بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
از منظر تفسیر نور؛ چشم پاك مقدّمة پاكدامنى است. پوشش، براى مردان نيز واجب است. بى‏عفّتى مانع رشد معنوى است. پوشش زن با تمايلات جنسى مردان ارتباط داشته <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص177-174.</ref> و نباید تحریک آمیز باشد. حجاب، ماية حفظ عفّت و به نفع زنان است. نوع لباس هر چه به عفت نزديك‏تر باشد، بهتر است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص211.</ref> آزادى جنسى ممنوع است. <ref> قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص 144.</ref> مسائل جنسى باید با كنايه بيان شود. آميزش زن و شوهر بايد در پنهانى باشد. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏4، ص246.</ref> تهمت، به منزلة هجوم به آبروى مردم است. تهمت زدن به زنان همسردار و پاكدامن، كيفر سخت‏ترى دارد، دفاع از حريم زنان پاكدامن واجب است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص 147.</ref> تنها گناهى كه حتّى دوست داشتن آن، گناه كبيره است، تهمت است. علاقه به ريختن آبروى ديگران، در همين دنيا كيفر دارد. كسانى كه دنبال بى‏آبرو كردن ديگران هستند، نظام اسلامى بايد آنها را تنبيه كند.  <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص160.</ref>بر مبنای استنباط تفسیر نور؛ هرچند نقش زنان در ايجاد روابط نامشروع و فراهم آوردن مقدّمات زنا، از مردان بيشتر است اما هر دو طرف به يك ميزان تنبيه مى‏شوند. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص145.</ref> گاهی زنان در حفظ عفت و تقویت فرهنگ عفاف به جايى مى‏رسند كه هرگز مردان به آن نمى‏رسند. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏2، ص51. </ref> به منظور سالم‌سازى فرهنگ عمومی، کیفر زنا تازيانه و سنگسار است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏2، ص257.</ref> همجنس‌گرایی موجب لرزش عرش الهی، کاهش علاقه‏ زناشویی، قطع نسل شده و كيفر همجنس‏بازى اعدام است. همجنس‌گرایی مردان، تجاوز به حقوق زنان در جامعه است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏4، ص110.</ref>  
از منظر تفسیر نور؛ چشم پاك مقدّمة پاكدامنى است. پوشش، براى مردان نيز واجب است. بى‏عفّتى مانع رشد معنوى است. پوشش زن با تمايلات جنسى مردان ارتباط داشته <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص177-174.</ref> و نباید تحریک آمیز باشد. حجاب، ماية حفظ عفّت و به نفع زنان است. نوع لباس هر چه به عفت نزديك‏تر باشد، بهتر است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص211.</ref> آزادى جنسى ممنوع است. <ref> قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص 144.</ref> مسائل جنسى باید با كنايه بيان شود. آميزش زن و شوهر بايد در پنهانى باشد. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏4، ص246.</ref> تهمت، به منزلة هجوم به آبروى مردم است. تهمت زدن به زنان همسردار و پاكدامن، كيفر سخت‏ترى دارد، دفاع از حريم زنان پاكدامن واجب است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص 147.</ref> تنها گناهى كه حتّى دوست داشتن آن، گناه كبيره است، تهمت است. علاقه به ريختن آبروى ديگران، در همين دنيا كيفر دارد. كسانى كه دنبال بى‏آبرو كردن ديگران هستند، نظام اسلامى بايد آنها را تنبيه كند.  <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص160.</ref>بر مبنای استنباط تفسیر نور؛ هرچند نقش زنان در ايجاد روابط نامشروع و فراهم آوردن مقدّمات زنا، از مردان بيشتر است اما هر دو طرف به يك ميزان تنبيه مى‏شوند. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص145.</ref> گاهی زنان در حفظ عفت و تقویت فرهنگ عفاف به جايى مى‏رسند كه هرگز مردان به آن نمى‏رسند. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏2، ص51. </ref> به منظور سالم‌سازى فرهنگ عمومی، کیفر زنا تازيانه و سنگسار است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏2، ص257.</ref> همجنس‌گرایی موجب لرزش عرش الهی، کاهش علاقه‏ زناشویی، قطع نسل شده و كيفر همجنس‏بازى اعدام است. همجنس‌گرایی مردان، تجاوز به حقوق زنان در جامعه است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏4، ص110.</ref>  
