/* در سال ۱۳۴۵ پيش نويس نظامنامه سازمان زنان ايران براي تصويب به مجمع نمايندگان زنان سراسر كشور تقديم شد. اين نظام نامه، هدف سازمان را كمك به زنان در اجراي مسئوليتهاي اجتماعي آنان و نيز در ايفاي نقش مهم مادري و همسري در واحد متحول خانواده اعلام كرد. افخمي در اين مقاله، اين سازمان را نهادي غيرانتفاعي و غيردولتي ميداند كه نمايندگان آن از ميان اعضاي شعباتي برگزيده ميشدند كه كوچكترين واحدهاي محلي سازمان بودند. وي پس از تشريح ساختار اين سازمان به نحوه انتخاب اعضا پرداخته، ميافزايد: «در همين... |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
در واقع وی در پی تغییر ساختار جامعه و روابط میان افراد خانواده به منظور برقراری به اصطلاح تعادل در توزیع حقوق و مسئولیتها بود و بدین طریق نه تنها ساختار سیاسی خانواده بلكه سلسله مراتب اجتماعی را به چالش میطلبید كه خانواده هسته آن بود. افخمی علاوه بر این درصدد تغییر اساسی در برنامهها و ساختار سازمان بود و بدین منظور، دختران و زنان جوان را در برنامههای خود دخیل كرده با استفاده از آنان به عنوان رابطین شهرستانها بیشترین توجه خود را در ابتدا مصروف سایر نقاط كشور نمود. پس از سفر افخمی به شوروی و چین كه با اجازه شاه صورت گرفته بود، به منظور آشنایی با سه نوع طرز فكر متفاوت از غرب و برای تماس با این نوع گرایشهای فكری، از خانمها «[[بتی فریدان]]» بنیانگذار سازمان زنان امریكایی، «جرمن گریز» انگلیسی و «هلوی سپیلا»ی فنلاندی به عنوان معاون دبیركل سازمان ملل دعوت كرد با حضور در ایران زمینه آشنایی روشنفكران ایرانی با دیدگاههای آنان فراهم آید.<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ایران، ص ۱۵۶</ref> | در واقع وی در پی تغییر ساختار جامعه و روابط میان افراد خانواده به منظور برقراری به اصطلاح تعادل در توزیع حقوق و مسئولیتها بود و بدین طریق نه تنها ساختار سیاسی خانواده بلكه سلسله مراتب اجتماعی را به چالش میطلبید كه خانواده هسته آن بود. افخمی علاوه بر این درصدد تغییر اساسی در برنامهها و ساختار سازمان بود و بدین منظور، دختران و زنان جوان را در برنامههای خود دخیل كرده با استفاده از آنان به عنوان رابطین شهرستانها بیشترین توجه خود را در ابتدا مصروف سایر نقاط كشور نمود. پس از سفر افخمی به شوروی و چین كه با اجازه شاه صورت گرفته بود، به منظور آشنایی با سه نوع طرز فكر متفاوت از غرب و برای تماس با این نوع گرایشهای فكری، از خانمها «[[بتی فریدان]]» بنیانگذار سازمان زنان امریكایی، «جرمن گریز» انگلیسی و «هلوی سپیلا»ی فنلاندی به عنوان معاون دبیركل سازمان ملل دعوت كرد با حضور در ایران زمینه آشنایی روشنفكران ایرانی با دیدگاههای آنان فراهم آید.<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ایران، ص ۱۵۶</ref> | ||
سازمان تحت مدیریت افخمی بهبود وضع زنان ایران را بدون دگرگونیهای اساسی در قوانین و مقررات ناظر به حقوق و آزادیهای آنان ممكن نمیدانست و از همین رو بسیاری از تلاشهایش معطوف به اصلاح قوانین و مقررات گشت. پیشنهادهای حقوقی سازمان از سوی بسیاری از متدینین به چالش كشیده میشد. روحانیون و شخصیتهای مذهبی از طریق منابر و مساجد، تودههای مردم را با نتایج اینگونه برنامهریزیها | سازمان تحت مدیریت افخمی بهبود وضع زنان ایران را بدون دگرگونیهای اساسی در قوانین و مقررات ناظر به حقوق و آزادیهای آنان ممكن نمیدانست و از همین رو بسیاری از تلاشهایش معطوف به اصلاح قوانین و مقررات گشت. پیشنهادهای حقوقی سازمان از سوی بسیاری از متدینین به چالش كشیده میشد. روحانیون و شخصیتهای مذهبی از طریق منابر و مساجد، تودههای مردم را با نتایج اینگونه برنامهریزیها آشنا كرده به آگاهسازی آنان میپرداختند و همگان را به مقاومت در برابر این خواستهها تشویق و ترغیب میكردند. این مقاومتها با افزایش فعالیتهای سازمان جدیتر میشد. مسئولین سازمان برای جلوگیری از این امر دست به سوی برخی به ظاهر دینداران متجدد دراز كرده، از آنان در پارهای از موارد نظرخواهی مینمودند تا وانمود كنند رویههای اصلاحی قوانین با دین مردم سنخیت داشته در تضاد نیست و در واقع به نوعی، آنان را مشروع جلوه داده، وانمود كنند كه برنامههای سازمان با احكام مذهبی بویژه با نص قرآن تضاد ندارد. اما مواردی هم وجود داشت كه سازمان بدون جلب توجه گسترده، مقدمات دگرگونیهای حقوقی در زمینههای خاصی را فراهم آورد. | ||
===مبارزه با حجاب=== | ===مبارزه با حجاب=== | ||
پس از گذشت ۴۱ سال از فرمان پهلوی اول مبنی بر كشف حجاب زنان، افخمی در جایگاه | پس از گذشت ۴۱ سال از فرمان پهلوی اول مبنی بر كشف حجاب زنان، افخمی در جایگاه ریاست سازمان زنان و وزیر مشاور در امور زنان، چادر را پوششی دست و پاگیر و بازدارنده تحرك و كار و فعالیت زنان قلمداد كرده، آن را (چادر) نشانه ِ ظاهری محدودیتها و تاریكیهای فكری و روانی و مانعی اساســی در راه پیشــرفت مملكت برشمرد و در رهنمودهای خود به نخستوزیری طرحی را در جهت محدودسازی پوشش بانوان ارائه كرد. در ۱۳۵۶، طرح محدودیت استفاده از پوشش چادر توسط بانوان، بین افخمی و پرویز ثابتی طی گفتگوهای تلفنی به بحث گذاشته شد و پیشنهادهایی از جانب افخمی به ریاست وقت ساواك ارائه گردید.<ref group="پانویس"> این مطلب در اســناد ســاواك ضبط شده است.</ref> | ||
در این طرح آمده است: | در این طرح آمده است: «اینكه چند سالی است كه میبینیم با اینكه تودههای وسیع زنان ایران همگام با مردان ایرانی در راه انقلابی خود به سوی تمدن بزرگ به ســرعت پیش میروند، گروههایی از زنان به دلیل نفوذ افكار آنان كه به اشتباه چادر را با حجاب یكی میدانند، بــه دلیل جهل و نادانی یا بــه دلیل عادت، به اســتفاده چادر گرایش پیدا كردهاند. چون زمان پهلوی دوم زمانی نیست كه مردم ایران به گذشتههای عقب افتاده و تاریك باز گردند، زمانی نیست كه از تحرك باز ایستند، زمانی نیست كه هیچ گروهی غیرفعال و كنار گذاشته شده باشند، زمانی نیست كه مغزها و زندگیها بسته و تهی بمانند، بایستی كوششی همهجانبه و فراگیرنده [از ســوی] تمام گروهها، قشرها و سازمانها انجام شود تا در این زمینه نیز سایه گذشتهها از چهره زن ایرانی زدوده شود.» برای مبارزه با چادر كه به زعم افخمی، پوششی حقیركننده بود، راههایی در مقاطع مختلف زمانی پیشنهاد میشود كه از جمله آن عبارت است از: | ||
*بهرهگیری از خدمات رسانههای گروهی | *بهرهگیری از خدمات رسانههای گروهی | ||
*ایجاد هماهنگی لازم بین رسانههای گروهی و متون كتابهای درسی برای دگرگونی باورداشتها، در زمینه ارتباط چادر با معتقدات اخلاقی و مذهبی. *ایجاد هماهنگی كامل بین برنامههای تلویزیون، رادیو، محتوای مطبوعات با متون كتب درسی در تغییر تصویر ذهنی از زن و در جهت ارتقای مقام و نقش او در پیشبرد هدفهای توسعه اقتصادی و اجتماعی. | *ایجاد هماهنگی لازم بین رسانههای گروهی و متون كتابهای درسی برای دگرگونی باورداشتها، در زمینه ارتباط چادر با معتقدات اخلاقی و مذهبی. | ||
*ایجاد هماهنگی كامل بین برنامههای تلویزیون، رادیو، محتوای مطبوعات با متون كتب درسی در تغییر تصویر ذهنی از زن و در جهت ارتقای مقام و نقش او در پیشبرد هدفهای توسعه اقتصادی و اجتماعی. | |||
*بهرهگیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاك محلی و نشاندادن جنبههای دست و پاگیر چادر. | *بهرهگیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاك محلی و نشاندادن جنبههای دست و پاگیر چادر. | ||
بدین ترتیب شــكل تازهای از مبارزه با چادر با اســتفاده از ابزارهــای فرهنگی و برای ایجاد تغییرات در بلندمدت به صحنه میآید. اقدامات جنبی كه در این مورد در نظر گرفته شــده بود شامل تحقیق و نگارش و چاپ مقالاتی با استنادات خاص در ارتباط با عقبماندگی و جنبههای منفی چادر بود. بهرهگیری از فعالیتهای ســازمانهای آموزشی و اجتماعی از جمله كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان در تهیه كتابها و فیلمهایی در جهت دگرگونیهای لازم،القای دگرگونیهای ذكرشده در آموزش دانشآموزان و دانشجویان، گنجاندن موادی خاص در دستورات مباحث كانونهای حزبی، و همچنین، ممنوعیت زنان چادری از مراجعه به وزارتخانهها و سازمانهای دولتی، ممنوعیت زنان چادری از مسافرت با شركت هواپیمایی ملی ایران، ممنوعیت ورود زنان چادری به فرودگاهها، ممنوعیت استفاده زنان چادری از اتوبوسهای شركتهای واحد، ممنوعیت ورود زنان چادری به سینماها، ممنوعیت زنان چادری از خرید در فروشگاههای شركتهای تعاونی شهر و روستا، ممنوعیت استفاده زنان چادری از خدمات سازمانهای اجتماعی مانند جمعیت بهزیستی و آموزشی فرح پهلوی، جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و انجمن ملی حمایت ً از كودكان، ممنوعیت ورود كودكان و نوجوانان چادری به كتابخانهها، و نهایتاً محرومیت از شركت در هرگونه مجامع عمومی، پیشنهادهای فوق، زمینههای اجرایی كشف حجاب مجدد توسط افخمی و همفكرانش را فراهم میكرد؛ در حالی كه این گروه مدعی | بدین ترتیب شــكل تازهای از مبارزه با چادر با اســتفاده از ابزارهــای فرهنگی و برای ایجاد تغییرات در بلندمدت به صحنه میآید. اقدامات جنبی كه در این مورد در نظر گرفته شــده بود شامل تحقیق و نگارش و چاپ مقالاتی با استنادات خاص در ارتباط با عقبماندگی و جنبههای منفی چادر بود. بهرهگیری از فعالیتهای ســازمانهای آموزشی و اجتماعی از جمله كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان در تهیه كتابها و فیلمهایی در جهت دگرگونیهای لازم،القای دگرگونیهای ذكرشده در آموزش دانشآموزان و دانشجویان، گنجاندن موادی خاص در دستورات مباحث كانونهای حزبی، و همچنین، ممنوعیت زنان چادری از مراجعه به وزارتخانهها و سازمانهای دولتی، ممنوعیت زنان چادری از مسافرت با شركت هواپیمایی ملی ایران، ممنوعیت ورود زنان چادری به فرودگاهها، ممنوعیت استفاده زنان چادری از اتوبوسهای شركتهای واحد، ممنوعیت ورود زنان چادری به سینماها، ممنوعیت زنان چادری از خرید در فروشگاههای شركتهای تعاونی شهر و روستا، ممنوعیت استفاده زنان چادری از خدمات سازمانهای اجتماعی مانند جمعیت بهزیستی و آموزشی فرح پهلوی، جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و انجمن ملی حمایت ً از كودكان، ممنوعیت ورود كودكان و نوجوانان چادری به كتابخانهها، و نهایتاً محرومیت از شركت در هرگونه مجامع عمومی، پیشنهادهای فوق، زمینههای اجرایی كشف حجاب مجدد توسط افخمی و همفكرانش را فراهم میكرد؛ در حالی كه این گروه مدعی آزاد اندیشی و ارتقای مقام زن و توجه به سرنوشت و حقوق كودكان بودند. | ||
اقدامات جنبی كه برای تحقق این توصیهها اندیشیده شده بود توسعه كارخانجات پوشاك و در دسترس قراردادن لباسهای ارزانقیمت همراه با روسری به عنوان جایگزین چادر بود.<ref>بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی</ref>این برنامهها در حالی پیشنهاد و اجرایی میشود كه گزارشهای مكرر شهربانی كل كشور به ساواك حاكی است كه استفاده از پوشش چادر در بین دختران دانشجوی دانشگاههای كشور افزایش یافته وضعیت نگرانكنندهای برای رژیم به وجود آورده بود. رژیمی كه بر همانندسازی تعمدی مبتنی بر طرحهای غربگرایانه پای میفشرد و به پیرایش جامعه ایران از نمادهای مذهبی همت میگمارد، اكنون به استیصال افتاده، دست به دامان افخمی شده بود. | |||
مسئله حجاب و پوشش بانوان در كتاب خاطرات افخمی هم بخشی را به خود اختصاص داده است. او مینویسد: «تعداد قابل توجهی از دبیران منتسب به سازمان، معلم بودند و به ما میگفتند كه دلشان میخواهد بتوانند آزادانه و بیچادر به مدرسه بروند ولی محیط شان و خانوادهشان اجازه نمیدهد كه رأسا این تصمیم را بگیرند. اگر دستورالعمل از وزارت آموزش و پرورش بیاید كه در داخل مدرسه شاگرد و معلم نمیتوانند چادر به سر بگذارند، كار معلمین را خیلی آسان میكرد. ما این موضوع را با خانم پارسا مطرح كردیم.<ref>برای اطلاعات بیشتر ر.ك: زنان دربار به روایت اسناد ساواك ـ فرخ رو پارسای، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، ۱۳۸۲ش. </ref> برای اینكه خیلی طبیعی به نظر میرسید چون به هر حال لباس مناسب كار را میتوانست هر كارفرمایی تعیین كند، چیزی نبود كه بشود به آن ایراد زیادی گرفت. این مربوط به زندگی خصوصی افراد نمیشد مربوط به محیط داخل مدرسه میشد. خانم پارسا موافق این موضوع بود و دستورالعمل فرستاد برای تمام مدارس و این هم یكی از مواردی بود كه موجب مجازات خانم پارسا شد.<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ایران، ص ۹۲.</ref> | |||
سیاست حذف حجاب از فرهنگ زنان ایرانی، در برنامه های افخمی جایگاه ویژهای داشت. وی در تبیین نقش سپاهیان (دانش و بهداشت و ترویج و آبادانی) دختر كه در برنامههای شاه لحاظ شده بود، حضور این دختران را مهم توصیف كرده، بیشتر بر جنبه الگوسازی نقش آنان و اثربخشی آن تأكید میورزید: «زنانی جوان كه میتوانند مستقلا بیحجاب در یونیفرم در ده آزادانه به عنوان یك فرد مستقل زندگی كنند و به توسعه افكار مربوط به نهضت آزادی زنان بپردازند و در این زمینه مؤثر باشند.»<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ایران، ص 89</ref> و این همان پدیده نمادین و نمایشی موردنظر رژیم شاه بود. به اعتقاد افخمی برخی از مسائلی كه با اعتقادات مذهبی ملت عجین بود نیازمند بسترسازی مناسب بوده تلاش میشد تا فكر ملت برای پذیرش آن خواستهها آماده شود و به همین جهت ســعی میشــد در هر موردی كه قانونی مطرح میشــود آن را در جای خوبی و به زبانی ارائه كنند كه آشكارا با آنچه در متون مذهبی مطرح شده، صراحتاً منافات نداشته باشد. در واقع در بســیاری موارد با ظرافت و دقت این كار انجام میشــد و در بســیاری مواقع به دلیل ماهیت ضددینی تفكرات و برنامهها نمیتوانستند پنهانكاری كنند. | سیاست حذف حجاب از فرهنگ زنان ایرانی، در برنامه های افخمی جایگاه ویژهای داشت. وی در تبیین نقش سپاهیان (دانش و بهداشت و ترویج و آبادانی) دختر كه در برنامههای شاه لحاظ شده بود، حضور این دختران را مهم توصیف كرده، بیشتر بر جنبه الگوسازی نقش آنان و اثربخشی آن تأكید میورزید: «زنانی جوان كه میتوانند مستقلا بیحجاب در یونیفرم در ده آزادانه به عنوان یك فرد مستقل زندگی كنند و به توسعه افكار مربوط به نهضت آزادی زنان بپردازند و در این زمینه مؤثر باشند.»<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ایران، ص 89</ref> و این همان پدیده نمادین و نمایشی موردنظر رژیم شاه بود. به اعتقاد افخمی برخی از مسائلی كه با اعتقادات مذهبی ملت عجین بود نیازمند بسترسازی مناسب بوده تلاش میشد تا فكر ملت برای پذیرش آن خواستهها آماده شود و به همین جهت ســعی میشــد در هر موردی كه قانونی مطرح میشــود آن را در جای خوبی و به زبانی ارائه كنند كه آشكارا با آنچه در متون مذهبی مطرح شده، صراحتاً منافات نداشته باشد. در واقع در بســیاری موارد با ظرافت و دقت این كار انجام میشــد و در بســیاری مواقع به دلیل ماهیت ضددینی تفكرات و برنامهها نمیتوانستند پنهانكاری كنند. | ||
