Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


جان استوارت میل (به انگلیسی: John Stuart Mill) (زادهٔ ۲۰ مه ۱۸۰۶ در لندن – درگذشتهٔ ۸ مه ۱۸۷۳ در آوینیون)، [[فیلسوف]] بریتانیایی سدهٔ نوزدهم بود. او گذشته از آن که نویسنده بود و در زمینه منطق، [[شناخت‌شناسی]]، اخلاق و اقتصاد قلم می‌زد، در عرصهٔ سیاست نیز فعال بود.
جان استوارت میل (به انگلیسی: John Stuart Mill) (زادهٔ ۲۰ مه ۱۸۰۶ در لندن – درگذشتهٔ ۸ مه ۱۸۷۳ در آوینیون)، [[فیلسوف]] بریتانیایی سدهٔ نوزدهم بود. او گذشته از آن که نویسنده بود و در زمینه منطق، [[شناخت‌شناسی]]، اخلاق و اقتصاد قلم می‌زد، در عرصهٔ سیاست نیز فعال بود.
 
جان استوارت میل (1806 ـ 1873)، یكی از مشهورترین و برجسته‌ترین شاگردان جرمی بنتام است.<ref>فلسفه اخلاق (حكمت عملی)، ژكس، ترجمة‌ ابوالقاسم پور حسینی، ص53 ـ 54.</ref>
میل دوره‌ای دراز کارمند کمپانی هند شرقی بود و چندی هم رئیس آن شد. در دهه ۱۸۶۰ (میلادی) او نمایندهٔ مجلس عوام در پارلمان بریتانیا شد و به دفاع از سیاست [[لیبرال]] در مسائل قانون‌گذاری و آموزش همت نهاد. نوشته‌های سیاسی میل درباره مسائل مربوط به حقوق و [[آزادی]] سیاسی، حکومت پارلمانی و [[جایگاه زنان در جامعه]] بوده‌است. میل در [[شناخت‌شناسی]] قائل به [[تجربه‌گرایی]] و در فلسفه ی اخلاق [[فایده‌گرا]] بود. مکتبی که بنیانگذارانش [[جرمی بنتام]] و پدرش [[جیمز میل]] بودند.
میل دوره‌ای دراز کارمند کمپانی هند شرقی بود و چندی هم رئیس آن شد. در دهه ۱۸۶۰ (میلادی) او نمایندهٔ مجلس عوام در پارلمان بریتانیا شد و به دفاع از سیاست [[لیبرال]] در مسائل قانون‌گذاری و آموزش همت نهاد. نوشته‌های سیاسی میل درباره مسائل مربوط به حقوق و [[آزادی]] سیاسی، حکومت پارلمانی و [[جایگاه زنان در جامعه]] بوده‌است. میل در [[شناخت‌شناسی]] قائل به [[تجربه‌گرایی]] و در فلسفه ی اخلاق [[فایده‌گرا]] بود. مکتبی که بنیانگذارانش [[جرمی بنتام]] و پدرش [[جیمز میل]] بودند.


