بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|خدمات = | |خدمات = | ||
}} | }} | ||
آلیسون جاگر<ref>Alison M. Jaggar.</ref> (23سپتامبر 1942) | آلیسون جاگر<ref>Alison M. Jaggar.</ref> (23سپتامبر 1942) [[فمنیسم سوسیال]] و طرفدار همجنسگرایی است. | ||
== | == زندگینامه == | ||
جاگر در شفیلد، انگلستان متولد شد. | جاگر در شفیلد، انگلستان متولد شد.وی مدرک لیسانس فلسفه را در کالج بدفورد، دانشگاه لندن در سال 1964 دریافت کرد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه از دانشگاه ادینبورگ در سال 1967 دریافت کرد. دانشگاه ایالتی نیویورک (SUNY)، بوفالو در سال 1970.<ref> "Curriculum Vitae" (PDF). Archived from the original (PDF) on 2014-02-25.</ref> | ||
او سوسیال فمینست است و به همجنسگرایی اعتقاد دارد. | او سوسیال فمینست است و به همجنسگرایی اعتقاد دارد. | ||
== دیدگاه == | == دیدگاه == | ||
=== تحلیل جاگر در مورد ازخودبیگانگی === | === تحلیل جاگر در مورد ازخودبیگانگی === | ||
جاگر مانند [[آیریس ماریون یانگ]] [[نظریهی سیستمهای وحدت یافته]] را دنبال میکند و همچون او به جای طبقه، مقولهی محوریِ تازهای برای تحلیل مارکسیستی پیش می کشد. جاگر در کتاب '''سیاست فمینیستی و طبیعت انسان''' «[[ازخودبیگانگی]]» را مفهومی معرفی کرد که می | جاگر مانند [[آیریس ماریون یانگ]] [[نظریهی سیستمهای وحدت یافته]] را دنبال میکند و همچون او به جای طبقه، مقولهی محوریِ تازهای برای تحلیل مارکسیستی پیش می کشد. جاگر در کتاب '''سیاست فمینیستی و طبیعت انسان''' «[[ازخودبیگانگی]]» را مفهومی معرفی کرد که می تواند چارچوب نظری ای برای ما فراهم کند به گونهای که دیدگاههای اصلی اندیشههای [[فمینیستی مارکسیست]] و [[رادیکال]] و [[روانکاو]] و حتی [[لیبرال]]، در آن گرد آیند. جاگر بحث خود درباره «[[ازخودبیگانگی]]» زن و چندپارگی و تقسیمشدگی او را در سه بخش با عنوانهای '''میل جنسی'''، '''مادریت''' و '''قابلیت فکری''' سازمان داد. به همان گونه که کارگران مزدی با محصول کار خویش بیگانه یا از آن جدا می شوند، زن نیز با محصول کار خویش یعنی با '''بدن خویش''' بیگانه میشود. هر زنی ممکن است بگوید برای خاطر خود رژیم می گیرد یا ورزش می کند یا لباس می پوشد اما در واقع جسم خویش را برای مردان آرایش و پیرایش می کند. | ||
این زن در اینکه بدن او را کجا چگونه، چه وقت با چه کسی مورد بهره برداری قرار می دهد تقریبا هیچ اختیاری ندارد زیرا این بدن می تواند از راه های گوناگون از او ربوده شود، از یک سو با [[تجاوزجنسی]] و از سوی دیگر با ایستادن به کنجی در تماشای همه دخترانی که در گذرند. به همین ترتیب، درست مشابه کارگر مزدبر که رفته رفته با خود بیگانه می شود یعنی بدن خود را شیء یا ماشینی محض احساس میکند که نیروی کار را از آن بیرون میکشند، زن نیز رفته رفته با خود بیگانه می شود. همچنان که او به سختی روی بدن خود کار می کند - با باریک کردن ابرو و اصلاح موی زیر بغل، کوچک کرد باسن و بزرگ کردن سینه، لاک زدن به ناخن و پوشیدن کرست - پیکر او برای مردان و برای خودش به شیء بدل می شود، و سرانجام، همان طور که هر کارگر مزدبر برای دریافت بالاترین مزد با کارگران دیگر رقابت می کند زن نیز بر سر جلب نظر مرد یعنی جلب تایید و پسند مردان با زنان دیگر در رقابت است. به نظر جاگر اگر میان زنان [[همجنسخواه]] دوستی های عمیق یافته می شود به این دلیل است که این زنان در جلب توجه مردان با هم رقابت ندارند. | |||