===طرح مساله سقط جنین=== | ===طرح مساله سقط جنین=== | ||
در دوران مدیریتی افخمی، آزادی [[سقط جنین]] در چارچوب قانونی به نحوی مطرح شد كه جراح و پزشك عامل، براساس مواد قانون، تحت تعقیب یا مجازات قرار نمیگرفت. افخمی در این مورد در خاطرات خود مینویســد: «در مورد | در دوران مدیریتی افخمی، آزادی [[سقط جنین]] در چارچوب قانونی به نحوی مطرح شد كه جراح و پزشك عامل، براساس مواد قانون، تحت تعقیب یا مجازات قرار نمیگرفت. افخمی در این مورد در خاطرات خود مینویســد: «در مورد سقط جنین آییننامه مربوطه طوری تنظیم شــد كه زن هر زمانی كه بخواهد با توافق شــوهر در صورتی كه زن شوهر نداشته باشد با خواست خود تصمیم به ســقط جنین بگیرد و این تغییر را ما از طریق آییننامههای داخلی وزارت بهداری و اطلاعیههای سازمان به اطلاع پزشكان رساندیم و سعی كردیم از طرح آن در جراید و ایجاد سر و صدا درباره آن جلوگیری شود.»<ref>همان، ص 102</ref> علاوه بر آن در زمان تصدی افخمی در سازمان زنان، طرحی در مورد اصلاح قانون حمایت از خانواده تهیه شده بود كه در آن مسائلی از جمله منع مطالبه بكارت در مراحل بدوی ازدواج منظور شــده بود كه ساواك در نظریه خود در این مورد آورده است: «این مسئله مدتی است در سازمان زنان مطرح است. اگر هدف از تهیه این طرح در سازمان زنان (منع مطالبه بكارت در ازدواج و یا حذف كلمه باكره) كافی است به ثبت كل، محرمانه دستور داده شود كه عبارت (باكره) را در قبالههای عقد و نكاح به مرور حذف نمایند مگر طرفین مصراً خواستار قید موضوع در عقدنامه باشند. از طرفی مسئله ازدواج یك نوع معامله است و در معاملات هرگونه شرطی جایز است، بنابراین حسن آثار ناشی از این اقدام این است كه نه نیازی به تدوین ماده قانونی است و نه با رفتن لایحه به مجلس از ناحیه متعصبین مذهبی و روحانیون سر و صدا وعلم مخالفت برداشته میشود و نه این كه رأسا در قانون جزا مداخلهای به عمل آمده، به این ترتیب با رواج زمزمه موضوع به صورت اســتمراری و از بین رفتن قبح این قضیه طبیعی است. اشكالات مترتبه دیگر تحتالشعاع قرار خواهد گرفت.»<ref>همان، ص ۱۲۷</ref>۲۰ در چنین مواردی سازمان ناگزیر بود بدون جلب توجه گسترده عمومی، مقدمات دگرگونیهای حقوقــی را در زمینههای مربوط فراهم آورد. افخمــی در همین باره میگوید: «مقامات وزارت بهداری و بهزیستی، كه بیشتر به خاطر اهمیتی كه قانونیشدن سقط جنین از لحاظ رعایت ضوابط پزشكی و نیز كنترل جمعیت داشت و نه لزوماً به خاطر حق زن برای انتخاب زمان بارداری و تعداد اطفــال خود با آن موافقت كرده بودند، پذیرفتند كه برای كاهش حملات ســازمانیافته از ســوی مخالفان، از تبلیغات وسیع در مورد این قانون خودداری شود. بنابراین قانونی شدن حق سقط جنین تنها از طریق بخشنامهها و اطلاعیههای داخلی وزارت بهداری و بهزیســتی، وزارت دادگســتری و سازمان زنان ایران بازتاب یافت.»<ref>همان، ص ۴۰۰</ref> | ||
===فراهم کردن شرایط ورود | ===فراهم کردن شرایط ورود سازمان زنان به عرصههای بینالمللی=== | ||
به منظور اثربخشی فعالیتهای | به منظور اثربخشی فعالیتهای سازمان زنان ایران و هم زمان با فعالیتهای داخلی، تماسهای بینالمللی برقرار گردید و در این ارتباط تأثیر متقابلی در عرصه داخلی و نیز جهانی داشت كه در نهایت جنبههایی از منافع رژیم را تأمین میكرد. و این چیزی نبود جز خواست اشرف پهلوی رئیس افتخاری سازمان زنان كه میكوشید در صحنه بینالمللی حضور خود را متجلی نماید. این سازمان اگرچه سازمانی دولتی و در حمایت مقامات دولتی بود ولی به عنوان سازمانی غیردولتی (NGO)وارد عرصه شده بود. چهار كنفرانس بینالمللی سازمان ملل متحد (مكزیك، چین، اسپانیا، امریكا) شاهد حضور ایران بود. اختصاص منابع مالی از سوی دولت ایران برای تأسیس مؤسسات تحقیقاتی منطقهای و بینالمللی درباره وضع زن امری بود كه پرستیژ ایران را در مجامع بینالمللی مترقیانه و توسعهطلبانه معرفی میكرد و افخمی مكانیسم و سازوكارهای لازم را در این رابطه تدارك میدید. در اســناد لانه جاسوســی در مورد برگزاری كنفرانس بینالمللی زنان در تهران (كه هرگز برگزار نشــد) آمده است: «ســفیر (امریــكا) گفــت كنفرانــس بینالمللــی زنان در تهــران خواهد بود. وی تقاضا كــرد یــك تلگراف برای پشــتیبانی امــور زنان فرســتاده شود. لازم است با خانم افخمی تماس بگیرید شاید خانم لوری تریس این مأموریت را پس از ورودش انجام دهد.»<ref>دخالتهای امریكا در ایران، اسناد لانه جاسوسی، ج ۱۲ ،سند شم ۴۹ ،۶ سپتامبر ۱۹۷۸ /شهریور ۱۳۵۷</ref> | ||
==سازمان زنان درنگاه افخمی== | ==سازمان زنان درنگاه افخمی== | ||
مهناز افخمی در مقالهای تحت عنوان «انقلاب مسالمتآمیز» به تشریح جنبش زنان ایران در دو دهه قبل از انقلاب اسلامی با تكیه بر اهداف و برنامهها و فعالیتهای [[سازمان زنان]] ایران و چگونگی روابط و رویارویی آن با مراكز تصمیمگیری دولتی از سویی و با عوامل محافظهكار سنتی جامعه از سوی دیگر پرداخته است.<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ایران، ص ۳۸۹</ref> | مهناز افخمی در مقالهای تحت عنوان «انقلاب مسالمتآمیز» به تشریح جنبش زنان ایران در دو دهه قبل از انقلاب اسلامی با تكیه بر اهداف و برنامهها و فعالیتهای [[سازمان زنان]] ایران و چگونگی روابط و رویارویی آن با مراكز تصمیمگیری دولتی از سویی و با عوامل محافظهكار سنتی جامعه از سوی دیگر پرداخته است.<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ایران، ص ۳۸۹</ref> | ||
در این نوشته ضمن مرور تاریخچه جنبش زنان در دوره معاصر به فرایند تشكیل سازمان و اهداف نخستین آن، سپس تشریح امكانات و محدودیتهای موجود این سازمان میپردازد. در بخشی از این مقاله به توصیف ساختار و نحوه كار و انواع فعالیتهای این سازمان در ایران و عرصه بینالمللی پرداخته است. او مینویسد: «آغاز بیداری زنان ایران را میتوان با جنبش تنباكو مقارن دانست. نشانههای این بیداری نخست در این جنبش و سپس در انقلاب مشروطیت كه زنان در آن حضوری محدود ولی قابل توجه داشتند پدیدار شد.» نویسنده در این مقاله اشارهای به ماهیت اسلامی جنبش تنباكو و مشروطیت نكرده و از كنكاش در آن دوران پرهیز میكند.