جز Fatemehdadashi صفحهٔ آفرینش زن را به آفرینش زن در اسلام منتقل کرد |
|||
خط ۳: | خط ۳: | ||
تعدادى از مفسّران، از جمله مرحوم علاّمه طباطبايى، بر اين باورند كه مقصود از آفرينش حوّا از آدم، آفرينش او از جنس آدم است و حتى مدّعى ظهور آيه در اين معنا شده اند، <ref>الطباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، ج4، ص136; المجلسى; بحار الانوار; ج11، ص222.</ref>همان گونه كه چند آيه ديگر بر اين مضمون دلالت دارند، مانند آيه اى كه مى فرمايد: «و از نشانه هاى خداوند آن است كه براى شما همسرانى از ]جنس [خودتان آفريد تا در كنارشان آرامش يابيد». <ref>«وَ مِنْ ءَايَـتِهِى أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَ جًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا» (روم، 21; همچنين ر.ك: نحل، 72 و شورى، 11).</ref> | تعدادى از مفسّران، از جمله مرحوم علاّمه طباطبايى، بر اين باورند كه مقصود از آفرينش حوّا از آدم، آفرينش او از جنس آدم است و حتى مدّعى ظهور آيه در اين معنا شده اند، <ref>الطباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، ج4، ص136; المجلسى; بحار الانوار; ج11، ص222.</ref>همان گونه كه چند آيه ديگر بر اين مضمون دلالت دارند، مانند آيه اى كه مى فرمايد: «و از نشانه هاى خداوند آن است كه براى شما همسرانى از ]جنس [خودتان آفريد تا در كنارشان آرامش يابيد». <ref>«وَ مِنْ ءَايَـتِهِى أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَ جًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا» (روم، 21; همچنين ر.ك: نحل، 72 و شورى، 11).</ref> | ||
با وجود اين به نظر مى رسد ادعاى ظهور آيات دسته اول در معناى ياد شده وجهى ندارد، | با وجود اين به نظر مى رسد ادعاى ظهور آيات دسته اول در معناى ياد شده وجهى ندارد، به ويژه با توجه به اينكه سياق آيه مؤيد آن است كه كلمه «مِن» در هر دو تركيب «مِن نفس واحدة» و «منها» به يك معنا باشد، در حالى كه بر حسب تفسير ياد شده، «من» از نظر نحوى در تركيب نخست «ابتدائيه» و در تركيب دوم «بيانيه» يا به گفته علاّمه طباطبايى «نشويّه» و يا طبق احتمالى كه علامه مجلسى(رحمه الله) داده، <ref> . المجلسى; بحارالأنوار; ج11، ص223.</ref> تعليليه است. | ||
از اين گذشته، ادّعاى نشويّه بودن «مِن» نادرست و احتمال بيانيه بودن يا تعليليه بودن آن بعيد است؛ زيرا نشويّه بودن در مواردى است كه يك موجود واحد، معروض تبدل حالات شود، مثل اينكه گفته شود: «جعلت منه اسداً» (از او شيرى ساختم)، و روشن است كه در مسئله آفرينش با دو موجود متمايز سر و كار داريم و بى گمان، شخص آدم به حوّا تبدل نيافته است. احتمال بيانيه بودن هم از اين جهت بعيد است كه با بررسى موارد مشابه در مى يابيم كه «من» بيانيه معمولا بر سر اسماى جنس داخل مى شود <ref>مانند اين آيه شريفه: «يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَب وَ يَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُس وَ إِسْتَبْرَق» (كهف، 31).