Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
جان استوارت میل در سال ۱۸۰۶ در خانواده‌ای متوسط و شاید هم از لحاظ اقتصادی فقیر در لندن به دنیا آمد. پدرش جیمز میل فرزند یک کفاش روستایی در اسکاتلند بود. جان استوارت میل از سه سالگی آموختن زبان لاتین را آغاز کرد. پدرش هرگز او را به مدرسه نفرستاد تا فرزندش را به شیوه خاص خودش تربیت کند. افسانه‌های ازوپ نخستین کتابی بود که جان توانست به زبان یونانی بخواند. وقتی جان هشت ساله شد، جرمی بنتام در اقدام سخاوتمندانه‌ای دیگر خانه شماره یک خیابان کوئین اسکویرپلیس را در اختیار خانوادهٔ میل گذاشت. جان پیش از آن‌که ۱۰ ساله شود، شش محاوره از محاورات افلاطون را خوانده بود تا برای آموختن منطق آماده شود؛ جان در ۱۲ سالگی علاوه‌بر مطالعه آثار کلاسیک یونان و حتی «ریطوریقا» ی ارسطو، (به لاتین: Ars Rhetorica)، جبر، هندسه و حساب دیفرانسیل هم آموخته بود. آموختن علم منطق در ۱۲ سالگی آغاز شد. آن هم با رساله‌های لاتینی دربارهٔ منطق اسکولاستیک (مَدرسی). جان در کتاب بیوگرافیکی که بعدها نگاشت، بر اهمیت این قسمت از آموزشش بسیار تأکید کرد. ۱۳ سالگی آغاز آموزش اقتصاد بود. جیمز در این سال یک دوره کامل اقتصاد سیاسی را به جان تدریس کرد و او را موظف کرد کتاب‌های آدام اسمیت و هم‌چنین اثر تازه تألیف شده دیوید ریکاردو با عنوان «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات بندی» را بخواند و خلاصه‌نویسی کند که جان در سال ۱۸۲۰ آن‌ها را در قالب کتاب «اصول اولیه اقتصاد سیاسی» منتشر کرد. در همین سال بود که به دعوت همان خانواده نوع‌دوست به فرانسه رفت تا یک سالی را در آن‌جا سر کند. وی در آن‌جا زبان فرانسوی آموخت و شش ماهی هم در مون‌پلیه شیمی و ریاضیات خواند.
جان استوارت میل در سال ۱۸۰۶ در خانواده‌ای متوسط و شاید هم از لحاظ اقتصادی فقیر در لندن به دنیا آمد. پدرش جیمز میل فرزند یک کفاش روستایی در اسکاتلند بود. جان استوارت میل از سه سالگی آموختن زبان لاتین را آغاز کرد. پدرش هرگز او را به مدرسه نفرستاد تا فرزندش را به شیوه خاص خودش تربیت کند. افسانه‌های ازوپ نخستین کتابی بود که جان توانست به زبان یونانی بخواند. وقتی جان هشت ساله شد، جرمی بنتام در اقدام سخاوتمندانه‌ای دیگر خانه شماره یک خیابان کوئین اسکویرپلیس را در اختیار خانوادهٔ میل گذاشت. جان پیش از آن‌که ۱۰ ساله شود، شش محاوره از محاورات افلاطون را خوانده بود تا برای آموختن منطق آماده شود؛ جان در ۱۲ سالگی علاوه‌بر مطالعه آثار کلاسیک یونان و حتی «ریطوریقا» ی ارسطو، (به لاتین: Ars Rhetorica)، جبر، هندسه و حساب دیفرانسیل هم آموخته بود. آموختن علم منطق در ۱۲ سالگی آغاز شد. آن هم با رساله‌های لاتینی دربارهٔ منطق اسکولاستیک (مَدرسی). جان در کتاب بیوگرافیکی که بعدها نگاشت، بر اهمیت این قسمت از آموزشش بسیار تأکید کرد. ۱۳ سالگی آغاز آموزش اقتصاد بود. جیمز در این سال یک دوره کامل اقتصاد سیاسی را به جان تدریس کرد و او را موظف کرد کتاب‌های آدام اسمیت و هم‌چنین اثر تازه تألیف شده دیوید ریکاردو با عنوان «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات بندی» را بخواند و خلاصه‌نویسی کند که جان در سال ۱۸۲۰ آن‌ها را در قالب کتاب «اصول اولیه اقتصاد سیاسی» منتشر کرد. در همین سال بود که به دعوت همان خانواده نوع‌دوست به فرانسه رفت تا یک سالی را در آن‌جا سر کند. وی در آن‌جا زبان فرانسوی آموخت و شش ماهی هم در مون‌پلیه شیمی و ریاضیات خواند.


