Bahadori1363 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Bahadori1363 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
او در کتاب خود به نام بازگشت به فروتنی، مشکلات ناشی از بیتوجهی به [[عفاف]] در جامعه آمریکا را با شواهد دقیقی بررسی کرده و به نقش اساسی [[عفاف]]  در سلامت فرد و جامعه پرداخته است.
او در کتاب خود به نام بازگشت به فروتنی، مشکلات ناشی از بیتوجهی به [[عفاف]] در جامعه آمریکا را با شواهد دقیقی بررسی کرده و به نقش اساسی [[عفاف]]  در سلامت فرد و جامعه پرداخته است.
[[وندی شلیط]] در مقدمه کتاب، با اشاره به گرایش روزافزون [[زنان]]‌ جوان جامعه آمریکا به پاک دامنی، از اینکه فرهنگ جامعه، علت اصلی این بازگشت را درک نمی کند و آن را با دلایلی بی اساس توجیه می‌کند، اظهار تأسف کرده و می‌نویسد: بسیاری از مردم گمان می‌کنند زنانی که روش زندگی عفت‌مندانه را در پیش گرفته‌اند، افرادی هستند که با آنها بدرفتاری شده یا از بحرانی روحی رنج می‌برند، درحالی که به هیچ عنوان این گونه نیست و بیشتر این افراد با نشاط، سرزنده و فعال هستند.
[[وندی شلیط]] در مقدمه کتاب، با اشاره به گرایش روزافزون [[زنان]]‌ جوان جامعه آمریکا به پاک دامنی، از اینکه فرهنگ جامعه، علت اصلی این بازگشت را درک نمی کند و آن را با دلایلی بی اساس توجیه می‌کند، اظهار تأسف کرده و می‌نویسد: بسیاری از مردم گمان می‌کنند زنانی که روش زندگی عفت‌مندانه را در پیش گرفته‌اند، افرادی هستند که با آنها بدرفتاری شده یا از بحرانی روحی رنج می‌برند، درحالی که به هیچ عنوان این گونه نیست و بیشتر این افراد با نشاط، سرزنده و فعال هستند.
وی معتقد است حمله‌های غیرمنطقی به مسئله [[پدرسالار]] و از بین رفتن نقش [[پدر]] در جایگاه راهنما و مراقبی برای [[دختر]] ، سبب شده [[دختران]] هرگونه رفتاری را از سوی مردان تحمل کنند. جامعه بر این باور است که [[دختران]] نباید به پدرانشان چندان وابسته باشند، درحالی که به اعتقاد وی، در سرزمینی که [[روابط جنسی]]  بی‌قانون بر آنجا حاکم است، از دخترانی که از حمایت مردانه برخوردار نیستند، بیشتر سوء استفاده می‌شود.
وی معتقد است حمله‌های غیرمنطقی به مسئله [[پدرسالار]] و از بین رفتن نقش [[پدر]] در جایگاه راهنما و مراقبی برای [[دختر]] ، سبب شده [[دختران]] هرگونه رفتاری را از سوی مردان تحمل کنند. جامعه بر این باور است که [[دختران]] نباید به پدرانشان چندان وابسته باشند، درحالی که به اعتقاد وی، در سرزمینی که [[روابط جنسی]]  بی‌قانون بر آنجا حاکم است، از دخترانی که از حمایت مردانه برخوردار نیستند، بیشتر سوء استفاده می‌شود.
جامعه امروز آمریکا ، برای دخترانی که روابط اجباری را رد می‌کنند، شرایط دشواری به وجود آورده است! امروزه دختری که می‌خواهد قبل از ازدواج پاک بماند، هیچ پشتیبانی ندارد.