او ضمن ناچیز دانستن سهم زنان در نهادهای نوپای انقلاب مشروطه در عرصه سیاسی كشور اضافه مینماید كه در موضع اجتماعی و مدنی آنان هم تغییر محسوسی حاصل نشد و فعالیتهای سازمانیافته آنها عمدتاً به اتكای زنان طبقه مرفه شكل گرفت و عملا به زمینههای آموزشی و انتشاراتی محدود بود. به اعتقاد وی دگرگونیهای اساسی از آغاز دوران پهلوی اول در وضع زنان پدیدار میگردد. امكان تحصیلات عالی و دانشگاهی برای زنان فراهم شد و با كشف حجاب، راه مشاركت روزافزون زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی كشور تا حدودی گشوده شد و با اصلاح قانون مدنی، زنان پارهای از حقوق از دست رفته خود را بازیافتند. وی در بخش مروری بر تاریخ جنبش زنان آورده است: در سال ۱۳۲۲ جمعیتی به نام «شورای زنان ایران» به كوشش «صفیه فیروز» تأسیس شد و با هدف نیل به برابری زنان با مردان و بالا بردن سطح فكری و فرهنگی بانوان به فعالیت پرداخت. در این سالها بخش زنان حزب توده نیز به فعالیتهای گستردهای دست زد و از آن جمله طوماری به پشتیبانی از حق رأی برای زنان تهیه و به نخست وزیر وقت دكتر محمد مصدق ارائه كرد اما او به سبب مخالفت شدید رهبران روحانی تصمیم گرفت در این باره اقدامی نكند. افخمی در این مقاله هیچ اشارهای به دلایل مخالفت روحانیون با این امر نكرده است. وی تنها عامل تأخیر دستیابی زنان به اهدافشان را ایفای نقش معتقدین مذهبی و روحانیون میداند. اگرچه همچنان مخالفتهای گروهها و لایههای گوناگون اجتماع را موجب به نتیجه نرسیدن تلاشهای بانوان برای كسب حقوق مساوی با مردان قلمداد میكند. پس از گذشت مرحله حساس سالهای نخستین دهه ۱۳۴۰، نهضت زنان با ورود زنان به مجلس، شور تازهای یافت و دامن [دامنه] فعالیتهایش گستردهتر شد، تا آنجا كه نیاز به تشكیلات وسیعتری كه با ضرورتهای زمان و شتاب و حركت منسجمتر زنان سازگار باشد، [احساس شد]. | در این نوشته ضمن مرور تاریخچه جنبش زنان در دوره معاصر به فرایند تشكیل سازمان و اهداف نخستین آن، سپس تشریح امكانات و محدودیتهای موجود این سازمان میپردازد. در بخشی از این مقاله به توصیف ساختار و نحوه كار و انواع فعالیتهای این سازمان در ایران و عرصه بینالمللی پرداخته است. او مینویسد: «آغاز بیداری زنان ایران را میتوان با جنبش تنباكو مقارن دانست. نشانههای این بیداری نخست در این جنبش و سپس در انقلاب مشروطیت كه زنان در آن حضوری محدود ولی قابل توجه داشتند پدیدار شد.» نویسنده در این مقاله اشارهای به ماهیت اسلامی جنبش تنباكو و مشروطیت نكرده و از كنكاش در آن دوران پرهیز میكند. | ||
او ضمن ناچیز دانستن سهم زنان در نهادهای نوپای انقلاب مشروطه در عرصه سیاسی كشور اضافه مینماید كه در موضع اجتماعی و مدنی آنان هم تغییر محسوسی حاصل نشد و فعالیتهای سازمانیافته آنها عمدتاً به اتكای زنان طبقه مرفه شكل گرفت و عملا به زمینههای آموزشی و انتشاراتی محدود بود. به اعتقاد وی دگرگونیهای اساسی از آغاز دوران پهلوی اول در وضع زنان پدیدار میگردد. امكان تحصیلات عالی و دانشگاهی برای زنان فراهم شد و با كشف حجاب، راه مشاركت روزافزون زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی كشور تا حدودی گشوده شد و با اصلاح قانون مدنی، زنان پارهای از حقوق از دست رفته خود را بازیافتند. وی در بخش مروری بر تاریخ جنبش زنان آورده است: در سال ۱۳۲۲ جمعیتی به نام «شورای زنان ایران» به كوشش «صفیه فیروز» تأسیس شد و با هدف نیل به برابری زنان با مردان و بالا بردن سطح فكری و فرهنگی بانوان به فعالیت پرداخت. | |||
در این سالها بخش زنان حزب توده نیز به فعالیتهای گستردهای دست زد و از آن جمله طوماری به پشتیبانی از حق رأی برای زنان تهیه و به نخست وزیر وقت دكتر محمد مصدق ارائه كرد اما او به سبب مخالفت شدید رهبران روحانی تصمیم گرفت در این باره اقدامی نكند. افخمی در این مقاله هیچ اشارهای به دلایل مخالفت روحانیون با این امر نكرده است. وی تنها عامل تأخیر دستیابی زنان به اهدافشان را ایفای نقش معتقدین مذهبی و روحانیون میداند. اگرچه همچنان مخالفتهای گروهها و لایههای گوناگون اجتماع را موجب به نتیجه نرسیدن تلاشهای بانوان برای كسب حقوق مساوی با مردان قلمداد میكند. پس از گذشت مرحله حساس سالهای نخستین دهه ۱۳۴۰، نهضت زنان با ورود زنان به مجلس، شور تازهای یافت و دامن [دامنه] فعالیتهایش گستردهتر شد، تا آنجا كه نیاز به تشكیلات وسیعتری كه با ضرورتهای زمان و شتاب و حركت منسجمتر زنان سازگار باشد، [احساس شد]. | |||
افخمی به كشف حجاب و سیاست امریكاییها بعد از كودتای ۲۸ مرداد و سیاستهای دهه ۱۳۴۰ نمیپردازد و گویی او مسایل را منقطع و موردی میبیند. | افخمی به كشف حجاب و سیاست امریكاییها بعد از كودتای ۲۸ مرداد و سیاستهای دهه ۱۳۴۰ نمیپردازد و گویی او مسایل را منقطع و موردی میبیند. | ||
در سال ۱۳۴۵ پیشنویس نظامنامه | در سال ۱۳۴۵ پیشنویس نظامنامه سازمان زنان ایران برای تصویب به مجمع نمایندگان زنان سراسر كشور تقدیم شد. این نظامنامه، هدف سازمان را كمك به زنان در اجرای مسئولیتهای اجتماعی آنان و نیز در ایفای نقش مهم مادری و همسری در واحد متحول خانواده اعلام كرد. افخمی در این مقاله، این سازمان را نهادی غیرانتفاعی و غیردولتی میداند كه نمایندگان آن از میان اعضای شعباتی برگزیده میشدند كه كوچكترین واحدهای محلی سازمان بودند. وی پس از تشریح ساختار این سازمان به نحوه انتخاب اعضا پرداخته، میافزاید: «در همین اوان پنجاه و پنج جمعیت كه در زمینههای مختلف فعالیت می كردند وابستگی خود را به سازمان زنان ایران اعلام كردند. جمعیتهای دیگر از جمله جمعیت زنان حقوق دان، جمعیت زنان روزنامهنگار، جمعیت زنان دانشگاهی كه برخی از اعضای آن فعالانه در برنامههای سازمان زنان ایران شركت میكردند به این سازمان ملحق نشدند و مستقلا به كار خود ادامه دادند.»<ref group="پانویس">البته اینها همه حركتهایی در داخل حكومت بود و نه برآمده از متن جامعه كه حتی در بسیاری از موارد تنها با نام چند چهره درباری مواجه بودیم و نه با تشكیلات منسجم و گسترده.</ref> | ||
افخمی در اینجا به دلایل و علل عدم الحاق این جمعیتها به سازمان نپرداخته است. وی برشمردن اصولی كه كوششهای اصلی زنان بر آن استوار بود را یادآور میشود: «تغییر وضع زنان تنها از طریق دستیابی به قدرت عملی است و دستیابی به قدرت از طریق تجهیز گروههای وسیع زنان از قشرهای مختلف جامعه به منظور گسترش نفوذ طرفداران حقوق زن در نهادها و مؤسسات و تشكیلات مختلف فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی جامعه میسر میشود.»افخمی فاصله میان مردم و حكومت را از یاد میبرد؛ بویژه پس از خرداد ۱۳۴۲ كه مشروعیت و مقبولیت نظام نیز زیر سئوال رفته بود.او در این مقاله، نگرش اعضای سازمان را چنین بیان میكند: «سازماندهی نهضت زنان گرچه دراصل یك پدیده غربی است باید در ایران نیز مورد توجه و تأكید قرار میگرفت تا انگیزه آزادیخواهی در بین زنان كه كمابیش در طول تاریخ ایران وجود داشته به ثمر بنشیند.» در اینگونه مواضع به اصطلاح روشنفكرانه، روند آزادی زنان و آزادیخواهی صرفا آزادی از مذهب، نفی هویت ملی، و آزادی از اصول اخلاقی بود. | |||
در آن دوران مگر مردان از چه حقوق وآزادی ویژهای برخوردار بودند، كه زنان از آن بیبهره بودند. وی میافزاید: «آشــكار بود كه الگوهای جوامع غربی و مفاهیم و مقررات ســنتی ایران درباره نقش زن، هیچیك به تنهایی نمیتوانست قالب مطلوب ایدئولوژیك برای جنبش زنان باشد. در نتیجه چارهای جز آن نبود كه بین آرمانهای پذیرفتهشــده جهانی و شرایط خاص حقوقی و سیاسی ناشی از سنتهای محلی به هر ترتیب كه شده پیوندی زده شود.» در بیان استراتژیها و برنامههای سازمان، وی به تشریح اولویتها و تعیین اهداف پرداخته، بر استقلال كاركردهای مراكز خانواده و وظایف اصلی آنها در بخشهایی از این مقاله تأكید میكند. تصور میشود به دلیل ویژگیهای اجتماعی و متفاوت بافت سنتی جامعه ایران از غرب، بناچار در كلاسهای آموزشی برنامههایی چون قرائت قرآن هم لحاظ شده بود.<ref> افخمی، مهناز، «انقلاب مسالمتآمیز: مروری بر فعالیتها و دستاوردهای سازمان زنان ایران (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۲ ،«( ایراننامه، تابستان ۱۳۷۶ ،س پانزدهم، ص ۳۹۵. </ref> تا درواقع محملی باپوششی موجه باشد. | |||