== زندگینامه ==
== زندگینامه ==


جان استوارت میل در سال ۱۸۰۶ در خانواده‌ای متوسط و شاید هم از لحاظ اقتصادی فقیر در لندن به دنیا آمد. پدرش [[جیمز میل]] فرزند یک کفاش روستایی در اسکاتلند بود. جان استوارت میل از سه سالگی آموختن زبان لاتین را آغاز کرد. پدرش هرگز او را به مدرسه نفرستاد تا فرزندش را به شیوه خاص خودش تربیت کند. [[افسانه‌های ازوپ]] نخستین کتابی بود که جان توانست به زبان یونانی بخواند. وقتی جان هشت ساله شد، [[جرمی بنتام]] در اقدام سخاوتمندانه‌ای دیگر خانه شماره یک خیابان کوئین اسکویرپلیس را در اختیار خانوادهٔ میل گذاشت. جان پیش از آن‌که ۱۰ ساله شود، شش محاوره از [[محاورات افلاطون]] را خوانده بود تا برای آموختن منطق آماده شود؛ جان در ۱۲ سالگی علاوه‌بر مطالعه آثار کلاسیک یونان و حتی «[[ریطوریقا]]» ی [[ارسطو]]، (به لاتین: Ars Rhetorica)، جبر، هندسه و حساب دیفرانسیل هم آموخته بود. آموختن علم منطق در ۱۲ سالگی آغاز شد. آن هم با رساله‌های لاتینی دربارهٔ [[منطق اسکولاستیک]] (مَدرسی). جان در کتاب بیوگرافیکی که بعدها نگاشت، بر اهمیت این قسمت از آموزشش بسیار تأکید کرد. ۱۳ سالگی آغاز آموزش اقتصاد بود. جیمز در این سال یک دوره کامل اقتصاد سیاسی را تدریس کرد و او را موظف کرد کتاب‌های [[آدام اسمیت]] و هم‌چنین اثر تازه تألیف شده [[دیوید ریکاردو]] با عنوان «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات بندی» را بخواند و خلاصه‌نویسی کند که جان در سال ۱۸۲۰ آن‌ها را در قالب کتاب «اصول اولیه اقتصاد سیاسی» منتشر کرد. در همین سال بود که به دعوت همان [[خانواده]] نوع‌دوست به فرانسه رفت تا یک سالی را در آن‌جا سر کند. وی در آن‌جا زبان فرانسوی آموخت و شش ماهی هم در مون‌پلیه شیمی و ریاضیات خواند.<ref> میل، جان استوارت، رساله‌ای در آزادی، ص۱۰-۹، جواد شیخ‌الاسلامی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹.</ref>
جان استوارت میل در سال ۱۸۰۶ در خانواده‌ای متوسط و شاید هم از لحاظ اقتصادی فقیر در لندن به دنیا آمد. پدرش [[جیمز میل]] فرزند یک کفاش روستایی در اسکاتلند بود. جان استوارت میل از سه سالگی آموختن زبان لاتین را آغاز کرد. پدرش هرگز او را به مدرسه نفرستاد تا فرزندش را به شیوه خاص خودش تربیت کند. [[افسانه‌های ازوپ]] نخستین کتابی بود که جان توانست به زبان یونانی بخواند.
پدر وی، جیمز میل (1773 ـ 1836)، نیز از دوستان نزدیك و شاگردان برجستة بنتام بود.<ref>خداوندان اندیشه سیاسی، لین و. لنكستر، ترجمة علی رامین، ج3، قسمت اول، ص115 و تاریخ فلسفه، ج8، (از بنتام تا راسل)، كاپلستون، ترجمة بهاء الدین خرمشاهی، ص33.</ref> رابطه خاص جیمز میل و بنتام موجب شده بود كه استوارت میل از همان دوران‌ كودكی با ‌بنتام‌ ‌آشنایی داشته باشد و از این رو مطالعات فلسفی خود را با مطالعة اثری از ‌جرمی‌ ‌بنتام‌ ‌آغاز نماید.<ref>پنجاه فیلسوف بزرگ، دایانه كالینسون، ترجمة محمد رفیعی مهر آبادی، ص241 ـ 242.</ref> وی نیز، مانند پدر خود كه تا آخرین نفس از آیین بنتام‌ ‌با شدت و جدیت تمام دفاع كرد، در ابتدا بر اساس تعلیم و تربیت خانوادگی‌اش از نظریه سودگرایانة بنتامی دفاع می‌كرد و از طریق سخنرانی‌ها، نگارش مقالات و كتاب‌ها، نامه‌ها و امثال آن نقش فعالی را در تبلیغ و ترویج اصول «سودگرایی» بنتامی بر عهده داشت.<ref>خداوندان اندیشه سیاسی، لین و. لنكستر، ترجمة علی رامین، ج3، قسمت اول، ص119.</ref>
وقتی جان هشت ساله شد، [[جرمی بنتام]] خانه شماره یک خیابان کوئین اسکویرپلیس را در اختیار خانوادهٔ میل گذاشت. جان پیش از آن‌که ۱۰ ساله شود، شش محاوره از [[محاورات افلاطون]] را خوانده بود تا برای آموختن منطق آماده شود؛ جان در ۱۲ سالگی علاوه‌بر مطالعه آثار کلاسیک یونان و حتی «[[ریطوریقا]]» ی [[ارسطو]]، (به لاتین: Ars Rhetorica)، جبر، هندسه و حساب دیفرانسیل هم آموخته بود. آموختن علم منطق در ۱۲ سالگی آغاز شد. آن هم با رساله‌های لاتینی دربارهٔ [[منطق اسکولاستیک]] (مَدرسی). جان در کتاب بیوگرافیکی که بعدها نگاشت، بر اهمیت این قسمت از آموزشش بسیار تأکید کرد. ۱۳ سالگی آغاز آموزش اقتصاد بود. جیمز در این سال یک دوره کامل اقتصاد سیاسی را تدریس کرد و او را موظف کرد کتاب‌های [[آدام اسمیت]] و هم‌چنین اثر تازه تألیف شده [[دیوید ریکاردو]] با عنوان «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات بندی» را بخواند و خلاصه‌نویسی کند که جان در سال ۱۸۲۰ آن‌ها را در قالب کتاب «اصول اولیه اقتصاد سیاسی» منتشر کرد. در همین سال بود که به دعوت همان [[خانواده]] به فرانسه رفت تا یک سالی را در آن‌جا سر کند. وی در آن‌جا زبان فرانسوی آموخت و شش ماهی هم در مون‌پلیه شیمی و ریاضیات خواند.<ref> میل، جان استوارت، رساله‌ای در آزادی، ص۱۰-۹، جواد شیخ‌الاسلامی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹.</ref>


