پرش به محتوا

نحله: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌جنسیت
مریم محمودزاده (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، براساس منابع فقهی اسلامی، حق [[طلاق]] با [[مرد]] است. از آن جایی که امکان سوءاستفاده از حق، از سوی هر صاحب حقی وجود دارد، قانونگذار اقدام به تدوین قوانینی در جهت تحدید اراده [[مرد]] در امر [[طلاق]] نموده است. قانون مربوط به [[مهریه|حق مالی نحله]] از جمله این قوانین می‌باشد.  
در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، براساس منابع فقهی اسلامی، حق [[طلاق]] با [[مرد]] است. از آن جایی که امکان سوءاستفاده از حق، از سوی هر صاحب حقی وجود دارد، قانونگذار اقدام به تدوین قوانینی در جهت تحدید اراده [[مرد]] در امر [[طلاق]] نموده است. قانون مربوط به [[مهریه|حق مالی نحله]] از جمله این قوانین می‌باشد.  
این مقاله درصدد هست تا به بررسی این مهم بپردازد. عنوان در نظر گرفته شده برای این حق مالی، محل اشکال است؛ زیرا معنای متبادر به ذهن از واژه [[مهریه|نحله]]، بخشش با طیب نفس و بلاعوض می‌باشد؛ در حالی که نحله در قانون به بخشش اجباری تعریف شده است. علاوه بر این، در این مقاله به بحث و بررسی پیرامون مبانی حقوقی و فقهی در نظر گرفته شده برای تدوین این قانون، که مبهم است، پرداخته است. به طور کلی، در رابطه با مبنای حقوقی این قانون چهار نظر و در رابطه با مبنای فقهی آن، دو نظر ارائه شده است که به مورد بررسی عمیق قرار داده است. در این مقاله ضمن تشریح ابهامات مذکور، نظرات و توجیهات مطرح شده برای هریک را بیان کرده است.


{{جعبه اطلاعات مقالات
==معنای لغوی و اصطلاحی==
|تصویر= خانواده پژوهی.jpg
[[مهریه|نحله]] از نظر لغوى، در شش معناى بخشش با طیب نفس و بلاعوض، دین و قرض، [[مهریه]]، دین و اعتقاد، نسبت دروغ دادن، لاغر و باریك شدن  به كار رفته می‌رود.<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D9%86%D8%AD%D9%84%D9%87 فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب]</ref> <ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%86%D8%AD%D9%84%D8%A9-3 دهخدا، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب]</ref>
|نویسندگان= محمد رسول آهنگران، زهره نقاش زاده
|عنوان مقاله= بررسی مبانی فقهی حقوقی تدوین حق مالی نحله
|نام مجله= خانواده پژوهی
|سال چاپ= زمستان 1393
|شماره مجله =شماره 40، صفحات 423 تا 450
|امتیاز مقاله=علمی - پژوهشی}}


==مقدمه==
در بند «ب» تبصره 6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق آمده است: «در غیر مورد بند «الف» با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانة شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را از باب بخشش یا نحله برای زوجه تعیین می‌نماید».<ref>[https://pav.legal/posts/3828 K کیانی، مفهوم «نحله» در نظام حقوقی ایران و تفاوت آن با «اجرت المثل»،، وب‌سایت موسسه حقوقی مهرپاد]</ref>
در دین مقدس اسلام و سایر ادیان آسمانی از [[ازدواج]] به عنوان یک امر مقدس یاد شده است. اما از آن جایی كه در انتخاب [[همسر]] و [[تشویق به تشکیل خانواده|تشكیل خانواده]]، عقل و دانش بشرى، ملاک می‌باشد، ممكن است افراد انسانی در این مسیر مرتكب اشتباه شده و انتخاب نادرستی داشته باشند.  از آن‌ جایی كه در صورت بروز اشتباه، مهم ترین هدف [[ازدواج]] یعنی آرامش، محقق نمی‌شود، در تمام ادیان الهی، با توجه به امكان وقوع این اشتباهات، در رابطه با انحلال [[نکاح|نكاح]] و قطع زندگی مشترک از طریق [[طلاق]]، طریقه، مسائل و احكام آن، مطالبی بیان شده است. در تمام ادیان الهی، اصل اولیه این است كه حق [[طلاق]] با [[مرد]] باشد؛ اما از  آنجایی كه گاهی اوقات [[زنا]]<nowiki/>ن، نیز، به دلیل عسر و حرج، قادر به ادامه زندگی مشترک نیستند، در مواردى، برخلاف اصل اولیه، اختیار [[طلاق]] به [[زن]] داده شده است.