به اعتقاد جاگر [[مادریت]] نیز مانند میل جنسی برای زنان تجربه ای بیگانه ساز است. چون کسی دیگری جز خود او تصمیم | به اعتقاد جاگر [[مادریت]] نیز مانند میل جنسی برای زنان تجربه ای بیگانه ساز است. چون کسی دیگری جز خود او تصمیم میگیرد که او باید چند بچه بزاید. | ||
همینطور زایمان و بچه داری، هنگامی که مهار آن از دست زنان بیرون رود | همینطور زایمان و بچه داری، هنگامی که مهار آن از دست زنان بیرون رود و در اختیار اصحاب تخصص (اغلب مردان)قرار گیرد تجربه ای بیگانه ساز می شود. او می گوید راه و رسم بچه داری امروزی در نهایت به بیگانگی یا کینه ورزی [[مادر]] نسبت به فرزندان خود منتهی می شود.<ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: نظریه های فمینیستی؛ ترجمه منیژه نجم عراقی؛ تهران: نشر نی، چاپ سوم، 1387؛ صص300-303.</ref> | ||
به گفته جا گر بسیاری از زنان نه تنها از میل جنسی خود محصول و فرایند مادريت جدا | به گفته جا گر بسیاری از زنان نه تنها از میل جنسی خود محصول و فرایند مادريت جدا میافتند بلکه با قابلیتهای فکری خویش نیز بیگانه میشوند. زن چنان نامطمئن از خود بار میآید که در حضور دیگران از بیان نظرات خویش طفره می رود، چون میترسد افکار او ارزش بیان نداشته باشند؛ و در راهروهای مقدس محیطهای دانشگاهی که به شتاب بالا و پایین می رود مدام در این هراس است که مبادا تصور شود متظاهر به دانشوری است که دانشور واقعی. به گمان جاگر از آن جا که مردان قواعد اندیشه و گفتمان را بنا نهادهاند زنان هرگز خود را راحت احساس نمی کنند. | ||
به همان اندازه که [[یانگ]] تقسیم کار جنسی را برای حیات سرمایه داری ضروری می دانست، جاگر نیز معتقد بود «بهره گیری از چارچوب نظري ازخودبیگانگی مشخص می کند که ستم کنونی بر زنان | به همان اندازه که [[یانگ]] تقسیم کار جنسی را برای حیات سرمایه داری ضروری می دانست، جاگر نیز معتقد بود «بهره گیری از چارچوب نظري ازخودبیگانگی مشخص می کند که ستم کنونی بر زنان پدیدهای منحصر به شکل سلطه مردانه در سرمایه داری است.» در سایه نظام سرمایه داری سرکوب زنان به شکل بیگانگی او با همه چیز و همه کس رخ می نماید به ویژه بیگانگی با «خود» او که می توانست سرچشمه یکپارچگی او باشد. <ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: نظریه های فمینیستی؛ ترجمه منیژه نجم عراقی؛ تهران: نشر نی، چاپ سوم، 1387؛ صص304-305.</ref> | ||
=== نقد جاگر به [[فمینیسم لیبرال]] === | |||
=== نقد جاگر به فمینیسم لیبرال === | جاگر دواشکال عمده به [[لیبرالیسم]] وارد میکند: | ||
جاگر | *دوگانگی هنجاری، وقتی که تمام ظرفیت روانی و فکر این فلسفه در این خلاصه میشود که «چه چیز در انسان بودن به صورت اخص ارزشمند است» | ||
*فردگرایی انتزاعی، این فرض که مولفههای مهم انسانیت، ویژگیهای فردگرایی هستند و بهطور مستقل از هر زمینهی خاص اجتماعی تعریف میشوند. | |||