افخمی در بخشی از این مقاله مینویسد: «گرچه اینگونه كلاسها نسبتاً آسان بودند و چشماندازهای حقوق و مزایای آینده برای كسانی كه آنها را میگذراندند قابل توجه [نبود، اما] بسیاری از زنان نسبت به شركت در آنها از بیم آنكه به بخت ازدواجشان لطمه زند، تردید میكردند.» در چارهاندیشی برای ادامه این فعالیت تصمیم گرفته شد: «به تدریج میزان آگاهی جامعه افزایش مییافت تا این گونه كلاسهای غیرمتعارف مورد توجه و پذیرش قرار گیرد.»افخمی با اشاره به اصلاحات قانونی برای بهبود وضع زنان و دگرگونیهای اساسی آن اظهار میدارد: «پیشنهادهای حقوقی سازمان با برخی علما و پیشوایان روحانی تجددطلب در میان گذاشته میشد اما مواردی بود كه سازمان زنان ناگزیر بود بدون جلب توجه گسترده عمومی مقدمات دگرگونیهای حقوقی را در زمینههای خاصی فراهم آورد.» البته بعید نیست این علما و پیشوایان دینی و مذهبی موردنظر افخمی كسانی چون «سیدحسن امامی» امام جمعه شاه و رئیس لژ فراماسونری، «عباس مهاجرانی»، «غلامحسین دانشی» و چند تن دیگر از وعاظ السلاطین بوده باشند. مراجع، علما و اندیشمندان اسلامی با روند غربی سازی و امریكاییكردن یا تقلید از امریكا به شدت مخالف بوده، در مقابله با اینگونه افكار و اندیشهها حتی جان خود را زیر شكنجهها از دست دادند. | افخمی در بخشی از این مقاله مینویسد: «گرچه اینگونه كلاسها نسبتاً آسان بودند و چشماندازهای حقوق و مزایای آینده برای كسانی كه آنها را میگذراندند قابل توجه [نبود، اما] بسیاری از زنان نسبت به شركت در آنها از بیم آنكه به بخت ازدواجشان لطمه زند، تردید میكردند.» در چارهاندیشی برای ادامه این فعالیت تصمیم گرفته شد: «به تدریج میزان آگاهی جامعه افزایش مییافت تا این گونه كلاسهای غیرمتعارف مورد توجه و پذیرش قرار گیرد.»افخمی با اشاره به اصلاحات قانونی برای بهبود وضع زنان و دگرگونیهای اساسی آن اظهار میدارد: «پیشنهادهای حقوقی سازمان با برخی علما و پیشوایان روحانی تجددطلب در میان گذاشته میشد اما مواردی بود كه سازمان زنان ناگزیر بود بدون جلب توجه گسترده عمومی مقدمات دگرگونیهای حقوقی را در زمینههای خاصی فراهم آورد.» البته بعید نیست این علما و پیشوایان دینی و مذهبی موردنظر افخمی كسانی چون «سیدحسن امامی» امام جمعه شاه و رئیس لژ فراماسونری، «عباس مهاجرانی»، «غلامحسین دانشی» و چند تن دیگر از وعاظ السلاطین بوده باشند. مراجع، علما و اندیشمندان اسلامی با روند غربی سازی و امریكاییكردن یا تقلید از امریكا به شدت مخالف بوده، در مقابله با اینگونه افكار و اندیشهها حتی جان خود را زیر شكنجهها از دست دادند. | ||
== | ==فعالیتهای پس از انقلاب== | ||
مهناز افخمی پس از پیــروزی انقلاب اسلامی به امریكا رفت و به فعالیتهای خود در امور زنان ادامه داد. وی هم اكنون در ســازمانهای بســیاری برای برابری حقوق زنان و تثبیت جایگاه آنان فعالیت میكند. او از جمله بنیانگذاران ســازمان غیردولتی بین المللی آمــوزش مدیریت زنان در امریكا و رئیس سازمان بین المللی همبستگی زنان (SIGI)است. افخمی از اعضای بنیاد مطالعات ایرانی است كه توسط [[اشرف پهلوی]] در خارج از ایران تأسیس شده مسئولیت تاریخ شفاهی زنان دربار یا وابسته و پناهنده به امریكا را برعهده دارد و در فصل نامه این بنیاد با عنوان ایران نامه مقالاتی از وی به چاپ رسیده است.<ref group="پانویس">این فصل نامه زیرنظر احسان یارشاطر، حسین نصر و ... منتشر می شود</ref> او در این باره مینویسد: «در سال ۱۹۸۱ كه به همت جمعی از دانشگاهیان ایرانی، بنیاد مطالعات ایران را پایهگذاری میكردیم، تاریخ شفاهی را به عنوان یكی از برنامه های اصلی این بنیاد{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = مهناز افخمی | <nowiki>|</nowiki> عنوان = مهناز افخمی | ||
| عنوان اصلی = مهناز ابراهیمی | <nowiki>|</nowiki> عنوان اصلی = مهناز ابراهیمی | ||
| تصویر =Mahnaz_Afkhami.jpg | <nowiki>|</nowiki> تصویر =Mahnaz_Afkhami.jpg | ||
| اندازه تصویر = | <nowiki>|</nowiki> اندازه تصویر = | ||
| توضیح_تصویر = | <nowiki>|</nowiki> توضیح_تصویر = | ||
| زاده =24 دی ۱۳19 (80 سال)؛ ایران،کرمان | <nowiki>|</nowiki> زاده =24 دی ۱۳19 (80 سال)؛ ایران،کرمان | ||
| درگذشت = | <nowiki>|</nowiki> درگذشت = | ||
| مکتب = | <nowiki>|</nowiki> مکتب = | ||
| محل سکونت = ایالت مریلند | <nowiki>|</nowiki> محل سکونت = ایالت مریلند | ||
| فرزندان = یک پسر | <nowiki>|</nowiki> فرزندان = یک پسر | ||
| همسر = غلامرضا افخمی | <nowiki>|</nowiki> همسر = غلامرضا افخمی | ||
}} | }} | ||
مهناز افخمی (زادهٔ ۲۴ دی ۱۳۱۹ در کرمان) یک فعال | مهناز افخمی (زادهٔ ۲۴ دی ۱۳۱۹ در کرمان) یک فعال حقوق زنان و نویسنده ایرانی است که از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ در سمت «وزیر مشاور در امور زنان» فعالیت میکردهاست. پیرو مذهب شیخیه است. و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه زرتشتیان به پایان رساند. وقتی یازده سال داشت، مادرش از پدرش جدا شد و به آمریکا رفت. مهناز در دانشگاه سانفرانسیسکو و دانشگاه کولورادو در بولدر تحصیل کرد و در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
مهنــاز افخمی با نام اصلی (مهناز ابراهیمی) به ســال ۱۳۱۹ش در بافت كرمان به دنيا آمــد. پدرش مجيد اميرابراهيمی و مادرش فردوس نفيسی نام داشت. جد پدری وی، مختارالملك، داماد يكی از شاهزادگان قاجار، به كار كشاورزی مشغول بود. مجيد اميرابراهيمی، تحصيل كرده فرانســه، خوشــگذران و از اهالی موسيقی بود. فردوس نفيسی نيز در زمان خود، فردی باسواد به شمار میرفت و علاقه به تحصيل و مطالعه در خانواده آنان معمول بود. مادر فردوس، چون شيوه زندگی شوهرش را نمیپسنديد، از او جدا شد و زندگی در تنهايی را تجربه كرد. او با تأســيس خياطخانهای، امورات زندگی خويش را میگذراند. امری كه در كرمان آن دوره، معمول نبود و كســب و كار برای زنی مطلقه، خوشايند همگان بويژه خانواده نبود. فردوس نيز سرنوشتی بهتر از مادر پيدا نكرد. او در ۳۱ سالگی با آنكه يك پسر و دو دختر (مهناز و فرح) از مجيد اميرابراهيمي داشــت، زندگی فئودالی و اشــرافی را رها كرد و پس از جدايی از همسرش، راهی تهران شد، سپس به امريكا رفت. خانواده اميرابراهيمی، مذهب شيخيه داشتند. <ref>افخمی، مهناز، جامعه، دولت و جنبش زنان ايران ۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۲ مصاحبه با مهناز افخمی، ويراستار، غلامرضا افخمی، بنياد مطالعات ايرانی، ۱۳۸۲/۲۰۰۳ ،ص ۵</ref> | مهنــاز افخمی با نام اصلی (مهناز ابراهیمی) به ســال ۱۳۱۹ش در بافت كرمان به دنيا آمــد. پدرش مجيد اميرابراهيمی و مادرش فردوس نفيسی نام داشت. جد پدری وی، مختارالملك، داماد يكی از شاهزادگان قاجار، به كار كشاورزی مشغول بود. مجيد اميرابراهيمی، تحصيل كرده فرانســه، خوشــگذران و از اهالی موسيقی بود. فردوس نفيسی نيز در زمان خود، فردی باسواد به شمار میرفت و علاقه به تحصيل و مطالعه در خانواده آنان معمول بود. مادر فردوس، چون شيوه زندگی شوهرش را نمیپسنديد، از او جدا شد و زندگی در تنهايی را تجربه كرد. او با تأســيس خياطخانهای، امورات زندگی خويش را میگذراند. امری كه در كرمان آن دوره، معمول نبود و كســب و كار برای زنی مطلقه، خوشايند همگان بويژه خانواده نبود. فردوس نيز سرنوشتی بهتر از مادر پيدا نكرد. او در ۳۱ سالگی با آنكه يك پسر و دو دختر (مهناز و فرح) از مجيد اميرابراهيمي داشــت، زندگی فئودالی و اشــرافی را رها كرد و پس از جدايی از همسرش، راهی تهران شد، سپس به امريكا رفت. خانواده اميرابراهيمی، مذهب شيخيه داشتند. <ref>افخمی، مهناز، جامعه، دولت و جنبش زنان ايران ۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۲ مصاحبه با مهناز افخمی، ويراستار، غلامرضا افخمی، بنياد مطالعات ايرانی، ۱۳۸۲/۲۰۰۳ ،ص ۵</ref> | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۴۰: | ||