در قانون مدنی جمهورى اسلامی ایران نیز، مطابق ماده ١١٣٣، حق [[طلاق]] به [[مرد]] داده شده است. در مقابل قانونگذار، براى این كه [[مرد]] نتواند از این حق خود سوءاستفاده كند، از طریق تصویب قوانینی مانند قانون حمایت [[خانواده]] و قانون تشكیل دادگاه‌هاى مدنی خاص و اصلاحیه قانون [[طلاق]]، اقدام به تفسیراین قانون به نحو مضیق نموده است. قانونگذار به دو صورت افزودن به تشریفات [[طلاق]] و در نظر گرفتن حقوق مالی براى [[مطلقه]]، در این جهت اقدام نموده است. حق مالی نحله كه در بند ب تبصره شش ماده واحده اصلاحیه قانون [[طلاق]] مطرح شده است، از جمله حقوق مالی در نظر گرفته شده براى [[مطلقه]] در جهت تفسیر ماده ١١٣٣ قانون مدنی  می باشد.
در قرآن کریم، در سوره نساء،آيه ٤ از واژه نحله استفاده شده است. [[مهریه|نحله]] در این آیه، به معناى [[مهریه]]، دین، قرض، یا دین و اعتقاد است. در اصطلاح فقها؛ منظور از [[مهریه|نحله]] همان معانی لغوى بیان شده می‌باشد؛ با این تفاوت كه فقهاى امامیه تنها دو معناى بخشش با طیب نفس، بلاعوض ، دین و اعتقاد را با توجه به سیاق آیه مطرح  كرده‌اند.
بنابراین صرف‌نظر از معنای «نحله» در این آیه، و تعبیرات متفاوت فقها قدر متیقن تمام آنها این است که «نحله چیزی است که عوض در آن نمی‌باشد».<ref>[http://ensani.ir/fa/article/107221/%D8%AD%D9%82-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%88-%D9%86%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%DB%8C احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، 1383ش]</ref>
==دیدگاه اسلام==
دین مقدس اسلام و سایر ادیان آسمانی از [[ازدواج]] به عنوان یک امر مقدس یاد می‌شود. اما از آن جایی كه در انتخاب [[همسر]] و [[تشویق به تشکیل خانواده|تشكیل خانواده]]، عقل و دانش بشرى، ملاک می‌باشد، ممكن است افراد انسانی در این مسیر مرتكب اشتباه شده و انتخاب نادرستی داشته باشند. در صورت بروز اشتباه، مهم ترین هدف [[ازدواج]] یعنی آرامش، محقق نمی‌شود،  لذا دین اسلام انحلال [[نکاح|نكاح]] و قطع زندگی مشترک از طریق [[طلاق]]، را به عنوان راه حلی برای برون رفت از این اشتباه درنظرگرفته است. دین اسلام حق طلاق را به مرد داده است اما برای جلوگیری از سوء استفاده‌های احتمالی طرفین قواعد، مقررات و اصولی را بر طلاق حاکم کرده‌است.<ref>[file:///C:/Users/u152/Downloads/78913934002.pdf|آهنگران و نقاش زاده، «بررسي مباني فقهي و حقوقي تدوين حق مالي نحله»، 1393ش]</ref>