جامعه امروز آمریکا ، برای دخترانی که روابط اجباری را رد می‌کنند، شرایط دشواری به وجود آورده است! امروزه دختری که می‌خواهد قبل از ازدواج پاک بماند، هیچ پشتیبانی ندارد.در گذشته‌ای نچندان دور، دانشگاه‌ها از کسانی که مشتاق درس خواندن بودند، پشتیبانی و آنان را در مبارزه با فشارهای [[جنسی]]  یاری می‌کردند، به گونه‌ای که دانشجویان مجبور بودند مخفیانه رابطه [[جنسی]] برقرار کنند... اما اکنون باید از بی بندوبار نبودن خود شرمنده باشی و با بیم و هراس تمایل خود را به پاک دامنی، نشان دهی... اکنون [[عفت]]، تابو به شمار می‌رود.
در گذشته‌ای نچندان دور، دانشگاه‌ها از کسانی که مشتاق درس خواندن بودند، پشتیبانی و آنان را در مبارزه با فشارهای [[جنسی]]  یاری می‌کردند، به گونه‌ای که دانشجویان مجبور بودند مخفیانه رابطه [[جنسی]] برقرار کنند... اما اکنون باید از بی بندوبار نبودن خود شرمنده باشی و با بیم و هراس تمایل خود را به پاک دامنی، نشان دهی... اکنون [[عفت]]، تابو به شمار می‌رود.
 
نویسنده، جوّ کلی جامعه را در استفاده [[دختران]] ‌از پوشش‌های نامناسب مؤثر می‌داند و با اشاره به رابطه مستقیم ظاهر سبک سرانه [[دختران]] و [[زنان]]‌ با مزاحمت‌های خیابانی، می‌نویسد: «به عقیده [[فمینیست]] ها، [[زنان]]‌ باید هرچه می‌خواهند بپوشند و مشکل اصلی، وجود مردان بی‌ادب است» نویسنده در پاسخ، به نکته ظریفی اشاره کرده و می‌نویسد: آنچه مسئله را پیچیده می‌کند، این است که حتی اگر مردان رفتار نامناسب نداشته باشند، بسیاری از [[زنان]]‌ از پوشیدن لباس‌های بسیار تحریک ‌آمیز، احساس ناراحتی می‌کنند. این روزها، رعایت وقار در پوشش، همانند واخوردگی در زمینه مسائل [[جنسی]] تلقی می‌شود و [[زنان]]‌ برای اینکه ثابت کنند این‌گونه نیستند، مجبورند از پوشش‌های نامناسب استفاده کنند.
نویسنده، جوّ کلی جامعه را در استفاده [[دختران]] ‌از پوشش‌های نامناسب مؤثر می‌داند و با اشاره به رابطه مستقیم ظاهر سبک سرانه [[دختران]] و [[زنان]]‌ با مزاحمت‌های خیابانی، می‌نویسد: «به عقیده [[فمینیست]] ها، [[زنان]]‌ باید هرچه می‌خواهند بپوشند و مشکل اصلی، وجود مردان بی‌ادب است» نویسنده در پاسخ، به نکته ظریفی اشاره کرده و می‌نویسد: آنچه مسئله را پیچیده می‌کند، این است که حتی اگر مردان رفتار نامناسب نداشته باشند، بسیاری از [[زنان]]‌ از پوشیدن لباس‌های بسیار تحریک ‌آمیز، احساس ناراحتی می‌کنند. این روزها، رعایت وقار در پوشش، همانند واخوردگی در زمینه مسائل [[جنسی]] تلقی می‌شود و [[زنان]]‌ برای اینکه ثابت کنند این‌گونه نیستند، مجبورند از پوشش‌های نامناسب استفاده کنند. واقعیت این است که نمادهای موقتی، جانشین نمادهای جاودانه زنانگی شده است و این انتظار که [[زنان]]‌ خوب باشند، جای خود را به این توقع داده است که در روابط [[جنسی]] خوب باشند.
واقعیت این است که نمادهای موقتی، جانشین نمادهای جاودانه زنانگی شده است و این انتظار که [[زنان]]‌ خوب باشند، جای خود را به این توقع داده است که در روابط [[جنسی]] خوب باشند.
