Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت | عنوان = مینو مرتاضی لنگرودی | عنوان اصلی = مرضیه...» ایجاد کرد
 
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۳: خط ۳۳:
==دیدگاه==
==دیدگاه==
خانم مرتاضی در مساله زن بر اساس تفکرات سوسیالیستی قائل به نوگرایی دینی و نواندیشی در مباحث زنان در اسلام میباشد ودر این باره میگوید:« اینکه زنان باید در نظام اندیشه نوآوری کنند و تفکری را که براساس تفاوت‌های بیولوژیک و جنسیتی، نظام اندیشه را سامان می‌دهد و هستی‌شناسی و جهان‌بینی‌اش را براساس تفاوت‌های بیولوژیک تعریف می‌کند، بازتولید نکنند چرا که از درون این طرز تفکر، تبعیض و نابرابری درمی‌آیدد.<ref>دویچه وله فارسی، زهرا رهنورد در مراسم هشتم مارس</ref>
خانم مرتاضی در مساله زن بر اساس تفکرات سوسیالیستی قائل به نوگرایی دینی و نواندیشی در مباحث زنان در اسلام میباشد ودر این باره میگوید:« اینکه زنان باید در نظام اندیشه نوآوری کنند و تفکری را که براساس تفاوت‌های بیولوژیک و جنسیتی، نظام اندیشه را سامان می‌دهد و هستی‌شناسی و جهان‌بینی‌اش را براساس تفاوت‌های بیولوژیک تعریف می‌کند، بازتولید نکنند چرا که از درون این طرز تفکر، تبعیض و نابرابری درمی‌آیدد.<ref>دویچه وله فارسی، زهرا رهنورد در مراسم هشتم مارس</ref>
ریشه این نوع تفکر را میتوان در بیان و آراء افرادی چون محمد نخشب و دکتر شریعتی دید.از آنجا که خانم لنگرودی با تفکرات دکتر نخشب و شریعتی سالها آشنایی داشته و به گفته خودشان از همان ابتدا کودکی به واسطه عضویت پدر در نهضت مقاومت ملی با این تفکرات آشنایی داشته است جست و جو کرد.محمد نخشب بنیانگذارتفکر «سوسیالیست‎‎های خداپرست»در ایران است.آدم باسوادی که متأسفانه مطالعات فلسفی نداشت. مطالعات اومانیستی داشت، اما نماز می‌‎خواند و روزه می‌‎گرفت. در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود. اوایل سوسیال ‎دموکرات بود و در درون حزب ایران کار می‌‎کرد. از درون حزب ایران وقتی می‌‎بیند آن‎‌ها مذهب را کنار می‌‎گذارند، «سوسیالیست‎‎های خداپرست» را راه می‌‎اندازد.این تفکر، بسیاری از روشنفکرانی را جذب کرد که مبانی اعتقادی قوی‎‌ای داشتند، اما مبانی فکری‎شان ضعیف بود.محمد نخشب ماموریت گرفت که به سازمان ملل برود. از ایران رفت، ولی تفکرش همچنان بود. رشد این تفکر نخشیب را در سال ۱۳۵۱ می‌‎بینیم.‌‌ همان زمانی که دکتر شریعتی از فرنگ می‌‎آید و در دانشگاه مشهد تدریس می‌‎کند. نگاه مرحوم شریعتی به تاریخ نوعی نگاه سوسیالیستی بود. زمینه‌‎‎های سخنرانی‎‌اش هم در تهران فراهم شد. نویسنده خوبی بود، بیان خوبی داشت، در فرانسه تحصیل کرده بود و شاگرد سار‌تر بود. ماسینیون و دانشگاه سوربن را دیده بود. فکر و اسم و رسمی داشت. آن روز هم جامعه آماده بود. به‌‎ویژه در دانشگاه‎‎های ما تفکر سوسیالیسم تبلیغ شده بود. نوع برداشت‎‎های مارکس از تاریخ تبلیغ می‌‎شد. وقتی دکتر شریعتی به تهران آمد، یک‎مرتبه استادان دانشگاه‎‎‌ها و دانشجویان دیدند آدمی آمده که با منطق مارکس، اسلام را مطرح می‌‎کند. حسینیه ارشاد پر می‌‎شد از علاقه‌‎مندان.<ref>سایت تاریخ ایرانیان،عاقبت تندروی در نگاه به تاریخ- محمدمهدی عبدخدایی،16 اردیبهشت1390</ref> خانم مرتاضی با پیشینه تفکری که از آثار دکتر نخشب پرفته بود با تفکرات دکتر شریعتی آشنا میشود و این آشنایی را چنین توصیف مینماید:«در عین حال آن سال‌ها سال‌های شکوفایی دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد بود و من غرق شور و هیجانی بودم که از شرکت در کلاس‌های شریعتی نصیبم می‌شد.»<ref> تاریخ ایران ،خاطره‌ای از محمد نخشب - مینو مرتاضی لنگرودی، 25 فروردین 1391</ref>
 