در اوایل سال ۱۸۳۰، میل با شخصی که پس از پدرش بیشترین تأثیر را بر او داشت، ملاقات کرد: [[هریت تیلور]]، زن متأهل بیست و دو ساله در آن زمان عاشق میل، که دو سال از او بزرگتر بود، شد؛ و پس از 21 سال رابطه ی نزدیک با [[هریت تیلور]] که [[متأهل]] بود در سال ۱۸۵۱، پس از گذشت دو سال از مرگ همسر [[هریت تیلور]]، با او ازدواج کرد. هریت به عنوان یک «روشنفکر چپ [[رادیکال]»، مدافع متعهدی برای [[حقوق زنان]] بود و تأثیرات تعیین‌کننده ای در افکار و آثار میل داشت (که وی در انتشارات خود [[دربارهٔ آزادی]]، تأملات در مورد دولت نماینده و سودگرایی تأکید کرد).
در اوایل سال ۱۸۳۰، میل با شخصی که پس از پدرش بیشترین تأثیر را بر او داشت، ملاقات کرد: [[هریت تیلور]]، زن متأهل بیست و دو ساله در آن زمان عاشق میل، که دو سال از او بزرگتر بود، شد؛ و پس از 21 سال رابطه ی نزدیک با [[هریت تیلور]] که [[متأهل]] بود در سال ۱۸۵۱، پس از گذشت دو سال از مرگ همسر [[هریت تیلور]]، با او ازدواج کرد. هریت به عنوان یک «روشنفکر چپ [[رادیکال]»، مدافع متعهدی برای [[حقوق زنان]] بود و تأثیرات تعیین‌کننده ای در افکار و آثار میل داشت (که وی در انتشارات خود [[دربارهٔ آزادی]]، تأملات در مورد دولت نماینده و سودگرایی تأکید کرد).
خط ۱۳: خط ۱۵:
ميل نيز مانند [[مری ولستون كرافت]] با رد تفكيك جنسيتي نقش‌ها مي‌نويسد: «آنچه امروز به نام طبيعت زن نام برده مي‌شود يك چيز كاملاً [[ساختگي]] است».<ref>سوزان آليس واتكينز و دیگران؛ فمينيسم، قدم اول؛ ترجمة زیبا جلالی نائینی؛ ص 63.</ref>
ميل نيز مانند [[مری ولستون كرافت]] با رد تفكيك جنسيتي نقش‌ها مي‌نويسد: «آنچه امروز به نام طبيعت زن نام برده مي‌شود يك چيز كاملاً [[ساختگي]] است».<ref>سوزان آليس واتكينز و دیگران؛ فمينيسم، قدم اول؛ ترجمة زیبا جلالی نائینی؛ ص 63.</ref>
ميل از مبارزان كسب حق رأي و طرف‌داران بهره‌مندي زنان از فرصت‌هاي برابر آموزشي و شغلي است.
ميل از مبارزان كسب حق رأي و طرف‌داران بهره‌مندي زنان از فرصت‌هاي برابر آموزشي و شغلي است.
نخست وزیر وقت انگلیس به یکی از دوستان خود گفته بود، موقعی که میل در مجلس صحبت می‌کند، همیشه این‌طور احساس می‌کنم که به گفته پیغمبر گوش می‌دهم.<ref>میل، جان استوارت، رساله‌ای در آزادی، ص۱۰-۹، جواد شیخ‌الاسلامی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹.</ref>


== منصب وی ==
== منصب وی ==
خط ۴۴: خط ۴۴:
۱. اصول اقتصاد سیاسی؛ این کتاب، اصلی‌ترین کتاب درسی، قبل از انتشار کتاب "اصول علم اقتصاد" مارشال بود.
۱. اصول اقتصاد سیاسی؛ این کتاب، اصلی‌ترین کتاب درسی، قبل از انتشار کتاب "اصول علم اقتصاد" مارشال بود.


۲. رساله‌ای در منطق؛ که مشهورترین آثار و شاهکار فکری او محسوب می‌شود.<ref>دادگر، یدالله، تاریخ تحولات‌اندیشه اقتصادی، ص۲۷۲، مفید، ازمونی مجدد، ۱۳۸۳، چاپ اول.</ref>
۲. رساله‌ای در منطق؛ که مشهورترین آثار او محسوب می‌شود.<ref>دادگر، یدالله، تاریخ تحولات‌اندیشه اقتصادی، ص۲۷۲، مفید، ازمونی مجدد، ۱۳۸۳، چاپ اول.</ref>