==روش تحقیق==
یکی از دستورات اسلام برای جبران عوارض ناشی از طلاق در حق زنان، پرداخت «نحله» به زنان مطلقه در زمان طلاق است. قرآن کریم در این مورد می‌فرمایند: «وأتوا النساء صدقاتهن نحله و ان طبن لکم...». <ref>(نساء، 4)</ref> مهر زنان را (به‌طور کامل) به عنوان یک بدهی (یا یک عطیه) به آنها بپردازید. هرچند در تفسیر این آیه دیدگاه مفسران متفاوت است اما قدر متیقن تمام آنها این است که «نحله چیزی است که عوض در آن نمی‌باشد». از طرفی برخی مطرح می‌کنند که «نحله» همان «اجرت المثل» است این در حالی است که نحله عطیه‌ای است که عوض ندارد در حالی که اجرت‌المثل عوض از عمل انجام شده می‌باشد، پس «نحله» و «اجرت‌المثل» دو چیز متفاوت از هم هستند.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/107221/%D8%AD%D9%82-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%88-%D9%86%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%DB%8C احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، 1383ش]</ref>
این تحقیق به صورت كتابخانه‌اى و از نوع تحلیل محتوا می‌باشد. در این پژوهش سعی بر آن بوده است كه از منابع معتبر فقهی و حقوقی مرتبط استفاده شود. علاوه بر این جهت  غنی تر شدن مطالب از نظر خبرگان، از جمله اساتید محترم دانشگاه پردیس قم نیز استفاده نموده‌ است.


==بیان مسئله==
به همین دلیل پرداخت نحله یا عطیه به زن در هنگام طلاق که در بند «ب» تبصره 6 قانون اصلاح مقررات آمده است؛ از آیات قرآنی نشأت گرفته ولی با عنوان «متاع» از آن یاد شده است. «للمطلقات متاعٌ بالمعروف حقاً علی المتقین»، <ref>بقره،241</ref>. «برای زنان مطلقه بهره‌ای شایسته است، چنان که در خور مردان پرهیزکار می‌باشد». مطابق آرایی که در تفاسیر قرآنی وجود دارد، «متاع» مالی اندک است. <ref>بانوی اصفهانی، مخزن العرفان، 1361: ج3، ص354</ref> که به کسی داده می‌شود تا از آن بهره‌مند گردد. <ref>طباطبایی، تفسیر المیزان،  1362: ج2، ص367</ref> برخی مفسرین عنوان کرده‌اند متاع چیزی جز پول و وجه نقد نمی‌باشد، زیرا به طور مستقیم از پول نمی‌توان استفاده کرد، بلکه باید تبدیل به کالا شود و به همین جهت قرآن کریم از هدیه تعبیر به متاع کرده است، زیرا دادن کالا اثر روانی خاصی دارد، در بسیاری از مواقع، هدیه‌ای که مورد نیاز طرف باشد مانند خوراک و پوشاک که به اشخاص داده می‌شود، اگر کم‌قیمت هم باشد، در روح آنها اثر مطلوبی می‌گذارد. به همین جهت در روایاتی که از ائمه اطهار(ع) رسیده، ‌هدیه دادن مرد به زن را مثل لباس، غذا و زمین زراعی شمرده‌اند کـه در جهت تـأمین ضروریات زندگی زن صرف می‌شود. <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1381: ج2، ص140</ref>
یكی از مهمترین مسائل مربوط به [[زنان]]، حقوق مالی در نظر گرفته شده، برای آن می‌باشد. از آنجایی كه این حقوق در ادیان و جوامع مختلف متفاوت است، به عنوان یک موضوع قابل بررسی مورد توجه محققان واقع شده است. در دین مقدس اسلام و بالطبع قانون مدنی جمهورى اسلامی ایران نیز به این مهم، توجه شده است. به طورى كه نص برخی از آیات و روایات و به پیروى از آن برخی از مواد قانونی، در رابطه با حقوق مالی [[زنان]] می‌باشد. 
 
