خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
این نظریات با وجود تفاوتهای تحلیلی، همگی بر منشأ طبیعی و زمینی باورهای دینی تأکید دارند و دین را مجموعهاى از اوامر و نواهى که مانع عملکرد آزاد استعدادهاى انسان میشود، تفسیر میکنند.<ref>هیک، فلسفه دین، ۱۳۷۲ش، صص۲۳-۲۲.</ref> | این نظریات با وجود تفاوتهای تحلیلی، همگی بر منشأ طبیعی و زمینی باورهای دینی تأکید دارند و دین را مجموعهاى از اوامر و نواهى که مانع عملکرد آزاد استعدادهاى انسان میشود، تفسیر میکنند.<ref>هیک، فلسفه دین، ۱۳۷۲ش، صص۲۳-۲۲.</ref> | ||
===پیدایش دین از دیدگاه اقتصادی=== | ===پیدایش دین از دیدگاه اقتصادی=== | ||
بر اساس دیدگاه اقتصادی کارل مارکس که در چارچوب ماتریالیسم تاریخی ارائه شده است، دین به عنوان پدیدهای ایدئولوژیک و محصول ساختارهای اقتصادی ناعادلانه تحلیل میشود. این نظریه که بر مبنای تقسیم تاریخ به پنج مرحله تولیدی استوار است، دین را نتیجه مستقیم «از خودبیگانگی» انسان در نظام سرمایهداری میداند<ref>میلز، مارکس و مارکسیسم، ۱۳۸۱ش، ص۳۱-۳۰.</ref> که در دو سطح عمل میکند | بر اساس دیدگاه اقتصادی کارل مارکس که در چارچوب ماتریالیسم تاریخی ارائه شده است، دین به عنوان پدیدهای ایدئولوژیک و محصول ساختارهای اقتصادی ناعادلانه تحلیل میشود. این نظریه که بر مبنای تقسیم تاریخ به پنج مرحله تولیدی استوار است، دین را نتیجه مستقیم «از خودبیگانگی» انسان در نظام سرمایهداری میداند<ref>میلز، مارکس و مارکسیسم، ۱۳۸۱ش، ص۳۱-۳۰.</ref> که در دو سطح عمل میکند. در سطح اجتماعی، دین به عنوان «افیون تودهها» عمل کرده و با وعده سعادت اخروی، تودهها را از مبارزه برای تغییر وضعیت اقتصادی-اجتماعی بازمیدارد. در سطح فردی، دین به مثابه مکانیسمی جبرانی، آرامش کاذبی برای طبقه کارگر ایجاد میکند.<ref>مطهری، نقدی بر مارکسیسم، ۱۳۸۹ش، ص۸۹-۸۴.</ref> | ||
مارکس معتقد است با تحقق جامعه کمونیستی و از میان رفتن تضادهای طبقاتی، نیاز به دین به عنوان عامل تسکیندهنده به طور طبیعی منتفی خواهد شد، چرا که شرایط عینی تولید کننده از خودبیگانگی از بین خواهد رفت. این دیدگاه عمیقاً به رابطه دیالکتیکی زیربنا (شرایط اقتصادی) و روبنا (نهادهای فرهنگی از جمله دین) وابسته است.<ref>مککویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۱.</ref> | |||
===پیدایش دین از دیدگاه اسلام=== | ===پیدایش دین از دیدگاه اسلام=== | ||
در منظومه فکری اسلام، دین به عنوان حقیقتی فرابشری و ریشهدار در اراده الهی، وحی و اقتضای فطری آدمی تعریف میشود که با ارسال پیامبران از آدم(ع) تا خاتم(ص) تداوم یافته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۳، ص۱۶۸ و ۱۷۱.</ref> این دیدگاه مبتنی بر سه اصل بنیادین است. | در منظومه فکری اسلام، دین به عنوان حقیقتی فرابشری و ریشهدار در اراده الهی، وحی و اقتضای فطری آدمی تعریف میشود که با ارسال پیامبران از آدم(ع) تا خاتم(ص) تداوم یافته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۳، ص۱۶۸ و ۱۷۱.</ref> این دیدگاه مبتنی بر سه اصل بنیادین است. |