۳. رساله‌ای در آزادی؛ که با همکاری همسر خویش تصنیف نمود و در مبحث توزیع ثروت، بدون آن‌که مطلب جدیدی را واقعا ارائه دهد، عقاید [[ریکاردو]] را توجیه کرد. <ref>قدیری، اصل باقر، سیر‌اندیشه‌های اقتصادی، ص۱۰۴، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴.</ref> حکومت انتخابی مفصل‌ترین و منظم‌ترین رساله‌ی جان استوارت میل در فلسفه‌ی سیاسی است که هدف از نگارشش بازنمایاندن نتیجه‌ی تفکرات وی در باب برترین ساختار حکومت دموکراتیک، بحث درباره‌ی نظریه‌ی عمومی حکومت و نهادهای [[دموکراتیک]] و نیز بازتاباندن پرورده‌ترین نگرش‌های او بر مسائل بنیادین سیاست در عصر خویش است.
۳. رساله‌ای در آزادی؛ که با همکاری همسر خویش تصنیف نمود و در مبحث [[توزیع ثروت]]، بدون آن‌که مطلب جدیدی را واقعا ارائه دهد، عقاید [[ریکاردو]] را توجیه کرد. <ref>قدیری، اصل باقر، سیر‌اندیشه‌های اقتصادی، ص۱۰۴، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴.</ref> حکومت انتخابی مفصل‌ترین و منظم‌ترین رساله‌ی جان استوارت میل در فلسفه‌ی سیاسی است که هدف از نگارشش بازنمایاندن نتیجه‌ی تفکرات وی در باب برترین ساختار حکومت دموکراتیک، بحث درباره‌ی نظریه‌ی عمومی حکومت و نهادهای [[دموکراتیک]] و نیز بازتاباندن پرورده‌ترین نگرش‌های او بر مسائل بنیادین سیاست در عصر خویش است.
میل ضمن آن‌که هشدار همه‌ی صاحب‌نظران سیاسی در باب مخاطرات نهفته در راه دموکراسی را به‌دقت از نظر می‌گذراند و همه‌ی مسائل رویاروی نهادهای دموکراتیک را در معرض اعتنایی بایسته قرار می‌دهد، حکومت انتخابی یا در حقیقت دموکراسی غیرمستقیم را برترین نوع حکومت می‌شمارد. در تشریح نوع حکومت مطلوب خویش، ابتدا با [[جان لاک]] هم‌داستان می‌شود که تحقق دموکراسی جز از راه نافذبودن رأی اکثریت امکان‌پذیر نیست، ولی به تأکید می‌گوید که رأی اکثریت فقط شرط لازم است نه شرط کافی. مجلس قانون‌گذاری که مهم‌ترین رکن دموکراسی در هر کشور است هنگامی اصالت دارد که در آن هم اکثریت و هم اقلیت نمایندگان خود را داشته باشند.
میل ضمن آن‌که هشدار همه‌ی صاحب‌نظران سیاسی در باب مخاطرات نهفته در راه دموکراسی را به‌دقت از نظر می‌گذراند و همه‌ی مسائل رویاروی نهادهای دموکراتیک را در معرض اعتنایی بایسته قرار می‌دهد، حکومت انتخابی یا در حقیقت دموکراسی غیرمستقیم را برترین نوع حکومت می‌شمارد. در تشریح نوع حکومت مطلوب خویش، ابتدا با [[جان لاک]] هم‌داستان می‌شود که تحقق دموکراسی جز از راه نافذبودن رأی اکثریت امکان‌پذیر نیست، ولی به تأکید می‌گوید که رأی اکثریت فقط شرط لازم است نه شرط کافی. مجلس قانون‌گذاری که مهم‌ترین رکن دموکراسی در هر کشور است هنگامی اصالت دارد که در آن هم اکثریت و هم اقلیت نمایندگان خود را داشته باشند.
یک اقلیت فرهیخته همین‌قدر که فرصت ابراز نظرات خود را داشته باشد، بهترین عامل فراکشیدن سطح معنوی نمایندگان اکثریت و برترین وسیله‌ی تعدیل تندروی‌ها و تخفیف هیجانات سیاسی خواهد بود.
یک اقلیت فرهیخته همین‌قدر که فرصت ابراز نظرات خود را داشته باشد، بهترین عامل فراکشیدن سطح معنوی نمایندگان اکثریت و برترین وسیله‌ی تعدیل تندروی‌ها و تخفیف هیجانات سیاسی خواهد بود.


