Fatemehdadashi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Fatemehdadashi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۷۰: خط ۷۰:
در متون روایی شیعه با دو دسته روایت در مورد منشا خلقت حوا روبرو هستیم. باوجود چندین روایت که خلقت حضرت حوا را به گونه ای مستقل و بدیع از همان گلی که حضرت آدم سرشته شد تبیین می کند لکن برخی احادیث نیز مطرح است که خلقت حوا را از دنده چپ حضرت آدم قلمداد  کرده اند.  دسته اول ، بالغ بر بیست روایت در منابع روایی شیعه وجود دارد  که صراحتا خلقت حوا را از دنده چپ آدم تبیین می کند. <ref>  .برای دیدن روایات و منابع و ترجمه آنها مراجعه کنید به : شخصیت و حقوق زن در اسلام، مهدی مهریزی. ص 43-48</ref> در بین آنها روایات صحیح نیز وجود دارد. به چند نمونه اشاره می کنیم:
در متون روایی شیعه با دو دسته روایت در مورد منشا خلقت حوا روبرو هستیم. باوجود چندین روایت که خلقت حضرت حوا را به گونه ای مستقل و بدیع از همان گلی که حضرت آدم سرشته شد تبیین می کند لکن برخی احادیث نیز مطرح است که خلقت حوا را از دنده چپ حضرت آدم قلمداد  کرده اند.  دسته اول ، بالغ بر بیست روایت در منابع روایی شیعه وجود دارد  که صراحتا خلقت حوا را از دنده چپ آدم تبیین می کند. <ref>  .برای دیدن روایات و منابع و ترجمه آنها مراجعه کنید به : شخصیت و حقوق زن در اسلام، مهدی مهریزی. ص 43-48</ref> در بین آنها روایات صحیح نیز وجود دارد. به چند نمونه اشاره می کنیم:


- در روایت صحیحی راوی از قول امام جعفر صادق علیه السلام می گوید: امام علی علیه السلام برای تعیین ارث افراد خنی دنده های آنان را می شمرد. اگر یک دنده کمتر از زنان داشت به او ارث مردان می داد زیرا مرد یک دنده کمتر از زن دارد. علت ان نیز این است که حوا از دنده چپ آدم خلق شد ، لذا مرد یک دنده کمتر دارد. <ref>  . عاملی.وسائل الشیعه. ص 567 ح 4</ref>
- در روایت صحیحی راوی از قول امام جعفر صادق علیه السلام می گوید: امام علی علیه السلام برای تعیین [[ارث]] افراد خنثی دنده های آنان را می شمرد. اگر یک دنده کمتر از زنان داشت به او ارث مردان می داد زیرا مرد یک دنده کمتر از زن دارد. علت ان نیز این است که حوا از دنده چپ آدم خلق شد ، لذا مرد یک دنده کمتر دارد. <ref>  . عاملی.وسائل الشیعه. ص 567 ح 4</ref>


- در روایت مفصل و صحیح دیگری از امام باقر علیه السلام آمده است: وقتی شريح قاضى در مجلس قضاء بود، زنى نزد او آمد، و گفت: آنچه مردان و زنان دارند من به تنهائى دارم. شريح گفت: امير المؤمنين عليه السلام در اين باره بر وضع مجراى ادرار قضاوت ميكند، زن گفت: من با هر دو ادرار مي كنم و هر دو يك وقت آرام مي گيرند. شريح گفت: بخدا قسم من چيزى عجيب‏تر از اين نشنيده‏ام! زن گفت: در اين ميان چيزى عجيب‏تر وجود دارد، شريح گفت: آن چيست؟ زن گفت: شوهرم با من مجامعت كرده، و من از او فرزندى آورده‏ام، و من با كنيز خود مجامعت كرده‏ام و او از من فرزندى آورده است، در اين هنگام شريح از سر تعجب دست ها را بر هم زد، و آنگاه به نزد امير المؤمنين عليه السلام آمد، و گفت: يا أمير المؤمنين قضيه‏اى بر من عرضه شده است كه عجيب تر از آن نشنيده‏ام، سپس داستان آن زن را گزارش كرد، امير المؤمنين عليه السلام در اين باره از او سؤال كرد، زن گفت: داستان همان گونه است كه او گفت. فرمود: شوهر تو كيست؟ گفت: فلان شخص. پس امير عليه السلام كسى از پى او فرستاد، و او را فراخواند، و گفت: آيا اين زن را مي شناسى؟ گفت: آرى او همسر منست، پس در باره اظهارات زن از او جويا شد، و او گفت: واقع امر همين است، على عليه السلام به آن مرد فرمود: راستى را كه تو از سوار شونده بر شير جسورترى كه با او مقاربت ميكنى! سپس قنبر را فرمود: آن زن را با زنى ديگر درون حجره‏اى ببر، و دنده‏هايش را بشمار. پس شوهر آن زن گفت: يا امير المؤمنين، من مردى را بر او امين نمي شمارم، و بزنى بر او اطمينان ندارم. پس على عليه السلام فرمود: تا «دينار خصى» را كه مردى از صالحان مردم كوفه و مورد وثوق بود حاضر كردند، پس او را فرمود: اى دينار، اين زن را به حجره‏اى درآور و جامه‏هايش را بدر آور، و او را بفرماى تا لنگى بر ميان بندد، و آنگاه دنده‏هايش را بشمار، دينار چنين كرد، و دنده‏هايش هفده عدد بود، نه دنده در سمت راست، و هشت در سمت چپ، پس على عليه السلام جامه مردان و كلاه و نعلين به او پوشاند، و رداء بدوشش بيفكند، و او را به جمع مردان پيوست. پس شوهرش گفت: يا امير المؤمنين دختر عمويم را كه از من فرزند آورده بجمع مردان مى‏پيوندى؟پس على عليه السلام فرمود: من حكم خداى عز و جل را بر او راندم، زيرا خداى تعالى حواء را از آخرين دنده چپ آدم آفريده است، و دنده‏هاى مردان نقصان دارد و دنده‏هاى زنان كاملست. <ref>  .سند روایت صحیح است. عَاصِمُ بْنُ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع. من لا يحضره الفقيه ،ج‏4 ،ص : 326</ref>
- در روایت مفصل و صحیح دیگری از امام باقر علیه السلام آمده است: وقتی شريح قاضى در مجلس قضاء بود، زنى نزد او آمد، و گفت: آنچه مردان و زنان دارند من به تنهائى دارم. شريح گفت: امير المؤمنين عليه السلام در اين باره بر وضع مجراى ادرار قضاوت ميكند، زن گفت: من با هر دو ادرار مي كنم و هر دو يك وقت آرام مي گيرند. شريح گفت: بخدا قسم من چيزى عجيب‏تر از اين نشنيده ‏ام! زن گفت: در اين ميان چيزى عجيب‏تر وجود دارد، شريح گفت: آن چيست؟ زن گفت: شوهرم با من مجامعت كرده، و من از او فرزندى آورده ‏ام، و من با كنيز خود مجامعت كرده‏ ام و او از من فرزندى آورده است، در اين هنگام شريح از سر تعجب دست ها را بر هم زد، و آنگاه به نزد امير المؤمنين عليه السلام آمد، و گفت: يا أمير المؤمنين قضيه‏ اى بر من عرضه شده است كه عجيب تر از آن نشنيده‏ ام، سپس داستان آن زن را گزارش كرد، امير المؤمنين عليه السلام در اين باره از او سؤال كرد، زن گفت: داستان همان گونه است كه او گفت. فرمود: شوهر تو كيست؟ گفت: فلان شخص. پس امير عليه السلام كسى از پى او فرستاد، و او را فراخواند، و گفت: آيا اين زن را مي شناسى؟ گفت: آرى او همسر منست، پس در باره اظهارات زن از او جويا شد، و او گفت: واقع امر همين است، على عليه السلام به آن مرد فرمود: راستى را كه تو از سوار شونده بر شير جسورترى كه با او مقاربت ميكنى! سپس قنبر را فرمود: آن زن را با زنى ديگر درون حجره‏اى ببر، و دنده ‏هايش را بشمار. پس شوهر آن زن گفت: يا امير المؤمنين، من مردى را بر او امين نمي شمارم، و بزنى بر او اطمينان ندارم. پس على عليه السلام فرمود: تا «دينار خصى» را كه مردى از صالحان مردم كوفه و مورد وثوق بود حاضر كردند، پس او را فرمود: اى دينار، اين زن را به حجره‏اى درآور و جامه ‏هايش را بدر آور، و او را بفرماى تا لنگى بر ميان بندد، و آنگاه دنده‏هايش را بشمار، دينار چنين كرد، و دنده‏ هايش هفده عدد بود، نه دنده در سمت راست، و هشت در سمت چپ، پس على عليه السلام جامه مردان و كلاه و نعلين به او پوشاند، و رداء بدوشش بيفكند، و او را به جمع مردان پيوست. پس شوهرش گفت: يا امير المؤمنين دختر عمويم را كه از من فرزند آورده بجمع مردان مى ‏پيوندى؟پس على عليه السلام فرمود: من حكم خداى عز و جل را بر او راندم، زيرا خداى تعالى حواء را از آخرين دنده چپ آدم آفريده است، و دنده ‏هاى مردان نقصان دارد و دنده‏هاى زنان كاملست. <ref>  .سند روایت صحیح است. عَاصِمُ بْنُ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع. من لا يحضره الفقيه ،ج‏4 ،ص : 326</ref>


