج مخفیانه کیانوری و اعزام او به شوروی، مریم نیز به شوروی فراخوانده شد. او مخفیانه از ایران خارج شد و پس از اقامتی کوتاه در ایتالیا به همسر خود و دیگر اعضای حزب پیوست. مدت اقامتش در آنجا یک سال و چند ماه به طول انجامید. سپس به همراه کیانوری به برلین مهاجرت کرد و در دانشگاه لایپزیک به تدریس زبان فرانسه مشغول شد. او همزمان به ادامه تحصیل در مقطع دکتری پرداخت و رساله خود را در مورد ولتر، دیدرو و منتسکیو نوشت <ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref> <ref>http://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=684405</ref>
در سال 1335 یک سال پس از خروج مخفیانه کیانوری و اعزام او به شوروی، مریم نیز به شوروی فراخوانده شد. او مخفیانه از ایران خارج شد و پس از اقامتی کوتاه در ایتالیا به همسر خود و دیگر اعضای حزب پیوست. مدت اقامتش در آنجا یک سال و چند ماه به طول انجامید. سپس به همراه کیانوری به برلین مهاجرت کرد و در دانشگاه لایپزیک به تدریس زبان فرانسه مشغول شد. او همزمان به ادامه تحصیل در مقطع دکتری پرداخت و رساله خود را در مورد ولتر، دیدرو و منتسکیو نوشت <ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref> <ref>http://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=684405</ref>


کیانوری در مورد حضور و فعالیت مریم می گوید : «او خودش روی کینه‌ای که به رضاخان داشت در ابتدا عضو حزب شد. مریم زن واقعاً شایسته‌ای بود. او از همان روز اول با یک گذشت فوق‌العاده، که برای من قابل تصور نیست، خدمت کرد. هر چه داشت تکه تکه فروخت و به حزب داد. در دوران زندگی مخفی، خرج مرکز حزب را، که خانه‌ای بود و در آن فروتن و بهرامی و مریم زندگی می‌کردند، تقریباً مریم می‌داد. در دوره‌ای که من در زندان بودم و بعد که بیرون آمدم تمام زندگی من را مریم اداره می‌کرد، چون من هیچ ثروتی نداشتم. در کنگره دوم حزب هیچ کس مریم را کاندید عضویت در کمیته مرکزی نکرد. وقتی که نام مریم به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی در آمد، خود من تعجب کردم. مریم با فعالیت و کار زیاد، با سخنرانی‌ها، خودش را نشان داده بود. محروم‌ترین و مظلوم‌ترین فرد در رهبری حزب مریم بود. پس از اینکه در کنگره دوم به مشاورت کمیته مرکزی انتخاب شد، ۱۵ سال این انتخاب را به رسمیت نشناختند. او را از دبیری تشکیلات زنان برداشتند. مریم زنی است که این همه مطلب نوشته است، تقریباً تمام مقالات مجله «بیداری ما» را او نوشته است. مریم در پلنوم شانزدهم عضو کمیته مرکزی شد. ما می‌خواستیم عده‌ای را به عضویت کمیته مرکزی انتخاب کنیم و باید اول از میان مشاورین انتخاب می‌کردیم. با سابقه‌ترین عضو مشاور مریم بود، با آن همه گذشت و فداکاری. او هشت سال با چادر سیاه و کفش پاره و گیوه در این شهر تهران در سخت‏ترین شرایط پلیسی، کار مخفی کرده بود. واقعا محروم‌ترین فرد در حزب ما از همه نظر مریم بود. به او واقعاً بد کردند. از هیچ رذالتی در حق او کوتاهی نکردند.»<ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref>
کیانوری در مورد حضور و فعالیت مریم می‌گوید: «او خودش روی کینه‌ای که به رضاخان داشت در ابتدا عضو حزب شد. مریم زن واقعاً شایسته‌ای بود. او از همان روز اول با یک گذشت فوق‌العاده، که برای من قابل تصور نیست، خدمت کرد. هر چه داشت تکه تکه فروخت و به حزب داد. در دوران زندگی مخفی، خرج مرکز حزب را، که خانه‌ای بود و در آن فروتن و بهرامی و مریم زندگی می‌کردند، تقریباً مریم می‌داد. در دوره‌ای که من در زندان بودم و بعد که بیرون آمدم تمام زندگی من را مریم اداره می‌کرد، چون من هیچ ثروتی نداشتم. در کنگره دوم حزب هیچ کس مریم را کاندید عضویت در کمیته مرکزی نکرد. وقتی که نام مریم به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی در آمد، خود من تعجب کردم. مریم با فعالیت و کار زیاد، با سخنرانی‌ها، خودش را نشان داده بود. محروم‌ترین و مظلوم‌ترین فرد در رهبری حزب مریم بود. پس از اینکه در کنگره دوم به مشاورت کمیته مرکزی انتخاب شد، ۱۵ سال این انتخاب را به رسمیت نشناختند. او را از دبیری تشکیلات زنان برداشتند. مریم زنی است که این همه مطلب نوشته است، تقریباً تمام مقالات مجله «بیداری ما» را او نوشته است. مریم در پلنوم شانزدهم عضو کمیته مرکزی شد. ما می‌خواستیم عده‌ای را به عضویت کمیته مرکزی انتخاب کنیم و باید اول از میان مشاورین انتخاب می‌کردیم. با سابقه‌ترین عضو مشاور مریم بود، با آن همه گذشت و فداکاری. او هشت سال با چادر سیاه و کفش پاره و گیوه در این شهر تهران در سخت‌‏ترین شرایط پلیسی، کار مخفی کرده بود. واقعا محروم‌ترین فرد در حزب ما از همه نظر مریم بود. به او واقعاً بد کردند. از هیچ رذالتی در حق او کوتاهی نکردند.»<ref>www.oral-history.ir/?page=post&id=1384</ref>