==ریشهها== | ==ریشهها== | ||
در جســتجوی ريشهها و علقههای افخمي بايد كندوكاوهايی كرد كه بتوان او را از كودكی تا امروز بهتر شــناخت. از جمله مسائلی چون تحصيل در مدرسه زردشتیها، خانوادهای بدون اعتقادات محكم و تقيدات مذهبی، زندگی اشرافی، و تأثير شخصيتی مادر كه استقلال اقتصادی زنان خانواده او در آن زمان، خود قابل تأمل اســت، جدايی پدر و مادر در نخســتين ســالهای بلوغ دخترانه، مؤانست و مجالست با انتلكتوئلهايی نظير | در جســتجوی ريشهها و علقههای افخمي بايد كندوكاوهايی كرد كه بتوان او را از كودكی تا امروز بهتر شــناخت. از جمله مسائلی چون تحصيل در مدرسه زردشتیها، خانوادهای بدون اعتقادات محكم و تقيدات مذهبی، زندگی اشرافی، و تأثير شخصيتی مادر كه استقلال اقتصادی زنان خانواده او در آن زمان، خود قابل تأمل اســت، جدايی پدر و مادر در نخســتين ســالهای بلوغ دخترانه، مؤانست و مجالست با انتلكتوئلهايی نظير «احسان االله يارشاطر» در دوران جوانی و نوجوانی، ترك شــهر و ديار، مهاجرت به غرب، زندگی در كنار خانوادهای امريكايی، كار و اشتغال دانشجويی، ايجاد ارتباط با سازمانهای اجتماعی امريكايی، عدم آشنايی كامل با مسائل ويژه زنان و به خصوص سازمانهای زنان در ايران و جهان، فقدان شناخت عميق از جامعه ايران و بويژه زنان اين كشــور به واســطه سالهای دوری از وطن، ورود به ايران در نخستين سالهای رفورمهای ظاهری، سالهای توسعه با مبانی سكولار، جلب توجه اشرف پهلوی و داشتن حمايت وی، همكاری و همفكری با زنانی منتسب به جامعه بهاييت در سازمان زنان ايران و... بیشك عوامل بسياری از اين دست در شكلگيری شخصيتی مهناز افخمی بیتأثير نبود زيرا تأثيرات اين فرايند را در شيوههای مديريتی و همكار گزينیهای او ملاحظه میكنيم. در سازمان زنان، «فرنگيس يگانگی»، «مهری راسخ»<ref group="پانویس">مهری راسخ، همسر شاپور راسخ و خواهرزاده دكتر عبدالكريم ايادی از مبلغان حزب بهاييت و از مرتبطين با دربار محمدرضا شاه بود. </ref>و ديگران شاهد اين مدعا هستند. | ||
بنابراين در راســتای اجراي منويات شــاهانه و تحت اراده مسلط امريكا رفورمهای اجتماعی صورت گرفته موجب ورود به اصطلاح نخبگانی به دستگاه حكومتی شده بود تا پايههای اقتدار حكومت را محكمتر كنند. علاوه بر اين افزايش شمار مديران فاسد و نالايق در سيستم حكومتی در حدود سال ۱۳۵۴، شاه را بر آن داشت تا برای بررسی موقعيت مديران رده بالا و نيز كسانی كه قرار بود به مشاغل حساس غيرنظامی منصوب شوند دستوری صادر كرد و به دنبال آن كميته بررسی انتصابات مشاغل حساس غيرنظامی تشكيل شد. يكی از اعضای اين كميته، نماينده ساواك بود. نتيجه بررسیهای اين كميته در اختيار شاه قرار میگرفت و انتصابات با نظر نهايی او بود. در چنين شرايطی بود كه افخمی پا به عرصه سياست ايران گذارد. وی كه زمينه تحصيلی يا مطالعاتی يا فعاليت اجتماعی در خصوص مسائل زنان نداشت، به عنوان دبيركل | بنابراين در راســتای اجراي منويات شــاهانه و تحت اراده مسلط امريكا رفورمهای اجتماعی صورت گرفته موجب ورود به اصطلاح نخبگانی به دستگاه حكومتی شده بود تا پايههای اقتدار حكومت را محكمتر كنند. علاوه بر اين افزايش شمار مديران فاسد و نالايق در سيستم حكومتی در حدود سال ۱۳۵۴، شاه را بر آن داشت تا برای بررسی موقعيت مديران رده بالا و نيز كسانی كه قرار بود به مشاغل حساس غيرنظامی منصوب شوند دستوری صادر كرد و به دنبال آن كميته بررسی انتصابات مشاغل حساس غيرنظامی تشكيل شد. يكی از اعضای اين كميته، نماينده ساواك بود. نتيجه بررسیهای اين كميته در اختيار شاه قرار میگرفت و انتصابات با نظر نهايی او بود. در چنين شرايطی بود كه افخمی پا به عرصه سياست ايران گذارد. وی كه زمينه تحصيلی يا مطالعاتی يا فعاليت اجتماعی در خصوص مسائل زنان نداشت، به عنوان دبيركل سازمان زنان و وزير مشاور در امور زنان معرفی شد. انتصاب وی به سمت وزير مشاور حاكی از ويژگیهای مديريتی و وفاداری وی به شخص شاه بود. اگرچه يكی از ملاكهای انتصاب مديران ارشد در آن دوره، منويات سياسی و خط مشی فكری آنها بود ولی در دهه ۱۳۵۰ با مديرانی با سوءسابقه سياسي (از نظر حكومت وقت) مواجه هستيم. اما همه اينان پس از تسليم شدن محض در مقابل حكومت به مناصبي حتي وزارت نيز دست يافتند. وجود اين افراد وصول به هدفهاي انقلاب شاه و ملت را تسهيل مي كرد. | ||
افخمي با به كارگيري تمامي امكانات | افخمي با به كارگيري تمامي امكانات سازمان زنان ايران، در خدمت سياستهاي مذكور بود و در شرايطي كه مردم انقلابي ايران به مبارزات خود عليه رژيم وسعت مي بخشيدند، در آخرين ماههاي حكومت پهلوي، حركتهاي مردمي را فعاليتهايي آشوب طلبانه خوانده، آن را از سوي خود و سازمانش محكوم كرد. وي در جاي ديگري از كتاب خود در مورد اعتراضات دانشجويان دانشگاهها در خصوص تفكيك غذاخوريهاي پسران و دختران، اتوبوسها و ماجراهايي كه منجر به تظاهرات عمومي و سراسري شد يادآور مي شود كه اساساً اصل حركت را باور نداشته، آن را ساخته و پرداخته دستگاه امنيتي شاه تلقي مي كرده است و وقوع چنين تحركاتي را در دانشگاهها غيرممكن مي پنداشته است. بنا به اظهار خودش او باور نداشت كه ممكن است در بين افراد روشنفكر دانشگاهي و تحصيلكرده مملكت، گروهي تا اين حد فناتيك باشند. | ||
==سوابق شغلی== | ==سوابق شغلی== | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۵۳: | ||
*رئيس هيئت عامل آموزشگاه مددكاري سازمان زنان ايران | *رئيس هيئت عامل آموزشگاه مددكاري سازمان زنان ايران | ||
*رئيس هيئت مديره جمعيت دختران دانشجو وابسته به سازمان زنان | *رئيس هيئت مديره جمعيت دختران دانشجو وابسته به سازمان زنان | ||
*عضو هيئت مديره بررسيها و نوآوريهاي سازمانهاي تحت رياست | *عضو هيئت مديره بررسيها و نوآوريهاي سازمانهاي تحت رياست اشرف پهلوی | ||
*نايب رئيس هيئت اجرايي حزب رستاخيز ملت ايران | *نايب رئيس هيئت اجرايي حزب رستاخيز ملت ايران | ||
*عضويت در ۹ هيئت امناي دانشگاههاي فرح پهلوي، كرمان و نيز بنياد فرهنگي آرشام <ref group="پانویس">آرشام از مديران فعال ساواك، زماني مديركل ساواك مشهد بود. سپس به كرمان رفت. وي در اين زمان بودجه كلاني از دربار، اميراسداالله علم و منوچهر اقبال دريافت كرد و بنياد آرشام را تأسيس نمود.</ref> | *عضويت در ۹ هيئت امناي دانشگاههاي فرح پهلوي، كرمان و نيز بنياد فرهنگي آرشام <ref group="پانویس">آرشام از مديران فعال ساواك، زماني مديركل ساواك مشهد بود. سپس به كرمان رفت. وي در اين زمان بودجه كلاني از دربار، اميراسداالله علم و منوچهر اقبال دريافت كرد و بنياد آرشام را تأسيس نمود.</ref> | ||
