تقسیم کار خانگی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲: | خط ۲: | ||
|تصویر= | |تصویر= | ||
|نام استاد= اسماعیل چراغی کوتیانی | |نام استاد= اسماعیل چراغی کوتیانی | ||
|نام جزوه= | |نام جزوه= جامعهشناسی جنسیت | ||
|مرکز آموزشی=جامعه الزهرا | |مرکز آموزشی=جامعه الزهرا | ||
|مقطع تحصیلی=سطح سه | |مقطع تحصیلی=سطح سه | ||
|گرایش= مطالعات زنان}} | |گرایش= مطالعات زنان}} | ||
==تقسیم کار خانگی سنتی: وابستگی یا همبستگی== | ==تقسیم کار خانگی سنتی: وابستگی یا همبستگی== | ||
از نظر [[فمینیست]]ها نهادینه شدن نقش ''' | از نظر [[فمینیست]]ها نهادینه شدن نقش '''«[[کدبانو]] و [[مادر]]»''' بزرگترین تغییری است که از قرن هفدهم به این سو در [[خانواده]] روی داده است. پیش از صنعتی شدن، حاصل دسترنج [[اعضای خانواده]]، دارایی مشترک همه ایشان محسوب میشد و آن را ثروتی که میبایست میان افراد تقسیم شود، نمیدانستند. هر عضو [[خانواده]] برای تولید آنچه [[خانواده]] نیاز داشت کار میکرد و میان تولید و مصرف تمایزی نبود. با صنعتی شدن، خانه از محل کار یعنی مصرف از تولید فاصله گرفت. به مرور زمان [[زن]] با قلمرو خانگی یعنی اداره خانه و فرزندان تداعی شد و [[مرد]] با قلمرو عمومی یعنی کسب درآمد و شرکت در سیاست عجین شد. این تغییرات، تدریجی بود و بر طبقات گوناگون در زمانهای متفاوت تأثیر داشت. <ref>(پاملا آبوت و کلر والاس، همان، صص ۱۱۶-۱۱۵)</ref> | ||
در طول سده نوزدهم به تدریج زنان و کودکان از شغلهای کارخانهای خارج شدند و وابستگی اقتصادی آنان روز به روز شدت گرفت. طبقه کارگر هم به سوی آرمانهای خانگی طبقه متوسط گروید و الگوی آرمانی او زن غیرشاغل بود که می توانست به خوبی به شوهر و فرزندانش برسد و خانه را برای آنها مهيا کند. این رویه محصول علتهای پیچیدهای است که [[فمینیست]] | در طول سده نوزدهم به تدریج [[زنان]] و کودکان از شغلهای کارخانهای خارج شدند و وابستگی اقتصادی آنان روز به روز شدت گرفت. طبقه کارگر هم به سوی آرمانهای خانگی طبقه متوسط گروید و الگوی آرمانی او [[زن غیرشاغل]] بود که می توانست به خوبی به [[شوهر]] و فرزندانش برسد و خانه را برای آنها مهيا کند. این رویه محصول علتهای پیچیدهای است که [[فمینیست]]ها بر سر آنها دقیقا توافق ندارند. | ||
==نظر [[فمینیست]] | ==نظر [[فمینیست]]ها درباره دستمزد [[خانواده]]== | ||
بسیاری از [[فمینیست]]ها میگویند: '''«اصل دستمزد | بسیاری از [[فمینیست]]ها میگویند: '''«اصل [[دستمزد خانواده]]»''' یا دریافت حق عائلهمندی به حذف [[زنان]] به کارهای مزدی و وابستگی مالی آنان از [[مردان]] انجامید و به این ترتیب [[مرد]] را بر [[زن]]ش مسلط کرد. [[زن]] به وظایف خانگی و امثال آن میپرداخت تا [[شوهر]] در عوض خرج او را بدهد. بنا به استدلال بارت و مک اینتاش، اعتقاد روزافزون به اینکه [[مرد]] باید دستمزد [[خانواده]] را دریافت کند، [[زنان]] را متضرر کرد و به سود سرمایهدارها و طبقه متشکل از [[مردان]] کارگر تمام شد. سرمایهدارها از این جهت سود میبردند که مراقبت [[زنان]] از [[شوهر]] و فرزندان در خانه به حفظ نیروی کار سالم و فعال کمک کرد و سودی که عاید [[مردان]] شد، بهرهمندی از خدمات رایگان [[زنان]] بود. افزون بر این، امکان سلطه اقتصادی و اجتماعی [[مرد]] در خانه فراهم آمد. | ||
