Najafi (بحث | مشارکت‌ها)
Najafi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۲: خط ۲۲:


==جایگاه هاجر در تورات==
==جایگاه هاجر در تورات==
درگزارشی از تورات آمده است که یک روز ساره، متوجه شد اسماعیل پسر هاجر، اسحاق پسرش را آزار می‌رساند. از این رو به ابراهیم گفت: هاجر و فرزندش را از خانه خود بیرون کند. زیرا اسماعیل با وجود پسر من اسحاق، وارث تو نخواهد بود. این جریان برای ابراهیم گران آمد و به خداوند این نگرانی را عرضه داشت. خدا به ابراهیم گفت: درباره هاجر و پسرت اسماعیل نگران نباش. و خواسته ساره را انجام بده. آسوده باش که از اسماعیل، قومی گسترده به وجود می‌آید. چون آن‌هم، پسرت است.  پس ابراهیم صبح زود، نان و مشکی پر از آب تهیه کرد و بر دوش هاجر گذاشت و او را با اسماعیل راهی کرد. هاجر و اسماعیل به منطقه بیابانی و بدون آب و علفی رفت و در آنجا ساکن شد. وقتی که توشه و آب مشک آنها تمام شد. هاجر اسماعیل را زیر بوته‌ها قرار داد و خودش در فاصله صد متری از اسماعیل نشست. با خود گفت نمی‌خواهم شاهد مرگ پسرم باشم. و پیوسته می‌گریست. در این هنگام فرشته خداوند از آسمان، او را خطاب داد و گفت: ای هاجر تو را چه شده است؟ نترس خداوند ناله‌های پسرت را شنیده است. او را بردار و در آغوش بگیر. من به وسیله او، قوم بزرگی به وجود خواهم آورد. پس خدا چشمان هاجر را روشن نمود و چاه آبی را در جلوی خود دید. هاجر به سمت چشمه رفت و مشک را پر از آب کرد و به پسرش نوشانید.   
درگزارشی از تورات آمده است که یک روز ساره، متوجه شد اسماعیل پسر هاجر، اسحاق پسرش را آزار می‌رساند. از این رو به ابراهیم گفت: هاجر و فرزندش را از خانه خود بیرون کند. زیرا اسماعیل با وجود پسر من اسحاق، وارث تو نخواهد بود. این جریان برای ابراهیم گران آمد و به خداوند این نگرانی را عرضه داشت. خدا به ابراهیم گفت: درباره هاجر و پسرت اسماعیل نگران نباش. و خواسته ساره را انجام بده. آسوده باش که از اسماعیل، قومی گسترده به وجود می‌آید. چون آن‌هم، پسرت است.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام‌القرآن، 1385ش. ج3، ص90.</ref> پس ابراهیم صبح زود، نان و مشکی پر از آب تهیه کرد و بر دوش هاجر گذاشت و او را با اسماعیل راهی کرد. هاجر و اسماعیل به منطقه بیابانی و بدون آب و علفی رفت و در آنجا ساکن شد. وقتی که توشه و آب مشک آنها تمام شد. هاجر اسماعیل را زیر بوته‌ها قرار داد و خودش در فاصله صد متری از اسماعیل نشست. با خود گفت نمی‌خواهم شاهد مرگ پسرم باشم. و پیوسته می‌گریست. در این هنگام فرشته خداوند از آسمان، او را خطاب داد و گفت: ای هاجر تو را چه شده است؟ نترس خداوند ناله‌های پسرت را شنیده است. او را بردار و در آغوش بگیر. من به وسیله او، قوم بزرگی به وجود خواهم آورد. پس خدا چشمان هاجر را روشن نمود و چاه آبی را در جلوی خود دید. هاجر به سمت چشمه رفت و مشک را پر از آب کرد و به پسرش نوشانید.<ref>ر.ک. پیدایش، باب21، ص9-21. </ref>  
در گزارشی دیگر آمده است.: سارا همسر ابراهیم، دارای فرزند اسحاق شده بود که هاجر را به جای دیگر، مهاجرت داد.  اما طبق گزارش‌های منابع‌اسلامی، هاجر قبل از فرزندار شدن ساره، از خانه ابراهیم هجرت کرده بود. همچنین اینکه به‌هنگام مهاجرت هاجر و اسماعیل، ابراهیم نیز به همراه آنها بود. ولی در تورات آمده است که ابراهیم همراه آنها نبوده است.  
در گزارشی دیگر آمده است.: سارا همسر ابراهیم، دارای فرزند اسحاق شده بود که هاجر را به جای دیگر، مهاجرت داد.<ref>ر.ک. پیدایش، باب 21، ص9-21.</ref> اما طبق گزارش‌های منابع‌اسلامی، هاجر قبل از فرزندار شدن ساره، از خانه ابراهیم هجرت کرده بود. همچنین اینکه به‌هنگام مهاجرت هاجر و اسماعیل، ابراهیم نیز به همراه آنها بود. ولی در تورات آمده است که ابراهیم همراه آنها نبوده است.<ref>«داستان هاجر همسر حضرت ابراهیم بر اساس قرآن و تورات»، وب سایت اسلام کوئست نت، تاریخ بازدید: 20 آبان 1401ش.</ref>
 
==درگذشت هاجر==
==درگذشت هاجر==
در برخی منابع تاریخی آمده است که هاجر در سن 90 سالگی از دنیا رفته است.  در نقلی دیگر، هاجر وقتی که اسماعیل بیست ساله بود، وفات نموده و خود اسماعیل، مادرش را در مکان حجر اسماعیل دفن کرد.  در منابع روایی از امام هفتم شیعیان ذکر شده که وقتی اسماعیل، هاجر را در محل حجر اسماعیل دفن کرد. روی قبرش را یک بلندی قرار داد تا به احترام حضرت هاجر، مسلمانان به هنگام طواف دور خانه خدا، پا روی قبرش نگذارند.
در برخی منابع تاریخی آمده است که هاجر در سن 90 سالگی از دنیا رفته است.  در نقلی دیگر، هاجر وقتی که اسماعیل بیست ساله بود، وفات نموده و خود اسماعیل، مادرش را در مکان حجر اسماعیل دفن کرد.  در منابع روایی از امام هفتم شیعیان ذکر شده که وقتی اسماعیل، هاجر را در محل حجر اسماعیل دفن کرد. روی قبرش را یک بلندی قرار داد تا به احترام حضرت هاجر، مسلمانان به هنگام طواف دور خانه خدا، پا روی قبرش نگذارند.