افخمي در سال ۱۳۴۹ به مدت سه ماه به عنوان عضو هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد مشغول به كار بوده است. او در بيست و ششمين اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد، به سال ۱۹۷۱/۱۳۵۰ در تركيب هيئت نمايندگي ايران به عنوان يكي از اعضاي علي البدل اين هيئت شركت داشت. بار ديگر در اجلاس بيست و هشتم مجمع عمومي سازمان ملل متحد كه در ۱۹۷۳/۱۳۵۲ در نيويورك برگزار شد، افخمي به عنوان دبيركل سازمان زنان در گروه مشاوران هيئت به رياست | افخمي در سال ۱۳۴۹ به مدت سه ماه به عنوان عضو هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد مشغول به كار بوده است. او در بيست و ششمين اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد، به سال ۱۹۷۱/۱۳۵۰ در تركيب هيئت نمايندگي ايران به عنوان يكي از اعضاي علي البدل اين هيئت شركت داشت. بار ديگر در اجلاس بيست و هشتم مجمع عمومي سازمان ملل متحد كه در ۱۹۷۳/۱۳۵۲ در نيويورك برگزار شد، افخمي به عنوان دبيركل سازمان زنان در گروه مشاوران هيئت به رياست اشرف پهلوی شركت كرد. و آخرين بار در سال ۱۹۷۵/۱۳۵۴ با همان عنوان در تركيب هيئت نمايندگي ايران در اجلاس سي ام مجمع عمومي سازمان ملل حضور داشت.<ref>سياستگزاران و رجال سياسي در روابط خارجي ايران، وزارت امور خارجه، صص ۱۲۹ ـ ۱۲۲</ref> افخمي در دي ماه ۱۳۵۴ بنا به پيشنهاد اميرعباس هويدا، نخست وزير، به عنوان وزير مشاور در امور زنان معرفي شد و اين سمت را تا پايان دولت جمشيد آموزگار حفظ كرد. وي در مجموع نزديك به سه سال در كابينه حضور داشت و علاوه بر اين مسئوليت، اجراي پروژه نوسازي جنوب تهران را نيز برعهده داشت و به همين منظور با وزير مسكن امريكا هم تبادل نظر مي كرد. او همچنين قائم مقام منصوب از طرف هويدا در سازمان پرورش استعدادهاي درخشان بود. | ||
==فعالیتها== | ==فعالیتها== | ||
===ریاست | ===ریاست سازمان زنان=== | ||
((شروع كار من در زمينه مسائل زنان مربوط ميشد به كار دانشگاهيام به خاطر اينكه در رشته ادبيات تعداد قابل توجهي از دختران دانشجو درس ميخواندند و اين دختران علاقه مند بودند به بحث و گفتگو درباره مسائل زندگي و مشكلاتي كه با آن روبه رو بودند. در همان حال، خانم دكتر رجالي كه روان شناس بود و در همان دانشكده تدريس ميكرد، دبيركل سازمان زنان شده بود و خيلي دلش ميخواست كه سازمان [تحت] فعاليتش توسعه پيدا كند و به اصطلاح نهضت طرفدار پيدا كند. او از من خواست كه كمك كنم «جمعيت دختران دانشجو» كه تازه تشكيل داده بوديم با سازمان زنان ارتباط برقرار كند و ما اين كار را از دانشگاه ملي شروع كرديم و از دانشگاههاي ديگر هم بعداً عضو اين سازمان شدند. ملاحظه ميگردد كه جمعيت دختران دانشجو كه پديدهاي مجزا از تشكيلات اداري و مركزي سازمان زنان بود، فرصتي را فراهم آورد تا اين گروه در جلسات كلي سازمان شركت نمايد و بدين ترتيب تماس با دبيرخانه اين سازمان آغاز شد.))<ref> -جامعه، دولت و جنبش زنان ايران، ص ۲۴</ref> | ((شروع كار من در زمينه مسائل زنان مربوط ميشد به كار دانشگاهيام به خاطر اينكه در رشته ادبيات تعداد قابل توجهي از دختران دانشجو درس ميخواندند و اين دختران علاقه مند بودند به بحث و گفتگو درباره مسائل زندگي و مشكلاتي كه با آن روبه رو بودند. در همان حال، خانم دكتر رجالي كه روان شناس بود و در همان دانشكده تدريس ميكرد، دبيركل سازمان زنان شده بود و خيلي دلش ميخواست كه سازمان [تحت] فعاليتش توسعه پيدا كند و به اصطلاح نهضت طرفدار پيدا كند. او از من خواست كه كمك كنم «جمعيت دختران دانشجو» كه تازه تشكيل داده بوديم با سازمان زنان ارتباط برقرار كند و ما اين كار را از دانشگاه ملي شروع كرديم و از دانشگاههاي ديگر هم بعداً عضو اين سازمان شدند. ملاحظه ميگردد كه جمعيت دختران دانشجو كه پديدهاي مجزا از تشكيلات اداري و مركزي سازمان زنان بود، فرصتي را فراهم آورد تا اين گروه در جلسات كلي سازمان شركت نمايد و بدين ترتيب تماس با دبيرخانه اين سازمان آغاز شد.))<ref> -جامعه، دولت و جنبش زنان ايران، ص ۲۴</ref> | ||
افخمي در يكي از جلسات مربوط به جمعيت دختران دانشجو درحضور | افخمي در يكي از جلسات مربوط به جمعيت دختران دانشجو درحضور اشرف پهلوی، رياست سازمان زنان، گزارشي ارائه داد كه به اين ترتيب، باب آشنايي با وي گشوده شد. اشرف در اين ديدار اظهار داشت من واقف هستم كه دانشجو در دنيا دوران پرتلاطمي را طي مي كند و اين تلاطم بين دانشجويان ما نيز هست اما اگر ببيند به افكار و عقايد او توجه مي شود از آن حالت عصيان بيرون مي آيند، بايد تحرك بين دانشجويان باشد... در كميته شما به هرنحوي شده بايد تعداد بيشتري از دانشجويان عضويت داشته باشند و وظايف خود را انجام دهند؛ فقط شعار دادن كافي نيست و بايد در عمل نشان بدهند كه خواهان پيشرفت هستند و حالا زمان عمل است.<ref> كيهان روزنامه-،۱۳۴۹/۲/۲۴ </ref> از اين رو، با پيشنهاد سيمين رجالي، دبيركل سازمان، افخمي به عنوان يكي از اعضاي هيئت نمايندگي ايران، همراه اشــرف در نشست ساليانه مجمع عمومي سازمان ملل متحد در ۱۹۶۹ شركت كرد.<ref group="پانویس"> برابر آنچه كه در كتاب سياستگزاران و رجال سياسي در روابط خارجي ايران، آمده است، اشرف پهلوي از سال ۱۹۷۰ به عنوان رئيس هيئت نمايندگي ايران در اجلاسيه بيست و پنجم مجمع عمومي سازمان ملل شركت كرد و سال ۱۹۶۹ ،اردشير زاهدي رئيس هيئت ايراني بود.</ref> ظاهراً وظيفه وي تهيه متن سخنراني براي نماينده ايران بود. | ||
وي در خاطراتش به نقش حمايتي اشرف از او در جريان اين گونه سفرها اشاره مي كند. سرانجام در ۱۳۵۰ از طريق عبدالرضا انصاري، قائم مقام اشرف، پيشنهاد دبيركلي سازمان به وي داده شد و هم زمان با تدريس در دانشگاه، دبيركلي | وي در خاطراتش به نقش حمايتي اشرف از او در جريان اين گونه سفرها اشاره مي كند. سرانجام در ۱۳۵۰ از طريق عبدالرضا انصاري، قائم مقام اشرف، پيشنهاد دبيركلي سازمان به وي داده شد و هم زمان با تدريس در دانشگاه، دبيركلي سازمان زنان را هم پذيرفت. وي در آستانه ۳۱ سالگي، هدايت سازماني را به عهده گرفت كه اعضاي شوراي مركزي آن از حد متوسط سني بالايي برخوردار بودند و در مورد توانايي او براي انجام امور محوله، شك و ترديدهايي وجود داشت. انتصاب اين تحصيل كرده غرب در رشته ادبيات انگليسي كه با مباحث مربوط به زنان آشنايي خاصي نداشت، كنجكاوي همگان را برانگيخت؛ بويژه آنكه به درستي معلوم نبود چه كسي او را به اشرف معرفي كرده بود؟ آيا اتفاقي بود يا نه؟ در اين باره بايد به دنبال شواهد و اسناد بيشتري بود. بــه هر روي، حمايت اشــرف از افخمي غيرقابل انكار اســت و حتي «مهرانگيز منوچهريان» در توصيف عملكرد ســازمان در زمان دبيركلي افخمي، اشــرف را نماد حمايت و مشكل گشــاي كارهاي ســازمان معرفي مي كند زيرا از نظر وي داشتن چنين حامي مي تواند هرمانعي را از سر راه بردارد. فرهنگ حاكم بر سازمان زنان در دوران قبل از افخمي با فرهنگ افخمي تفاوتهاي معياري داشــت. فاصله او با نســل قبلي سازمان بسيار زياد بود. زندگي تحصيلي در خارج از كشور، تدريس زبان انگليســي با متون امريكايي، تماس با دانشــجويان به زبان انگليســي و ســبك و ســياق زندگي امريكايي، زندگي در بخش شمال شهر و ارتباط با محدوده خاصي از شهر (دربند، محل سكونت و اوين، محل تدريس) او را ً در فضايي كاملا شبه غربي محصور قرار داده بود. وي در مــورد نقش زن در ايران قرن بيســتم و چارچوبهاي حقوقــي مربوط به آن و نيز انتظارات موردنظر از زن آزاد و مســتقل در ايران را با ايده آلهاي غربي مقايســه مي كرد و با همان معيارها و مقياسهاي ذهني خود مي سنجيد. افخمي در ســازمان زنان به دنبال ايجاد همبســتگي و تقويت جبهه اي متحد براي پيش برد اهداف سازمان بود. به عبارتي، همكاريهاي تشكيلاتي را پي مي گرفت. الگوي كاري او الگويي امريكايي با الهام از ســازمان زنان امريكا بود و با اين الگو درصدد ســازماندهي اين تشكيلات ايراني برآمده بود. | ||
