بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
در علوم‌اجتماعی نیز دﻳﻦداری برحسب ﻣﻴﺰان ﻋﻼﻗﻪ و اﺣﺘﺮام اﻓﺮاد ﺑﻪ دﻳﻦ در چهار بُعد اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی مطالعه می‌شود.<ref>سراج‌زاده، چالش‌های دین و مدرنیته، 1384ش، ص166.</ref> از این منظر دین‌داری عبارت است از پذیرش تمام یا بخشی از عقاید، اخلاقیات، احکام و مناسک یک دین، به نحوی که فرد یا جامعه خود را ملزم به پای‌بندی، بازاندیشی یا بازسازی این مجموعه در سطوح فردی و اجتماعی بداند. این فرآیند می‌تواند شامل ابعاد شناختی (باورها)، عاطفی (تعهد)، عملی (رفتارهای دینی) و تجربی (ارتباط با امر قدسی) باشد.<ref>حشمت‌يغمايي، «دينداري نوجوانان و عوامل مؤثر بر آن»، ۱۳۸۰ش، ص۱۹۰.</ref>
در علوم‌اجتماعی نیز دﻳﻦداری برحسب ﻣﻴﺰان ﻋﻼﻗﻪ و اﺣﺘﺮام اﻓﺮاد ﺑﻪ دﻳﻦ در چهار بُعد اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی مطالعه می‌شود.<ref>سراج‌زاده، چالش‌های دین و مدرنیته، 1384ش، ص166.</ref> از این منظر دین‌داری عبارت است از پذیرش تمام یا بخشی از عقاید، اخلاقیات، احکام و مناسک یک دین، به نحوی که فرد یا جامعه خود را ملزم به پای‌بندی، بازاندیشی یا بازسازی این مجموعه در سطوح فردی و اجتماعی بداند. این فرآیند می‌تواند شامل ابعاد شناختی (باورها)، عاطفی (تعهد)، عملی (رفتارهای دینی) و تجربی (ارتباط با امر قدسی) باشد.<ref>حشمت‌يغمايي، «دينداري نوجوانان و عوامل مؤثر بر آن»، ۱۳۸۰ش، ص۱۹۰.</ref>


==دیدگاه‌های مختلف درباره پیدایش دین==
==پیدایش دین از دیدگاه اسلام==
سیر تحول تاریخی دین نشان می‌دهد دیدگاه‌ها درباره پیدایش دین بسیار متنوع و گاه متعارض هستند و هرکدام بر جنبه‌های متفاوتی تأکید می‌کنند.
پیدایش دین از دیدگاه اسلام
===پیدایش دین از دیدگاه تاریخ‌نگاران===
ادیان ابتدایی به شکل فتیشیسم یا توتمیسم به‌عنوان پاسخ به نیازهای جسمانی، زیستی و کنترل ناشناخته‌ها پدید آمدند.<ref>بایرناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۸۱ش، ص۷۰.</ref> با تحولات اقتصادی-اجتماعی بشر در قالب جوامع شهرنشینی و تقسیم کار،  ادیان قبیله‌ای به اشکال سازمان‌یافته‌تر با نام مذاهب ملی همچون پرستش زئوس در یونان یا رع در مصر تکامل یافتند، که با تغییرات حکومتی، سیاسی و حتی خلوص اندیشه زندگی پس از مرگ شکل گرفتند.<ref>بایرناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۸۱ش، ص۷۰.</ref> در مرحله بعد، ظهور مفاهیم زیست اخلاقی و فلسفی مثل نیروانا در بودیسم یا هندویسم، ادیان را به سمت نجات فردی سوق داد.<ref>بایرناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۸۱ش، ص۷۰.</ref>
تحول تدریجی خردورزی و ساختارهای اجتماعی انسان همراه با پیشرفت فرهنگ و تمدن‌ها، زمینه‌ساز تثبیت باور به خدای یگانه در نظام‌های دینی شد. این سیر تکاملی در متون مقدسی مانند عهد عتیق یهود بازتاب یافته است. با ظهور مسیحیت، مفهوم «تجسّد الهی» به‌عنوان نقطه عطفی در الهیات مطرح گردید. گسترش جهانی آیین مسیحیت مرهون رویکرد تساهل‌ و تسامح‌آمیز آن بود. اسلام با تأکید بنیادین بر دو عنصر «ایمان» و «عمل صالح» و نیز به پشتوانه آموزه‌های روشنگرانه و شریعت سهل، با شتابی چشمگیر در گستره وسیعی از جهان نشر یافت.<ref>بایرناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۸۱ش، ص۷۵.</ref>
 
