Fatemehdadashi (بحث | مشارکت‌ها)
جز Fatemehdadashi صفحهٔ شهادت زن را به شهادت دادن زن منتقل کرد
Razarei59 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۱: خط ۲۱:
* 1. زن موجودى است كه احساسات و عواطفش جنبه غالب شخصيتى او را تشكيل مى‏ دهد.
* 1. زن موجودى است كه احساسات و عواطفش جنبه غالب شخصيتى او را تشكيل مى‏ دهد.


لازم به ذكر است كه اين موضوع هيچ نقصى براى زن نيست؛ بلكه اگر چنين نبود آن گاه نظام خلقت دچار اشكال بود، چرا كه زن و مرد مكمّل يكديگرند و جنبه‏ هاى شخصيتى يكديگر را تكميل مى ‏كنند. به دليل همين ويژگى و واقعيت - گرچه برخى آن را نمى ‏خواهند بپذيرند - زن بيشتر از مرد تحت تأثير احساسات قرار مى‏ گيرد و لذا ممكن است تحت تأثير احساسات و عواطف مختلف، شهادتى بدهد كه تنها موافق احساسات او باشد. اجتماع دو زن براى شهادت بر چيزى، ضريب اطمينان را در شهادت بالا مى‏ برد.
لازم به ذكر است كه اين موضوع هيچ نقصى براى زن نيست؛ بلكه اگر چنين نبود آن گاه نظام خلقت دچار اشكال بود، چرا كه زن و مرد مكمّل يكديگرند و جنبه‏‌هاى شخصيتى يكديگر را تكميل مى‌‏كنند. به دليل همين ويژگى و واقعيت - گرچه برخى آن را نمى‌‏خواهند بپذيرند - زن بيشتر از مرد تحت تأثير احساسات قرار مى‏‌گيرد و لذا ممكن است تحت تأثير احساسات و عواطف مختلف، شهادتى بدهد كه تنها موافق احساسات او باشد. اجتماع دو زن براى شهادت بر چيزى، ضريب اطمينان را در شهادت بالا مى‏ برد. شهادت و قضاوت از مسائلی هستند که با احساسات انسان سر و کار زیادی دارند؛ زیرا انسان وقتی در مورد حقوق شهادت می‌دهد در واقع به‌له کسی شهادت می‌دهد و علیه شخص دیگری شهادت می‌دهد. زنان سریع‌التأثیر هستند و زودتر از مرد به غلیان می‌آیند. ممکن است زن در یک مورد که باید شهادت بدهد، حقیقت یک‌جور حکم کند ولی احساسات زن آنجا جور دیگری جکم کند. آن کسی که قرار است علیهش شهادت بدهند، یک التماسی، خواهشی، گریه‌ای کافی است که روح زن را منقلب کند. این نه مربوط به ضعف عقل است نه مربوط به ضعف ایمان و عدالت؛ بلکه مربوط به احساساتی بودن است. <ref>مطهری، مرتضی، سلسله مقالات زن و جامعه، 1371</ref>


از سوى ديگر از آسيب پذيرى يك زن نيز در جريان شهادت و خصومت‏ها و درگيرى ‏هاى پس از آن نيز تا حدودى مى ‏كاهد.
از سوى ديگر از آسيب پذيرى يك زن نيز در جريان شهادت و خصومت‏ها و درگيرى ‏هاى پس از آن نيز تا حدودى مى ‏كاهد.