- در روایت مفصل دیگری آمده است که امیرالمومنین علی علیه السلام در مورد زن (خنثی) که با کنیز شوهرش همبستر شده بود و از او فرزندی حاصل شده بود اینگونه حکم کرد: این زن را به خانه ای ببرید و لباسش را در آورید و دنده های دو طرفش را شماره کنید. آنا چنین کردند و گفتند طرف راست دوازده دنده و طرف چپ یازده دنده دارد. علی علیه السلام فرمود الله اکبر آرایشگری را فراخوانید و موهایش را کوتاه کرد. آنگاه حضرت لباس و کفش مردان بر او پوشانید و او را در شمار مردان نهاد. شوهرش اعتراض کرد که همسرم که دختر عموی من بود به مردان ملحق ساختی؟! بر اساس چه مبنایی چنین حکم کردی؟ حضرت فرمود: این را از پدرم آدم به دست اورده ام . حوا از دنده آدم آفریده شد از این رو دنده های مرد یک دنده کمتر از زن است. و دنده های آن شخص به تعداد دنده های مرد بود پس فرمان داد و بیرون رانده شدند. <ref>  . سند روایت صحیح است. شیخ صدوق بإسناده عن علي بن الحسن عن محمد الكاتب عن علي بن عبد الله بن معاوية بن ميسرة بن شريح عن أبيه عن ميسرة بن شريح ؛ وسائل الشيعة / ج‏26 باب حكم الخنثى المشكل الذي لم يتبين أمره بالعلامات المذكورة . ص :285</ref>
- در روایت مفصل دیگری آمده است که امیرالمومنین علی علیه السلام در مورد زن (خنثی) که با کنیز شوهرش همبستر شده بود و از او فرزندی حاصل شده بود اینگونه حکم کرد: این زن را به خانه ای ببرید و لباسش را در آورید و دنده های دو طرفش را شماره کنید. آنا چنین کردند و گفتند طرف راست دوازده دنده و طرف چپ یازده دنده دارد. علی علیه السلام فرمود الله اکبر آرایشگری را فراخوانید و موهایش را کوتاه کرد. آنگاه حضرت لباس و کفش مردان بر او پوشانید و او را در شمار مردان نهاد. شوهرش اعتراض کرد که همسرم که دختر عموی من بود به مردان ملحق ساختی؟! بر اساس چه مبنایی چنین حکم کردی؟ حضرت فرمود: این را از پدرم آدم به دست اورده ام . حوا از دنده آدم آفریده شد از این رو دنده های مرد یک دنده کمتر از زن است. و دنده های آن شخص به تعداد دنده های مرد بود پس فرمان داد و بیرون رانده شدند. <ref>  . سند روایت صحیح است. شیخ صدوق بإسناده عن علي بن الحسن عن محمد الكاتب عن علي بن عبد الله بن معاوية بن ميسرة بن شريح عن أبيه عن ميسرة بن شريح ؛ وسائل الشيعة / ج‏26 باب حكم الخنثى المشكل الذي لم يتبين أمره بالعلامات المذكورة . ص :285</ref>
خط ۹۶: خط ۹۶:
- مضمون این روایات با روایات پرشماری در متون روایی اهل سنت منطبق است. خلقت حوا از دنده چپ آدم در بین اهل تسنن شهرت زیادی دارد. <ref>  . البخاري في كتاب الأنبياء، باب: خلق آدم- صلوات اللّه عليه- و ذرّيّته، و مسلم في كتاب الرضاع، باب: 61، و الدارمي في كتاب النكاح، باب: مداراة الرجل أهله، ، و الترمذي في كتاب الطلاق، باب: 12.</ref> اهمیت این نکته آن است که در صورتی که دو دسته روایت معارض داشته باشیم ترجیح با روایاتی خواهد بود که مخالف با روایات مشهور اهل تسنن است. زیرا در چنین حالتی احتمال تقیه بودن روایات موافق اهل تسنن بالا می رود. از این رو برخی محدثین مثل علامه مجلسی و شیخ یوسف بحرانی معتقدند که روایات دسته اول را باید بر تقیه حمل نمود. <ref>  . مجلسی، بحار الانوار. ج11 ص 116 و 222. الحدائق الناضره ج 23 ص 5</ref>
- مضمون این روایات با روایات پرشماری در متون روایی اهل سنت منطبق است. خلقت حوا از دنده چپ آدم در بین اهل تسنن شهرت زیادی دارد. <ref>  . البخاري في كتاب الأنبياء، باب: خلق آدم- صلوات اللّه عليه- و ذرّيّته، و مسلم في كتاب الرضاع، باب: 61، و الدارمي في كتاب النكاح، باب: مداراة الرجل أهله، ، و الترمذي في كتاب الطلاق، باب: 12.</ref> اهمیت این نکته آن است که در صورتی که دو دسته روایت معارض داشته باشیم ترجیح با روایاتی خواهد بود که مخالف با روایات مشهور اهل تسنن است. زیرا در چنین حالتی احتمال تقیه بودن روایات موافق اهل تسنن بالا می رود. از این رو برخی محدثین مثل علامه مجلسی و شیخ یوسف بحرانی معتقدند که روایات دسته اول را باید بر تقیه حمل نمود. <ref>  . مجلسی، بحار الانوار. ج11 ص 116 و 222. الحدائق الناضره ج 23 ص 5</ref>