===پیدایش دین از دیدگاه جامعه‌شناسان===
جامعه‌شناسی، دین را پدیده‌ای اجتماعی می‌داند که ریشه در نیازهای جمعی دارد. بر اساس نظریه امیل دورکهایم، منشأ تمام ادیان به توتم‌پرستی بازمی‌گردد که در آن توتم به‌عنوان نماد «روح جمعی» جامعه، امر مقدس را از نامقدس تفکیک می‌کند.<ref>مک‌کویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۱.</ref> این باور ابتدایی در قالب مراسم مذهبی متعالی شده، به تدریج به اعتقاد به عالمی برتر و در نهایت به یکتاپرستی تکامل یافته است.<ref>صاحبی، دین‌پژوهی در جهان معاصر، ۱۳۹۰ش، ص۵۲-۴۱.</ref>
===پیدایش دین از دیدگاه روان‌شناسان===
از دیدگاه روانشناسان دین برآیند هیجان‌ها و تعارض‌‌های روحی انسان است. این دیدگاه، دین را برآمده از دو مکانیسم روانی اصلی می‌داند. نخست نیاپرستی که از تقدیس نقش حمایتی پدر در خانواده و تداوم آن در قالب روح پدری پس از مرگ نشأت گرفته و به تدریج به نظام دینی تبدیل شده است. دوم، خدا آفرینی که پاسخ به اضطراب، ترس و هراس وجودی انسان در برابر نیروهای طبیعی ناشناخته است که منشأ دین همین است.<ref>فروید، رساله و شرح آینده یک خیال زیگموند فروید، ۱۴۰۰ش، ص۲۴۷-۲۳۸.</ref> در نظریات فویرباخ (از خود بیگانگی)<ref>سعیدیان، دائره‌المعارف نو، ۱۳۷۸ش، ج۴، ص۳۴۷۷.</ref> و زیگموند فروید (روان‌زایی)<ref>مک‌کویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۲۲۰.</ref>، دین ریشه در عمیق‌ترین لایه‌های روانی و اجتماعی انسان دارد.<ref>مک‌کویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۲۳۳.</ref>
 
===پیدایش دین از دیدگاه طبیعی‌گرایان===
این دیدگاه پوزیتیویستی با رویکردی تجربی به تحلیل منشأ دین می‌پردازد و شامل چند نظریه کلیدی است. نظریه جهل اگوست کنت که دین را محصول مرحله الهیاتی تکامل فکری بشر می‌داند.<ref>سعیدیان، دائره‌المعارف نو، ۱۳۷۸ش، ج۴، ص۳۸۰۱.</ref> ادوارد تایلور در نظریه جان‌مندانگاری (آنیمیسم) اعتقاد به ارواح و موجودات ماورایی را اساس دین‌ورزی اولیه معرفی می‌کند.<ref>Pals, Seven Theories of Religion, 1996: p.24.</ref> همچنین هربرت اسپنسر در نظریه تکامل اجتماعی شکل‌گیری دین را نتیجه‌ای از ترس از ارواح نیاکان و پرستش نیروهای طبیعی می‌داند.<ref>مطهری، تکامل اجتماعی انسان، ۱۳۷۲ش، ص۵۹.</ref>
 
