خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
این دیدگاه، دین را پدیدهای اجتماعی میداند که ریشه در نیازهای جمعی دارد که نوعی پوزیتیویسم اجتماعی است. بر اساس نظریه امیل دورکهایم، منشأ تمام ادیان به توتمپرستی بازمیگردد که در آن توتم به عنوان نماد «روح جمعی» جامعه، امر مقدس را از نامقدس تفکیک میکند.<ref>مککویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۱.</ref> این باور ابتدایی در قالب مراسم مذهبی متعالی شده، به تدریج به اعتقاد به عالمی برتر و در نهایت به یکتاپرستی تکامل یافته است.<ref>صاحبی، دینپژوهی در جهان معاصر، ۱۳۹۰ش، ص۵۲-۴۱.</ref> | این دیدگاه، دین را پدیدهای اجتماعی میداند که ریشه در نیازهای جمعی دارد که نوعی پوزیتیویسم اجتماعی است. بر اساس نظریه امیل دورکهایم، منشأ تمام ادیان به توتمپرستی بازمیگردد که در آن توتم به عنوان نماد «روح جمعی» جامعه، امر مقدس را از نامقدس تفکیک میکند.<ref>مککویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۱.</ref> این باور ابتدایی در قالب مراسم مذهبی متعالی شده، به تدریج به اعتقاد به عالمی برتر و در نهایت به یکتاپرستی تکامل یافته است.<ref>صاحبی، دینپژوهی در جهان معاصر، ۱۳۹۰ش، ص۵۲-۴۱.</ref> | ||
===پیدایش دین از دیدگاه روانشناسی=== | ===پیدایش دین از دیدگاه روانشناسی=== | ||
دین برآیند هیجانها و تعارضهای روحی انسان است. این دیدگاه، دین را برآمده از دو مکانیسم روانی اصلی میداند. نخست نیاپرستی که از تقدیس نقش حمایتی پدر در خانواده و تداوم آن در قالب روح پدری پس از مرگ نشأت گرفته و به تدریج به نظام دینی تبدیل شده است. دوم، خداآفرینی که پاسخ به اضطراب، ترس و هراس وجودی انسان در برابر نیروهای طبیعی ناشناخته است که منشأ دین همین است.<ref>فروید، رساله و شرح آینده یک خیال زیگموند فروید، ۱۴۰۰ش، ص۲۴۷-۲۳۸.</ref> | دین برآیند هیجانها و تعارضهای روحی انسان است. این دیدگاه، دین را برآمده از دو مکانیسم روانی اصلی میداند. نخست نیاپرستی که از تقدیس نقش حمایتی پدر در خانواده و تداوم آن در قالب روح پدری پس از مرگ نشأت گرفته و به تدریج به نظام دینی تبدیل شده است. دوم، خداآفرینی که پاسخ به اضطراب، ترس و هراس وجودی انسان در برابر نیروهای طبیعی ناشناخته است که منشأ دین همین است.<ref>فروید، رساله و شرح آینده یک خیال زیگموند فروید، ۱۴۰۰ش، ص۲۴۷-۲۳۸.</ref> در نظریات فویرباخ (از خود بیگانگی)<ref>سعیدیان، دائرهالمعارف نو، ۱۳۷۸ش، ج۴، ص۳۴۷۷.</ref> و زیگموند فروید (روانزایی)<ref>مککویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۲۲۰.</ref> ، دین ریشه در عمیقترین لایههای روانی و اجتماعی انسان دارد.<ref>مککویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۲۳۳.</ref> | ||
در نظریات فویرباخ (از خود بیگانگی)<ref>سعیدیان، دائرهالمعارف نو، ۱۳۷۸ش، ج۴، ص۳۴۷۷.</ref> و زیگموند فروید (روانزایی)<ref>مککویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۲۲۰.</ref> ، دین ریشه در عمیقترین لایههای روانی و اجتماعی انسان دارد.<ref>مککویری، تفکر دینی در قرن بیستم مرزهای فلسفه و دین 1900 - 1980، ۱۳۷۵ش، ص۲۳۳.</ref> | |||
===پیدایش دین از دیدگاه طبیعیگرایانه=== | ===پیدایش دین از دیدگاه طبیعیگرایانه=== |