-  مضمون روایات اهل تسنن و دسته اول با داستان تورات نیز انطباق دارد. حتی برخی از روایات اهل سنت از نظر متن کاملا شبیه عبارات تورات است. به عنوان نمونه ، روایتی که ابن اثیر از ابوهریره به پیامبر مکرم اسلام نسبت داده است کاملا شبیه عبارتی است که از تورات نقل کردیم: «خداوند بر آدم خواب را مستولى ساخت سپس دنده‏اى از دنده‏هاى پهلوى چپ او را برداشت و جاى آن را گوشت پر كرد در حالى كه آدم خواب بود تا اينكه خداوند همسرش حوّا را از دنده او آفريد» .<ref>  . ابن الاثیر، عز الدين أبو الحسن على بن ابى الكرم؛ الكامل في التاريخ ، بيروت، دار صادر -، 1965 ، ج 1، ص 20.</ref>  علاوه بر این در بسیاری از این روایات مسلمانانی که منسوب به یهودیان و مسیحیان بوده اند وجود دارد. از این رو احتمال جعلی بودن این روایات و انتساب آن به ائمه معصومین بالا می رود.
-  مضمون روایات اهل تسنن و دسته اول با داستان تورات نیز انطباق دارد. حتی برخی از روایات اهل سنت از نظر متن کاملا شبیه عبارات تورات است. به عنوان نمونه ، روایتی که ابن اثیر از ابوهریره به پیامبر مکرم اسلام نسبت داده است کاملا شبیه عبارتی است که از تورات نقل کردیم: «خداوند بر آدم خواب را مستولى ساخت سپس دنده‏ اى از دنده ‏هاى پهلوى چپ او را برداشت و جاى آن را گوشت پر كرد در حالى كه آدم خواب بود تا اينكه خداوند همسرش حوّا را از دنده او آفريد» .<ref>  . ابن الاثیر، عز الدين أبو الحسن على بن ابى الكرم؛ الكامل في التاريخ ، بيروت، دار صادر -، 1965 ، ج 1، ص 20.</ref>  علاوه بر این در بسیاری از این روایات مسلمانانی که منسوب به یهودیان و مسیحیان بوده اند وجود دارد. از این رو احتمال جعلی بودن این روایات و انتساب آن به ائمه معصومین بالا می رود.


- روایات دسته دوم با آیات قرآن کریم ( که منشا خلقت انسان و بشر را به طور عام از یک ماده یا گوهر وجودی می داند) مناسب تر و نزدیک تر است. <ref>  . الأنعام : 2  هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ طينٍ ؛ الروم : 20  وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ ؛ فاطر : 11  وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً ؛ غافر : 67  هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ؛ ِ الحجر : 26  وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ؛ الحجر : 33  قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ و...رک. حسینی طهرانی، محمد حسین، نور ملکوت قرآن، انتشارات علامه طباطبایی، مشهد،1413ق، ج2، ص95 و مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، 1990م،  ج2، ص 244 و المیزان، همان، ج1، ص147</ref>
- روایات دسته دوم با آیات قرآن کریم ( که منشا خلقت انسان و بشر را به طور عام از یک ماده یا گوهر وجودی می داند) مناسب تر و نزدیک تر است. <ref>  . الأنعام : 2  هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ طينٍ ؛ الروم : 20  وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ ؛ فاطر : 11  وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً ؛ غافر : 67  هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ؛ ِ الحجر : 26  وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ؛ الحجر : 33  قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ و...رک. حسینی طهرانی، محمد حسین، نور ملکوت قرآن، انتشارات علامه طباطبایی، مشهد،1413ق، ج2، ص95 و مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، 1990م،  ج2، ص 244 و المیزان، همان، ج1، ص147</ref>