یكی از مهم‌ترین حقوق مالی مطرح شده براى [[زنان]] در شرع مقدس اسلام و قانون جمهورى اسلامی ایران، حقوقی است كه به دلیل [[طلاق]] به [[زن]] تعلق می‌گیرد. از جمله این حقوق، حقی است که قانونگذار آن را تحت عنوان [[مهریه|نحله]] بیان نموده است. [[مهریه|حق مالی نحله]] به منظور حمایت از حقوق مالی [[مطلقه]] و جبران خسارات مادى و معنوى وارده به او، به تصویب قانونگذار رسیده است. این حق مالی از جهاتی مبهم بوده و قابل بررسی می‌باشد. در این مقاله سعی بر آن است ضمن معرفی این حق مالی به طور كامل، بیان شرایط و ملاكات تعیین آن، موارد ابهام آن نیز بیان شده و  راه حل‌هاى ارائه شده براى  آنها، مورد بررسی قرار گیرد.
 
==پیشیینه و مبانی نظری==
موضوع [[طلاق]] در ادیان مختلف مورد توجه بوده و در رابطه با شرایط و موانع آن، بحث شده است. در تمام ادیان الهی، طلاق به عنوان یكی از طرق انحلال [[نکاح|نكاح]]، مطرح شده است؛ اما در آئین مسیحیت، جهت حفظ كیان [[خانواده]]، [[طلاق]] حرام می‌باشد. [[مرد]] جز در زمانی كه [[همسر]] او مرتكب [[زنا]] شده باشد، مجاز به [[طلاق]] دادن [[همسر]] خود نمی‌باشد.
اما از آن جایی كه [[زوج|زوجین]] در صورت بروز اختلاف قادر به ادامه زندگی مشترك  نمی‌باشند، حرمت [[طلاق]]، موجب پیدایش قاعده‌ای تحت عنوان کمکوبنیاژ، در جوامع مسیحیت، شده است. به دنبال [[طلاق]]، بحث مهم، در رابطه با حقوق مالی [[زوج|زوجین]] به خصوص [[زن]]، مطرح است. همان طور که در مقدمه نیز بیان شد. در تمامی ادیان اصل اولیه براین است که حق [[طلاق]] با [[مرد]] می‌باشد؛ از این رو، برای جلوگیری از تضییع [[حقوق زن]]، حقوق مالی و غیر مالی برای او در نظر گرفته شده است.
 
==بررسی معنای لغوی و اصطلاحی [[مهریه|نحله]]==
در قانون مربوط به حق مالی نحله، قانونگذار منظور خود را از واژه [[مهریه|نحله]]، بخشش اجباری دانسته است. [[مهریه|نحله]]، در اصل عربی بوده و از نظر لغوى، در شش معناى بخشش با طیب نفس و بلاعوض، دین و قرض، [[مهریه]]، دین و اعتقاد، نسبت دروغ دادن، لاغر و باریك شدن  به كار رفته می‌رود. در قرآن کریم، در  <ref>سوره نساء،آيه ٤</ref> از واژه [[مهریه|نحله]] استفاده شده است. [[مهریه|نحله]] در این آیه، به معناى [[مهریه]]، دین، قرض، یا دین و اعتقاد است. در اصطلاح فقها؛ منظور از [[مهریه|نحله]] همان معانی لغوى بیان شده می‌باشد؛ با این تفاوت كه فقهاى امامیه تنها دو معناى بخشش با طیب نفس، بلاعوض ، دین و اعتقاد را با توجه به سیاق آیه مطرح  كرده‌اند.
 
بنابراین با توجه به معناى [[مهریه|نحله]] در كتب لغت و قرآن كریم و اصطلاح فقها، در می‌یابیم كه منظور از [[مهریه|نحله]] در قانون، معانی مذكور نیست. از این رو استفاده از  واژه [[مهریه|نحله]] در قانون، صحیح به نظر  نمی‌رسد.
این مقاله؛ به شرایط تعلق [[مهریه|نحله]]، ملاک تعیین [[مهریه|نحله]]، بررسی ماهیت قانونی [[مهریه|نحله]]، تأثیر مکاتب حقوقی دیگر در تصویب [[مهریه|نحله]]، بررسی تطبیقی [[مهریه|نحله]] در حقوق مدنی سایر كشورهاى اسلامی و بررسی نحوه تأثیر قواعد حقوقی در تدوین [[مهریه|نحله]] می‌پردازد.


