Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۳: خط ۹۳:
4. اگر بپذيريم استيلاي نظام مردسالار تا اين حد فرا‌گير است كه تمامي ابعاد فرهنگي، سياسي، اجتماعي و حتي مقولة دانش را فرا‌گرفته است، بايد بپذيريم كه ايده يا [[جنبش فمينيستي]]، معلول سلطة همين نظام مردسالار است و بروز و ظهور اين جنبش، خود معلولِ بازي جديد نظام مردسالاري است؛ به‌علاوه در صورت استيلاي فراگير نظام مردسالار، برون‌رفت از اين سلطه عملاً غير‌ممكن است<ref>اين اشكال شبيه اشكالي است كه برخي بر هايدگر و فوكو وارد مي‌دانند. بنا‌بر آموزه‌هاي اين دو فيلسوف، سلطة مدرنيته عام‌ترين سلطه‌هاست؛ در نتيجه برون‌رفت از آن عملاً ناممكن است.</ref> و اين امر با ماهيت رهايي‌بخش اين جنبش ناسازگار است. به‌ دلیل وجود اين دسته از اشكالات است كه برخي از فمينيست‌هاي متأخر با اين توصيفات جهان‌شمول از [[مردسالاری]] مخالف‌اند؛ برای مثال شيلا روباتم با قرائت‌هاي غير‌تاريخي از [[مردسالاري]] مخالف است؛ ضمن‌آنکه برخي [[فمينيست‌هاي انسان‌شناس]] تلاش دارند [[مردسالاري]] را به [[جامعه‌پذيري]] و عمل اجتماعي نسبت دهند.<ref>مگي هام و سارا گمبل؛ فرهنگ نظريه‌هاي فمينيستي؛ ترجمة فیروزه مهاجر و دیگران؛ ص 325. در اينجا تلاش بر نفی کلی مردسالاري نیست، بلكه بر، جلو‌گیری از تعميم آن است؛ چه‌اینکه وجود برخي شيوه‌های مردسالارانه در بسياري از فرهنگ‌ها قابل انكار نيست؛ اما در تحليل آن، ارجاع مردسالاري به فرهنگ و در نتيجه توصيه به اصلاحات فرهنگي راه‌گشاست.</ref>  
4. اگر بپذيريم استيلاي نظام مردسالار تا اين حد فرا‌گير است كه تمامي ابعاد فرهنگي، سياسي، اجتماعي و حتي مقولة دانش را فرا‌گرفته است، بايد بپذيريم كه ايده يا [[جنبش فمينيستي]]، معلول سلطة همين نظام مردسالار است و بروز و ظهور اين جنبش، خود معلولِ بازي جديد نظام مردسالاري است؛ به‌علاوه در صورت استيلاي فراگير نظام مردسالار، برون‌رفت از اين سلطه عملاً غير‌ممكن است<ref>اين اشكال شبيه اشكالي است كه برخي بر هايدگر و فوكو وارد مي‌دانند. بنا‌بر آموزه‌هاي اين دو فيلسوف، سلطة مدرنيته عام‌ترين سلطه‌هاست؛ در نتيجه برون‌رفت از آن عملاً ناممكن است.</ref> و اين امر با ماهيت رهايي‌بخش اين جنبش ناسازگار است. به‌ دلیل وجود اين دسته از اشكالات است كه برخي از فمينيست‌هاي متأخر با اين توصيفات جهان‌شمول از [[مردسالاری]] مخالف‌اند؛ برای مثال شيلا روباتم با قرائت‌هاي غير‌تاريخي از [[مردسالاري]] مخالف است؛ ضمن‌آنکه برخي [[فمينيست‌هاي انسان‌شناس]] تلاش دارند [[مردسالاري]] را به [[جامعه‌پذيري]] و عمل اجتماعي نسبت دهند.<ref>مگي هام و سارا گمبل؛ فرهنگ نظريه‌هاي فمينيستي؛ ترجمة فیروزه مهاجر و دیگران؛ ص 325. در اينجا تلاش بر نفی کلی مردسالاري نیست، بلكه بر، جلو‌گیری از تعميم آن است؛ چه‌اینکه وجود برخي شيوه‌های مردسالارانه در بسياري از فرهنگ‌ها قابل انكار نيست؛ اما در تحليل آن، ارجاع مردسالاري به فرهنگ و در نتيجه توصيه به اصلاحات فرهنگي راه‌گشاست.</ref>  


== مدخل‌های مرتبط ==
== جستارهای وابسته ==
* [[آیریس ماریون یانگ]]
* [[آیریس ماریون یانگ]]
* [[جولیت میچل]]
* [[جولیت میچل]]