==جنسیت و ضرورت ازدواج==
==جنسیت و ضرورت ازدواج==
از منظر تفسیر نور؛ عقد ازدواج، قداست دارد. لازم نيست خواستگارى، از طرف خاصّى باشد، هر يك از طرفين ازدواج مى‏توانند پيش‌قدم شوند. داشتن صلاحيّت، شرط طرفين عقد بوده، عروس و داماد باید بتوانند زندگى مشترك‌شان را اداره کنند. افراد بیوه باید ازدواج کنند، چون همان‌گونه که بی‌همسری پیامدهای تباه کننده دارد، ازدواج مجدّد، به‌ویژه بازگشت به همسر اوّل نیز دارای برکات فوق تصور است. آميزش جنسى تنها براى لذّت جنسی نيست، بلكه براى دوام نسل صالح است. در اسلام اصل اولیه؛ تک همسری و ازدواج دایم است اما به‌دلایلی ازدواج موقت و چند همسری نیز مشروعیت دارد. ازدواج موقّت يك ضرورت اجتماعی و به‌خاطر دورى از همسر و تأمین نیاز جنسی است. مُتعه طرحى مناسب براى حل مشكلات اخلاقی و جلوگيرى از فساد است. برمبنای استنباط این تفسیر؛ حكمت جواز تعدّد زوجات در اسلام عبارتند از: تلفات بیشتر مردها و افزایش زنان بیوه، عدم تمایل جوانان به ازدواج با زن بیوه، ضرورت تأمین نیاز جنسی این زنان، عادت ماهانه زنان و ضرورت تأمین نیاز جنسی مردها. در نظام حقوقی اسلام به مردها اجازه داده شده است که با رعایت عدالت بتوانند چند همسر داشته باشند. رعایت عدالت در امور مادی الزامی است اما به‌دلیل این‌که تمایلات قلبی ارادی نیست، اسلام دستور می‌دهد که مرد حداقل تمام تمایل خود را متوجه یک طرف نسازد و عدالت رفتاری را رعایت کند.                   
از منظر تفسیر نور؛ عقد ازدواج، قداست دارد. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏1، ص375.</ref> لازم نيست خواستگارى، از طرف خاصّى باشد، هر يك از طرفين ازدواج مى‏توانند پيش‌قدم شوند. داشتن صلاحيّت، شرط طرفين عقد بوده، عروس و داماد باید بتوانند زندگى مشترك‌شان را اداره کنند. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏8، ص179-178.</ref> افراد بیوه باید ازدواج کنند، چون همان‌گونه که بی‌همسری پیامدهای تباه کننده دارد، ازدواج مجدّد، به‌ویژه بازگشت به همسر اوّل نیز دارای برکات فوق تصور است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏1، ص369.</ref> آميزش جنسى تنها براى لذّت جنسی نيست، بلكه براى دوام نسل صالح است. <ref> قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏4، ص247.</ref> در اسلام اصل اولیه؛ تک همسری و ازدواج دایم است اما به‌دلایلی ازدواج موقت و چند همسری نیز مشروعیت دارد. ازدواج موقّت يك ضرورت اجتماعی و به‌خاطر دورى از همسر و تأمین نیاز جنسی است. مُتعه طرحى مناسب براى حل مشكلات اخلاقی و جلوگيرى از فساد است. <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏2، ص269-267.</ref> برمبنای استنباط این تفسیر؛ حكمت جواز تعدّد زوجات در اسلام عبارتند از: تلفات بیشتر مردها و افزایش زنان بیوه، عدم تمایل جوانان به ازدواج با زن بیوه، ضرورت تأمین نیاز جنسی این زنان، عادت ماهانه زنان و ضرورت تأمین نیاز جنسی مردها. در نظام حقوقی اسلام به مردها اجازه داده شده است که با رعایت عدالت بتوانند چند همسر داشته باشند. رعایت عدالت در امور مادی الزامی است اما به‌دلیل این‌که تمایلات قلبی ارادی نیست، <ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏2، ص241-240.</ref> اسلام دستور می‌دهد که مرد حداقل تمام تمایل خود را متوجه یک طرف نسازد و عدالت رفتاری را رعایت کند.<ref>قرائتى، تفسير نور، 1383ش، ج‏2، ص401-400.</ref>                    
