Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
== نقد بعضی از دیدگاه های جان استوارت میل == | == نقد بعضی از دیدگاه های جان استوارت میل == | ||
=== نقد عقلانیت در دیگاه میل === | |||
باید میان دو نوع [[عقلانیت]] فرق بگذاریم: | باید میان دو نوع [[عقلانیت]] فرق بگذاریم: | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۳: | ||
بلایی بر سر انسان میآید که انسان تبدیل به [[ابژه]] میشود. شکی نیست که مدرنیته در این پروژه خود موفق است. | بلایی بر سر انسان میآید که انسان تبدیل به [[ابژه]] میشود. شکی نیست که مدرنیته در این پروژه خود موفق است. | ||
مدرنیته به یک پروژه ناقص و ناتمام و غیرانسانی تعبیر شده است که نیاز به بازنگری و اصلاح دارد. نمیگوییم این پروژه را بهکل کنار بگذاریم، بلکه چون ما انسان هستیم ارتباطات ما در این شبکه باید بهطور کامل برقرار شود و انسان تکساحتی دچار تنهایی میشود. | مدرنیته به یک پروژه ناقص و ناتمام و غیرانسانی تعبیر شده است که نیاز به بازنگری و اصلاح دارد. نمیگوییم این پروژه را بهکل کنار بگذاریم، بلکه چون ما انسان هستیم ارتباطات ما در این شبکه باید بهطور کامل برقرار شود و انسان تکساحتی دچار تنهایی میشود. | ||
ارتباطی که انسان در | ارتباطی که انسان در سنت با دیگران داشته کیفی بوده است. شاید تنهایی کوتاهمدت یا مکانی و غربت بوده است، اما این پدیدهای که برای انسان مدرن اتفاق افتاده مانند یک آوار بر سر او خراب شده است. | ||
ابژه شدن انسان یعنی شیء شدن که روح پول و ماشین است و خود ما را هم شیء میکند. | ابژه شدن انسان یعنی شیء شدن که روح پول و ماشین است و خود ما را هم شیء میکند. | ||
=== نقد آزادی از دیدگاه میل === | |||
همچنین در نقد [[آزادی]]، طبق دیدگاه میل، یک ارزش مطلق بوده و آن را به عنوان یک اصل مطلق ارزشی اشاعه داده و همگان را به [[مطلق انگاری]] این اصل دعوت میکند؛<ref>رک: حسینی زاده، سیدعلی؛ جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1393؛ صص 68-71.</ref> درحالیکه در اسلام، با اینکه انسان به لحاظ [[تکوینی]] آزاد و مختار آفریده شده است؛ اما این بدان معنی نیست که در همه امور آزاد بوده و بتواند به دلخواه خود رفتار کند. بلکه علاوه بر حقوق دیگران، ارزشهای اخلاقی و ضوابط دینی یعنی حقوق خداوند و حقوق خود نیز جزو قیدهای آزادی در اسلام به شمار میروند. از طرفی در [[مبانی ارزششناسی]] اسلام بیان گردید که ارزشها امری واقعی بوده و مبتنی بر واقعیات میباشند؛ لذا فرد با رعایت آنها در مسیر سعادت واقعی قرار میگیرد. پس نمیتوان قائل به آزادی بدون قید و شرط شد؛ زیرا تاثیر هر عملی بر شخصیت و سعادت افراد فارغ از جنسیت آنها، در حوزه ارزششناسی اسلامی تاثیری واقعی میباشد.<ref>زیبایی نژاد، محمدرضا؛ ملاحظات بر مقاله فمینیسم از سوزان جیمز؛ ترجمه عباس یزدانی، در: مجموعه مقالات فمینیسم و دانشهای فمینیستی؛ قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، 1388؛ ص 122.</ref> | همچنین در نقد [[آزادی]]، طبق دیدگاه میل، یک ارزش مطلق بوده و آن را به عنوان یک اصل مطلق ارزشی اشاعه داده و همگان را به [[مطلق انگاری]] این اصل دعوت میکند؛<ref>رک: حسینی زاده، سیدعلی؛ جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1393؛ صص 68-71.</ref> درحالیکه در اسلام، با اینکه انسان به لحاظ [[تکوینی]] آزاد و مختار آفریده شده است؛ اما این بدان معنی نیست که در همه امور آزاد بوده و بتواند به دلخواه خود رفتار کند. بلکه علاوه بر حقوق دیگران، ارزشهای اخلاقی و ضوابط دینی یعنی حقوق خداوند و حقوق خود نیز جزو قیدهای آزادی در اسلام به شمار میروند. از طرفی در [[مبانی ارزششناسی]] اسلام بیان گردید که ارزشها امری واقعی بوده و مبتنی بر واقعیات میباشند؛ لذا فرد با رعایت آنها در مسیر سعادت واقعی قرار میگیرد. پس نمیتوان قائل به آزادی بدون قید و شرط شد؛ زیرا تاثیر هر عملی بر شخصیت و سعادت افراد فارغ از جنسیت آنها، در حوزه ارزششناسی اسلامی تاثیری واقعی میباشد.<ref>زیبایی نژاد، محمدرضا؛ ملاحظات بر مقاله فمینیسم از سوزان جیمز؛ ترجمه عباس یزدانی، در: مجموعه مقالات فمینیسم و دانشهای فمینیستی؛ قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، 1388؛ ص 122.</ref> | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۵۲: | ||