به اظهار[[فمینیست]]ها این ایدئولوژی دستمزد خانواده یا دریافت حق عائلهمندی هنوز به قوت خود باقی است و یکی از عمدهترین وجوه نابرابری زنان به شمار میرود نه فقط به این سبب که تأمین زن و فرزندان را تکلیف مرد میداند، بلکه از آن رو که تصور میشود، کسب ''' | به اظهار[[فمینیست]]ها این ایدئولوژی [[دستمزد خانواده]] یا دریافت حق عائلهمندی هنوز به قوت خود باقی است و یکی از عمدهترین وجوه نابرابری [[زنان]] به شمار میرود نه فقط به این سبب که تأمین [[زن]] و فرزندان را تکلیف [[مرد]] میداند، بلکه از آن رو که تصور میشود، کسب '''«[[دستمزد خانواده]]»''' یا حق عائلهمندی حق [[مردان]] است ولی حق [[زنان]] نیست. <ref>(منبع پیشین، صص۱۱۹-۱۱۷)</ref> | ||
===نظر [[الیزابت فاکس جنووس]]=== | |||
===نظر الیزابت فاکس جنووس=== | [[الیزابت فاکس جنووس]] به عنوان یک مقام مسئول در رشته [[مطالعات زنان]] ضمن انتقاد بر این طرز تلقی [[فمینیست]]ها خاطر نشان میکند: '''«شگرفترین تغییر در زندگی [[زنان جوان]]-گرچه بسیاری علاقه ندارند آن را به رسمیت بشناسند- این است که [[ازدواج]] دیگر همانند یک شغل جایگزین به کار نمیآید و دیگر یک شغل مانا محسوب نمیشود، زیرا امروز، هیچ قانونی نمیتواند [[مردی]] را ملزم به تأمین مالی یک [[زن]] نماید»''' <ref>(گراگليا، همان، ص ۹۰. به نقل از: | ||
[[الیزابت فاکس جنووس]] به عنوان یک مقام مسئول در رشته مطالعات زنان ضمن انتقاد بر این طرز تلقی [[فمینیست]]ها خاطر نشان میکند: ''' | |||
Elizabeth Fox-Genovese, Feminism Without Illusions: A Critique Of Individualism Chapel hill, University of North Carolina Press, 1991, p. 2.)</ref> | Elizabeth Fox-Genovese, Feminism Without Illusions: A Critique Of Individualism Chapel hill, University of North Carolina Press, 1991, p. 2.)</ref> | ||
[[فمینیست]]ها همچون [[فاکس جنووس]] ادعا خواهند کرد که واقعیتهای اقتصادی مانع از بازگشت زنان به نقش سنتی آنان میگردد، اما در واقع بیزاری [[فمینیست]]ها از زندگی خانوادگی است که مانع از حمایت آنان از این بازگشت میشود، حال واقعیتهای اقتصادی هر چه میخواهد باشد.<ref>(منبع پیشین، صص ۹۱-۹۰)</ref> | [[فمینیست]]ها همچون [[فاکس جنووس]] ادعا خواهند کرد که واقعیتهای اقتصادی مانع از بازگشت [[زنان]] به نقش سنتی آنان میگردد، اما در واقع بیزاری [[فمینیست]]ها از [[زندگی خانوادگی]] است که مانع از حمایت آنان از این بازگشت میشود، حال واقعیتهای اقتصادی هر چه میخواهد باشد.<ref>(منبع پیشین، صص ۹۱-۹۰)</ref> | ||
==فواید تقسیم کار خانگی== | ==فواید تقسیم کار خانگی== | ||