</ref> نه اسماى حاكى از مفاهيم جزئى، و در آيه مورد بحث، ضمير «منها» به «نفس واحده» باز مى گردد كه موجودى شخصى (حضرت آدم(عليه السلام)) است، ضمن آنكه تطبيق فنّ «استخدام» به اين صورت كه مرجع ضمير را جنس نفس واحده بدانيم، مستلزم مخالفت با ظاهر است. احتمال تعليليه بودن «من» نيز ضعيف است؛ چون قرآن كريم براى بيان علّت غايى معمولا از حرف «ل» استفاده كرده است و بر طبق اين اسلوب قرآنى بايد در اين آيه نيز «خلق لها زوجها» تعبير مى شد. | از اين گذشته، ادّعاى نشويّه بودن «مِن» نادرست و احتمال بيانيه بودن يا تعليليه بودن آن بعيد است؛ زيرا نشويّه بودن در مواردى است كه يك موجود واحد، معروض تبدل حالات شود، مثل اينكه گفته شود: «جعلت منه اسداً» (از او شيرى ساختم)، و روشن است كه در مسئله آفرينش با دو موجود متمايز سر و كار داريم و بى گمان، شخص آدم به حوّا تبدل نيافته است. احتمال بيانيه بودن هم از اين جهت بعيد است كه با بررسى موارد مشابه در مى يابيم كه «من» بيانيه معمولا بر سر اسماى جنس داخل مى شود <ref>مانند اين آيه شريفه: «يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَب وَ يَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُس وَ إِسْتَبْرَق» (كهف، 31).</ref> نه اسماى حاكى از مفاهيم جزئى، و در آيه مورد بحث، ضمير «منها» به «نفس واحده» باز مى گردد كه موجودى شخصى (حضرت آدم(عليه السلام)) است، ضمن آنكه تطبيق فنّ «استخدام» به اين صورت كه مرجع ضمير را جنس نفس واحده بدانيم، مستلزم مخالفت با ظاهر است. احتمال تعليليه بودن «من» نيز ضعيف است؛ چون قرآن كريم براى بيان علّت غايى معمولا از حرف «ل» استفاده كرده است و بر طبق اين اسلوب قرآنى بايد در اين آيه نيز «خلق لها زوجها» تعبير مى شد. | ||
بنابراين، اگر ادّعا نكنيم كه ظاهر آيات دسته اول، همان معناى نخست يعنى آفرينش زن از مرد است، دست كم مدّعى اجمال اين آيات مى شويم و هيچ ظهورى را براى آنها نمى پذيريم. به هر حال، موضوع نفى و اثبات در ارتباط با اين آيات، اصل انديشه آفرينش زن از مرد است، ولى درباره چگونگى اين آفرينش و اينكه آيا حوّا از دنده چپ آدم آفريده شده يا نه، هيچ اشاره اى در قرآن كريم صورت نگرفته است و از اين رو بايد به بررسى رواياتى بپردازيم كه موضوع آفرينش مرد و زن در آنها مطرح شده است. | بنابراين، اگر ادّعا نكنيم كه ظاهر آيات دسته اول، همان معناى نخست يعنى آفرينش زن از مرد است، دست كم مدّعى اجمال اين آيات مى شويم و هيچ ظهورى را براى آنها نمى پذيريم. به هر حال، موضوع نفى و اثبات در ارتباط با اين آيات، اصل انديشه آفرينش زن از مرد است، ولى درباره چگونگى اين آفرينش و اينكه آيا حوّا از دنده چپ آدم آفريده شده يا نه، هيچ اشاره اى در قرآن كريم صورت نگرفته است و از اين رو بايد به بررسى رواياتى بپردازيم كه موضوع آفرينش مرد و زن در آنها مطرح شده است. | ||
==روایات آفرینش زن== | ==روایات آفرینش زن== | ||
