Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
به اعتقاد آندره میشل هر چند جنبه های تئوری سیمون را نمی توانیم نادیده بگیریم، اما این خطای او که [[ایدهاليسم]] و [[فردگرایی]] را در تئوریهای خود مخلوط کرد، باعث شد تا نظریهاش از اعتبار ساقط شود.<ref>17/8/2005 A, Michell.htmt.</ref> | به اعتقاد آندره میشل هر چند جنبه های تئوری سیمون را نمی توانیم نادیده بگیریم، اما این خطای او که [[ایدهاليسم]] و [[فردگرایی]] را در تئوریهای خود مخلوط کرد، باعث شد تا نظریهاش از اعتبار ساقط شود.<ref>17/8/2005 A, Michell.htmt.</ref> | ||
از دیگر انتقادات مطرح بر تئوریهای وی این که همه زنان جهان را به طور یکسان در فشار و سلطههای متعدد و خاص می بینند. منظور وی، تفاوت بین «دیگران<ref>Alterite.</ref>» است که در تئوری «دیگران به آن را مطرح می کند. در واقع افراد را تنها بین دو جنس متفاوت | از دیگر انتقادات مطرح بر تئوریهای وی این که همه زنان جهان را به طور یکسان در فشار و سلطههای متعدد و خاص می بینند. منظور وی، تفاوت بین «دیگران<ref>Alterite.</ref>» است که در تئوری «دیگران به آن را مطرح می کند. در واقع افراد را تنها بین دو جنس متفاوت میبیند. به اعتقاد وی [[همجنسانخواهان]] در تمام فرهنگها مشکل دارند.<ref>Sylvie Chaperon, 1997, p3.</ref> | ||
4- سیمون دوبوار جملههای زیادی را با کلمات، اسامی و القاب به زنان نسبت میدهد که بسیاری از فمینیستها به همین جهت بر فمینیست بودن او شک می کنند و به نظر برخی او کسی است که حرمت زنان را با این کلمات شکسته و کمتر کسی تاکنون این چنین در مورد زنان نوشته است، به عنوان مثال او در کتاب «عوامل توانمند<ref>La farce des choses.</ref>» صفات دخترک بیچاره<ref>pauvre fille.</ref>، عصبی<ref>nervosé.</ref>، به عقب رانده شده<ref>une refouples.</ref>، بدخلق و ترش<ref>aigrie.</ref>، تندخو، لبريز از کمبودها و عقدهها<ref>les complexes en manque.</ref> نسبت به مردان و زنان دیگر، کمبود جنسیدار<ref>manque sexuelle.</ref>، متقاضی جنسی با رایزن جنسی<ref>mym phomane.</ref>، همجنسباز<ref>lesbien.</ref>، صد بار کورتاژ شده<ref>cents fois Avorte.</ref>، مادر پنهانی.<ref>mere Cache.</ref> ناراحت و بدبخت<ref>mapheureux.</ref> را به زنان نسبت می دهد.<ref>Toril moi, 1997, p205.</ref> این صفات منفی از سوی سیمون دوبوار نشان از نگاه فرودست وی به زنان است، او با قلم خود به زنان توهین نموده است، لذا یکی از دلایلی که فمینیسمها به فمینیسم بودن دوبوار شک می کنند در همین طرز نوشتار وی | 4- سیمون دوبوار جملههای زیادی را با کلمات، اسامی و القاب به زنان نسبت میدهد که بسیاری از فمینیستها به همین جهت بر فمینیست بودن او شک می کنند و به نظر برخی او کسی است که حرمت زنان را با این کلمات شکسته و کمتر کسی تاکنون این چنین در مورد زنان نوشته است، به عنوان مثال او در کتاب «عوامل توانمند<ref>La farce des choses.</ref>» صفات دخترک بیچاره<ref>pauvre fille.</ref>، عصبی<ref>nervosé.</ref>، به عقب رانده شده<ref>une refouples.</ref>، بدخلق و ترش<ref>aigrie.</ref>، تندخو، لبريز از کمبودها و عقدهها<ref>les complexes en manque.</ref> نسبت به مردان و زنان دیگر، کمبود جنسیدار<ref>manque sexuelle.</ref>، متقاضی جنسی با رایزن جنسی<ref>mym phomane.</ref>، همجنسباز<ref>lesbien.</ref>، صد بار کورتاژ شده<ref>cents fois Avorte.</ref>، مادر پنهانی.<ref>mere Cache.</ref> ناراحت و بدبخت<ref>mapheureux.</ref> را به زنان نسبت می دهد.<ref>Toril moi, 1997, p205.</ref> این صفات منفی از سوی سیمون دوبوار نشان از نگاه فرودست وی به زنان است، او با قلم خود به زنان توهین نموده است، لذا یکی از دلایلی که فمینیسمها به فمینیسم بودن دوبوار شک می کنند در همین طرز نوشتار وی میباشد. | ||
5- همچنین [[توريل موا]] در [[کتاب تئوری فمینیسم سیمون دوبوار]] تحلیلی از دادههای کیفی مجموعه آثار سیمون ارائه می کند و ضمن نشان دادن جدی و علمی نبودن نظرات سیمون دوبوار، آنها را تمکین کننده، متلک گو، نیش دار و مایه حقارت می داند<ref>Ibid, p22.</ref> و ثابت می کند که معانی و محتوایی که در ادبیات غیر قابل استفاده و غیر مصطلح بوده، از سوی سیمون دوبوار عادی تلقی شده است. | 5- همچنین [[توريل موا]] در [[کتاب تئوری فمینیسم سیمون دوبوار]] تحلیلی از دادههای کیفی مجموعه آثار سیمون ارائه می کند و ضمن نشان دادن جدی و علمی نبودن نظرات سیمون دوبوار، آنها را تمکین کننده، متلک گو، نیش دار و مایه حقارت می داند<ref>Ibid, p22.</ref> و ثابت می کند که معانی و محتوایی که در ادبیات غیر قابل استفاده و غیر مصطلح بوده، از سوی سیمون دوبوار عادی تلقی شده است. | ||
6- سیمون دوبوار مفاهیمی را در مورد زنان اعلام می کند که قادر به عملیاتی کردن آن نیست. او تفکیک جنسیت را خطای جامعه | 6- سیمون دوبوار مفاهیمی را در مورد زنان اعلام می کند که قادر به عملیاتی کردن آن نیست. او تفکیک جنسیت را خطای جامعه میداند، ولی خود خطای فاحش تری را مرتکب می شود و می خواهد زنان مردانه فکر کنند و عمل نمایند تا جایگاهی مشابه مردان در جامعه بدست آورند، اما در مقابل این سوال که زنان در چه جایگاهی و به چه قیمتی و در چه نقش هایی می توانند موفق شوند پاسخی ندارد و نهایتا بیان می کند که زنان هیچ گروه خاصی نیستند، وی عاجز از این است که بگوید پس چه هستند. | ||
جین بتکه الشتاین در نقد خود بر جنس دوم سه نکته متذکر می شود: | جین بتکه الشتاین در نقد خود بر جنس دوم سه نکته متذکر می شود: | ||
1. درک مطالب کتاب برای اکثریت زنان بسیار دشوار است. «درون مانایی»، «تعالی جویی»، «گوهر»، «وجود»، «هستی در خود» و «هستی برای خود» مستقیما از تجربیات زندگی زن مایه نمیگیرند و در واقع مفاهیمی انتزاهی اند که فیلسوف در برج عاج خود به آن ها اندیشیده است.<ref>Elshtain, Jean bethke. 1981. public man, private women. princeton, N.J: princeton university press.</ref> | 1. درک مطالب کتاب برای اکثریت زنان بسیار دشوار است. «درون مانایی»، «تعالی جویی»، «گوهر»، «وجود»، «هستی در خود» و «هستی برای خود» مستقیما از تجربیات زندگی زن مایه نمیگیرند و در واقع مفاهیمی انتزاهی اند که فیلسوف در برج عاج خود به آن ها اندیشیده است.<ref>Elshtain, Jean bethke. 1981. public man, private women. princeton, N.J: princeton university press.</ref> | ||
2. دومین نکته مهم در نقد الشتاین به اعتراض او نسبت به تلقی دوبوار از بدن زن مربوط میشود. پیکر زن در جنس دوم اغلب جلوه ای منفی دارد و مفلوک، بی اهمیت، کثیف، شرم آور، مزاحم و ذاتا بیگانه تلقی می شود. به نظر الشتاین ریشه ی بدگمانی بارز دوبوار نسبت به پیکر زن از یکسو در انزجاری است که وجودگرایان نسبت به جنسیت و فناپذیری بدن انسان دارند و از سوی دیگر ناشی از دغدغه های فمینیستی درباره ی تعهداتی است که پیکر زنانه به زن تحمیل می کند. از آنجا که فروپاشی آرام بدن نشانه ای بر نزدیک شدن مرگ یعنی پایان آگاهی و آزادی و فاعلیت است، وجودگرایانی مانند دوبوار چندان علاقه ندارند از بدن که برای ایشان تجلی نیروی نیستی است، تمجید کنند. | |||
3. سومین نکته، تحسین معیارهای عمدتا مردانه در کتاب جنس دوم است. از نظر دوبوار مرد شخصیتی فعال و زنده و مسلط و تعالیجو دارد. به نظر الشتاین بی ارزش شمردن بدن زن در کتاب جنس دوم برخاسته از تصور سیمون دوبوار است که بدن مرد را تا حد الگویی آرمانی ارتقا میدهد.<ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: نظریه های فمینیستی؛ ترجمه منیژه نجم عراقی؛ تهران: نشر نی، چاپ سوم، 1378؛ صص337-339.</ref> | |||
=== نقد بر برساخت فرهنگی و اجتماعی بودن جنسیت === | === نقد بر برساخت فرهنگی و اجتماعی بودن جنسیت === | ||