خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
زندگی و کار سیکسو جستجوی آزادی (رهایی)-برای خود و دیگران-است. وجه تمایز سیکسو از دیگر دانشگاهیان، پافشاری اش برای مقدس داشتن زندگی است به جای مرگ. از اولین آثار تأثیرگزارش (که تحلیلی روانکاوانه بود و بر فردیت در جستجوی آزادی شخصی تأکید میکرد) وی کمکم به سمت مبارزات جمعی زنان و پیشرفت جهان گرایش پیدا میکرد و به مطالعه اردوگاههای مرگ جنگ جهانی دوم از طریق تجارب و نوشتههای دیگران میپرداخت. وی همیشه به موضوع سرکوب از جانب نیروهای سازمان یافته در هر سطحی در طول تاریخ علاقهمند بوده و روش ساختارشکنیِ متنهای کنونی زبانی را، برای شکستن سد نظمِ نمادینِ حاکم، تولید زبان جدیدی را با عنوان"'زبان زنانه در قالب نوشتار زنانه'" تجویز میکند که ویژگی آن تضعیف قراردادهای زبانشناختی و متافیزیکی روایت غربی است. ادبیات مردانه بر تقابلهای دو تایی استوار گشتهاست. ادبیات مردانه بهطور غیرضروری، واقعیت را از طریق مفاهیم و واژهها پارهپاره کرده و آن را به صورت تقابلهای دوتایی درآورده است: فاعلیت در مقابل مفعولیت، خورشید در مقابل ماه، فرهنگ در مقابل طبیعت، روز در مقابل شب، بلندی در مقابل پستی، گفتار در مقابل نوشتار و مرد در مقابل زن. در این تقابلها همواره یک قطب بر دیگری امتیاز دارد. از منظر سیکسو، منبع الهامِ تمامی این تقابلها در دوگونگیِ بنیادینِ زن و مرد ریشه دارد، که در آن، مرد با هر چه فعّال، فرهنگی، روشنایی، بلندی که عموماً مثبت است، سر و کار دارد و زن با هر چه منفعل، طبیعی، تاریکی، پستی که عموماً منفی است، پیوند دارد. بدین ترتیب، زن در جهان مردانه تنها بر حسب واژگان و مفاهیم مردانه موجودیت پیدا میکند و در یککلام، زن از مرد جدا یا از آن مشتق میگردد؛ مرد "خویش" است و زن "دیگری". زمانی زن میتواند به عنوان دال و سوژه در متن عمل کند که از ساختار نظم سمبولیکی که وابسته به قضیب مردانه است بیرون آمده و نوعی از متن جدید با ساختاری جدید را بنیان نهد. طبق گفتهٔ هلن سیکسو، برای یافتن ادبیات زنانه باید از معیارهای تقابل دو جنس در متن فاصله گرفت و نوعی از زنانگی را خلق کنند که بتواند خلق اثر را توجیه کند، بدین معنی که زنانگی باید جدا بررسی شده و در عین حال خواستار آن نباشد تا بر مردانگی سلطه ورزد. | زندگی و کار سیکسو جستجوی آزادی (رهایی)-برای خود و دیگران-است. وجه تمایز سیکسو از دیگر دانشگاهیان، پافشاری اش برای مقدس داشتن زندگی است به جای مرگ. از اولین آثار تأثیرگزارش (که تحلیلی روانکاوانه بود و بر فردیت در جستجوی آزادی شخصی تأکید میکرد) وی کمکم به سمت مبارزات جمعی زنان و پیشرفت جهان گرایش پیدا میکرد و به مطالعه اردوگاههای مرگ جنگ جهانی دوم از طریق تجارب و نوشتههای دیگران میپرداخت. وی همیشه به موضوع سرکوب از جانب نیروهای سازمان یافته در هر سطحی در طول تاریخ علاقهمند بوده و روش ساختارشکنیِ متنهای کنونی زبانی را، برای شکستن سد نظمِ نمادینِ حاکم، تولید زبان جدیدی را با عنوان"'زبان زنانه در قالب نوشتار زنانه'" تجویز میکند که ویژگی آن تضعیف قراردادهای زبانشناختی و متافیزیکی روایت غربی است. ادبیات مردانه بر تقابلهای دو تایی استوار گشتهاست. ادبیات مردانه بهطور غیرضروری، واقعیت را از طریق