در اوایل سال ۱۸۳۰، میل با شخصی که پس از پدرش بیشترین تأثیر را بر او داشت، ملاقات کرد: هریت تیلور، زن متأهل بیست و دو ساله در آن زمان عاشق میل، که دو سال از او بزرگتر بود، شد و تنها پس از آن «جفت روح» و عاشق او شد، گرچه هیچ ارتباط جنسی وجود نداشت. در سال ۱۸۵۱، پس از مرگ همسر هریت تیلور در سال ۱۸۴۹، هریت تیلور همسر میل شد. هریت به عنوان یک «روشنفکر چپ رادیکال»، مدافع متعهدی برای حقوق زنان بود و تأثیرات تعیین‌کننده ای در افکار و آثار میل داشت (که وی در انتشارات خود دربارهٔ آزادی، تأملات در مورد دولت نماینده و سودگرایی تأکید کرد).
در اوایل سال ۱۸۳۰، میل با شخصی که پس از پدرش بیشترین تأثیر را بر او داشت، ملاقات کرد: [https://fa.wikigender.ir/wiki/%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%AA_%D8%AA%DB%8C%D9%84%D9%88%D8%B1_%D9%85%DB%8C%D9%84 هریت تیلور]، زن متأهل بیست و دو ساله در آن زمان عاشق میل، که دو سال از او بزرگتر بود، شد و تنها پس از آن «جفت روح» و عاشق او شد، گرچه هیچ ارتباط جنسی وجود نداشت. در سال ۱۸۵۱، پس از مرگ همسر هریت تیلور در سال ۱۸۴۹، هریت تیلور همسر میل شد. هریت به عنوان یک «روشنفکر چپ رادیکال»، مدافع متعهدی برای حقوق زنان بود و تأثیرات تعیین‌کننده ای در افکار و آثار میل داشت (که وی در انتشارات خود دربارهٔ آزادی، تأملات در مورد دولت نماینده و سودگرایی تأکید کرد).
میل فيلسوف ليبرال انگليسي كه در كتاب انقياد زنان<ref>The Subjection of Woman.</ref>(1869) به دفاع از حقوق زنان پرداخت. او كه پیرو فايده‌گرايي ليبرالي بود و به اصل بيشترين منفعت براي بيشترين افراد مي‌انديشيد، عقيده داشت: «چنانچه روابط بين مردان و زنان بر مبناي مساوات قرار گيرد، استعدادهاي بيشتري در دسترس خواهد بود و پيشرفت معنوي سريع‌تر حاصل خواهد شد؛ در نتيجه مجموع نيك‌بختي بشر فزوني خواهد گرفت».<ref>ريك ويلفورد؛ «فمینیسم»، مقدمه‌ای بر ايدئولوژي‌هاي سياسي؛ ترجمة م. قائد؛ ص 359.</ref>
میل فيلسوف ليبرال انگليسي كه در كتاب انقياد زنان<ref>The Subjection of Woman.</ref>(1869) به دفاع از حقوق زنان پرداخت. او كه پیرو فايده‌گرايي ليبرالي بود و به اصل بيشترين منفعت براي بيشترين افراد مي‌انديشيد، عقيده داشت: «چنانچه روابط بين مردان و زنان بر مبناي مساوات قرار گيرد، استعدادهاي بيشتري در دسترس خواهد بود و پيشرفت معنوي سريع‌تر حاصل خواهد شد؛ در نتيجه مجموع نيك‌بختي بشر فزوني خواهد گرفت».<ref>ريك ويلفورد؛ «فمینیسم»، مقدمه‌ای بر ايدئولوژي‌هاي سياسي؛ ترجمة م. قائد؛ ص 359.</ref>
