بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
پس تا اينجا چنين به نظر مى آيد كه با سه روايت معتبر سر و كار داريم كه هر سه در دسته اول جاى دارند، ولى دو مورد از اينها، به رغم صحت سند از درجه اعتبار ساقط اند، زيرا مشتمل بر مطلبى هستند كه مشاهدات قطعى خلاف آن را ثابت مى كند. در يكى از اين دو روايت آمده است: «خداوند متعال حوّا را از پايين ترين دنده چپ آدم آفريد و تعداد دنده هاى مردان، ناقص و تعداد دنده هاى زنان، كامل است» <ref>«انّ الله تبارك و تعالى خلق حوّا من ضلع آدم الايسر الاقصى و اضلاع الرجال تنقص و اضلاع النساء تمام» (وسائل الشيعه; ج17، باب 2 از ابواب ميراث الخنثى، ص577).</ref> و در روايت ديگر نيز مى خوانيم: «مرد در مقايسه با زن يك دنده كمتر دارد، زيرا حوّا از پايين ترين دنده چپ آدم آفريده شد، از اين رو يك دنده از دنده هاى او كاسته شد». <ref>«انّ الرجل تنقص اضلاعه من اضلاع النساء بضلع، لانّ حوّاء خلقت من ضلع آدم القصوى اليسرى فنقص من اضلاعه ضلع واحد» (همان; ج17، ص576).</ref> پس تنها يك روايت معتبر در اين بحث باقى مى ماند كه فقط اصل انديشه آفرينش حوّا از آدم را تأييد كرده، اما درباره چگونگى اين آفرينش و اينكه آيا حوّا از دنده چپ آدم آفريده شده يا نه، سخنى نمى گويد. تعبير روايت اين است كه «زن از مرد و مرد از زمين ]خاك[ آفريده شد». <ref>«انّ المرأة خلقت من الرجل... و انّ الرجل خلق من الأرض» (همان; ج14، باب 24 از ابواب مقدمات النكاح، ص42).</ref> | پس تا اينجا چنين به نظر مى آيد كه با سه روايت معتبر سر و كار داريم كه هر سه در دسته اول جاى دارند، ولى دو مورد از اينها، به رغم صحت سند از درجه اعتبار ساقط اند، زيرا مشتمل بر مطلبى هستند كه مشاهدات قطعى خلاف آن را ثابت مى كند. در يكى از اين دو روايت آمده است: «خداوند متعال حوّا را از پايين ترين دنده چپ آدم آفريد و تعداد دنده هاى مردان، ناقص و تعداد دنده هاى زنان، كامل است» <ref>«انّ الله تبارك و تعالى خلق حوّا من ضلع آدم الايسر الاقصى و اضلاع الرجال تنقص و اضلاع النساء تمام» (وسائل الشيعه; ج17، باب 2 از ابواب ميراث الخنثى، ص577).</ref> و در روايت ديگر نيز مى خوانيم: «مرد در مقايسه با زن يك دنده كمتر دارد، زيرا حوّا از پايين ترين دنده چپ آدم آفريده شد، از اين رو يك دنده از دنده هاى او كاسته شد». <ref>«انّ الرجل تنقص اضلاعه من اضلاع النساء بضلع، لانّ حوّاء خلقت من ضلع آدم القصوى اليسرى فنقص من اضلاعه ضلع واحد» (همان; ج17، ص576).</ref> پس تنها يك روايت معتبر در اين بحث باقى مى ماند كه فقط اصل انديشه آفرينش حوّا از آدم را تأييد كرده، اما درباره چگونگى اين آفرينش و اينكه آيا حوّا از دنده چپ آدم آفريده شده يا نه، سخنى نمى گويد. تعبير روايت اين است كه «زن از مرد و مرد از زمين ]خاك[ آفريده شد». <ref>«انّ المرأة خلقت من الرجل... و انّ الرجل خلق من الأرض» (همان; ج14، باب 24 از ابواب مقدمات النكاح، ص42).</ref> | ||
==نتیجه گیری== | ==نتیجه گیری== | ||