تقسیم کار خانگی یکی از ثمربخشترین راهکارهایی بوده که تاکنون برای ایجاد ثروت ابداع شده است. این هدف دوگانه یعنی | تقسیم کار خانگی یکی از ثمربخشترین راهکارهایی بوده که تاکنون برای ایجاد ثروت ابداع شده است. این هدف دوگانه یعنی پدیدآوردن فرزندان و ثروت به طور مشترک بوسیله [[زن]] و [[شوهر]] فقط از طریق تقسیم کار ممکن خواهد بود. در قرن نوزدهم، به طور کامل پذیرفته شده بود که پرورش فرزندان با محبت و مراقبت کافی '''([[نقش زن]])''' و کسب درآمد کافی برای تامین معاش خانواده '''(نقش شوهر)'''، مستلزم داشتن تخصص از سوی هر یک از دو زوج، یعنی تقسیم کار بود. این تقسیم مسئولیتها سبب ایجاد اندیشه '''«دستمزد [[خانواده]]»''' شده بود. <ref>(ویلیام گاردنر، همان، صص۸۵-۸۴ به نقل از: | ||
The Family Wage: Work, Gender and Children in The Modern Economy, Rockford, the Rockford Institute. 1988; also, The Retreat from Marriage, ed. Bryce Christensen, Rockford, The Rockford Institute, 1990.)</ref> | The Family Wage: Work, Gender and Children in The Modern Economy, Rockford, the Rockford Institute. 1988; also, The Retreat from Marriage, ed. Bryce Christensen, Rockford, The Rockford Institute, 1990.)</ref> | ||
این روش هنوز هم در سراسر جهان مولدترین و | این روش هنوز هم در سراسر جهان مولدترین و تخصصیترین روش تولید ثروت است. آنچه این نظام در آن زمان پدید میآورد، وابستگی نبود؛ بلکه [[همبستگی خانوادگی]] بود. دقیقا همین همبستگی است که [[فمینیستهای رادیکال]] با حربه '''«خود مختاری اقتصادی»''' قصد نابودی آن را دارند. پس از یک قرن و نیم که صرف تثبت این دستآوردهای مهم برای [[خانواده]] و حمایت از فرزندان شد، گروههای تندرو، با پشتکار، مشغول رایزنی جهت تخریب نظام اخلاقی [[خانواده]] هستند. آرمان آنها این است که [[والدین]] هر دو باید خارج از خانه کار کنند. به واقع عجیب است که اصلاحطلبان دیروز میکوشیدند [[زنان]] و کودکان را به سوی خانه سوق دهند؛ در حالی که اصلاحطلبان امروز، تمام تلاش خود را به خرج میدهند تا آنها را دوباره بیرون بکشند. | ||
این همان وضعیتی است که [[الکسیس دوتوکوویل]]، روزی درباره آن هشدار داده بود؛ وضعیتی که در آن والاترین انگیزه برای مردم '''«برابری شرایط»''' است، نه استفاده مسئولانه از آزادی؛ زیرا برابری، به گفته او '''«انسانها را در کنار هم قرار میدهد بدون آنکه با رابطه مشترکی به یکدیگر پیوند داشته باشند'''». نظام سنتی، [[مردان]] را برای [[ازدواج]] و فرزند به [[زنان]]، و [[زنان]] را برای محافظت و حمایت به [[مردان]] وابسته میکرد. مفهوم ضمنی این توافق اجتماعی این بود که [[مردان]] تأمین کننده و حامی و [[زنان]] فرآوری کننده و پرورش دهنده بودند. اینگونه بود که هر دو [[جنس]] به طور برابر به یکدیگر نیازمند بودند، گرچه نیازهایشان متفاوت بود. | |||
تقسیم کار در [[خانواده]] مفهومی بسیار فراتر از چیزی داشت که در ظاهر به نظر میرسید. این امر، نمود خارجی نظام ارزشی کامل، بلکه نمود سلسله مراتب ارزشی بود که موقعیت [[خانواده]] را به طور کامل مافوق موقعیت فرد قرار میداد. <ref>(منبع پیشین، صص ۸۶-۸۵)</ref> بسیاری از [[فمینیست]]ها با این دیدگاه مخالف میباشند از جمله: [[سیمون دوبووار]] ضمن نفی '''«کار [[زن]] در خانه»''' که آن را دارای '''«فایده مستقیم برای اجتماع»''' نمیداند، عقیده دارد از آنجا که کار [[زن]] در خانه '''«هیچ چیز تولید نمیکند»''' [[زن خانهدار]] «فرودست و درجه دوم است». وی