مفاهیم و واژهها پارهپاره کرده و آن را به صورت تقابلهای دوتایی درآورده است: فاعلیت در مقابل مفعولیت، خورشید در مقابل ماه، فرهنگ در مقابل طبیعت، روز در مقابل شب، بلندی در مقابل پستی، گفتار در مقابل نوشتار و مرد در مقابل زن. در این تقابلها همواره یک قطب بر دیگری امتیاز دارد. از منظر سیکسو، منبع الهامِ تمامی این تقابلها در دوگونگیِ بنیادینِ زن و مرد ریشه دارد، که در آن، مرد با هر چه فعّال، فرهنگی، روشنایی، بلندی که عموماً مثبت است، سر و کار دارد و زن با هر چه منفعل، طبیعی، تاریکی، پستی که عموماً منفی است، پیوند دارد. بدین ترتیب، زن در جهان مردانه تنها بر حسب واژگان و مفاهیم مردانه موجودیت پیدا میکند و در یککلام، زن از مرد جدا یا از آن مشتق میگردد؛ مرد "خویش" است و زن "دیگری". زمانی زن میتواند به عنوان دال و سوژه در متن عمل کند که از ساختار نظم سمبولیکی که وابسته به قضیب مردانه است بیرون آمده و نوعی از متن جدید با ساختاری جدید را بنیان نهد. طبق گفتهٔ هلن سیکسو، برای یافتن ادبیات زنانه باید از معیارهای تقابل دو جنس در متن فاصله گرفت و نوعی از زنانگی را خلق کنند که بتواند خلق اثر را توجیه کند، بدین معنی که زنانگی باید جدا بررسی شده و در عین حال خواستار آن نباشد تا بر مردانگی سلطه ورزد. | ||
=== خنده مدوسا === | === خنده مدوسا<ref group="پانویس">مدوسا در اسطورهشناسی کلاسیک یونان یکی از سه خواهر گورگون است که موهایش با مار بافته شده است و هر مردی که به او نگاه کند تبدیل به سنگ میشود در حالیکه پیش از آن دختر بسیار زیبایی بود که مردان زیادی خواستگار او بودند. پوسیدون، خدای دریاها بعد از شنیدن جواب منفی از مدوسا او را نفرین و تبدیل به هیولایی ترسناک میکند. این اسطوره نمایانگر سرکوبی غریزه جنسی و زیبایی زنانه است. سیکسو بر این باور است که مدوسا تصویریست که مردان در ناخودآگاه ذهنشان از زنان دارند، او با احیای این بخشهای سرکوب شده سعی در تخریب تصویر ساختهگی مردان از زنان دارد. مدوسا به این تاریخ ساختهگی میخندد و خود روایتاش را از نو مینویسد.</ref> === | ||
وی در این اثر مفهوم اضطراب اختگی فروید را به چالش میکشد. فروید اظهار داشته که این اضطراب در ترس از آلت زنانه ریشه دارد، که در ناآخوداگاه جنس مذکر آن را [آلت جنسی زنانه را] بعنوان نتیجه اختگی مشاهده میکند و بدن زن ناآخودآگاه، "فقدان" فالوس را در خود کشف میکند. فروید پیشنهاد میکند که داستان اسطورهای مدوسا، که در آن انسانها در نتیجه نگاه به سر گورگن که مارها در آن بهم میپیچند به سنگ بدل میشوند را میتوان به عنوان نشانهای از این ترس روانکاوانه در نظر گرفت. در خنده مدوسا، سیکسو میگوید این دیدگاه مردانه (مذکر) از زن با ویژگی "'فاقد بودن'" پیامدها و تظاهرات سیاسی و اجتماعی گستردهای بهمراه داشتهاست. وی با اشاره به سکسؤالیزه کردن مدوسا توسط فرود، این نظریه فروید را مانند بسیاری نظریات دیگر که بر عقده اختگی پافشاری میکنند و زن را هیستریک یا "سرزمینی تاریک" میخوانند، رد میکند. در این اثر سیکسو ایده چالشبرانگیز خود را از شورش یا همان نوشتار زنانهای که میتواند سیستم تبادل (معامله ی) مردسالارنهٔ غالب را سرنگون سازد، مطرح میکند. در این سیستم اظهار میدارد که زنان به شکل