ریشه این نوع تفکر را میتوان در بیان و آراء افرادی چون محمد نخشب و دکتر شریعتی دید.از آنجا که خانم لنگرودی با تفکرات دکتر نخشب و شریعتی سالها آشنایی داشته و به گفته خودشان از همان ابتدا کودکی به واسطه عضویت پدر در نهضت مقاومت ملی با این تفکرات آشنایی داشته است جست و جو کرد.محمد نخشب بنیانگذارتفکر «سوسیالیست‎‎های خداپرست»در ایران است.آدم باسوادی که متأسفانه مطالعات فلسفی نداشت. مطالعات اومانیستی داشت، اما نماز می‌‎خواند و روزه می‌‎گرفت. در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود. اوایل سوسیال ‎دموکرات بود و در درون حزب ایران کار می‌‎کرد. از درون حزب ایران وقتی می‌‎بیند آن‎‌ها مذهب را کنار می‌‎گذارند، «سوسیالیست‎‎های خداپرست» را راه می‌‎اندازد.این تفکر، بسیاری از روشنفکرانی را جذب کرد که مبانی اعتقادی قوی‎‌ای داشتند، اما مبانی فکری‎شان ضعیف بود.محمد نخشب ماموریت گرفت که به سازمان ملل برود. از ایران رفت، ولی تفکرش همچنان بود. رشد این تفکر نخشیب را در سال ۱۳۵۱ می‌‎بینیم.‌‌ همان زمانی که دکتر شریعتی از فرنگ می‌‎آید و در دانشگاه مشهد تدریس می‌‎کند. نگاه مرحوم شریعتی به تاریخ نوعی نگاه سوسیالیستی بود. زمینه‌‎‎های سخنرانی‎‌اش هم در تهران فراهم شد. نویسنده خوبی بود، بیان خوبی داشت، در فرانسه تحصیل کرده بود و شاگرد سار‌تر بود. ماسینیون و دانشگاه سوربن را دیده بود. فکر و اسم و رسمی داشت. آن روز هم جامعه آماده بود. به‌‎ویژه در دانشگاه‎‎های ما تفکر سوسیالیسم تبلیغ شده بود. نوع برداشت‎‎های مارکس از تاریخ تبلیغ می‌‎شد. وقتی دکتر شریعتی به تهران آمد، یک‎مرتبه استادان دانشگاه‎‎‌ها و دانشجویان دیدند آدمی آمده که با منطق مارکس، اسلام را مطرح می‌‎کند. حسینیه ارشاد پر می‌‎شد از علاقه‌‎مندان.<ref>سایت تاریخ ایرانیان،عاقبت تندروی در نگاه به تاریخ- محمدمهدی عبدخدایی،16 اردیبهشت1390</ref>
 
خانم مرتاضی با پیشینه تفکری که از آثار دکتر نخشب پرفته بود با تفکرات دکتر شریعتی آشنا میشود و این آشنایی را چنین توصیف مینماید:«در عین حال آن سال‌ها سال‌های شکوفایی دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد بود و من غرق شور و هیجانی بودم که از شرکت در کلاس‌های شریعتی نصیبم می‌شد.»<ref> تاریخ ایران ،خاطره‌ای از محمد نخشب - مینو مرتاضی لنگرودی، 25 فروردین 1391</ref>
 
==نقد==
==نقد==
بر آیند و نتیجه تفکرات سوسیالیستی، نگرش مادی به جهان از پیدایش تا غایت و نهایت آن است، و در بعد شناخت و معرفت شناسی بینشی محدود دارد.سوسیالیسم گر چه در برخی از نقاط با اسلام تلاقی دارد (از جمله: توازن اقتصادی، عدالت اجتماعی، رفع تبعیض، مبارزه فقر، ممنوعی انحصار ثروت در طبقه خاص و ...)؛ اما در نقاط بسیاری که از آنها مهمتر و عمیق تر است(از نظر اساس و مبدا ،هدف گرایش و ابزارها ،شیوه ها و ویژگی ها و مشخصه‌ها) با اسلام تضاد داشته و تفاوت ریشه‌ای میان آن دو وجود دارد.
بر آیند و نتیجه تفکرات سوسیالیستی، نگرش مادی به جهان از پیدایش تا غایت و نهایت آن است، و در بعد شناخت و معرفت شناسی بینشی محدود دارد.سوسیالیسم گر چه در برخی از نقاط با اسلام تلاقی دارد (از جمله: توازن اقتصادی، عدالت اجتماعی، رفع تبعیض، مبارزه فقر، ممنوعی انحصار ثروت در طبقه خاص و ...)؛ اما در نقاط بسیاری که از آنها مهمتر و عمیق تر است(از نظر اساس و مبدا ،هدف گرایش و ابزارها ،شیوه ها و ویژگی ها و مشخصه‌ها) با اسلام تضاد داشته و تفاوت ریشه‌ای میان آن دو وجود دارد.