۴. تاملاتی در حکومت انتخاباتی؛ که مفصل‌ترین رساله میل در [[فلسفه سیاسی]] است. او در ساختار کلی دموکراسی مطلوب خویش، بر مقوله مهم مشارکت فعّال هرچه بیشتر مردم در امور سیاسی و اجتماعی و دموکراتیک بودن نهادهای انتخابی در سطوح مختلف، تاکید می‌کند.
۴. تاملاتی در حکومت انتخاباتی؛ که مفصل‌ترین رساله میل در [[فلسفه سیاسی]] است. او در ساختار کلی [[دموکراسی]] مطلوب خویش، بر مقوله مهم مشارکت فعّال هرچه بیشتر مردم در امور سیاسی و اجتماعی و دموکراتیک بودن نهادهای انتخابی در سطوح مختلف، تاکید می‌کند.
[[اصالت فایده]] (Utilitarianism)، [[انقیاد زنان]]، [[اتوبیوگرافی]]، اندیشه‌هایی در اصلاح پارلمان، بررسی فلسفه [[سر ویلیام هامیلتون]]، [[آگوست کنت]] و [[پوزیتیوسم]] و... از اصلی‌ترین کتاب‌های وی محسوب می‌شوند.<ref>رامین، علی، تاملاتی در حکومت انتخابی، ص۲۳، تهران، نی، ۱۳۶۹، چاپ اول.</ref>
[[اصالت فایده]] (Utilitarianism)، [[انقیاد زنان]]، [[اتوبیوگرافی]]، اندیشه‌هایی در اصلاح پارلمان، بررسی فلسفه [[سر ویلیام هامیلتون]]، [[آگوست کنت]] و [[پوزیتیوسم]] و... از اصلی‌ترین کتاب‌های وی محسوب می‌شوند.<ref>رامین، علی، تاملاتی در حکومت انتخابی، ص۲۳، تهران، نی، ۱۳۶۹، چاپ اول.</ref>


خط ۵۷: خط ۵۷:
6. زندگی‌نامه خودنوشت جان استوارت میل؛ مترجم: فریبرز مجیدی؛ انتشارات مازیار.
6. زندگی‌نامه خودنوشت جان استوارت میل؛ مترجم: فریبرز مجیدی؛ انتشارات مازیار.


7. [[فایده‌گرایی]]؛ مترجم مرتضی مردیها؛ نشر نی. [[فایده‌گرایی]] نظریه‌ای است درباره‌ی مبانی اخلاق، اما از آن فراتر می‌رود و حوزه‌هایی چون فلسفه‌ی سیاست و حقوق را نیز دربرمی‌گیرد. این متاتئوری، که در پی تبیین عام رفتارهای بشری، و نیز تعیین معیار کردار درست بوده، داوری‌های متعارضی را برانگیخته است: بسیاری ممکن است آن را به بداهت درست بینگارند، اما کم هم نبوده‌اند بزرگانی که آن را نه فقط آشکارا غلط، بلکه خطرناک و خسارت‌خیز دانسته‌اند. جان استوارت میل، برجسته‌ترین مدافع فایده‌گرایی، در این کتاب می‌کوشد مخاطب را نسبت به راستی و درستی و کارسازی این نظریه متقاعد کند.
7. [[فایده‌گرایی]]؛ مترجم مرتضی مردیها؛ نشر نی. [[فایده‌گرایی]] نظریه‌ای است درباره‌ی مبانی اخلاق، اما از آن فراتر می‌رود و حوزه‌هایی چون فلسفه‌ی سیاست و حقوق را نیز دربرمی‌گیرد. این متاتئوری، که در پی تبیین عام رفتارهای بشری، و نیز تعیین معیار کردار درست بوده، داوری‌های متعارضی را برانگیخته است: بسیاری ممکن است آن را به بداهت درست بینگارند، اما کم هم نبوده‌اند بزرگانی که آن را نه فقط آشکارا غلط، بلکه خطرناک و خسارت‌خیز دانسته‌اند. جان استوارت میل، برجسته‌ترین مدافع [[فایده‌گرایی]]، در این کتاب می‌کوشد مخاطب را نسبت به راستی و درستی و کارسازی این نظریه متقاعد کند.
مترجم با افزوده‌ی مفصلی تلاش کرده است سهم خود را در ایضاح مطلب ادا کند.


== دیدگاه‌های میل ==
== دیدگاه‌های میل ==
خط ۶۶: خط ۶۵:
=== توزیع ثروت ===
=== توزیع ثروت ===
توزیع ثروت؛ میل در قسمت دوم کتاب "اصول اقتصاد سیاسی" توجه خود را به توزیع ثروت معطوف کرده و می‌گوید: قوانین و شرایط تولید ثروت از نظر طبیعی قوانین مطلقی هستند که هیچ‌گونه ضابطه اختیاری در آن وجود ندارد؛ ولی در مورد توزیع ثروت، وضع به این منوال نیست؛ زیرا قوانین توزیع، با نهادهای اجتماعی سر و کار دارد. انسان به‌طور فردی یا اجتماعی، می‌تواند هرطور که مایل باشد، قوانین توزیع ثروت را تغییر دهد. طرح این قوانین و تفکیک آن‌ها از یکدیگر از نظر خود میل، مهمترین کمک علمی او به علوم اقتصادی است. لذا از نظر او، قوانین اقتصادی دو نوعند: نوع اول مربوط به تولید است؛ که مانند قوانین طبیعی ثابت و مطلق‌اند. نوع دوم مربوط به توزیع است؛ که این قوانین نسبی بوده و با تغییرات در نهادهای اجتماعی، قابل تغییر می‌باشد.
توزیع ثروت؛ میل در قسمت دوم کتاب "اصول اقتصاد سیاسی" توجه خود را به توزیع ثروت معطوف کرده و می‌گوید: قوانین و شرایط تولید ثروت از نظر طبیعی قوانین مطلقی هستند که هیچ‌گونه ضابطه اختیاری در آن وجود ندارد؛ ولی در مورد توزیع ثروت، وضع به این منوال نیست؛ زیرا قوانین توزیع، با نهادهای اجتماعی سر و کار دارد. انسان به‌طور فردی یا اجتماعی، می‌تواند هرطور که مایل باشد، قوانین توزیع ثروت را تغییر دهد. طرح این قوانین و تفکیک آن‌ها از یکدیگر از نظر خود میل، مهمترین کمک علمی او به علوم اقتصادی است. لذا از نظر او، قوانین اقتصادی دو نوعند: نوع اول مربوط به تولید است؛ که مانند قوانین طبیعی ثابت و مطلق‌اند. نوع دوم مربوط به توزیع است؛ که این قوانین نسبی بوده و با تغییرات در نهادهای اجتماعی، قابل تغییر می‌باشد.


