دوستی (بحث | مشارکت‌ها)
دوستی (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۴: خط ۳۴:


نور الهدی، پدر خود را مردی دانشمند می‌‏دانست که برای تفریح، عکاسی می‌‏کرده و نیز برای تربیت فرزندانش، معلم‌‏های خارجی فرنگی استخدام می‌‏کرده است. [[مادر]]ش هم [[زن]]ی نوگرا و روشن‌‏فکر بوده است. آن‌‏گونه که نقل می‏‌کنند، وی خیاطی فرنگی و اختصاصی داشته است و در دورانی که عموم مردم و حتی اشراف، از لباس‏‌های ایرانی استفاده می‏‌کردند، لباس‏‌های این خانواده را خیاط‌های فرنگی می‌‏دوختند و از [[حجاب]]، به شکل مرسوم، خبری نبود.<ref> زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایرانی، ص 153</ref> نورالهدی می‏‌گوید:« مادرم همیشه لباس‌‏های مرا به خیاطی فرنگی می‏‌داد که بدوزد.»<ref> دیوان منگنه، ص 6</ref>. از گرایش‏‌های سیاسی و اعتقادی پدر و دیگر اعضای خانواده منگنه، اطلاع چندانی در دست نیست و تنها طبق اظهارات نورالهدی، خانواده‏‌اش افرادی روشن‌‏فکر بودند و به تحصیل فرزندان‌شان، اهمیت بسیار می‌‏دادند؛<ref> همان، ص 3</ref>. اما به نظر می‌‏رسد این اظهار نظر، بیش‏تر تحت تأثیر فضای روشن‏‌فکری در عصر پهلوی بوده است؛ با توجه به تمایل فراوان رجال قاجار به فرنگ و مدها و رفتار فرنگی، داشتن معلم سرخانه فرنگی یا تحصیل فرزندان به روش غربی‏‌ها نوعی اظهار فخر به دیگران محسوب می‏‌شد. با توجه به این‏که در منابع تاریخی و در جریانات سیاسی زمان قاجار و مشروطه، کم‏تر اسمی از پدر نورالهدی برده شد به نظر می‏‌رسد که پدر او هم مانند دیگر رجال قاجار، کم‏تر در مسائل سیاسی و اجتماعی وارد می‏‌شده است.
نور الهدی، پدر خود را مردی دانشمند می‌‏دانست که برای تفریح، عکاسی می‌‏کرده و نیز برای تربیت فرزندانش، معلم‌‏های خارجی فرنگی استخدام می‌‏کرده است. [[مادر]]ش هم [[زن]]ی نوگرا و روشن‌‏فکر بوده است. آن‌‏گونه که نقل می‏‌کنند، وی خیاطی فرنگی و اختصاصی داشته است و در دورانی که عموم مردم و حتی اشراف، از لباس‏‌های ایرانی استفاده می‏‌کردند، لباس‏‌های این خانواده را خیاط‌های فرنگی می‌‏دوختند و از [[حجاب]]، به شکل مرسوم، خبری نبود.<ref> زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایرانی، ص 153</ref> نورالهدی می‏‌گوید:« مادرم همیشه لباس‌‏های مرا به خیاطی فرنگی می‏‌داد که بدوزد.»<ref> دیوان منگنه، ص 6</ref>. از گرایش‏‌های سیاسی و اعتقادی پدر و دیگر اعضای خانواده منگنه، اطلاع چندانی در دست نیست و تنها طبق اظهارات نورالهدی، خانواده‏‌اش افرادی روشن‌‏فکر بودند و به تحصیل فرزندان‌شان، اهمیت بسیار می‌‏دادند؛<ref> همان، ص 3</ref>. اما به نظر می‌‏رسد این اظهار نظر، بیش‏تر تحت تأثیر فضای روشن‏‌فکری در عصر پهلوی بوده است؛ با توجه به تمایل فراوان رجال قاجار به فرنگ و مدها و رفتار فرنگی، داشتن معلم سرخانه فرنگی یا تحصیل فرزندان به روش غربی‏‌ها نوعی اظهار فخر به دیگران محسوب می‏‌شد. با توجه به این‏که در منابع تاریخی و در جریانات سیاسی زمان قاجار و مشروطه، کم‏تر اسمی از پدر نورالهدی برده شد به نظر می‏‌رسد که پدر او هم مانند دیگر رجال قاجار، کم‏تر در مسائل سیاسی و اجتماعی وارد می‏‌شده است.