علامه طباطبایی (ره) پرداخت «متاع» در آیه را شـامل تمامی زنـان مطلقه می‌دانند و می‌فرمایند: هدیـه دادن بـه تمام زنـانی که طلاق می‌گیرنـد مستحب اسـت.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، 1362: ج 2، ص 371</ref>
==بررسی دلایل مشروعیت [[مهریه|نحله]]==
==بررسی دلایل مشروعیت [[مهریه|نحله]]==
در این مبحث به مطالبی اشاره می کند که ازجمله عبارتند از؛  
در این مبحث به مطالبی اشاره می کند که ازجمله عبارتند از؛  
خط ۶۱: خط ۴۳:
* '''اولاً''': با توجه به ضرورت تشكیل حكومت اسلامی در عصر غیبت امام (عج) و نیابت عامه فقیه جامع الشرایط از سوى ایشان، امكان صدور احكام حكومتی در عصر غیبت نیز وجود دارد.
* '''اولاً''': با توجه به ضرورت تشكیل حكومت اسلامی در عصر غیبت امام (عج) و نیابت عامه فقیه جامع الشرایط از سوى ایشان، امكان صدور احكام حكومتی در عصر غیبت نیز وجود دارد.
* '''ثانیاً''': قانون مذكور، با توجه به مصلحت [[مطلقه]] صادر شده است.اگرچه قائلین به هریک از مبانی مذكور، به دلایل قابل قبولی استناد نموده‌اند، اما به نظر  می‌رسد مبناى اول،  صحیح‌تر باشد؛ زیرا امكان مطرح بودن یک حكم در فقه اسلامی بر عدم امكان آن، مقدم می‌باشد.
* '''ثانیاً''': قانون مذكور، با توجه به مصلحت [[مطلقه]] صادر شده است.اگرچه قائلین به هریک از مبانی مذكور، به دلایل قابل قبولی استناد نموده‌اند، اما به نظر  می‌رسد مبناى اول،  صحیح‌تر باشد؛ زیرا امكان مطرح بودن یک حكم در فقه اسلامی بر عدم امكان آن، مقدم می‌باشد.
==کلیدواژه ها==
[[مهریه|نحله]] ، مبنای فقهی و حقوقی ، قانون [[طلاق]] ، تحدید اراده [[مرد]] در امر [[طلاق]].


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
==منابع==
==منبع==
*فرهنگ فارسی معین،  ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب، تاریخ بازدید: 6 فروردین 1402ش.
* [https://www.sid.ir/Fa/Journal/ViewPaper.aspx?ID=231154 لینک پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی]
*دهخدا، علی اکبر، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب، تاریخ بازدید: 6 فروردین 1402ش.
* [https://jfr.sbu.ac.ir/article_96457.html لینک خانواده پژوهی]
*کیانی، مونا، مفهوم «نحله» در نظام حقوقی ایران و تفاوت آن با «اجرت المثل»،، وب‌سایت موسسه حقوقی مهرپاد، تاریخ درج مطلب: 13 آذر 1398ش،  تاریخ بازدید: 6 فروردین 1402ش.
*احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، مطالعات راهبردی زنان، شماره 25، 1383ش.
* آهنگران و نقاش زاده، «بررسي مباني فقهي و حقوقي تدوين حق مالي نحله»، فصلنامه خانواده‌پژوهی،سال دهم، شماره40، 1393ش.
*مکارم شیرازی، ناصر: «تفسیر نمونه»، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، چ چهل و سوم، 1381ش.
*طباطبایی، محمد حسین: «تفسیر المیزان»، سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1362ش.
*امین، سیده نصرت (بانو امین): «مخزن‌العرفان فی علوم القرآن»، نهضت زنان مسلمان، تهران، چ اول، 1361ش.
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده:مأخذ شناسی]]
[[رده:مأخذ شناسی]]

نسخهٔ ‏۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۰

در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، براساس منابع فقهی اسلامی، حق طلاق با مرد است. از آن جایی که امکان سوءاستفاده از حق، از سوی هر صاحب حقی وجود دارد، قانونگذار اقدام به تدوین قوانینی در جهت تحدید اراده مرد در امر طلاق نموده است. قانون مربوط به حق مالی نحله از جمله این قوانین می‌باشد.

