Fatemehdadashi (بحث | مشارکت‌ها)
Fatemehdadashi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸: خط ۸:
نخست اورمزد از روشني بي آغاز(ازلي) «هيأت آتش» را آفريد و کيومرث را به اين شکل خلق کرد (دادستان دينيگ، پرسش63، بند3). گرمي اين نور ازلي است که در نطفه آدميان وجود دارد(بندهش، فصل يک الف، بند13)، اما تن او از گل(روايات پهلوي،ص136،بند36) يا از زمين آفريده شد. شايد از اين روست که کيومرث در کتابهاي پهلوي (دينکرد،29 ،س1) و منابع دوران اسلامي لقب گلشاه(ملک الطين) دارد.  کيومرث همچون ديگر آفريدگان اين جهاني به مدت سه هزار سال بي حرکت ماند و وظايف ديني انجام نمي داد ولي به آن مي انديشيد. در آغاز سه هزاره ي سوم اهريمن به جهان حمله کرد و از اين زمان دوران اختلاط خير و شر آغاز گشت و از آن پس کيومرث فناپذير شد. اهريمن بر آسمان و آب و زمين و گياه و گاو تاخت و همه را به بدي آلوده کرد و سرانجام توانست کیومرث را بکشد. در هنگام مرگ، او بر سمت چپ بر زمين افتاد و نطفه اش  بر زمين ريخت؛ بخشي از آن را ايزد نريوسنگ برگرفت و بخشي ديگر به اسپندارمذ (ايزد بانوي زمين) سپرده شد. پس از 40سال از اين نطفه نخستين زوج بشر به نامهاي مشي و مشيانه(يا مهلي و مهلانه) به صورت ريواسي از زمين روييدند، همانند و هم بالا و به يکديگر پيوسته بودند. سپس آفريدگار در آنها جان دميد و از يکديگر جدا گشتند و به صورت انسان درآمدند.  در اين اسطوره کيومرث در واقع «پيش نمونه» انسان به شمار مي رفته است، به همين جهت توصيفي که از او شده توصيف انسان واقعي نيست؛ گفته شده است که بالا و پهناي او مساوي و به اندازه چهار ناي بوده و همچون خورشيد مي درخشيده است.  
نخست اورمزد از روشني بي آغاز(ازلي) «هيأت آتش» را آفريد و کيومرث را به اين شکل خلق کرد (دادستان دينيگ، پرسش63، بند3). گرمي اين نور ازلي است که در نطفه آدميان وجود دارد(بندهش، فصل يک الف، بند13)، اما تن او از گل(روايات پهلوي،ص136،بند36) يا از زمين آفريده شد. شايد از اين روست که کيومرث در کتابهاي پهلوي (دينکرد،29 ،س1) و منابع دوران اسلامي لقب گلشاه(ملک الطين) دارد.  کيومرث همچون ديگر آفريدگان اين جهاني به مدت سه هزار سال بي حرکت ماند و وظايف ديني انجام نمي داد ولي به آن مي انديشيد. در آغاز سه هزاره ي سوم اهريمن به جهان حمله کرد و از اين زمان دوران اختلاط خير و شر آغاز گشت و از آن پس کيومرث فناپذير شد. اهريمن بر آسمان و آب و زمين و گياه و گاو تاخت و همه را به بدي آلوده کرد و سرانجام توانست کیومرث را بکشد. در هنگام مرگ، او بر سمت چپ بر زمين افتاد و نطفه اش  بر زمين ريخت؛ بخشي از آن را ايزد نريوسنگ برگرفت و بخشي ديگر به اسپندارمذ (ايزد بانوي زمين) سپرده شد. پس از 40سال از اين نطفه نخستين زوج بشر به نامهاي مشي و مشيانه(يا مهلي و مهلانه) به صورت ريواسي از زمين روييدند، همانند و هم بالا و به يکديگر پيوسته بودند. سپس آفريدگار در آنها جان دميد و از يکديگر جدا گشتند و به صورت انسان درآمدند.  در اين اسطوره کيومرث در واقع «پيش نمونه» انسان به شمار مي رفته است، به همين جهت توصيفي که از او شده توصيف انسان واقعي نيست؛ گفته شده است که بالا و پهناي او مساوي و به اندازه چهار ناي بوده و همچون خورشيد مي درخشيده است.  


نويسندگان دوران اسلامي که به شرح تاريخ و عقايد ديني ايران پيش از اسلام مي پردازند، غالب آنها در مقايسه، کيومرث را با آدم بشر يکي  مي دانند؛  اما در بعضي روايتهاي ديگر مشي و مشيانه را قرينه آدم و حوا دانسته اند.  
نويسندگان دوران اسلامي که به شرح تاريخ و عقايد ديني ايران پيش از اسلام مي پردازند، غالب آنها در مقايسه، کيومرث را با آدم بشر يکي  مي دانند؛  اما در بعضي روايتهاي ديگر مشي و مشيانه را قرينه آدم و حوا دانسته اند.  


البته آنچه در مورد خلقت زن و مرد گفتیم بهترین قرائتی است که از منابع دینی زرتشتی ارائه شد. در فرارزی از بندهش آمده است:  
البته آنچه در مورد خلقت زن و مرد گفتیم بهترین قرائتی است که از منابع دینی زرتشتی ارائه شد. در فرارزی از بندهش آمده است:  
هرمزد هنگامی که زن را آفرید گفت: تو را نیز آفریدم در حالی که تو را سرده پتیاره ( جنس فاسد) از جهی ( نام دختر اهریمن) است. تو را نزدیک پس ، دهانی آفریدم که جفت گیری تو چنان پسند افتد که به دهان مزه شیرین ترین خورش ها، و از من تو را یاری است زیرا مرد از تو زاده شود با وجود این مرا که هورمزدم بیازاری. اما اگر مخلوقکی را می یافتم که مرد را از او کنم آن گاه هرگز تو را نمی آفریدم، که تو را آن سرده پتیاره (نوع تباه و فاسد) از جهی است (ماده دیو). اما در آب و زمین و گیاه و گوسفند بر بلندی کوهها و نیز آن ژرفای روستا خواستم و نیافتم مخلوقکی که مرد پرهیزگار از او باشد جز زن که از سرده جهی پتیاره است.  
هرمزد هنگامی که زن را آفرید گفت: تو را نیز آفریدم در حالی که تو را سرده پتیاره ( جنس فاسد) از جهی ( نام دختر اهریمن) است. تو را نزدیک پس ، دهانی آفریدم که جفت گیری تو چنان پسند افتد که به دهان مزه شیرین ترین خورش ها، و از من تو را یاری است زیرا مرد از تو زاده شود با وجود این مرا که هورمزدم بیازاری. اما اگر مخلوقکی را می یافتم که مرد را از او کنم آن گاه هرگز تو را نمی آفریدم، که تو را آن سرده پتیاره (نوع تباه و فاسد) از جهی است (ماده دیو). اما در آب و زمین و گیاه و گوسفند بر بلندی کوهها و نیز آن ژرفای روستا خواستم و نیافتم مخلوقکی که مرد پرهیزگار از او باشد جز زن که از سرده جهی پتیاره است.


==یهود و مسیحیت:==
==یهود و مسیحیت:==