=== محدود کردن حقوق توارث ===
=== محدود کردن حقوق توارث ===
خط ۱۰۳: خط ۱۰۱:
=== قانون نفع شخصی ===
=== قانون نفع شخصی ===
این قانون امروزه به‌نام "[[اصل کام‌جویی]]" یا "[[لذت‌طلبی]]" معروف شده است. از نظر این قانون، هر فرد، طبعا در جستجوی خیر و یا به اصطلاح اقتصادی در طلب ثروت، و گریزان از شر و یا به‌اصطلاح از کار و کوشش است. این نظام روحی روانی آدم است.<ref>ژید، شارل، تاریخ عقاید اقتصادی، ص۵۶۸، کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، جلد اول.</ref>
این قانون امروزه به‌نام "[[اصل کام‌جویی]]" یا "[[لذت‌طلبی]]" معروف شده است. از نظر این قانون، هر فرد، طبعا در جستجوی خیر و یا به اصطلاح اقتصادی در طلب ثروت، و گریزان از شر و یا به‌اصطلاح از کار و کوشش است. این نظام روحی روانی آدم است.<ref>ژید، شارل، تاریخ عقاید اقتصادی، ص۵۶۸، کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، جلد اول.</ref>
‌به طور كلی، می‌توان گفت همة‌ مكاتب لذت‌گرا گزاره‌های زیر را قبول دارند:
1) سعادت همان لذت یا خوشایندی است. همة‌ لذت‌گرایان بر این عقیده‌اند كه سعادت چیزی جز لذت و برخورداری هر چه بیشتر از لذت نیست.
2) همة‌ لذت‌ها ذاتاً خوبند یا هر چیزی كه به خودی خود،‌ خوشایند باشد، به خودی خود، خوب است. البته ممكن است لذت‌گرا جایز بداند كه برخی لذت‌ها از نظر اخلاقی بد یا نادرست باشند یا این كه به سبب نتایج حاصل از آنها، بد باشند.
3) تنها لذت‌ها ذاتاً خوبند، و هیچ چیز دیگری جز لذت دارای ارزش ذاتی نیست؛ هر چیزی كه ذاتاً خوب باشد، ذاتاً لذت‌بخش است. البته لذت‌گرا ممكن است تجویز كند كه چیزهای دیگر، حتی دردها، به عنوان وسیله وصول به لذت، ارزشمند باشند؛ اما ارزش آنها ارزشی عرضی، ابزاری و غیری خواهد بود.
4) لذت و خوشایندی ملاك و معیار خوبی ذاتی است.
‌همة‌ لذت‌گرایان این چهار قضیه را می‌پذیرند.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ نقد و بررسی مكاتب اخلاقی؛ تحقیق و نگارش:  احمدحسین شریفی؛ قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1384؛ ص 109.</ref>
استوات میل دیدگاه خاصی در منافع شخصی دارد و آن این‌که افزایش منابع و [[لذت‌های فردی]]، از راه افزایش منابع و لذت‌های دیگران نیز قابل دستیابی است. نظریه "[[مطلوبیت]] اجتماع‌گرایانه (بیشترین خیر و شادی برای بیشترین افراد جامعه) " او، در واقع نوعی تجدید نظر در‌ اندیشه ([[لسفری]]) است؛ که نارسایی‌های‌ اندیشه لسفری را گوشزد می‌کند.
استوات میل دیدگاه خاصی در منافع شخصی دارد و آن این‌که افزایش منابع و [[لذت‌های فردی]]، از راه افزایش منابع و لذت‌های دیگران نیز قابل دستیابی است. نظریه "[[مطلوبیت]] اجتماع‌گرایانه (بیشترین خیر و شادی برای بیشترین افراد جامعه) " او، در واقع نوعی تجدید نظر در‌ اندیشه ([[لسفری]]) است؛ که نارسایی‌های‌ اندیشه لسفری را گوشزد می‌کند.