معنای لغوی و اصطلاحی

نحله از نظر لغوى، در شش معناى بخشش با طیب نفس و بلاعوض، دین و قرض، مهریه، دین و اعتقاد، نسبت دروغ دادن، لاغر و باریك شدن به كار رفته می‌رود.[۱] [۲]

در بند «ب» تبصره 6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق آمده است: «در غیر مورد بند «الف» با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانة شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را از باب بخشش یا نحله برای زوجه تعیین می‌نماید».[۳]

در قرآن کریم، در سوره نساء،آيه ٤ از واژه نحله استفاده شده است. نحله در این آیه، به معناى مهریه، دین، قرض، یا دین و اعتقاد است. در اصطلاح فقها؛ منظور از نحله همان معانی لغوى بیان شده می‌باشد؛ با این تفاوت كه فقهاى امامیه تنها دو معناى بخشش با طیب نفس، بلاعوض ، دین و اعتقاد را با توجه به سیاق آیه مطرح كرده‌اند. بنابراین صرف‌نظر از معنای «نحله» در این آیه، و تعبیرات متفاوت فقها قدر متیقن تمام آنها این است که «نحله چیزی است که عوض در آن نمی‌باشد».[۴]

دیدگاه اسلام

دین مقدس اسلام و سایر ادیان آسمانی از ازدواج به عنوان یک امر مقدس یاد می‌شود. اما از آن جایی كه در انتخاب همسر و تشكیل خانواده، عقل و دانش بشرى، ملاک می‌باشد، ممكن است افراد انسانی در این مسیر مرتكب اشتباه شده و انتخاب نادرستی داشته باشند. در صورت بروز اشتباه، مهم ترین هدف ازدواج یعنی آرامش، محقق نمی‌شود، لذا دین اسلام انحلال نكاح و قطع زندگی مشترک از طریق طلاق، را به عنوان راه حلی برای برون رفت از این اشتباه درنظرگرفته است. دین اسلام حق طلاق را به مرد داده است اما برای جلوگیری از سوء استفاده‌های احتمالی طرفین قواعد، مقررات و اصولی را بر طلاق حاکم کرده‌است.[۵]

یکی از دستورات اسلام برای جبران عوارض ناشی از طلاق در حق زنان، پرداخت «نحله» به زنان مطلقه در زمان طلاق است. قرآن کریم در این مورد می‌فرمایند: «وأتوا النساء صدقاتهن نحله و ان طبن لکم...». [۶] مهر زنان را (به‌طور کامل) به عنوان یک بدهی (یا یک عطیه) به آنها بپردازید. هرچند در تفسیر این آیه دیدگاه مفسران متفاوت است اما قدر متیقن تمام آنها این است که «نحله چیزی است که عوض در آن نمی‌باشد». از طرفی برخی مطرح می‌کنند که «نحله» همان «اجرت المثل» است این در حالی است که نحله عطیه‌ای است که عوض ندارد در حالی که اجرت‌المثل عوض از عمل انجام شده می‌باشد، پس «نحله» و «اجرت‌المثل» دو چیز متفاوت از هم هستند.[۷]