همچنین معتقد است به نفع مرد نیست که '''«زن مانند یک انگل به او وابسته باشد و [[ازدواج]]، [[زنان]] را اینطور به [[مرد]] وابسته میکند»'''. دقیقا به همین علت است که میباید [[ازدواج]] دچار تحول گردد به نحوی که [[مرد]]، با آزاد کردن [[زن]]، در واقع خود را آزاد کنند. [[دوبووار]] نتیجه میگیرد که به نفع هر دوی آنان است که وضعیت به گونهای تغییر یابد که [[ازدواج]] دیگر به عنوان شغل برای [[زن]] به حساب نیاید. <ref>(کارولین گراگليا، همان، ص۶۷. به نقل از: | |||
Simon de Beauvoir,The Second Sex,New York,Knopf,1978, pp. 481- 482)</ref> [[زن]] در خانه فاقد ابزارهای مورد نیاز، جهت بروز استعدادهای خود به عنوان یک فرد است و در نتیجه فردیت او به رسمیت شناخته نمیشود. در عین حال جامعه باید اقدامات لازم جهت تسهیل حضور او در بازار کار را انجام دهد. [[دوبووار]] هشدار میدهد در جامعهای که درست سازماندهی شده، مسئولیت کودکان عمدتاً به عهده اجتماع است. <ref>(منبع پیشین. به نقل از: ۵۲۵-۵۲۶ Ibid., pp)</ref> | |||
==دستمزد در قبال ایفای نقش خانگی== | ==دستمزد در قبال ایفای نقش خانگی== | ||
یک مسأله مهم و مرتبط که [[فمینیست]]ها آن را مورد توجه قرار دادهاند، مربوط به کار بدون دستمزد زنان در خانه میشود. مشکل کار خانگی رایگان مشکلی پر دردسر است که | یک مسأله مهم و مرتبط که [[فمینیست]]ها آن را مورد توجه قرار دادهاند، مربوط به کار بدون دستمزد [[زنان]] در خانه میشود. مشکل کار خانگی رایگان مشکلی پر دردسر است که مجدداً [[فمینیست]]ها را به سمت بحثی از نوع تساوی و تفاوت میراند. از یک طرف، بعضی [[فمینیست]]ها گفتهاند که [[زنان]] باید از [[خانهداری]] دست بردارند و با اشتغال به کار دستمزدی، درست به همان میزان [[مردان]]، در جهت دست یافتن به تساوی تلاش میکنند. از طرف دیگر، بعضی از [[فمینیست]]ها گفتهاند که کار رایگان [[زنان]] در خانه که در مقام مراقب و مسئول انجام میدهند به قدر کار دستمزدی با ارزش است و باید قدر آن را شناخت و بهای واقعیاش را به آن داد. یک رویکرد به وضعیت دشوار چگونگی برخورد با [[زنان]] در خانه، مطالبه دستمزد در مقابل خانهداری بوده است. این فکر را [[ماریا رزا دالا کوستا]] و [[سلما جيمز]] <ref>(Marriarosa Dalla Costa and Selma James)</ref> در کتابی تحت عنوان '''«قدرت و انهدام جامعه»'''<ref>(The Power of Women and the Subversion of the Community)</ref>مطرح کردهاند. بنابر این محیط خانه که این کار رایگان در آن صورت میگیرد، جایگاه اصلی مبارزه [[زنان]] برای رهایی است. [[زنان]] باید برای به رسمیت شناخته شدن ارزش کاری که در خانه میکنند، بجنگند و برای این کار دستمزد مطالبه کنند. [[دالاسكوستازنان]] و [[جیمز]] میگویند دولت باید دستمزد مورد بحث برای [[خانهداری]] را بپردازد نه یک به یک [[مردان]]، اما [[کریستین دلفی]]، خلاف نظر مذکور قائل است که نفع برنده اصلی از این کار رایگان، حکومت سرمایهداری نیست بلکه یک به یک [[مردان]] هستند. بر همین مبنا است که مبارزات [[فمینیستی]] در کنار سایر عوامل به تغییراتی با معنا در محیط خانه و روابط فیمابین [[زن]] و [[مرد]] در [[خانواده]] انجامیده است.<ref>(جین فریدمن، همان، صص ۸۵-۸۳ )</ref> | ||
