Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۵: خط ۵۵:
=== نقد دیدگاه اخلاقی رزماری تانگ ===
=== نقد دیدگاه اخلاقی رزماری تانگ ===
ادعای نسبی بودن اخلاق، خود یک قضیه مطلق و کلی و دائمی است بنابراین حداقل یک [[شناخت مطلق]] اتفاق افتاده است. و اگر مدعی شوند که این قضیه هم نسبی است، پس دلالت بر مدعای آن‎ها نمی‎‌کند. یعنی در بعضی موارد صحیح نیست پس قضیه مطلق و دائمی وجود دارد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی؛ آموزش فلسفه؛ تهران: امیرکبیر، چاپ چهارم، 1383؛ ص 160.</ref>
ادعای نسبی بودن اخلاق، خود یک قضیه مطلق و کلی و دائمی است بنابراین حداقل یک [[شناخت مطلق]] اتفاق افتاده است. و اگر مدعی شوند که این قضیه هم نسبی است، پس دلالت بر مدعای آن‎ها نمی‎‌کند. یعنی در بعضی موارد صحیح نیست پس قضیه مطلق و دائمی وجود دارد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی؛ آموزش فلسفه؛ تهران: امیرکبیر، چاپ چهارم، 1383؛ ص 160.</ref>
فارغ از نقد کلی [[نسبیت]] می‌‎توان به این نکته اشاره کرد که همه انسان‎ها حداقل با [[علم حضوری]] در درون خود حقایقی را به صورت مطلق درک می‎کنند. در دایره [[علوم حصولی]] نیز بسیاری از حقایق مطلق وجود دارند که همگان به آن اذعان دارند مانند وجود هستی و اصل وجود انسان. در میان سایر حقایق نیز می‎توان موارد بسیاری را یافت که فارغ از جنسیت، نژاد و طبقات اجتماعی و ... ثابت بوده و در برخورد با فاعل شناسا تغییری در آن‎ها رخ نمی‎دهد.
فارغ از نقد کلی [[نسبیت]] می‌‎توان به این نکته اشاره کرد که همه انسان‎ها حداقل با [[علم حضوری]] در درون خود حقایقی را به صورت مطلق درک می‎کنند. در دایره [[علوم حصولی]] نیز بسیاری از حقایق مطلق وجود دارند که همگان به آن اذعان دارند مانند وجود هستی و اصل وجود انسان. در میان سایر حقایق نیز می‎توان موارد بسیاری را یافت که فارغ از جنسیت، نژاد و طبقات اجتماعی و ... ثابت بوده و در برخورد با فاعل شناسا تغییری در آن‎ها رخ نمی‎دهد. <ref>برای نمونه، ر.ک: پاتریشیا مدو لنگرمن، «نظریة فمینیستی معاصر»، نظریة جامعه‌شناسی در دوران معاصر، ترجمة محسن ثلاثی، ص 471؛ ویون بار، جنسیت و روان‌شناسی اجتماعی، ترجمة حبیب احمدی و بیتا شایق، ص 50؛ ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ترجمة معصومه محمدی، ص 192ـ198؛ آلن و باربارا پیس، آنچه زنان و مردان نمی‌دانند،‌ محسن جده‌دوست و آذر محمودی، ص 338. </ref>  
در برابر نظریه‌ی [[برساخت‌گرایی]] و از نظر دانشمندان بسیاری، این سخن (برساختگی بسیاری از تفاوت‌ها) بی‌دلیل است؛ همان‌گونه که نفی ارتباط میان [[تفاوت‌های جنسیتی]] و ویژگی‌های طبیعی مربوط به جنس به دلایلی محکم و علمی‌ نیازمند است که [[فمینیست‌]]ها هنوز از ارائه‌ آنها عاجزند.<ref>برای نمونه، ر.ک: پاتریشیا مدو لنگرمن، «نظریة فمینیستی معاصر»، نظریة جامعه‌شناسی در دوران معاصر، ترجمة محسن ثلاثی، ص 471؛ ویون بار، جنسیت و روان‌شناسی اجتماعی، ترجمة حبیب احمدی و بیتا شایق، ص 50؛ ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ترجمة معصومه محمدی، ص 192ـ198؛ آلن و باربارا پیس، آنچه زنان و مردان نمی‌دانند،‌ محسن جده‌دوست و آذر محمودی، ص 338. </ref> بنابراین و بر پایه‌ی شواهد علمی فراوان، [[هویت جنسی]] هر فرد، اگر‌چه به کمک عناصر اجتماعی (مثل برخورد و تربیت والدین، نظام پاداش‌ها، الگو‌گیری و شرطی‌سازی) شکل می‌گیرد، جنبه‌ی زیستی و روانی‌ای که به‌طور طبیعی در هر فرد وجود دارد، این هویت را استوار می‌سازد<ref>ر.ک: ریتا ال اتکینسون، ریچاردسی و دیگران، زمینة روان‌شناسی هیلگارد، ترجمة محمد‌نقی براهنی، ج 1، ص 198.</ref> و به آن مشروعیت می‌بخشد.