به بیان آلیسون جاگر، با درکی که این تفکر از طبیعت انسان دارد وجه ممیزه ما انسانها در قابلیت خردورزی است. حکم بر این که خردورزی ما را از موجودات دیگر متمایز میکند البته چندان گویا نیست، بنابراین لیبرالها کوشیدهاند از راههای گوناگون تعریفی برای خردورزی با تاکید بر جنبههای اخلاقی یا جنبههای مصلحتجویانه آن به دست دهند. هرگاه عقل به توانایی درک اصول عقلانی اخلاق تعبیر شود تاکید بر ارزش آزادی عمل افراد است. در مقابل، هرگاه عقل به توانایی محاسبه بهترین راه برای نیل به هدفی دلخواه تعبیر شود ارزش خودشکوفایی مورد تاکیید قرار میگیرد. لیبرالها هر تعریفی که از خردورزی داشته باشند در هر حال اتفاق نظر دارند که جامعه سالم جامعهای است که به افراد امکان آزادی عمل و شکوفایی خود را بدهد. برای نمونه دفاع [[لیبرالیسم]] از آزادی مذاهب بر این مبنا نیست که رفاه عمومی جامعه بیش تر میشود یا اینکه زندگی مومنانه در ذات خود از زندگی کفر آمیز ارزشمندتر است، بلکه به این دلیل است که افراد حق دارند زندگی معنوی خویش را به اختیار برگزینند. همین حکم برای تمامی حقوقی که ما عموماً از آنها به حقوق بنیادین انسان تعبییر میکنیم صادق است.<ref>Jaggar,1983.</ref><ref>جاگر، آليسون؛ چهار تلقي از فمينيسم . ترجمه س . اميري؛ مجله زنان، مرجـع فمينيـسم، 1378، شماره 6.</ref> | |||
== نقد دیدگاه == | == نقد دیدگاه == | ||
ازآنجاكه [[فمينيسم سوسيال]]، تركيبي از دو گرايش [[فمينيسم راديكال]] و [[فمينيسم ماركسيستي]] محسوب ميشود، از انتقادات وارد بر هر كدام از گرايشهاي ياد شده برخوردار است؛ بهويژه از جهت فروكاستن مسئله زنان به مسئله كارگران و پذيرش چارچوب تحليلي [[ماركسيسم]].<ref>حسين بستان (نجفی)؛ نابرابري و ستم جنسي از دیدگاه اسلام و فمینیسم؛ ص 59.</ref> | ازآنجاكه [[فمينيسم سوسيال]]، تركيبي از دو گرايش [[فمينيسم راديكال]] و [[فمينيسم ماركسيستي]] محسوب ميشود، از انتقادات وارد بر هر كدام از گرايشهاي ياد شده برخوردار است؛ بهويژه از جهت فروكاستن مسئله زنان به مسئله كارگران و پذيرش چارچوب تحليلي [[ماركسيسم]].<ref>حسين بستان (نجفی)؛ نابرابري و ستم جنسي از دیدگاه اسلام و فمینیسم؛ ص 59.</ref> | ||
[[کاترین مکینان]] بر دو اساس به کوششهایی که برای ایجاد فمینیسم تلفیقی سوسیالیستی صورت می گیرد ایراد وارد کرده است. نخست آنکه اینگونه بر هم | [[کاترین مکینان]] بر دو اساس به کوششهایی که برای ایجاد فمینیسم تلفیقی سوسیالیستی صورت می گیرد ایراد وارد کرده است. نخست آنکه اینگونه بر هم نهادهها فقط مسائل اصلی فمینیستی مانند تولید مثل و میل جنسی و تربیت کودک را در دل «تحلیلی مارکسیستی که در اساس تحولی نیافته است» جای می دهند. | ||
دوم آنکه این گونه برهم | |||
دوم آنکه این گونه برهم نهادهها همگی «مسئله زن» را به «مسئله کارگر» فرو می کاهند.<ref>MacKinnon, Catharine. 1982. Feminism, Marxism, Method and the State : An Agenda for Theory; Signs: Journal of Women in Culture and Society 7, No 3.</ref> اما هیچ یک از این ایرادها به یانگ و جاگر وارد نیست. یانگ نه تنها با بهره گیری از تحلیل تقسیم کار به جای تحلیل طبقاتی تحلیل مارکسیستی را متحول ساخت بلکه پافشاری داشت که به حاشیه راندن زنان در سرمایه داری مهم ترین پدیدهای است که [[فمینیسم سوسیالیستی]] باید به بررسی آن بپردازد. این حرف در مورد جاگر نیز صادق است؛ تأکید او بر مفهوم [[ازخودبیگانگی]] بود و میگفت ستم بر زنان را باید به جای طبقه بر حسب [[ازخودبیگانگی]] تحلیل کرد. بنابراین اگر ایرادی به نظریه [[سیستمهای وحدتیافته]] یانگ و جاگر وارد باشد شاید به این علت است که هر روشی که بخواهد [[مارکسیستی]] تلقی شود باید تحلیل طبقاتی را در اولویت بداند، یا شاید به این علت است که این نظریهها به زنان اجازهی پرسش و پاسخ درباره ی مسائل پیش پا افتاده ی تولیدمثل و میل جنسی و تربیت فرزند را نمیدهند.<ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: نظریه های فمینیستی؛ ترجمه منیژه نجم عراقی؛ تهران: نشر نی، چاپ سوم، 1387؛ ص305.</ref> | |||