==جنسیت و نقش‌های متفاوت خانوادگی==  
==جنسیت و نقش‌های متفاوت خانوادگی==  
از منظر تفسیر نور؛ خانواده مستقل از افراد دارای حق است. حق خانواده بيش از حق شخصى زن يا مرد بوده و به‌خاطر حفظ خانواده، بايد از حقّ شخصى گذشت.  رعايت حقوق خانواده از لازمة تقواست.  مرد، مدير خانه است. حقّ مديريّت مرد، به‌خاطر ساختار جسمى و روحى اوست. نشانه شايستگى زن اطاعت و تواضع او نسبت به شوهر است. این اطاعت، مشروط به تأمين زندگى او از سوى مرد است.  مهريّه، نرخ زن نيست، بلكه نشانة صداقت مرد در علاقه به همسرش است.  گرچه دريافتى ارث زن نصف مرد است، ولى بهره‏گيرى‏اش دو برابر مرد است، چون سهم زن برای خودش ذخیره شده و سهم مرد هزینه زندگی مشترک می‌شود.  زن با تدبیر می‌تواند شوهر طغیان‌گر خود را مطیع سازد.  احترام به شئون اجتماعى بانو، لازم است. هديه‏اى كه شوهر به همسر مى‏دهد، از حقوق زن است.  براى تربيت صحيح فرزند، بايد پيش از تولّد او اقدام كرد و از خدا استمداد طلبید.  شير دادن مادر به فرزند، كافى نيست، بلكه تكفّل كامل مهم است. سرپرستى مادر، بهترين شرايط براى رشد فرزند است.  هرچند فرزندان باید به پدر و مادر خود احسان کنند،  اما رضايت مادر، جايگاه ويژه‏اى نزد خدا دارد.  مرد، سنگ زيرين آسياى زندگى است و بايد با خوشرفتارى، بر سختى‏ها شكيبا باشد. حلّ مشكلات خانواده و داشتن حلم و حوصله، براى سعادت فرزندان، بهتر از جدايى و طلاق است.  برای جلوگیری از فروپاشی خانواده باید در ابتدا محکمه صلح خانوادگی ایجاد شود.  هرچند طلاق امر منفور است، اما اسلام با ادامه زندگى به‌صورت تحميلى موافق نيست.  طلاق گاهى راهگشا است. زيرا چه بسا اختلافات خانوادگى به خودكشى و روابط نامشروع بيانجامد. طلاق، اميدِ تشكيل زندگى مجدّد را نويد مى‏دهد. راه توسعة زندگى براى هر كس به‌گونه‏اى است. گاهى با ازدواج گاهى با طلاق. تشريعِ طلاق دارای حكمت و تفضل الهى است.   
از منظر تفسیر نور؛ خانواده مستقل از افراد دارای حق است. حق خانواده بيش از حق شخصى زن يا مرد بوده و به‌خاطر حفظ خانواده، بايد از حقّ شخصى گذشت.  رعايت حقوق خانواده از لازمة تقواست.  مرد، مدير خانه است. حقّ مديريّت مرد، به‌خاطر ساختار جسمى و روحى اوست. نشانه شايستگى زن اطاعت و تواضع او نسبت به شوهر است. این اطاعت، مشروط به تأمين زندگى او از سوى مرد است.  مهريّه، نرخ زن نيست، بلكه نشانة صداقت مرد در علاقه به همسرش است.  گرچه دريافتى ارث زن نصف مرد است، ولى بهره‏گيرى‏اش دو برابر مرد است، چون سهم زن برای خودش ذخیره شده و سهم مرد هزینه زندگی مشترک می‌شود.  زن با تدبیر می‌تواند شوهر طغیان‌گر خود را مطیع سازد.  احترام به شئون اجتماعى بانو، لازم است. هديه‏اى كه شوهر به همسر مى‏دهد، از حقوق زن است.  براى تربيت صحيح فرزند، بايد پيش از تولّد او اقدام كرد و از خدا استمداد طلبید.  شير دادن مادر به فرزند، كافى نيست، بلكه تكفّل كامل مهم است. سرپرستى مادر، بهترين شرايط براى رشد فرزند است.  هرچند فرزندان باید به پدر و مادر خود احسان کنند،  اما رضايت مادر، جايگاه ويژه‏اى نزد خدا دارد.  مرد، سنگ زيرين آسياى زندگى است و بايد با خوشرفتارى، بر سختى‏ها شكيبا باشد. حلّ مشكلات خانواده و داشتن حلم و حوصله، براى سعادت فرزندان، بهتر از جدايى و طلاق است.  برای جلوگیری از فروپاشی خانواده باید در ابتدا محکمه صلح خانوادگی ایجاد شود.  هرچند طلاق امر منفور است، اما اسلام با ادامه زندگى به‌صورت تحميلى موافق نيست.  طلاق گاهى راهگشا است. زيرا چه بسا اختلافات خانوادگى به خودكشى و روابط نامشروع بيانجامد. طلاق، اميدِ تشكيل زندگى مجدّد را نويد مى‏دهد. راه توسعة زندگى براى هر كس به‌گونه‏اى است. گاهى با ازدواج گاهى با طلاق. تشريعِ طلاق دارای حكمت و تفضل الهى است.