==== | ====سازمان زنان در دوره افخمی==== | ||
افخمي هدف اصلي خود را در اين سازمان، استقلال زن معرفي مي كند نه رفاه اجتماعي. وي براي دســت يابي به اين هدف، در پي تغيير طرز تفكر، روابط و ارزشــهاي زنان بود و همواره مي كوشــيد در اين راســتا كمترين تنش ايجاد شود و به همين منظور بسيار محتاطانه گام برمي داشت. تحولات تدريجي در رســالت [[سازمان زنان]] بعد از ورود افخمي با تغيير اساس نامه آن در ســال ۱۳۵۲ پديدار ميز گردد كه اين تغيير منطبق با نگــرش افخمي به نقش و نيازهاي زنان صورت مي گيرد. در واقع وي در پي تغيير ســاختار جامعه و روابط ميان افراد خانواده به منظور برقراري به اصطلاح تعادل در توزيع حقوق و مسئوليتها بود و بدين طريق نه تنها ساختار سياسي خانواده بلكه سلسله مراتب اجتماعي را به چالش مي طلبيد كه خانواده هسته آن بود. افخمي علاوه بر اين درصدد تغيير اساسي در برنامه ها و ساختار سازمان بود و بدين منظور، دختران و زنان جوان را در برنامه هاي خود دخيل كرده با استفاده از آنان به عنوان رابطين شهرستانها بيشترين توجه خود را در ابتدا مصروف ساير نقاط كشور نمود. پس از سفر افخمي به شوروي و چين كه با اجازه شاه صورت گرفته بود، به منظور آشنايي با سه نوع طرز فكر متفاوت از غرب و براي تماس با اين نوع گرايشهاي فكري، از خانمها «بتي فریدان» بنيان گذار سازمان زنان امريكايي، «جرمن گريز» انگليسي و «هلوي سپيلا»ي فنلاندي به عنوان معاون دبيركل سازمان ملل دعوت كرد با حضور در ايران زمينه آشنايي روشنفكران ايراني با ديدگاههاي آنان فراهم آيد.<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ايران، ص ۱۵۶</ref> | افخمي هدف اصلي خود را در اين سازمان، استقلال زن معرفي مي كند نه رفاه اجتماعي. وي براي دســت يابي به اين هدف، در پي تغيير طرز تفكر، روابط و ارزشــهاي زنان بود و همواره مي كوشــيد در اين راســتا كمترين تنش ايجاد شود و به همين منظور بسيار محتاطانه گام برمي داشت. تحولات تدريجي در رســالت [[سازمان زنان]] بعد از ورود افخمي با تغيير اساس نامه آن در ســال ۱۳۵۲ پديدار ميز گردد كه اين تغيير منطبق با نگــرش افخمي به نقش و نيازهاي زنان صورت مي گيرد. در واقع وي در پي تغيير ســاختار جامعه و روابط ميان افراد خانواده به منظور برقراري به اصطلاح تعادل در توزيع حقوق و مسئوليتها بود و بدين طريق نه تنها ساختار سياسي خانواده بلكه سلسله مراتب اجتماعي را به چالش مي طلبيد كه خانواده هسته آن بود. افخمي علاوه بر اين درصدد تغيير اساسي در برنامه ها و ساختار سازمان بود و بدين منظور، دختران و زنان جوان را در برنامه هاي خود دخيل كرده با استفاده از آنان به عنوان رابطين شهرستانها بيشترين توجه خود را در ابتدا مصروف ساير نقاط كشور نمود. پس از سفر افخمي به شوروي و چين كه با اجازه شاه صورت گرفته بود، به منظور آشنايي با سه نوع طرز فكر متفاوت از غرب و براي تماس با اين نوع گرايشهاي فكري، از خانمها «بتي فریدان» بنيان گذار سازمان زنان امريكايي، «جرمن گريز» انگليسي و «هلوي سپيلا»ي فنلاندي به عنوان معاون دبيركل سازمان ملل دعوت كرد با حضور در ايران زمينه آشنايي روشنفكران ايراني با ديدگاههاي آنان فراهم آيد.<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ايران، ص ۱۵۶</ref> | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۷۱: | ||
===مبارزه با حجاب=== | ===مبارزه با حجاب=== | ||
پس از گذشت ۴۱ سال از فرمان پهلوي اول مبني بر كشف حجاب زنان، افخمي در جايگاه رياســت | پس از گذشت ۴۱ سال از فرمان پهلوي اول مبني بر كشف حجاب زنان، افخمي در جايگاه رياســت سازمان زنان و وزير مشاور در امور زنان، چادر را پوششي دست و پاگير و بازدارنده تحرك و كار و فعاليت زنان قلمداد كرده، آن را (چادر) نشانه ِ ظاهري محدوديتها و تاريكيهاي فكري و رواني و مانعي اساســي در راه پيشــرفت مملكت برشمرد و در رهنمودهاي خود به نخست وزيري طرحي را در جهت محدودسازي پوشش بانوان ارائه كرد. در ۱۳۵۶ ،طرح محدوديت استفاده از پوشش چادر توسط بانوان، بين افخمي و پرويز ثابتي طي گفتگوهاي تلفني به بحث گذاشته شد و پيشنهادهايي از جانب افخمي به رياست وقت ساواك ارائه گرديد.<ref group="پانویس"> اين مطلب در اســناد ســاواك ضبط شده است.</ref> | ||
در اين طرح آمده است: «اينك چند سالي است كه مي بينيم با اينكه توده هاي وسيع زنان ايران همگام با مردان ايراني در راه انقلابي خود به سوي تمدن بزرگ به ســرعت پيش مي روند، گروههايــي از زنان به دليل نفــوذ افكار آنان كه به اشتباه چادر را با حجاب يكي مي دانند، بــه دليل جهل و ناداني يا بــه دليل عادت، به اســتفاده چادر گرايــش پيــدا كردهاند. چون زمــان پهلــوي دوم زماني نيســت كــه مردم ايــران به گذشــته هاي عقب افتــاده و تاريك بــاز گردند، زماني نيســت كــه از تحرك باز ايستند، زماني نيست كه هيچ گروهي غيرفعال و كنار گذاشته شــده باشند، زماني نيست كه مغزها و زندگي ها بسته و تهي بمانند، بايستي كوششــي همه جانبه و فراگيرنده [از ســوي] تمام گروهها، قشرها و سازمانها انجام شود تا در اين زمينه نيز ســايه گذشته ها از چهره زن ايراني زدوده شود.» براي مبارزه با چادر كه به زعم افخمي، پوششــي حقيركننده بود، راههايي در مقاطع مختلف زماني پيشنهاد مي شود كه از جمله آن عبارت است از: | در اين طرح آمده است: «اينك چند سالي است كه مي بينيم با اينكه توده هاي وسيع زنان ايران همگام با مردان ايراني در راه انقلابي خود به سوي تمدن بزرگ به ســرعت پيش مي روند، گروههايــي از زنان به دليل نفــوذ افكار آنان كه به اشتباه چادر را با حجاب يكي مي دانند، بــه دليل جهل و ناداني يا بــه دليل عادت، به اســتفاده چادر گرايــش پيــدا كردهاند. چون زمــان پهلــوي دوم زماني نيســت كــه مردم ايــران به گذشــته هاي عقب افتــاده و تاريك بــاز گردند، زماني نيســت كــه از تحرك باز ايستند، زماني نيست كه هيچ گروهي غيرفعال و كنار گذاشته شــده باشند، زماني نيست كه مغزها و زندگي ها بسته و تهي بمانند، بايستي كوششــي همه جانبه و فراگيرنده [از ســوي] تمام گروهها، قشرها و سازمانها انجام شود تا در اين زمينه نيز ســايه گذشته ها از چهره زن ايراني زدوده شود.» براي مبارزه با چادر كه به زعم افخمي، پوششــي حقيركننده بود، راههايي در مقاطع مختلف زماني پيشنهاد مي شود كه از جمله آن عبارت است از: |