خط ۹: | خط ۹: | ||
بنابراین صرفنظر از معنای «نحله» در این آیه، و تعبیرات متفاوت فقها قدر متیقن تمام آنها این است که «نحله چیزی است که عوض در آن نمیباشد».<ref>[http://ensani.ir/fa/article/107221/%D8%AD%D9%82-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%88-%D9%86%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%DB%8C احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، 1383ش]</ref> | بنابراین صرفنظر از معنای «نحله» در این آیه، و تعبیرات متفاوت فقها قدر متیقن تمام آنها این است که «نحله چیزی است که عوض در آن نمیباشد».<ref>[http://ensani.ir/fa/article/107221/%D8%AD%D9%82-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%88-%D9%86%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%DB%8C احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، 1383ش]</ref> | ||
==دیدگاه اسلام== | ==دیدگاه اسلام== | ||
دین مقدس اسلام و سایر ادیان آسمانی از [[ازدواج]] به عنوان یک امر مقدس یاد میشود. اما از آن جایی كه در انتخاب [[همسر]] و [[تشویق به تشکیل خانواده|تشكیل خانواده]]، عقل و دانش بشرى، ملاک میباشد، ممكن است افراد انسانی در این مسیر مرتكب اشتباه شده و انتخاب نادرستی داشته باشند. در صورت بروز اشتباه، مهم ترین هدف [[ازدواج]] یعنی آرامش، محقق نمیشود، لذا دین اسلام انحلال [[نکاح|نكاح]] و قطع زندگی مشترک از طریق [[طلاق]]، را به عنوان راه حلی برای برون رفت از این اشتباه درنظرگرفته است. دین اسلام حق طلاق را به مرد داده است اما برای جلوگیری از سوء استفادههای احتمالی طرفین قواعد، مقررات و اصولی را بر طلاق حاکم کردهاست.<ref>[file:///C:/Users/u152/Downloads/78913934002. | دین مقدس اسلام و سایر ادیان آسمانی از [[ازدواج]] به عنوان یک امر مقدس یاد میشود. اما از آن جایی كه در انتخاب [[همسر]] و [[تشویق به تشکیل خانواده|تشكیل خانواده]]، عقل و دانش بشرى، ملاک میباشد، ممكن است افراد انسانی در این مسیر مرتكب اشتباه شده و انتخاب نادرستی داشته باشند. در صورت بروز اشتباه، مهم ترین هدف [[ازدواج]] یعنی آرامش، محقق نمیشود، لذا دین اسلام انحلال [[نکاح|نكاح]] و قطع زندگی مشترک از طریق [[طلاق]]، را به عنوان راه حلی برای برون رفت از این اشتباه درنظرگرفته است. دین اسلام حق طلاق را به مرد داده است اما برای جلوگیری از سوء استفادههای احتمالی طرفین قواعد، مقررات و اصولی را بر طلاق حاکم کردهاست. <ref>[file:///C:/Users/u152/Downloads/78913934002.pdf|آهنگران و نقاش زاده، «بررسي مباني فقهي و حقوقي تدوين حق مالي نحله»، 1393ش]</ref> | ||
یکی از دستورات اسلام برای جبران عوارض ناشی از طلاق در حق زنان، پرداخت «نحله» به زنان مطلقه در زمان طلاق است. قرآن کریم در این مورد میفرمایند: «وأتوا النساء صدقاتهن نحله و ان طبن لکم...». <ref>(نساء، 4)</ref> مهر زنان را (بهطور کامل) به عنوان یک بدهی (یا یک عطیه) به آنها بپردازید. هرچند در تفسیر این آیه دیدگاه مفسران متفاوت است اما قدر متیقن تمام آنها این است که «نحله چیزی است که عوض در آن نمیباشد». از طرفی برخی مطرح میکنند که «نحله» همان «اجرت المثل» است این در حالی است که نحله عطیهای است که عوض ندارد در حالی که اجرتالمثل عوض از عمل انجام شده میباشد، پس «نحله» و «اجرتالمثل» دو چیز متفاوت از هم هستند.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/107221/%D8%AD%D9%82-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%88-%D9%86%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%DB%8C احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، 1383ش]</ref> | یکی از دستورات اسلام برای جبران عوارض ناشی از طلاق در حق زنان، پرداخت «نحله» به زنان مطلقه در زمان طلاق است. قرآن کریم در این مورد میفرمایند: «وأتوا النساء صدقاتهن نحله و ان طبن لکم...». <ref>(نساء، 4)</ref> مهر زنان را (بهطور کامل) به عنوان یک بدهی (یا یک عطیه) به آنها بپردازید. هرچند در تفسیر این آیه دیدگاه مفسران متفاوت است اما قدر متیقن تمام آنها این است که «نحله چیزی است که عوض در آن نمیباشد». از طرفی برخی مطرح میکنند که «نحله» همان «اجرت المثل» است این در حالی است که نحله عطیهای است که عوض ندارد در حالی که اجرتالمثل عوض از عمل انجام شده میباشد، پس «نحله» و «اجرتالمثل» دو چیز متفاوت از هم هستند.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/107221/%D8%AD%D9%82-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%88-%D9%86%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%DB%8C احمدیه،«حق اجرت المثل و نحله در یک بررسی حقوقی»، 1383ش]</ref> |