Mjamshidi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Farabzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۲: خط ۳۲:
==اسباب بطلان [[عقد]]==
==اسباب بطلان [[عقد]]==
اسباب بطلان [[عقد]] دو چيز است:
اسباب بطلان [[عقد]] دو چيز است:
1. فسخ: عيب و تدليس موجب فسخ [[عقد ازدواج]] است:
#فسخ: عيب و تدليس موجب فسخ [[عقد ازدواج]] است:
'''عيب''': وجود برخى عيوب در [[زن]] يا [[مرد]]، در صورت جهل به آن‏ها پيش از [[عقد]]، مجوّز برهم زدن [[عقد ازدواج]] به وسيله [[مرد]] يا [[زن]] است. ديوانگى، عنّين بودن، مجبوب بودن و به قول مشهور، اخته بودن در [[مرد]]، و ديوانگى، خوره (جذام)، پيسى، قرن افضاء، نابينايى و رتق در [[زن]]، موجب ثبوت حق فسخ [[عقد]] براى [[زن]] يا [[مرد]] مى‌‏شود.
'''عيب''': وجود برخى عيوب در [[زن]] يا [[مرد]]، در صورت جهل به آن‏ها پيش از [[عقد]]، مجوّز برهم زدن [[عقد ازدواج]] به وسيله [[مرد]] يا [[زن]] است. ديوانگى، عنّين بودن، مجبوب بودن و به قول مشهور، اخته بودن در [[مرد]]، و ديوانگى، خوره (جذام)، پيسى، قرن افضاء، نابينايى و رتق در [[زن]]، موجب ثبوت حق فسخ [[عقد]] براى [[زن]] يا [[مرد]] مى‌‏شود.
در اين كه لنگى [[زن]] به طور مطلق عيب نيست يا به طور مطلق عيب است، مگر عرف آن را به دليل ناچيز بودن عيب نداند و يا در صورتى كه موجب زمين‏‌گير شدن او شود، عيب است، اختلاف مى‌باشد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم‌السلام، ج‏1، ص: 370</ref>
در اين كه لنگى [[زن]] به طور مطلق عيب نيست يا به طور مطلق عيب است، مگر عرف آن را به دليل ناچيز بودن عيب نداند و يا در صورتى كه موجب زمين‏‌گير شدن او شود، عيب است، اختلاف مى‌باشد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم‌السلام، ج‏1، ص: 370</ref>
خط ۴۰: خط ۴۰:
[[مرد]] و [[زن]] در همه عيوب جز عنن مى‏توانند [[عقد]] را بدون اذن حاكم فسخ كنند. حاكم شرع، در عنن، مدّتى را تعيين مى‌‏كند و اگر [[مرد]] تا پايان آن همچنان ناتوان از [[آميزش]] باشد، [[زن]] بدون اذن حاكم مى‌‏تواند [[عقد]] را فسخ كند.
[[مرد]] و [[زن]] در همه عيوب جز عنن مى‏توانند [[عقد]] را بدون اذن حاكم فسخ كنند. حاكم شرع، در عنن، مدّتى را تعيين مى‌‏كند و اگر [[مرد]] تا پايان آن همچنان ناتوان از [[آميزش]] باشد، [[زن]] بدون اذن حاكم مى‌‏تواند [[عقد]] را فسخ كند.
'''تدليس''': مخفى كردن عيب و نقص با علم به آن گرچه با سكوت، تدليس است. اگر [[مردى]] با [[زن]] معيّنى به شرط آزاد بودن [[ازدواج]] كند، آنگاه معلوم شود [[كنيز]] است، مى‏ تواند [[عقد ازدواج]] را فسخ كند، در صورت عكس، [[زن]] نيز از حق فسخ [[عقد]] برخوردار است.
'''تدليس''': مخفى كردن عيب و نقص با علم به آن گرچه با سكوت، تدليس است. اگر [[مردى]] با [[زن]] معيّنى به شرط آزاد بودن [[ازدواج]] كند، آنگاه معلوم شود [[كنيز]] است، مى‏ تواند [[عقد ازدواج]] را فسخ كند، در صورت عكس، [[زن]] نيز از حق فسخ [[عقد]] برخوردار است.
2. ارتداد: [[عقد ازدواج]] به مجرّد ارتداد يكى از [[زوجين]] يا هر دو پيش از [[آميزش]] خواه ارتداد فطرى باشد يا ارتداد ملّى باطل مى ‏شود و بطلان آن پس از [[آميزش]]، بر سپرى شدن [[عدّه]] متوقّف است، مگر [[مرد]] به ارتداد فطرى مرتدّ شود كه در اين صورت، [[عقد]] به مجرّد ارتداد باطل مى‏‌شود.
#ارتداد: [[عقد ازدواج]] به مجرّد ارتداد يكى از [[زوجين]] يا هر دو پيش از [[آميزش]] خواه ارتداد فطرى باشد يا ارتداد ملّى باطل مى ‏شود و بطلان آن پس از [[آميزش]]، بر سپرى شدن [[عدّه]] متوقّف است، مگر [[مرد]] به ارتداد فطرى مرتدّ شود كه در اين صورت، [[عقد]] به مجرّد ارتداد باطل مى‏‌شود.
3. اسارت: با اسير شدن [[زوج]]، [[ازدواج]] باطل نمى‌‏شود، مگر امام عليه السّلام او را برده قرار دهد. اگر [[زوج]] نابالغ يا [[زن]] اسير شود، [[نكاح]] باطل مى‏‌شود. با اسير شدن [[زوجين]] با هم، [[ازدواج]] آن دو باطل مى ‏شود، مگر هر دو پيش از اسارت برده باشند. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‏1، ص: 371</ref>
#اسارت: با اسير شدن [[زوج]]، [[ازدواج]] باطل نمى‌‏شود، مگر امام عليه السّلام او را برده قرار دهد. اگر [[زوج]] نابالغ يا [[زن]] اسير شود، [[نكاح]] باطل مى‏‌شود. با اسير شدن [[زوجين]] با هم، [[ازدواج]] آن دو باطل مى ‏شود، مگر هر دو پيش از اسارت برده باشند. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‏1، ص: 371</ref>


==پانویس==
==پانویس==