به همین دلیل پرداخت نحله یا عطیه به زن در هنگام طلاق که در بند «ب» تبصره 6 قانون اصلاح مقررات آمده است؛ از آیات قرآنی نشأت گرفته ولی با عنوان «متاع» از آن یاد شده است. «للمطلقات متاعٌ بالمعروف حقاً علی المتقین»، [۸]. «برای زنان مطلقه بهره‌ای شایسته است، چنان که در خور مردان پرهیزکار می‌باشد». مطابق آرایی که در تفاسیر قرآنی وجود دارد، «متاع» مالی اندک است. [۹] که به کسی داده می‌شود تا از آن بهره‌مند گردد. [۱۰] برخی مفسرین عنوان کرده‌اند متاع چیزی جز پول و وجه نقد نمی‌باشد، زیرا به طور مستقیم از پول نمی‌توان استفاده کرد، بلکه باید تبدیل به کالا شود و به همین جهت قرآن کریم از هدیه تعبیر به متاع کرده است، زیرا دادن کالا اثر روانی خاصی دارد، در بسیاری از مواقع، هدیه‌ای که مورد نیاز طرف باشد مانند خوراک و پوشاک که به اشخاص داده می‌شود، اگر کم‌قیمت هم باشد، در روح آنها اثر مطلوبی می‌گذارد. به همین جهت در روایاتی که از ائمه اطهار(ع) رسیده، ‌هدیه دادن مرد به زن را مثل لباس، غذا و زمین زراعی شمرده‌اند کـه در جهت تـأمین ضروریات زندگی زن صرف می‌شود. [۱۱]

علامه طباطبایی (ره) پرداخت «متاع» در آیه را شـامل تمامی زنـان مطلقه می‌دانند و می‌فرمایند: هدیـه دادن بـه تمام زنـانی که طلاق می‌گیرنـد مستحب اسـت.[۱۲]

بررسی دلایل مشروعیت نحله

در این مبحث به مطالبی اشاره می کند که ازجمله عبارتند از؛

  1. مشروعیت نحله با استناد به ادله متعه طلاق؛ در این قسمت زاویه دید قرآن کریم، دیدگاه سنت و روایات، سیره پیشوایان دینی و شباهت متعه و نحله در ملاک و شرایط بیان می‌شود.
  2. بررسی مشروعیت نحله با استناد به ادله احكام حكومتی؛ در این قسمت به مشروعیت صدور احكام حكومتی، بررسی مبناى صدور احكام حكومتی، نحوه تطبیق احكام حكومتی با قانون مربوط به نحله می پردازد. یک جدولی ارائه می دهد که بررسی حق مالی نحله در ادیان دیگر و یک جدولی هم بررسی حق مالی نحله در سایر کشورها را نشان می‌دهد. به بررسی حق مالی نحله در سایر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را نیز در طی یک جدولی ارائه می‌دهد. سپس تحلیلی از هر کدام از این جدول‌ها ارائه می‌دهد.

نتیجه گیرى

از جمله قوانین تصویب شده در جهت حمایت از حقوق مالی مطلقه، بند ب تبصره شش ماده واحده اصلاحیه قانون طلاق می‌باشد. مطابق این قانون، در صورتی كه درخواست طلاق از سوى زوج، به دلیل سوء رفتار و یا اخلاق زوجه نباشد و نیز در متن عقد نكاح در رابطه با امور مالی توافقی نشده باشد، زوج از سوى دادگاه محكوم به پرداخت مبلغی تحت عنوان نحله می‌شود. این مبلغ، توسط دادگاه و با در نظر گرفتن سنوات زندگی مشترک و نوع كارهایی كه زوجه در طول زندگی مشترک انجام داده است و وسع مالی زوج، تعیین می‌شود. این قانون، از دو جهت قابل بررسی می‌باشد.

  • الف) قانونگذار در متن قانون مذكور، نحله را به بخشش اجبارى تعریف نموده است. در حالی كه معناى متبادر به ذهن از این واژه، از نظر اهل لغت، فقها و نیز در قرآن كریم، بخشش با طیب نفس و بلاعوض می‌باشد.
  • ب) مبناى قانونگذار در تدوین این قانون، مبهم می باشد. به طور كلی سه مبناى حقوقی براى این قانون می‌توان مطرح كرد:
  1. این قانون، بر اساس قاعده عدم سوء استفاده از حق و اصل ٤٠ قانون اساسی تدوین شده است.
  2. تدوین این قانون با توجه به این قاعده حقوقی است كه قاضی می‌تواند در جهت تعدیل آثار سوء ناشی از انحلال عقد نكاح، احكامی را صادر كند.
  3. این قانون براساس قواعد عمومی قراردادها و قانون مسئولیت مدنی، تدوین شده است.