نسخهٔ ۱۲ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۵۶
| مشخصات | |
|---|---|
| نام استاد | اسماعیل چراغی کوتیانی |
| نام جزوه | جامعهشناسی جنسیت |
| مرکز آموزشی | جامعه الزهرا |
| مقطع تحصیلی | سطح سه |
| گرایش | مطالعات زنان |
تقسیم کار خانگی سنتی: وابستگی یا همبستگی
از نظر فمینیستها نهادینه شدن نقش «کدبانو و مادر» بزرگترین تغییری است که از قرن هفدهم به این سو در خانواده روی داده است. پیش از صنعتی شدن، حاصل دسترنج اعضای خانواده، دارایی مشترک همه ایشان محسوب میشد و آن را ثروتی که میبایست میان افراد تقسیم شود، نمیدانستند. هر عضو خانواده برای تولید آنچه خانواده نیاز داشت کار میکرد و میان تولید و مصرف تمایزی نبود. با صنعتی شدن، خانه از محل کار یعنی مصرف از تولید فاصله گرفت. به مرور زمان زن با قلمرو خانگی یعنی اداره خانه و فرزندان تداعی شد و مرد با قلمرو عمومی یعنی کسب درآمد و شرکت در سیاست عجین شد. این تغییرات، تدریجی بود و بر طبقات گوناگون در زمانهای متفاوت تأثیر داشت. [۱] در طول سده نوزدهم به تدریج زنان و کودکان از شغلهای کارخانهای خارج شدند و وابستگی اقتصادی آنان روز به روز شدت گرفت. طبقه کارگر هم به سوی آرمانهای خانگی طبقه متوسط گروید و الگوی آرمانی او زن غیرشاغل بود که می توانست به خوبی به شوهر و فرزندانش برسد و خانه را برای آنها مهيا کند. این رویه محصول علتهای پیچیدهای است که فمینیستها بر سر آنها دقیقا توافق ندارند.
نظر فمینیستها درباره دستمزد خانواده
بسیاری از فمینیستها میگویند: «اصل دستمزد خانواده» یا دریافت حق عائلهمندی به حذف زنان به کارهای مزدی و وابستگی مالی آنان از مردان انجامید و به این ترتیب مرد را بر زنش مسلط کرد. زن به وظایف خانگی و امثال آن میپرداخت تا شوهر در عوض خرج او را بدهد. بنا به استدلال بارت و مک اینتاش، اعتقاد روزافزون به اینکه مرد باید دستمزد خانواده را دریافت کند، زنان را متضرر کرد و به سود سرمایهدارها و طبقه متشکل از مردان کارگر تمام شد. سرمایهدارها از این جهت سود میبردند که مراقبت زنان از شوهر و فرزندان در خانه به حفظ نیروی کار سالم و فعال کمک کرد و سودی که عاید مردان شد، بهرهمندی از خدمات رایگان زنان بود. افزون بر این، امکان سلطه اقتصادی و اجتماعی مرد در خانه فراهم آمد. به اظهارفمینیستها این ایدئولوژی دستمزد خانواده یا دریافت حق عائلهمندی هنوز به قوت خود باقی است و یکی از عمدهترین وجوه نابرابری زنان به شمار میرود نه فقط به این سبب که تأمین زن و فرزندان را تکلیف مرد میداند، بلکه از آن رو که تصور میشود، کسب «دستمزد خانواده» یا حق عائلهمندی حق مردان است ولی حق زنان نیست. [۲]
نظر الیزابت فاکس جنووس
الیزابت فاکس جنووس به عنوان یک مقام مسئول در رشته مطالعات زنان ضمن انتقاد بر این طرز تلقی فمینیستها خاطر نشان میکند: «شگرفترین تغییر در زندگی زنان جوان-گرچه بسیاری علاقه ندارند آن را به رسمیت بشناسند- این است که ازدواج دیگر همانند یک شغل جایگزین به کار نمیآید و دیگر یک شغل مانا محسوب نمیشود، زیرا امروز، هیچ قانونی نمیتواند مردی را ملزم به تأمین مالی یک زن نماید» [۳] فمینیستها همچون فاکس جنووس ادعا خواهند کرد که واقعیتهای اقتصادی مانع از بازگشت زنان به نقش سنتی آنان میگردد، اما در واقع بیزاری فمینیستها از زندگی خانوادگی است که مانع از حمایت آنان از این بازگشت میشود، حال واقعیتهای اقتصادی هر چه میخواهد باشد.[۴]