 
امروزه مردانگی مردان نیز در داشتن روابط بی‌قید و بند تعریف می‌شود، درحالیکه زمانی، مردانگی آنان، با شرافتمندانه بودنشان به اثبات می‌رسید.
امروزه مردانگی مردان نیز در داشتن روابط بی‌قید و بند تعریف می‌شود، درحالیکه زمانی، مردانگی آنان، با شرافتمندانه بودنشان به اثبات می‌رسید.امروزه رفتارهای مؤدبانه مردان، نوعی تبعیض‌گرایی به حساب می‌آید؛ زیرا هنگامی که دو جنس، یکسان و برابر تلقی شوند، دیگر دلیلی برای ادای احترام مردان به [[زنان]]‌ وجود ندارد. امری که در گذشته بسیار رایج بود، امروزه توهین به استقلال [[زنان]]‌ شمرده می‌شود.
امروزه رفتارهای مؤدبانه مردان، نوعی تبعیض‌گرایی به حساب می‌آید؛ زیرا هنگامی که دو جنس، یکسان و برابر تلقی شوند، دیگر دلیلی برای ادای احترام مردان به [[زنان]]‌ وجود ندارد. امری که در گذشته بسیار رایج بود، امروزه توهین به استقلال [[زنان]]‌ شمرده می‌شود.
 
نویسنده در ادامه، به خاموش شدن [[لذت جنسی]] در جامعه غربی اشاره می‌کند و می‌گوید: ما بدون وجود پاک‌دامنی، گم شده‌ایم. دیگر چیز خاصی ما را به هیجان نمی‌آورد و خود نمی‌دانیم مشکل چیست! ... ما اکنون همه چیز را تجربه می‌کنیم و با اینکه همه چیز برایمان مجاز است، هنوز احساس خوشحالی نمی‌کنیم. شاید اینکه دیگر هیچ چیز ارضایمان نمی‌کند، از همین مجاز بودن همه چیز سرچشمه می‌گیرد.
نویسنده در ادامه، به خاموش شدن [[لذت جنسی]] در جامعه غربی اشاره می‌کند و می‌گوید: ما بدون وجود پاک‌دامنی، گم شده‌ایم. دیگر چیز خاصی ما را به هیجان نمی‌آورد و خود نمی‌دانیم مشکل چیست! ... ما اکنون همه چیز را تجربه می‌کنیم و با اینکه همه چیز برایمان مجاز است، هنوز احساس خوشحالی نمی‌کنیم. شاید اینکه دیگر هیچ چیز ارضایمان نمی‌کند، از همین مجاز بودن همه چیز سرچشمه می‌گیرد.
او در ادامه از افزایش مزاحمت های خیابانی در جامعه آمریکا خبر می‌دهد و می‌نویسد: براساس گفته های دختران، آنان پیوسته احساس می‌کنند با رفتارهای [[خشونت]] آمیز به آنها بی‌احترامی می‌شود. این رفتارها به صورت‌های گوناگون دیده می‌شود، مانند: مزاحمت‌های [[جنسی]]، اذیت و آزار روانی، آزار جسمی و کلامی و [[تجاوز]] به عنف. بیشتر دختران، حتی برای تنها قدم زدن در خیابان، احساس امنیت نمی‌کنند.
او در ادامه از افزایش مزاحمت های خیابانی در جامعه آمریکا خبر می‌دهد و می‌نویسد: براساس گفته های دختران، آنان پیوسته احساس می‌کنند با رفتارهای [[خشونت]] آمیز به آنها بی‌احترامی می‌شود. این رفتارها به صورت‌های گوناگون دیده می‌شود، مانند: مزاحمت‌های [[جنسی]]، اذیت و آزار روانی، آزار جسمی و کلامی و [[تجاوز]] به عنف. بیشتر دختران، حتی برای تنها قدم زدن در خیابان، احساس امنیت نمی‌کنند.