این نظریات با وجود تفاوت‌های تحلیلی، همگی بر منشأ طبیعی و زمینی باورهای دینی تأکید دارند و دین را مجموعه‌‌اى از اوامر و نواهى که مانع عملکرد آزاد استعدادهاى انسان می‌شود، تفسیر می‌کنند.<ref>هیک، فلسفه دین، ۱۳۷۲ش، صص۲۳-۲۲.</ref>
===پیدایش دین از دیدگاه اقتصادیون===
بر اساس دیدگاه کارل مارکس که در چارچوب ماتریالیسم تاریخی ارائه شده است، دین به‌عنوان پدیده‌ای ایدئولوژیک و محصول ساختارهای اقتصادی ناعادلانه تحلیل می‌شود. این نظریه که بر مبنای تقسیم تاریخ به پنج مرحله تولیدی استوار است، دین را نتیجه مستقیم «از خودبیگانگی» انسان در نظام سرمایه‌داری می‌داند<ref>میلز، مارکس و مارکسیسم، ۱۳۸۱ش، ص۳۱-۳۰.</ref> که در دو سطح عمل می‌کند. در سطح اجتماعی، دین به‌عنوان «افیون توده‌ها» عمل کرده و با وعده سعادت اخروی، توده‌ها را از مبارزه برای تغییر وضعیت اقتصادی-اجتماعی بازمی‌دارد. در سطح فردی، دین به مثابه مکانیسمی جبرانی، آرامش کاذبی برای طبقه کارگر ایجاد می‌کند.<ref>مطهری، نقدی بر مارکسیسم، ۱۳۸۹ش، ص۸۹-۸۴.</ref>
مارکس معتقد است با تحقق جامعه کمونیستی و از میان رفتن تضادهای طبقاتی، نیاز به دین به‌عنوان عامل تسکین‌دهنده به طور طبیعی منتفی خواهد شد، چرا که شرایط عینی تولید کننده از خودبیگانگی از بین خواهد رفت. این دیدگاه عمیقاً به رابطه دیالکتیکی زیربنا (شرایط اقتصادی) و روبنا (نهادهای فرهنگی از جمله دین) وابسته است.<ref>مک‌کویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۱.</ref>
 
===پیدایش دین از دیدگاه اسلام===
در منظومه فکری اسلام، دین به‌عنوان حقیقتی فرابشری و ریشه‌دار در اراده الهی، وحی و اقتضای فطری آدمی تعریف می‌شود که با ارسال پیامبران از آدم(ع) تا خاتم(ص) تداوم یافته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۳، ص۱۶۸ و ۱۷۱.</ref> این دیدگاه مبتنی بر سه اصل بنیادین است. غایت‌مندی آفرینش: خداوند متعال انسان را با هدفی حکیمانه و برای رسیدن به کمال آفریده است.رابطه دینداری و تکامل: سیر تکاملی انسان در گرو ارتباط آگاهانه با خالق از مسیر دینداری است.لطف الهی: به موجب قاعده لطف، پروردگار راه هدایت را از طریق انبیاء و وحی برای بندگانش آشکار ساخته است. این اصول نشان می‌دهد که دین موهبتی الهی است که از سر حکمت و رحمت خداوندی، از طریق وحی به پیامبران نازل شده است.<ref>جوادی آملی، انتظار بشر از دین، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۲۶.</ref> هدف نهایی این هدایت الهی، راهنمایی انسان به سوی کمال حقیقی و قرب به ذات اقدس الهی می‌باشد. بنابراين منشأ پيدايش دين در اسلام، فطرت و اقتضاي فطري آدمي است.<ref>مصباح یزدی، معارف قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۴۷-۴۶.</ref>
در منظومه فکری اسلام، دین به‌عنوان حقیقتی فرابشری و ریشه‌دار در اراده الهی، وحی و اقتضای فطری آدمی تعریف می‌شود که با ارسال پیامبران از آدم(ع) تا خاتم(ص) تداوم یافته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۳، ص۱۶۸ و ۱۷۱.</ref> این دیدگاه مبتنی بر سه اصل بنیادین است. غایت‌مندی آفرینش: خداوند متعال انسان را با هدفی حکیمانه و برای رسیدن به کمال آفریده است.رابطه دینداری و تکامل: سیر تکاملی انسان در گرو ارتباط آگاهانه با خالق از مسیر دینداری است.لطف الهی: به موجب قاعده لطف، پروردگار راه هدایت را از طریق انبیاء و وحی برای بندگانش آشکار ساخته است. این اصول نشان می‌دهد که دین موهبتی الهی است که از سر حکمت و رحمت خداوندی، از طریق وحی به پیامبران نازل شده است.<ref>جوادی آملی، انتظار بشر از دین، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۲۶.</ref> هدف نهایی این هدایت الهی، راهنمایی انسان به سوی کمال حقیقی و قرب به ذات اقدس الهی می‌باشد. بنابراين منشأ پيدايش دين در اسلام، فطرت و اقتضاي فطري آدمي است.<ref>مصباح یزدی، معارف قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۴۷-۴۶.</ref>