فواید تقسیم کار خانگی
تقسیم کار خانگی یکی از ثمربخشترین راهکارهایی بوده که تاکنون برای ایجاد ثروت ابداع شده است. این هدف دوگانه یعنی پدیدآوردن فرزندان و ثروت به طور مشترک بوسیله زن و شوهر فقط از طریق تقسیم کار ممکن خواهد بود. در قرن نوزدهم، به طور کامل پذیرفته شده بود که پرورش فرزندان با محبت و مراقبت کافی (نقش زن) و کسب درآمد کافی برای تامین معاش خانواده (نقش شوهر)، مستلزم داشتن تخصص از سوی هر یک از دو زوج، یعنی تقسیم کار بود. این تقسیم مسئولیتها سبب ایجاد اندیشه «دستمزد خانواده» شده بود. [۵] این روش هنوز هم در سراسر جهان مولدترین و تخصصیترین روش تولید ثروت است. آنچه این نظام در آن زمان پدید میآورد، وابستگی نبود؛ بلکه همبستگی خانوادگی بود. دقیقا همین همبستگی است که فمینیستهای رادیکال با حربه «خود مختاری اقتصادی» قصد نابودی آن را دارند. پس از یک قرن و نیم که صرف تثبت این دستآوردهای مهم برای خانواده و حمایت از فرزندان شد، گروههای تندرو، با پشتکار، مشغول رایزنی جهت تخریب نظام اخلاقی خانواده هستند. آرمان آنها این است که والدین هر دو باید خارج از خانه کار کنند. به واقع عجیب است که اصلاحطلبان دیروز میکوشیدند زنان و کودکان را به سوی خانه سوق دهند؛ در حالی که اصلاحطلبان امروز، تمام تلاش خود را به خرج میدهند تا آنها را دوباره بیرون بکشند.
این همان وضعیتی است که الکسیس دوتوکوویل، روزی درباره آن هشدار داده بود؛ وضعیتی که در آن والاترین انگیزه برای مردم «برابری شرایط» است، نه استفاده مسئولانه از آزادی؛ زیرا برابری، به گفته او «انسانها را در کنار هم قرار میدهد بدون آنکه با رابطه مشترکی به یکدیگر پیوند داشته باشند». نظام سنتی، مردان را برای ازدواج و فرزند به زنان، و زنان را برای محافظت و حمایت به مردان وابسته میکرد. مفهوم ضمنی این توافق اجتماعی این بود که مردان تأمین کننده و حامی و زنان فرآوری کننده و پرورش دهنده بودند. اینگونه بود که هر دو جنس به طور برابر به یکدیگر نیازمند بودند، گرچه نیازهایشان متفاوت بود. تقسیم کار در خانواده مفهومی بسیار فراتر از چیزی داشت که در ظاهر به نظر میرسید. این امر، نمود خارجی نظام ارزشی کامل، بلکه نمود سلسله مراتب ارزشی بود که موقعیت خانواده را به طور کامل مافوق موقعیت فرد قرار میداد. [۶] بسیاری از فمینیستها با این دیدگاه مخالف میباشند از جمله: سیمون دوبووار ضمن نفی «کار زن در خانه» که آن را دارای «فایده مستقیم برای اجتماع» نمیداند، عقیده دارد از آنجا که کار زن در خانه «هیچ چیز تولید نمیکند» زن خانهدار «فرودست و درجه دوم است». وی همچنین معتقد است به نفع مرد نیست که «زن مانند یک انگل به او وابسته باشد و ازدواج، زنان را اینطور به مرد وابسته میکند». دقیقا به همین علت است که میباید ازدواج دچار تحول گردد به نحوی که مرد، با آزاد کردن زن، در واقع خود را آزاد