روشن است که [[زنان]]‌ از [[مردان]] آسیب‌پذیرتر هستند و نقش پاک‌دامنی [[جنسی]] زنان، از آنان در برابر این آسیبپذیری، به صورت مؤثری حفاظت می‌کند. برخی به بهانه تساوی زن و مرد، زن را به بی‌بندوباری [[جنسی]] تشویق و آن را نشانه آزادی وی تلقی می‌کنند، درحالی که در پایان، بسیاری از [[زنان]]‌ جوان قربانی می‌شوند.
روشن است که [[زنان]]‌ از [[مردان]] آسیب‌پذیرتر هستند و نقش پاک‌دامنی [[جنسی]] زنان، از آنان در برابر این آسیبپذیری، به صورت مؤثری حفاظت می‌کند. برخی به بهانه تساوی زن و مرد، زن را به بی‌بندوباری [[جنسی]] تشویق و آن را نشانه آزادی وی تلقی می‌کنند، درحالی که در پایان، بسیاری از [[زنان]]‌ جوان قربانی می‌شوند.
نویسنده در بخش دیگری از کتاب، از نظریه‌های [[زنان]]‌ یهودی و مسیحی را درباره پاک‌دامنی و تأثیر آن بر شخصیت و زندگی خانوادگی [[زنان]]‌ بیان می‌کند و در ادامه، با اشاره به الزاماتی که جامعه امروز آمریکا به مردم تحمیل می‌کند، می‌نویسد: قرار بود دوران ما، دوران آزادی بزرگ باشد، درحالی که بیشتر مردم اکنون ناگزیرند به فرهنگی که در آن زندگی می‌کنند، اجازه دهند تا برای آنان انتخاب کند. برخلاف آنچه می‌پنداریم، گزینشهای ما به ندرت از درون ما سرچشمه می‌گیرد و انتخاب همواره به ما داده می‌شوند، پس اکنون که قرار است چنین باشد، چرا این انتخاب ها را از خداوند و از سنتی که پر از گنجینه های حکمت است، دریافت نکنیم؟
نویسنده در بخش دیگری از کتاب، از نظریه‌های [[زنان]]‌ یهودی و مسیحی را درباره پاک‌دامنی و تأثیر آن بر شخصیت و زندگی خانوادگی [[زنان]]‌ بیان می‌کند و در ادامه، با اشاره به الزاماتی که جامعه امروز آمریکا به مردم تحمیل می‌کند، می‌نویسد: قرار بود دوران ما، دوران آزادی بزرگ باشد، درحالی که بیشتر مردم اکنون ناگزیرند به فرهنگی که در آن زندگی می‌کنند، اجازه دهند تا برای آنان انتخاب کند. برخلاف آنچه می‌پنداریم، گزینشهای ما به ندرت از درون ما سرچشمه می‌گیرد و انتخاب همواره به ما داده می‌شوند، پس اکنون که قرار است چنین باشد، چرا این انتخاب ها را از خداوند و از سنتی که پر از گنجینه های حکمت است، دریافت نکنیم؟
او درباره أینده پاکدامنی می نویسد: اکنون زمان آن رسیده که به فرهنگ پاک‌دامنی روی آوریم. دیگر در مسیر بی‌عفتی به پایان خط رسیده‌ایم و چاره‌ای جز بازگشت نداریم. ممکن است این سخن، مرتجعانه به نظر برسد، اما کم کم شاهد ظهور حسی جمعی هستیم که معتقد است همه چیز خیلی لجام گسیخته پیش رفته است. به همین دلیل احتمال یک انقلاب متقابل بسیار زیاد است.  
او درباره أینده پاکدامنی می نویسد: اکنون زمان آن رسیده که به فرهنگ پاک‌دامنی روی آوریم. دیگر در مسیر بی‌عفتی به پایان خط رسیده‌ایم و چاره‌ای جز بازگشت نداریم. ممکن است این سخن، مرتجعانه به نظر برسد، اما کم کم شاهد ظهور حسی جمعی هستیم که معتقد است همه چیز خیلی لجام گسیخته پیش رفته است. به همین دلیل احتمال یک انقلاب متقابل بسیار زیاد است.