سازمان یافتهای از حقوق فرهنگی خود، حقوق روانی و جنسی خود محروم شدهاند درحالیکه دیگر اشکال ستم به گفته وی مانند تبعیض نژادی، طبقهای یا قومیتی نیز سلب آزادی از زنان را تشدید میکند. هلن سیکسو زنان را به بازاندیشی دربارهٔ سنتهایی که از نظر جنسی آنان (زنان) را تعریف میکند، فرا میخواند. این سنتها ریشه در شیوههای انحصاری علم بیان مردسالارانه، روانشناسی لاکانی و فرویدی و دیگر مباحث دارند. سیکسو زنان را وامیدارد تا با نوشتن، نقش خود را در تاریخ بازستانند. | وی در این اثر مفهوم اضطراب اختگی فروید را به چالش میکشد. فروید اظهار داشته که این اضطراب در ترس از آلت زنانه ریشه دارد، که در ناآخوداگاه جنس مذکر آن را [آلت جنسی زنانه را] بعنوان نتیجه اختگی مشاهده میکند و بدن زن ناآخودآگاه، "فقدان" فالوس را در خود کشف میکند. فروید پیشنهاد میکند که داستان اسطورهای مدوسا، که در آن انسانها در نتیجه نگاه به سر گورگن که مارها در آن بهم میپیچند به سنگ بدل میشوند را میتوان به عنوان نشانهای از این ترس روانکاوانه در نظر گرفت. در خنده مدوسا، سیکسو میگوید این دیدگاه مردانه (مذکر) از زن با ویژگی "'فاقد بودن'" پیامدها و تظاهرات سیاسی و اجتماعی گستردهای بهمراه داشتهاست. وی با اشاره به سکسؤالیزه کردن مدوسا توسط فرود، این نظریه فروید را مانند بسیاری نظریات دیگر که بر عقده اختگی پافشاری میکنند و زن را هیستریک یا "سرزمینی تاریک" میخوانند، رد میکند. در این اثر سیکسو ایده چالشبرانگیز خود را از شورش یا همان نوشتار زنانهای که میتواند سیستم تبادل (معامله ی) مردسالارنهٔ غالب را سرنگون سازد، مطرح میکند. در این سیستم اظهار میدارد که زنان به شکل سازمان یافتهای از حقوق فرهنگی خود، حقوق روانی و جنسی خود محروم شدهاند درحالیکه دیگر اشکال ستم به گفته وی مانند تبعیض نژادی، طبقهای یا قومیتی نیز سلب آزادی از زنان را تشدید میکند. هلن سیکسو زنان را به بازاندیشی دربارهٔ سنتهایی که از نظر جنسی آنان (زنان) را تعریف میکند، فرا میخواند. این سنتها ریشه در شیوههای انحصاری علم بیان مردسالارانه، روانشناسی لاکانی و فرویدی و دیگر مباحث دارند. سیکسو زنان را وامیدارد تا با نوشتن، نقش خود را در تاریخ بازستانند. | ||
سیکسو ادامه میدهد که به عنوان یک"سوژه برای تاریخ، زن همواره بطور همزمان در مکانهای متعددی حضور داشتهاست."از آنجایی که این خود برای آنهایی که توهم نظم را ارزش میدانند، یک مشکل بهشمار میرود، پس خود زن در اینجا به نماد هرج و مرج بدل میشود. این هرج و مرج ترس بهمراه دارد؛"ترس زن بودن فروید و پیروانش را از پا درمیآورد!" تحلیل روانکاوانه به عنوان مدلی برای تمایلات جنسی مذکر، لزوماً تمایلات جنسی مؤنث را سرکوب میکند. | سیکسو ادامه میدهد که به عنوان یک"سوژه برای تاریخ، زن همواره بطور همزمان در مکانهای متعددی حضور داشتهاست."از آنجایی که این خود برای آنهایی که توهم نظم را ارزش میدانند، یک مشکل بهشمار میرود، پس خود زن در اینجا به نماد هرج و مرج بدل میشود. این هرج و مرج ترس بهمراه دارد؛"ترس زن بودن فروید و پیروانش را از پا درمیآورد!" تحلیل روانکاوانه به عنوان مدلی برای تمایلات جنسی مذکر، لزوماً تمایلات جنسی مؤنث را سرکوب میکند. | ||
== نقد دیدگاه == | == نقد دیدگاه == | ||