رواياتى كه از امامان معصوم شيعه در اين زمينه نقل شده، بر دو دسته اند: در دسته اول كه بيشتر اين روايات را در بر مى گيرد، اصل انديشه آفرينش حوّا از آدم و در شمارى از آنها به طور خاصْ انديشه آفرينش حوّا از دنده آدم تأييد شده است. دسته دوم نيز كه شامل چند روايت است، اين انديشه را مردود دانسته و بر ابداعى بودن آفرينش حوّا يا آفريده شدن او از زيادى گِل آدم دلالت دارند.<ref>بحارالأنوار; ج11، ص100ـ116; همچنين ر.ك: مهريزى; شخصيت و حقوق زن در اسلام; 43ـ 49.</ref> سند بيشتر روايات دسته اول ضعيف است و در ميان آنها تنها به سه روايت بر مى خوريم كه از اعتبار سندى برخوردارند. در بين روايات دسته دوم نيز روايت معتبرى وجود ندارد و روايتى هم كه مرحوم شيخ صدوق در كتاب من لايحضره الفقيه از زراره و او از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده <ref>الصدوق; من لايحضره الفقيه; ج3، ص379 و وسائل الشيعه; ج14، باب 1 از ابواب مقدمات النكاح و باب 28 از ابواب النكاح المحرّم، ص2 و 267.</ref> و ممكن است صحيح السند تلقى شود، دچار ضعف سندى است؛ زيرا به نظر مى رسد سند شيخ صدوق به زراره در اين روايت، سند ضعيفى است كه وى در كتاب علل الشرايع آن را ذكر كرده، <ref>الصدوق; علل الشرايع; ج1، ص18 و وسائل الشيعه; ج14، ص3. در اين سند، احمد بن ابراهيم واقع شده كه مشترك بين چند نفر است و نيز ابن نويه يا ابن ثوبه كه مجهول است.</ref> نه سند صحيحى كه در تتمه كتاب من لايحضره الفقيه (مشيخه) به آن اشاره داشته است. <ref>الصدوق; من لايحضره الفقيه; ج4، ص425 و وسائل الشيعه; ج19، ص358.</ref> | رواياتى كه از امامان معصوم شيعه در اين زمينه نقل شده، بر دو دسته اند: در دسته اول كه بيشتر اين روايات را در بر مى گيرد، اصل انديشه آفرينش حوّا از آدم و در شمارى از آنها به طور خاصْ انديشه آفرينش حوّا از دنده آدم تأييد شده است. دسته دوم نيز كه شامل چند روايت است، اين انديشه را مردود دانسته و بر ابداعى بودن آفرينش حوّا يا آفريده شدن او از زيادى گِل آدم دلالت دارند.<ref>بحارالأنوار; ج11، ص100ـ116; همچنين ر.ك: مهريزى; شخصيت و حقوق زن در اسلام; 43ـ 49.</ref> سند بيشتر روايات دسته اول ضعيف است و در ميان آنها تنها به سه روايت بر مى خوريم كه از اعتبار سندى برخوردارند. در بين روايات دسته دوم نيز روايت معتبرى وجود ندارد و روايتى هم كه مرحوم شيخ صدوق در كتاب من لايحضره الفقيه از زراره و او از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده <ref>الصدوق; من لايحضره الفقيه; ج3، ص379 و وسائل الشيعه; ج14، باب 1 از ابواب مقدمات النكاح و باب 28 از ابواب النكاح المحرّم، ص2 و 267.</ref> و ممكن است صحيح السند تلقى شود، دچار ضعف سندى است؛ زيرا به نظر مى رسد سند شيخ صدوق به زراره در اين روايت، سند ضعيفى است كه وى در كتاب علل الشرايع آن را ذكر كرده، <ref>الصدوق; علل الشرايع; ج1، ص18 و وسائل الشيعه; ج14، ص3. در اين سند، احمد بن ابراهيم واقع شده كه مشترك بين چند نفر است و نيز ابن نويه يا ابن ثوبه كه مجهول است.</ref> نه سند صحيحى كه در تتمه كتاب من لايحضره الفقيه (مشيخه) به آن اشاره داشته است. <ref>الصدوق; من لايحضره الفقيه; ج4، ص425 و وسائل الشيعه; ج19، ص358.</ref> |