=== نقد نظام مردسالاری === | === نقد نظام مردسالاری === | ||
[[مردسالاري]]، نظامي از ستم و تبعيض عليه زنان است كه در تمامي حوزههاي زندگي، اعم از روابط شخصي، رفتارهاي جنسي (تجاوز، فحشا، مزاحمت جنسي) و عرصههاي ديگر اجتماع، فرهنگ، اعمال و تقويت ميشود؛ در واقع از منظر فمينيستهاي راديكال، مردسالاري يك نظام اعم يا فرانظام است؛ به اين معنا كه تمام ستمها و تبعيضها در نظامهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي توسط نظام مردسالار طراحي و تقويت ميشود و هماهنگي ميان نظامهاي متفاوت براي استمرار سلطة جنس يا طبقة مذكر بر جنس يا طبقة مؤنث، توسط اين نظام صورت ميگيرد.<ref>حسین بستان (نجفی)؛ نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم؛ ص 80. </ref> از نظر آنها مردسالاري امري فراتاريخي<ref>شيلا روباتم ميگويد: «چيزي نيست كه ساختة دست مرد نباشد؛ نه تفكر، نه زبان و نه كلمات؛ حتي اكنون چيزي وجود ندارد كه به دست مردان ساخته نشده باشد؛ حتي خود من؛ بهويژه خود من» (شيلا روباتم؛ زنان در تكاپو: فمينيسم و كنش اجتماعي؛ ترجمة حشمتالله صباغی؛ ص 435).</ref> است و اختصاص به يك دوره تاريخي و يا يك فرهنگ ندارد. | [[مردسالاري]]، نظامي از ستم و تبعيض عليه زنان است كه در تمامي حوزههاي زندگي، اعم از روابط شخصي، رفتارهاي جنسي (تجاوز، فحشا، مزاحمت جنسي) و عرصههاي ديگر اجتماع، فرهنگ، اعمال و تقويت ميشود؛ در واقع از منظر فمينيستهاي راديكال، مردسالاري يك نظام اعم يا فرانظام است؛ به اين معنا كه تمام ستمها و تبعيضها در نظامهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي توسط نظام مردسالار طراحي و تقويت ميشود و هماهنگي ميان نظامهاي متفاوت براي استمرار سلطة جنس يا طبقة مذكر بر جنس يا طبقة مؤنث، توسط اين نظام صورت ميگيرد.<ref>حسین بستان (نجفی)؛ نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم؛ ص 80. </ref> از نظر آنها مردسالاري امري فراتاريخي<ref>شيلا روباتم ميگويد: «چيزي نيست كه ساختة دست مرد نباشد؛ نه تفكر، نه زبان و نه كلمات؛ حتي اكنون چيزي وجود ندارد كه به دست مردان ساخته نشده باشد؛ حتي خود من؛ بهويژه خود من» (شيلا روباتم؛ زنان در تكاپو: فمينيسم و كنش اجتماعي؛ ترجمة حشمتالله صباغی؛ ص 435).</ref> است و اختصاص به يك دوره تاريخي و يا يك فرهنگ ندارد. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
در مورد اين ادعا بايد گفت: اولاً اثبات فراگيري ظلم و ستم در طول تاريخ و با اين گستردگي، بايد بهصورت گزارشهاي مستند و تاريخي صورت گيرد و چنين گزارشهايي نه وجود دارند و نه عملاً امکانپذیر هستند. ثانياً ادعاي ظلم و ستم و تبعيض عليه زنان، عموماً با پيشفرضهاي نظام سرمايهداري و مدرن و بعضاً [[ماركسيست]]ي صورت ميگيرد كه در آن، خانواده منشأ ظلم و ستم است و تفاوتهاي حقوقي و [[نقشهای جنسيتی]] متمايز، مصاديق روشن تبعيض عليه زنان هستند؛ بهتعبيرديگر فمينيستها تاريخ خانواده، تاريخ تفاوتهاي حقوقي و تاريخ نقشهاي متمايز جنسيتي را با تاريخ ظلم و ستم عليه زنان يكي گرفتهاند. | در مورد اين ادعا بايد گفت: اولاً اثبات فراگيري ظلم و ستم در طول تاريخ و با اين گستردگي، بايد بهصورت گزارشهاي مستند و تاريخي صورت گيرد و چنين گزارشهايي نه وجود دارند و نه عملاً امکانپذیر هستند. ثانياً ادعاي ظلم و ستم و تبعيض عليه زنان، عموماً با پيشفرضهاي نظام سرمايهداري و مدرن و بعضاً [[ماركسيست]]ي صورت ميگيرد كه در آن، خانواده منشأ ظلم و ستم است و تفاوتهاي حقوقي و [[نقشهای جنسيتی]] متمايز، مصاديق روشن تبعيض عليه زنان هستند؛ بهتعبيرديگر فمينيستها تاريخ خانواده، تاريخ تفاوتهاي حقوقي و تاريخ نقشهاي متمايز جنسيتي را با تاريخ ظلم و ستم عليه زنان يكي گرفتهاند. | ||