===== نقل و نقد دلایل نسبیت اخلاقی =====
==== نقل و نقد دلایل نسبیت اخلاقی ====
مدافعان نسبیت‌گرایی فرااخلاقی، برای دفاع از عقیدة خود به دلایل متعددی تمسك جسته‌اند. گاه به آموزة نسبیت‌گرایی معرفت‌شناختی عام تمسك جسته‌اند، گاهی بر اساس نظریات غیرشناختی به اثبات مدعای خود پرداخته‌اند و گاه به دامان نسبیت‌گرایی توصیفی چنگ زده‌اند.<ref>See: D. B. Wong, "Moral Relativism", in: Encyclopedia of Ethics, v.2, p.857-858.</ref> ما در اینجا به نقد و بررسی برخی از مهم‌ترین دلایل آنان می‌پردازیم.
مدافعان نسبیت‌گرایی فرااخلاقی، برای دفاع از عقیدة خود به دلایل متعددی تمسك جسته‌اند. گاه به آموزة نسبیت‌گرایی معرفت‌شناختی عام تمسك جسته‌اند، گاهی بر اساس نظریات غیرشناختی به اثبات مدعای خود پرداخته‌اند و گاه به دامان نسبیت‌گرایی توصیفی چنگ زده‌اند.<ref>See: D. B. Wong, "Moral Relativism", in: Encyclopedia of Ethics, v.2, p.857-858.</ref> ما در اینجا به نقد و بررسی برخی از مهم‌ترین دلایل آنان می‌پردازیم.


===== 1. استدلال از راه نسبیت‌گرایی توصیفی =====
'''1. استدلال از راه نسبیت‌گرایی توصیفی'''
استدلال مشهوری كه برای اثبات نسبیت‌گرایی فرااخلاقی به‌کار می‌رود مبتنی بر نسبیت‌گرایی توصیفی است.<ref>ر.ك: محمدتقی مصباح یزدی، نظریة سیاسى اسلام، ج2 (كشوردارى)، ص250ـ251؛D. B. Wong, "Moral Relativism", in: Encyclopedia of Ethics, v.2, p.857.</ref> چنین استدلال می‌شود كه چون برخی كارها در بعضی جوامع خوب و پسندیده به‌شمار می‌آید و در جوامع دیگر همان كار، زشت و ناپسند دانسته می‌شود، پس معلوم می‌گردد كه ارزش‌های اخلاقی نسبی هستند و حكم آنها نسبت به افراد و جوامع گوناگون متفاوت است. حتی ممكن است چیزی نسبت به زمانی خوب تلقی گردد و در زمان دیگر ناپسند باشد.
استدلال مشهوری كه برای اثبات نسبیت‌گرایی فرااخلاقی به‌کار می‌رود مبتنی بر نسبیت‌گرایی توصیفی است.<ref>ر.ك: محمدتقی مصباح یزدی، نظریة سیاسى اسلام، ج2 (كشوردارى)، ص250ـ251؛D. B. Wong, "Moral Relativism", in: Encyclopedia of Ethics, v.2, p.857.</ref> چنین استدلال می‌شود كه چون برخی كارها در بعضی جوامع خوب و پسندیده به‌شمار می‌آید و در جوامع دیگر همان كار، زشت و ناپسند دانسته می‌شود، پس معلوم می‌گردد كه ارزش‌های اخلاقی نسبی هستند و حكم آنها نسبت به افراد و جوامع گوناگون متفاوت است. حتی ممكن است چیزی نسبت به زمانی خوب تلقی گردد و در زمان دیگر ناپسند باشد.