کنند. دوبووار نتیجه میگیرد که به نفع هر دوی آنان است که وضعیت به گونهای تغییر یابد که ازدواج دیگر به عنوان شغل برای زن به حساب نیاید. [۷] زن در خانه فاقد ابزارهای مورد نیاز، جهت بروز استعدادهای خود به عنوان یک فرد است و در نتیجه فردیت او به رسمیت شناخته نمیشود. در عین حال جامعه باید اقدامات لازم جهت تسهیل حضور او در بازار کار را انجام دهد. دوبووار هشدار میدهد در جامعهای که درست سازماندهی شده، مسئولیت کودکان عمدتاً به عهده اجتماع است. [۸]
دستمزد در قبال ایفای نقش خانگی
یک مسأله مهم و مرتبط که فمینیستها آن را مورد توجه قرار دادهاند، مربوط به کار بدون دستمزد زنان در خانه میشود. مشکل کار خانگی رایگان مشکلی پر دردسر است که مجدداً فمینیستها را به سمت بحثی از نوع تساوی و تفاوت میراند. از یک طرف، بعضی فمینیستها گفتهاند که زنان باید از خانهداری دست بردارند و با اشتغال به کار دستمزدی، درست به همان میزان مردان، در جهت دست یافتن به تساوی تلاش میکنند. از طرف دیگر، بعضی از فمینیستها گفتهاند که کار رایگان زنان در خانه که در مقام مراقب و مسئول انجام میدهند به قدر کار دستمزدی با ارزش است و باید قدر آن را شناخت و بهای واقعیاش را به آن داد. یک رویکرد به وضعیت دشوار چگونگی برخورد با زنان در خانه، مطالبه دستمزد در مقابل خانهداری بوده است. این فکر را ماریا رزا دالا کوستا و سلما جيمز [۹] در کتابی تحت عنوان «قدرت و انهدام جامعه»[۱۰]مطرح کردهاند. بنابر این محیط خانه که این کار رایگان در آن صورت میگیرد، جایگاه اصلی مبارزه زنان برای رهایی است. زنان باید برای به رسمیت شناخته شدن ارزش کاری که در خانه میکنند، بجنگند و برای این کار دستمزد مطالبه کنند. دالاسكوستازنان و جیمز میگویند دولت باید دستمزد مورد بحث برای خانهداری را بپردازد نه یک به یک مردان، اما کریستین دلفی، خلاف نظر مذکور قائل است که نفع برنده اصلی از این کار رایگان، حکومت سرمایهداری نیست بلکه یک به یک مردان هستند. بر همین مبنا است که مبارزات فمینیستی در کنار سایر عوامل به تغییراتی با معنا در محیط خانه و روابط فیمابین زن و مرد در خانواده انجامیده است.[۱۱]
پانویس
- ↑ (پاملا آبوت و کلر والاس، همان، صص ۱۱۶-۱۱۵)
- ↑ (منبع پیشین، صص۱۱۹-۱۱۷)
- ↑ (گراگليا، همان، ص ۹۰. به نقل از: Elizabeth Fox-Genovese, Feminism Without Illusions: A Critique Of Individualism Chapel hill, University of North Carolina Press, 1991, p. 2.)
- ↑ (منبع پیشین، صص ۹۱-۹۰)
- ↑ (ویلیام گاردنر، همان، صص۸۵-۸۴ به نقل از: The Family Wage: Work, Gender and Children in The Modern Economy, Rockford, the Rockford Institute. 1988; also, The Retreat from Marriage, ed. Bryce Christensen, Rockford, The Rockford Institute, 1990.)
- ↑ (منبع پیشین، صص ۸۶-۸۵)
- ↑ (کارولین گراگليا، همان، ص۶۷. به نقل از: Simon de Beauvoir,The Second Sex,New York,Knopf,1978, pp. 481- 482)
- ↑ (منبع پیشین. به نقل از: ۵۲۵-۵۲۶ Ibid., pp)
- ↑ (Marriarosa Dalla Costa and Selma James)
- ↑ (The Power of Women and the Subversion of the Community)
- ↑ (جین فریدمن، همان، صص ۸۵-۸۳ )