«[[آزادی اجتماعی]]» به همین معنایی که امروز در فرهنگ سیاسی دنیا ترجمه میشود، یک چنین ریشه قرآنی دارد. هیچ لزومی ندارد که ما به [[لیبرالیسم]] قرن هجدهم اروپا مراجعه کنیم و دنبال این باشیم که «[[کانت]]» و «جان استوارت میل» و دیگران چه گفتهاند! ما خودمان حرف و منطق داریم....کسانی هستند که در کلماتشان، مرتّب از گفتههای فلاسفهی دو، سه قرن اخیر غربی برای مسألهی «[[آزادی]]» شاهد میآورند: فلانکس اینطور گفته است، فلان کس آنطور گفته است. البته اینها نجیبها هستند که اسم این فلاسفه را میآورند؛ اما بعضی فیلسوفنماهای مطبوعاتی هم هستند که حرف «جان استوارت میل» و حرف فلان فیلسوف فرانسوی یا آلمانی یا امریکایی را میآورند، ولی اسمش را نمیآورند؛ به نام خودشان میگویند! اینها هم تقلّب میکنند، لیکن باز هم به اینکه این فکر به وجود آید که تفکّر [[آزادی]] و مفهوم [[آزادی اجتماعی]]، یک فکر غربی و یک هدیه از سوی غرب برای ماست، کمک میکنند!<ref> بیانات در دانشگاه تربیت مدرّس؛ ۱۳۷۷/۰۶/۱۲.</ref> | «[[آزادی اجتماعی]]» به همین معنایی که امروز در فرهنگ سیاسی دنیا ترجمه میشود، یک چنین ریشه قرآنی دارد. هیچ لزومی ندارد که ما به [[لیبرالیسم]] قرن هجدهم اروپا مراجعه کنیم و دنبال این باشیم که «[[کانت]]» و «جان استوارت میل» و دیگران چه گفتهاند! ما خودمان حرف و منطق داریم....کسانی هستند که در کلماتشان، مرتّب از گفتههای فلاسفهی دو، سه قرن اخیر غربی برای مسألهی «[[آزادی]]» شاهد میآورند: فلانکس اینطور گفته است، فلان کس آنطور گفته است. البته اینها نجیبها هستند که اسم این فلاسفه را میآورند؛ اما بعضی فیلسوفنماهای مطبوعاتی هم هستند که حرف «جان استوارت میل» و حرف فلان فیلسوف فرانسوی یا آلمانی یا امریکایی را میآورند، ولی اسمش را نمیآورند؛ به نام خودشان میگویند! اینها هم تقلّب میکنند، لیکن باز هم به اینکه این فکر به وجود آید که تفکّر [[آزادی]] و مفهوم [[آزادی اجتماعی]]، یک فکر غربی و یک هدیه از سوی غرب برای ماست، کمک میکنند!<ref> بیانات در دانشگاه تربیت مدرّس؛ ۱۳۷۷/۰۶/۱۲.</ref> | ||
=== نقد لذتطلبی و سودگرایی === | |||
یكی از مهمترین اشكالات [[لذتطلبی]] نقص در مبنای [[معرفتشناختی]] آن است. این سخن كه «ما فقط به احساسهای خود میتوانیم اطمینان داشته باشیم» و یا «تنها احساسهای ما به ما معرفت یقینی میدهند»، حاكی از نوعی حسگرایی افراطی است.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ نقد و بررسی مكاتب اخلاقی؛ تحقیق و نگارش: احمدحسین شریفی؛ قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1384؛ ص 124.</ref> غفلت از پیامدها، مخالفت با فهم متعارف از اخلاق، نادیده گرفتن لذتهای اخروی، تكیه بر غرایز و نادیده گرفتن سایر ابعاد وجودی انسان، عدم ارائة راه حل برای موارد متزاحم و نادیده گرفتن كیفیت لذات، از دیگر انتقاداتی است که به تفکر لذتگرایی وارد است. | یكی از مهمترین اشكالات [[لذتطلبی]] نقص در مبنای [[معرفتشناختی]] آن است. این سخن كه «ما فقط به احساسهای خود میتوانیم اطمینان داشته باشیم» و یا «تنها احساسهای ما به ما معرفت یقینی میدهند»، حاكی از نوعی حسگرایی افراطی است.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ نقد و بررسی مكاتب اخلاقی؛ تحقیق و نگارش: احمدحسین شریفی؛ قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1384؛ ص 124.</ref> غفلت از پیامدها، مخالفت با فهم متعارف از اخلاق، نادیده گرفتن لذتهای اخروی، تكیه بر غرایز و نادیده گرفتن سایر ابعاد وجودی انسان، عدم ارائة راه حل برای موارد متزاحم و نادیده گرفتن كیفیت لذات، از دیگر انتقاداتی است که به تفکر لذتگرایی وارد است. |