خط ۷۹: خط ۷۸:
اما مهم‌ترین نقد در مورد استنتاج نسبیت‌گرایی فرااخلاقی از نسبیت‌گرایی توصیفی است، و آن اینكه به فرض وجود اختلاف واقعی افراد و جوامع گوناگون، حتی در مورد ارزش تمامی افعال، نمی‌توان آن را دلیل نسبیت‌گرایی فرااخلاقی قرار داد؛ زیرا وجود اختلاف در نظام‌های اخلاقی، منطقاً بر درستی و حقانیت همة آنها یا مبتنی نبودن آنها بر واقعیات دلالت ندارد.<ref>see: D.B. Wong, "Moral Relativism", in: Encyclopedia of Ethics, v.z, p.857.</ref> به‌عبارت‌دیگر، همان‌طور كه وجود اختلاف در نظریه‌های یك علم (مثلاً فیزیك) به معنی آن نیست كه همة آن نظریات درست‌اند یا اصلاً چنان روابط واقعی‌ای وجود ندارند، وجود اختلاف در ارزش‌گذاری‌های اخلاقی نیز به‌هیچ‌وجه، دلیل بر آن نخواهد بود كه همة آن ارزش‌گذاری‌ها درست‌اند یا ارزش‌های واقعی اخلاقی وجود ندارند.
اما مهم‌ترین نقد در مورد استنتاج نسبیت‌گرایی فرااخلاقی از نسبیت‌گرایی توصیفی است، و آن اینكه به فرض وجود اختلاف واقعی افراد و جوامع گوناگون، حتی در مورد ارزش تمامی افعال، نمی‌توان آن را دلیل نسبیت‌گرایی فرااخلاقی قرار داد؛ زیرا وجود اختلاف در نظام‌های اخلاقی، منطقاً بر درستی و حقانیت همة آنها یا مبتنی نبودن آنها بر واقعیات دلالت ندارد.<ref>see: D.B. Wong, "Moral Relativism", in: Encyclopedia of Ethics, v.z, p.857.</ref> به‌عبارت‌دیگر، همان‌طور كه وجود اختلاف در نظریه‌های یك علم (مثلاً فیزیك) به معنی آن نیست كه همة آن نظریات درست‌اند یا اصلاً چنان روابط واقعی‌ای وجود ندارند، وجود اختلاف در ارزش‌گذاری‌های اخلاقی نیز به‌هیچ‌وجه، دلیل بر آن نخواهد بود كه همة آن ارزش‌گذاری‌ها درست‌اند یا ارزش‌های واقعی اخلاقی وجود ندارند.


===== 2. استدلال از راه انشایی دانستن احكام اخلاقی =====
'''2. استدلال از راه انشایی دانستن احكام اخلاقی'''
انشایی دانستن جملات اخلاقی، مبنای دیگری برای نسبیت اخلاقی است. اكثریت افراد و مكاتبی كه احكام اخلاقی را از نسخ انشائیات دانسته‌اند، به‌گونه‌ای، صراحتاً یا ضمناً، نسبیت اخلاقی را نیز پذیرفته‌اند. همان‌طور كه دیدیم، مكاتبی مانند احساس‌گرایی و جامعه‌گرایی كه قوام حكم اخلاقی را به احساسات و امیال فردی یا جمعی انسان‌ها می‌دانند، بر این باورند كه نمی‌توان به اصول ثابت اخلاقی معتقد شد؛ زیرا اولاً ممكن است احساسات و امیال افراد و جوامع مختلف، متفاوت باشد؛ و ثانیاً با تغییر میل و احساس افراد یا گرایش‌های اجتماعی آنان، قضاوت‌های اخلاقی‌شان نیز دستخوش دگرگونی خواهد شد.
انشایی دانستن جملات اخلاقی، مبنای دیگری برای نسبیت اخلاقی است. اكثریت افراد و مكاتبی كه احكام اخلاقی را از نسخ انشائیات دانسته‌اند، به‌گونه‌ای، صراحتاً یا ضمناً، نسبیت اخلاقی را نیز پذیرفته‌اند. همان‌طور كه دیدیم، مكاتبی مانند احساس‌گرایی و جامعه‌گرایی كه قوام حكم اخلاقی را به احساسات و امیال فردی یا جمعی انسان‌ها می‌دانند، بر این باورند كه نمی‌توان به اصول ثابت اخلاقی معتقد شد؛ زیرا اولاً ممكن است احساسات و امیال افراد و جوامع مختلف، متفاوت باشد؛ و ثانیاً با تغییر میل و احساس افراد یا گرایش‌های اجتماعی آنان، قضاوت‌های اخلاقی‌شان نیز دستخوش دگرگونی خواهد شد.