بنابر آنچه گفته شد اگر صرفاً روايات معتبر را مبناى استدلال قرار دهيم، مى توانيم انديشه آفرينش حوّا از دنده آدم را از ديدگاه اسلام، فاقد پشتوانه دينى تلقى كنيم و اگر كسى كثرت روايات ضعيف السند را موجب اطمينان و حجيت بداند، در اين صورت با اشكال تعارض روايات روبه رو خواهد شد كه زمينه اطمينان بخشى روايت ها را از بين مى برد. در نتيجه، انديشه آفرينش حوّا از دنده چپ آدم قابل اسناد به دين اسلام نيست، ولى اصل اين انديشه كه حوّا از آدم آفريده شده، مى تواند به طور مجمل به دين اسناد داده شود و تعبير اسناد اجمالى نيز بدان سبب است كه احتمالات متعددى درباره چگونگى اين آفرينش قابل تصوير است؛ مانند اين احتمال كه در برخى از روايات به آن اشاره شده و آن، آفرينش حوّا از زيادى گِلِ به جاى مانده از آفرينش آدم است. <ref>المجلسى; بحارالأنوار; ج11، ص115ـ116.</ref> | بنابر آنچه گفته شد اگر صرفاً روايات معتبر را مبناى استدلال قرار دهيم، مى توانيم '''انديشه آفرينش حوّا از دنده آدم را از ديدگاه اسلام، فاقد پشتوانه دينى تلقى كنيم''' و اگر كسى كثرت روايات ضعيف السند را موجب اطمينان و حجيت بداند، در اين صورت با اشكال تعارض روايات روبه رو خواهد شد كه زمينه اطمينان بخشى روايت ها را از بين مى برد. در نتيجه، انديشه آفرينش حوّا از دنده چپ آدم قابل اسناد به دين اسلام نيست، ولى اصل اين انديشه كه حوّا از آدم آفريده شده، مى تواند به طور مجمل به دين اسناد داده شود و تعبير اسناد اجمالى نيز بدان سبب است كه احتمالات متعددى درباره چگونگى اين آفرينش قابل تصوير است؛ مانند اين احتمال كه در برخى از روايات به آن اشاره شده و آن، آفرينش حوّا از زيادى گِلِ به جاى مانده از آفرينش آدم است. <ref>المجلسى; بحارالأنوار; ج11، ص115ـ116.</ref> | ||
البته بعضى از انديشمندان مسلمان اين نظر را مطرح كرده اند كه گزاره هاى اِخبارى دين در زمينه هاى علمى و تاريخى به دليل اينكه تعبّد در آنها راه ندارد فاقد حجيّت اند،<ref>الطباطبايى; الميزان فى تفسير القرآن; ج10، ص351.</ref> ولى به نظر مى رسد ادّعاى حجيّت اين نوع گزاره ها با ارتكازات و سيره عقلا و به طور خاص، سيره متشرعه سازگارتر است. بديهى است كه حجيّت در اينجا برخلاف حجيّت در احكام شرعى نمى تواند به معناى «معذِّر و منجِّز بودن» باشد، چون معذّريت و منجّزيتْ اختصاص به حوزه تكاليف دارد و اين نوع گزاره ها در بردارنده تكليف نيستند؛ اما حجيّت به معناى «اعتبار كردن ادلّه ظنّى به منزله علم» قابل التزام است و كمترين اثر اين اعتبار آن است كه بتوانيم مضمون گزاره ها را به دين اسناد دهيم و براى صحّت تعبّد شرعى، همين مقدار اثر، كفايت مى كند. | البته بعضى از انديشمندان مسلمان اين نظر را مطرح كرده اند كه گزاره هاى اِخبارى دين در زمينه هاى علمى و تاريخى به دليل اينكه تعبّد در آنها راه ندارد فاقد حجيّت اند،<ref>الطباطبايى; الميزان فى تفسير القرآن; ج10، ص351.</ref> ولى به نظر مى رسد ادّعاى حجيّت اين نوع گزاره ها با ارتكازات و سيره عقلا و به طور خاص، سيره متشرعه سازگارتر است. بديهى است كه حجيّت در اينجا برخلاف حجيّت در احكام شرعى نمى تواند به معناى «معذِّر و منجِّز بودن» باشد، چون معذّريت و منجّزيتْ اختصاص به حوزه تكاليف دارد و اين نوع گزاره ها در بردارنده تكليف نيستند؛ اما حجيّت به معناى «اعتبار كردن ادلّه ظنّى به منزله علم» قابل التزام است و كمترين اثر اين اعتبار آن است كه بتوانيم مضمون گزاره ها را به دين اسناد دهيم و براى صحّت تعبّد شرعى، همين مقدار اثر، كفايت مى كند. | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
[[رده: علوم نقلی;آفرینش زن;خلقت زن]] |