==گرایش‏‌های فکری و اعتقادی==
 
==گرایش‏‌های فکری و اعتقادی==
با توجه به این که نورالهدی از کودکی تحت آموزش و تربیت مستقیم معلمان فرانسوی قرار داشته، و طبیعی است که شیفته فرهنگ غرب باشد. او خود و خانواده خویش را روشن‌‏فکر معرفی کرده در فعالیت‏‌های اجتماعی، همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرهنگ مردم ایران را به سوی فرهنگ و شیوه زندگی غربی سوق دهد. او و هم‌‏فکرانش تحت تأثیر آموزه‌‏های میرزا ملکم خان، بزرگ‏‌ترین روشن‌‏فکر آن زمان، می‏‌کوشیدند تا آموزه‏‌های غربی را در لباس دین، در جامعه آن روز گسترش دهند. در باره عقاید دینی نورالهدی، اطلاعات چندانی در دست نیست و از نوشته‌‏هایش هم در این‏ باره چیزی به دست نمی‏‌آید؛ اما روش زندگی و عکس‌هایی که از زمان جوانی او به جای مانده، نشان‌دهنده عدم تقیدش به [[حجاب]] و پوشش اسلامی است. عضویت او در« [[کانون بانوان]]»( مرکز رسمی کشف حجاب در ایران) و [[جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه]] و تلاش برای دین زدایی از [[زنان]] کشور می‏‌تواند دلیلی بر گرایش‏‌های سوسیالیستی وی باشد؛ زیرا این جمعیت، در مجله‏‌ای به نام« [[جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه]]»، که ارگان رسمی این جمعیت به شمار می‌‏رفت و نورالهدی در آن مقاله می‌نوشت، دارای گرایش‏‌های سوسیالیستی بود. از سوی دیگر، او در مجله« [[زبان زنان]]» به سردبیری [[صدیقه دولت‏ آبادی]] نیز فعالیت می‌‏کرد. این مجله نیز دارای گرایش‏‌های سوسیالیستی بوده است.<ref> فصلنامه گفتگو، زمستان 1382، ش 38 ، ص 63؛ زبان زنان، 7 ربیع الثانی 1339</ref> بنابراین، درباره او می‏‌توان ادعا کرد که به آموزه‏‌های دینیِ شیعه‌ای اعتقاد نداشته است.
با توجه به این که نورالهدی از کودکی تحت آموزش و تربیت مستقیم معلمان فرانسوی قرار داشته، و طبیعی است که شیفته فرهنگ غرب باشد. او خود و خانواده خویش را روشن‌‏فکر معرفی کرده در فعالیت‏‌های اجتماعی، همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرهنگ مردم ایران را به سوی فرهنگ و شیوه زندگی غربی سوق دهد. او و هم‌‏فکرانش تحت تأثیر آموزه‌‏های میرزا ملکم خان، بزرگ‏‌ترین روشن‌‏فکر آن زمان، می‏‌کوشیدند تا آموزه‏‌های غربی را در لباس دین، در جامعه آن روز گسترش دهند. در باره عقاید دینی نورالهدی، اطلاعات چندانی در دست نیست و از نوشته‌‏هایش هم در این‏ باره چیزی به دست نمی‏‌آید؛ اما روش زندگی و عکس‌هایی که از زمان جوانی او به جای مانده، نشان‌دهنده عدم تقیدش به [[حجاب]] و پوشش اسلامی است. عضویت او در« [[کانون بانوان]]»( مرکز رسمی کشف حجاب در ایران) و [[جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه]] و تلاش برای دین زدایی از [[زنان]] کشور می‏‌تواند دلیلی بر گرایش‏‌های سوسیالیستی وی باشد؛ زیرا این جمعیت، در مجله‏‌ای به نام« [[جمعیت نسوان‌ وطن‌خواه]]»، که ارگان رسمی این جمعیت به شمار می‌‏رفت و نورالهدی در آن مقاله می‌نوشت، دارای گرایش‏‌های سوسیالیستی بود. از سوی دیگر، او در مجله« [[زبان زنان]]» به سردبیری [[صدیقه دولت‏ آبادی]] نیز فعالیت می‌‏کرد. این مجله نیز دارای گرایش‏‌های سوسیالیستی بوده است.<ref> فصلنامه گفتگو، زمستان 1382، ش 38 ، ص 63؛ زبان زنان، 7 ربیع الثانی 1339</ref> بنابراین، درباره او می‏‌توان ادعا کرد که به آموزه‏‌های دینیِ شیعه‌ای اعتقاد نداشته است.