#يكي از اشكالات اساسي در نقد [[مردسالاري]] ـ كه بر بسياري از آموزههاي ديگر فمينيستي نيز وارد است ـ ابهام مفهومي اين واژه است. فمينيستها تصويري از مردسالاري ارائه ميكنند كه زيرمجموعة هيچكدام از نظامهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي نيست، بلكه فراتر از اين نظام و به نوعي تدبيركنندة آن است. حال جاي اين سؤال باقي است كه واقعاً چه تصويري از اين نظام وجود دارد و چه عاملي آن را ايجاد كرده است؟ فرض بر اين است كه هيچكدام از نظامهاي يادشده، توانايي ايجاد [[مردسالاري]] را ندارند؛ از طرفي نظامهاي يادشده، هم بهلحاظ تاريخي و هم بهلحاظ جغرافيايي از چنان تنوعی برخوردارند كه نميتوانند منشأ امري ثابت و فراتاريخي مانند مردسالاري باشند. | |||
#ميان ايدة [[مردسالاري تاريخي]] و تصوير ادعايي مبنيبر [[مادرسالاري اوليه]] نيز تعارضي وجود دارد. | |||
#فرایند موفقيت [[نظام مردسالاري]] در گفتمان فمينيستي بههيچوجه تبيين نميشود. چرا با وجود نظامهاي متفاوت سياسي، اجتماعي و اقتصادي، [[نظام مردسالاري]] در همهجا ـ به زعم فمينيستها ـ بهنحو يكسان موفق بوده است؟ چرا طبقة فرودست زنان در برابر اين سلطه مقاومت نكرده است؟ و چگونه در دورانهاي قبل و با نبود تكنولوژي ارتباطات، هماهنگي در نحوة عمل نظام مردسالاري صورت ميگرفته است؟ | |||
#اگر بپذيريم استيلاي نظام مردسالار تا اين حد فراگير است كه تمامي ابعاد فرهنگي، سياسي، اجتماعي و حتي مقولة دانش را فراگرفته است، بايد بپذيريم كه ايده يا [[جنبش فمينيستي]]، معلول سلطة همين نظام مردسالار است و بروز و ظهور اين جنبش، خود معلولِ بازي جديد نظام مردسالاري است؛ بهعلاوه در صورت استيلاي فراگير نظام مردسالار، برونرفت از اين سلطه عملاً غيرممكن است<ref>اين اشكال شبيه اشكالي است كه برخي بر هايدگر و فوكو وارد ميدانند. بنابر آموزههاي اين دو فيلسوف، سلطة مدرنيته عامترين سلطههاست؛ در نتيجه برونرفت از آن عملاً ناممكن است.</ref> و اين امر با ماهيت رهاييبخش اين جنبش ناسازگار است. به دلیل وجود اين دسته از اشكالات است كه برخي از فمينيستهاي متأخر با اين توصيفات جهانشمول از [[مردسالاری]] مخالفاند؛ برای مثال شيلا روباتم با قرائتهاي غيرتاريخي از [[مردسالاري]] مخالف است؛ ضمنآنکه برخي [[فمينيستهاي انسانشناس]] تلاش دارند [[مردسالاري]] را به [[جامعهپذيري]] و عمل اجتماعي نسبت دهند.<ref>مگي هام و سارا گمبل؛ فرهنگ نظريههاي فمينيستي؛ ترجمة فیروزه مهاجر و دیگران؛ ص 325. در اينجا تلاش بر نفی کلی مردسالاري نیست، بلكه بر، جلوگیری از تعميم آن است؛ چهاینکه وجود برخي شيوههای مردسالارانه در بسياري از فرهنگها قابل انكار نيست؛ اما در تحليل آن، ارجاع مردسالاري به فرهنگ و در نتيجه توصيه به اصلاحات فرهنگي راهگشاست.</ref> | |||
== آثار == | == آثار == | ||
خط ۹۶: | خط ۹۲: | ||
* [[آیریس ماریون یانگ]] | * [[آیریس ماریون یانگ]] | ||
* [[جولیت میچل]] | * [[جولیت میچل]] | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |