بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
لعان یا ملاعنه از ریشهی لعن مصدر باب مفاعله است. در لغت به معنى طرد و دور كردن کسی از خير است. <ref>مروج، اصطلاحات فقهى،1379 ه. ش، ص 426</ref> <ref>بصمه جى، معجم مصطلحات الفاظ الفقه الاسلامى،2009 م، ص: 490</ref> | لعان یا ملاعنه از ریشهی لعن مصدر باب مفاعله است. در لغت به معنى طرد و دور كردن کسی از خير است. <ref>مروج، اصطلاحات فقهى،1379 ه. ش، ص 426</ref> <ref>بصمه جى، معجم مصطلحات الفاظ الفقه الاسلامى،2009 م، ص: 490</ref> | ||
گروهی از اهل لغت آن را دور ساختن از خداوند و نيز نفرين و دشنام دادن معنا میکنند. | گروهی از اهل لغت آن را دور ساختن از خداوند و نيز نفرين و دشنام دادن معنا میکنند. | ||
<ref> | <ref>[https://lib.eshia.ir/10242/31/215/%D9%84%D8%B9%D8%A7%D9%86 فقه اهل بیت علیهم السلام، موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ج 31 ص 215، کتابخانه مدرسه فقاهت]</ref> | ||
[https://lib.eshia.ir/10242/31/215/%D9%84%D8%B9%D8%A7%D9%86 کتابخانه مدرسه فقاهت]</ref> | |||
لعان در عرف فقها در جایی است كه یا شوهر عاقل و بالغ با ادعای مشاهده و نبود شاهد به زن دائمی و محصنهی خود که کر و لال نیست و با وی نزدیکی کرده، نسبت زنا بدهد. این مورد در کتب فقهی با عنوان قذف ذکر شده است و یا اینکه ادعا کند فرزندی که در خانهی او به دنیا آمده برای او نیست. این مورد نیز در فقه با عنوان نفی ولد آمده است. در این موارد زوجین براى پیشگيرى از اجراى حدّ، با سوگندهای مخصوصی در محضر حاكم شرع يكديگر را لعن و نفرين می نمايند. <ref>مروج، اصطلاحات فقهى،1379 ه. ش، ص: 426</ref> <ref>جرجس، معجم المصطلحات الفقهية و القانونية،1996م، ص: 269</ref> <ref>سجادى، فرهنگ معارف اسلامى،1373 ه. ش، ج3، ص: 1640</ref> | لعان در عرف فقها در جایی است كه یا شوهر عاقل و بالغ با ادعای مشاهده و نبود شاهد به زن دائمی و محصنهی خود که کر و لال نیست و با وی نزدیکی کرده، نسبت زنا بدهد. این مورد در کتب فقهی با عنوان قذف ذکر شده است و یا اینکه ادعا کند فرزندی که در خانهی او به دنیا آمده برای او نیست. این مورد نیز در فقه با عنوان نفی ولد آمده است. در این موارد زوجین براى پیشگيرى از اجراى حدّ، با سوگندهای مخصوصی در محضر حاكم شرع يكديگر را لعن و نفرين می نمايند. <ref>مروج، اصطلاحات فقهى،1379 ه. ش، ص: 426</ref> <ref>جرجس، معجم المصطلحات الفقهية و القانونية،1996م، ص: 269</ref> <ref>سجادى، فرهنگ معارف اسلامى،1373 ه. ش، ج3، ص: 1640</ref> |