ميل نيز مانند ولستون كرافت با رد تفكيك جنسيتي نقش‌ها مي‌نويسد: «آنچه امروز به نام طبيعت زن نام برده مي‌شود يك چيز كاملاً ساختگي است».<ref>سوزان آليس واتكينز و دیگران؛ فمينيسم، قدم اول؛ ترجمة زیبا جلالی نائینی؛ ص 63.</ref>
ميل نيز مانند ولستون كرافت با رد تفكيك جنسيتي نقش‌ها مي‌نويسد: «آنچه امروز به نام طبيعت زن نام برده مي‌شود يك چيز كاملاً ساختگي است».<ref>سوزان آليس واتكينز و دیگران؛ فمينيسم، قدم اول؛ ترجمة زیبا جلالی نائینی؛ ص 63.</ref>
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
«آزادی اجتماعی» به همین معنایی که امروز در فرهنگ سیاسی دنیا ترجمه می‏شود، یک چنین ریشه قرآنی دارد. هیچ لزومی ندارد که ما به لیبرالیسم قرن هجدهم اروپا مراجعه کنیم و دنبال این باشیم که «کانت» و «جان استوارت میل» و دیگران چه گفته‏اند! ما خودمان حرف و منطق داریم....کسانی هستند که در کلماتشان، مرتّب از گفته‌های فلاسفه‌ی دو، سه قرن اخیر غربی برای مسأله‌ی «آزادی» شاهد می‌آورند: فلان‌کس این‌طور گفته است، فلان کس آن‌طور گفته است. البته اینها نجیبها هستند که اسم این فلاسفه را می‌آورند؛ اما بعضی فیلسوف‌نماهای مطبوعاتی هم هستند که حرف «جان استوارت میل» و حرف فلان فیلسوف فرانسوی یا آلمانی یا امریکایی را می‌آورند، ولی اسمش را نمی‌آورند؛ به نام خودشان می‌گویند! اینها هم تقلّب می‌کنند، لیکن باز هم به این‌که این فکر به وجود آید که تفکّر آزادی و مفهوم آزادی اجتماعی، یک فکر غربی و یک هدیه از سوی غرب برای ماست، کمک می‌کنند!<ref> بیانات در دانشگاه تربیت مدرّس‌؛ ۱۳۷۷/۰۶/۱۲.</ref>
«آزادی اجتماعی» به همین معنایی که امروز در فرهنگ سیاسی دنیا ترجمه می‏شود، یک چنین ریشه قرآنی دارد. هیچ لزومی ندارد که ما به لیبرالیسم قرن هجدهم اروپا مراجعه کنیم و دنبال این باشیم که «کانت» و «جان استوارت میل» و دیگران چه گفته‏اند! ما خودمان حرف و منطق داریم....کسانی هستند که در کلماتشان، مرتّب از گفته‌های فلاسفه‌ی دو، سه قرن اخیر غربی برای مسأله‌ی «آزادی» شاهد می‌آورند: فلان‌کس این‌طور گفته است، فلان کس آن‌طور گفته است. البته اینها نجیبها هستند که اسم این فلاسفه را می‌آورند؛ اما بعضی فیلسوف‌نماهای مطبوعاتی هم هستند که حرف «جان استوارت میل» و حرف فلان فیلسوف فرانسوی یا آلمانی یا امریکایی را می‌آورند، ولی اسمش را نمی‌آورند؛ به نام خودشان می‌گویند! اینها هم تقلّب می‌کنند، لیکن باز هم به این‌که این فکر به وجود آید که تفکّر آزادی و مفهوم آزادی اجتماعی، یک فکر غربی و یک هدیه از سوی غرب برای ماست، کمک می‌کنند!<ref> بیانات در دانشگاه تربیت مدرّس‌؛ ۱۳۷۷/۰۶/۱۲.</ref>


== منبع قسمتی از متن ==
== منابع ==
 
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جان استوارت میل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۳/۳۱.