در رابطه با مبناى فقهی این قانون، دو نظر مطرح شده است:

منظور از نحله در قانون، همان متعه طلاق در اصطلاح فقه اسلامی می‌باشد؛ زیرا

  • اولاً: مطابق نظر غیر مشهور فقها، مرد مكلف است در تمام انواع طلاق به مطلقه خود متعه دهد.
  • ثانیاً: بر اساس آیات و روایات وارد شده در رابطه با متعه، حق متعه به تمام مطلقات اختصاص دارد.
  • ثالثاً: بر اساس سیره پیشوایان دینی، در می‌یابیم كه ایشان در تمام انواع طلاق، به مطلقات خود متعه می‌دادند.
  • رابعاً: مطابق قول مشهور، متعه نیز مانند نحله، به مطلقه اختصاص دارد.
  • خامساً: ملاک تعیین متعه، براساس نص صریح قرآن، وسع مالی زوج می‌باشد؛ و این، یكی از ملاكات مطرح شده در رابطه با تعیین حق مالی نحله می‌باشد.

این قانون از جمله احكام حكومتی است كه بر مبناى مصلحت صادر شده است؛ زیرا:

  • اولاً: با توجه به ضرورت تشكیل حكومت اسلامی در عصر غیبت امام (عج) و نیابت عامه فقیه جامع الشرایط از سوى ایشان، امكان صدور احكام حكومتی در عصر غیبت نیز وجود دارد.
  • ثانیاً: قانون مذكور، با توجه به مصلحت مطلقه صادر شده است.اگرچه قائلین به هریک از مبانی مذكور، به دلایل قابل قبولی استناد نموده‌اند، اما به نظر می‌رسد مبناى اول، صحیح‌تر باشد؛ زیرا امكان مطرح بودن یک حكم در فقه اسلامی بر عدم امكان آن، مقدم می‌باشد.

پانویس

  1. فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب
  2. دهخدا، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب
  3. K کیانی، مفهوم «نحله» در نظام حقوقی ایران و تفاوت آن با «اجرت المثل»،، وب‌سایت موسسه حقوقی مهرپاد
  4. احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، 1383ش
  5. [file:///C:/Users/u152/Downloads/78913934002.pdf|آهنگران و نقاش زاده، «بررسي مباني فقهي و حقوقي تدوين حق مالي نحله»، 1393ش]
  6. (نساء، 4)
  7. احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، 1383ش
  8. بقره،241
  9. بانوی اصفهانی، مخزن العرفان، 1361: ج3، ص354
  10. طباطبایی، تفسیر المیزان، 1362: ج2، ص367
  11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1381: ج2، ص140
  12. طباطبایی، تفسیر المیزان، 1362: ج 2، ص 371

منابع

  • فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب، تاریخ بازدید: 6 فروردین 1402ش.
  • دهخدا، علی اکبر، ذیل واژه «نحله»، وب‌سایت واژه یاب، تاریخ بازدید: 6 فروردین 1402ش.
  • کیانی، مونا، مفهوم «نحله» در نظام حقوقی ایران و تفاوت آن با «اجرت المثل»،، وب‌سایت موسسه حقوقی مهرپاد، تاریخ درج مطلب: 13 آذر 1398ش، تاریخ بازدید: 6 فروردین 1402ش.
  • احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، مطالعات راهبردی زنان، شماره 25، 1383ش.
  • آهنگران و نقاش زاده، «بررسي مباني فقهي و حقوقي تدوين حق مالي نحله»، فصلنامه خانواده‌پژوهی،سال دهم، شماره40، 1393ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر: «تفسیر نمونه»، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، چ چهل و سوم، 1381ش.
  • طباطبایی، محمد حسین: «تفسیر المیزان»، سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1362ش.
  • امین، سیده نصرت (بانو امین): «مخزن‌العرفان فی علوم القرآن»، نهضت زنان مسلمان، تهران، چ اول، 1361ش.