=== عقلانیت و اصالت انسان ===
=== عقلانیت و اصالت فرد ===
دو نقطه نظر استوارت میل، مقوله [[عقلانیت]] و بحث [[اصالت انسان]] است. او برخی از فروض اساسی [[مطلوبیت‌گرایان]] را رد کرده و تصریح می‌کند که [[عقلانیّت]] را نمی‌توان تماما به منفعت شخصی و جستجو برای حداکثر لذت تحویل برد.
دو نقطه نظر استوارت میل، مقوله [[عقلانیت]] و بحث [[اصالت انسان]] است. او برخی از فروض اساسی [[مطلوبیت‌گرایان]] را رد کرده و تصریح می‌کند که [[عقلانیّت]] را نمی‌توان تماما به منفعت شخصی و جستجو برای حداکثر لذت تحویل برد.
به تعبیر جان استوارت میل، یکی از بزرگ ترین منادیان [[فردگرایی]]، «افراد انسانی هنگامی که گرد هم می آیند، به ماده تازه ای مبدل نمی شوند.<ref>کار، ای.اچ، تاریخ چیست؟، حسن کامشاد، تهران، شرکت سهامی انتشار، بی تا؛ ص46.</ref> انسان ها درجامعه هیچ صفت و خاصیتی ندارند، جز آن هایی که از قوانین طبیعت فرد آدمی ناشی می شوند.<ref>باتومور، تی.بی، جامعه شناسی، سیدحسن منصور و سیدحسن حسینی کلجاهی تهران، شرکت سهامی کتاب های جیبی،1357ش؛ ص46.</ref>
=== سود‌گرایی قاعده‌نگر ===
‌استوارت‌ ‌میل‌ در كتاب سودگرایی در تعریف و تبیین اصل سود می‌گوید: «عقیده‌ای كه فایده‌مندی یا اصل بیشترین خوشی را به عنوان شالودة اخلاقیات می‌پذیرد از این قرار است كه اعمال انسان تا آنجا درست و شایسته است كه در جهت افزایش خوشی باشد، و آنجا ناشایسته و نادرست است كه در جهت كاهش خوشی باشد. مراد از خوشی، لذت و فقدان رنج است، و مراد از ناخوشی، درد و فقدان لذت است.»<ref>سودگرایی ص 9 ـ 10. </ref> یعنی درستی یا نادرستی افعال انسانی بر اساس میزان تأثیری كه در افزایش سود عمومی دارند، اندازه‌گیری می‌شود.
‌وی در كتاب سودگرایی می‌گوید:
هرچند فقط در اوضاع و احوال بسیار ناقص جهان است كه هر كس باید با فداكاری مطلق در مورد خوشبختی خود، به خوشبختی دیگران یاری رساند، با این همه تا زمانی كه در آن وضع ناقص قرار داریم، من با اعتقاد كامل اظهار می‌كنم كه آمادگی برای یك چنین فداكاری بزرگ‌ترین فضیلتی است كه می‌تواند در آدمی وجود داشته باشد.<ref>خداوندان اندیشه سیاسی، لین و. لنكستر، ترجمة علی رامین، ج3، قسمت اول، ص134.</ref>
‌میل‌ در مواجهه با این اعتراض كه در بسیاری از موارد با قطع و یقین نمی‌توان تعیین كرد كه كدام یك از گزینه‌های متعددی كه در پیش رو داریم، بیشترین سعادت را برای بیشترین افراد به بار می‌آورد، اظهار می‌دارد كه سودگرایی فقط همین اندازه بیان می‌كند كه در مواردی كه امكان این نحوه تصمیم‌گیری درباره نتایج وجود دارد، باید اصل سود را به عنوان یك معیار مورد استفاده قرار داد. اما همچنان كه برخی از فیلسوفان اخلاق متذكر شده‌اند این پاسخ با مبنای او، كه سود اكثری را یگانه معیار ارزشمندی احكام اخلاقی می‌داند، تهافت آشكار دارد؛ زیرا او ناچار شده است، افزون بر سود اكثری، معیارهای ارزشی دیگری را نیز تلویحاً بپذیرد.<ref>تاریخچة فلسفه اخلاق، اَلِسدر مك‌اینتایر، ترجمة انشاء الله رحمتی، ‌ص470.</ref>


== نقد بعضی از دیدگاه های جان استوارت میل ==
== نقد بعضی از دیدگاه های جان استوارت میل ==
خط ۱۳۲: خط ۱۴۳:


همچنین در نقد [[آزادی]]، طبق دیدگاه میل، یک ارزش مطلق بوده و آن را به عنوان یک اصل مطلق ارزشی اشاعه داده و همگان را به [[مطلق انگاری]] این اصل دعوت می‎کند؛<ref>رک: حسینی زاده، سیدعلی؛ جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1393؛ صص 68-71.</ref> در‎حالی‎که در اسلام، با اینکه انسان به لحاظ [[تکوینی]] آزاد و مختار آفریده شده است؛ اما این بدان معنی نیست که در همه امور آزاد بوده و بتواند به دلخواه خود رفتار کند. بلکه علاوه بر حقوق دیگران، ارزش‎های اخلاقی و ضوابط دینی یعنی حقوق خداوند و حقوق خود نیز جزو قیدهای آزادی در اسلام به شمار می‎روند. از طرفی در [[مبانی ارزش‎شناسی]] اسلام بیان گردید که ارزش‎ها امری واقعی بوده و مبتنی بر واقعیات می‎باشند؛ لذا فرد با رعایت آن‎ها در مسیر سعادت واقعی قرار می‎گیرد. پس نمی‎توان قائل به آزادی بدون قید و شرط شد؛ زیرا تاثیر هر عملی بر شخصیت و سعادت افراد فارغ از جنسیت آن‎ها، در حوزه ارزش‎شناسی اسلامی تاثیری واقعی می‎باشد.<ref>زیبایی نژاد، محمدرضا؛ ملاحظات بر مقاله فمینیسم از سوزان جیمز؛ ترجمه عباس یزدانی، در: مجموعه مقالات فمینیسم و دانش‌های فمینیستی؛ قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، 1388؛ ص 122.</ref>  
همچنین در نقد [[آزادی]]، طبق دیدگاه میل، یک ارزش مطلق بوده و آن را به عنوان یک اصل مطلق ارزشی اشاعه داده و همگان را به [[مطلق انگاری]] این اصل دعوت می‎کند؛<ref>رک: حسینی زاده، سیدعلی؛ جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1393؛ صص 68-71.</ref> در‎حالی‎که در اسلام، با اینکه انسان به لحاظ [[تکوینی]] آزاد و مختار آفریده شده است؛ اما این بدان معنی نیست که در همه امور آزاد بوده و بتواند به دلخواه خود رفتار کند. بلکه علاوه بر حقوق دیگران، ارزش‎های اخلاقی و ضوابط دینی یعنی حقوق خداوند و حقوق خود نیز جزو قیدهای آزادی در اسلام به شمار می‎روند. از طرفی در [[مبانی ارزش‎شناسی]] اسلام بیان گردید که ارزش‎ها امری واقعی بوده و مبتنی بر واقعیات می‎باشند؛ لذا فرد با رعایت آن‎ها در مسیر سعادت واقعی قرار می‎گیرد. پس نمی‎توان قائل به آزادی بدون قید و شرط شد؛ زیرا تاثیر هر عملی بر شخصیت و سعادت افراد فارغ از جنسیت آن‎ها، در حوزه ارزش‎شناسی اسلامی تاثیری واقعی می‎باشد.<ref>زیبایی نژاد، محمدرضا؛ ملاحظات بر مقاله فمینیسم از سوزان جیمز؛ ترجمه عباس یزدانی، در: مجموعه مقالات فمینیسم و دانش‌های فمینیستی؛ قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، 1388؛ ص 122.</ref>  
== جان استوارت میل در کلام رهبری ==
== جان استوارت میل در کلام رهبری ==


«[[آزادی اجتماعی]]» به همین معنایی که امروز در فرهنگ سیاسی دنیا ترجمه می‏شود، یک چنین ریشه قرآنی دارد. هیچ لزومی ندارد که ما به [[لیبرالیسم]] قرن هجدهم اروپا مراجعه کنیم و دنبال این باشیم که «[[کانت]]» و «جان استوارت میل» و دیگران چه گفته‏اند! ما خودمان حرف و منطق داریم....کسانی هستند که در کلماتشان، مرتّب از گفته‌های فلاسفه‌ی دو، سه قرن اخیر غربی برای مسأله‌ی «[[آزادی]]» شاهد می‌آورند: فلان‌کس این‌طور گفته است، فلان کس آن‌طور گفته است. البته اینها نجیبها هستند که اسم این فلاسفه را می‌آورند؛ اما بعضی فیلسوف‌نماهای مطبوعاتی هم هستند که حرف «جان استوارت میل» و حرف فلان فیلسوف فرانسوی یا آلمانی یا امریکایی را می‌آورند، ولی اسمش را نمی‌آورند؛ به نام خودشان می‌گویند! اینها هم تقلّب می‌کنند، لیکن باز هم به این‌که این فکر به وجود آید که تفکّر [[آزادی]] و مفهوم [[آزادی اجتماعی]]، یک فکر غربی و یک هدیه از سوی غرب برای ماست، کمک می‌کنند!<ref> بیانات در دانشگاه تربیت مدرّس‌؛ ۱۳۷۷/۰۶/۱۲.</ref>
«[[آزادی اجتماعی]]» به همین معنایی که امروز در فرهنگ سیاسی دنیا ترجمه می‏شود، یک چنین ریشه قرآنی دارد. هیچ لزومی ندارد که ما به [[لیبرالیسم]] قرن هجدهم اروپا مراجعه کنیم و دنبال این باشیم که «[[کانت]]» و «جان استوارت میل» و دیگران چه گفته‏اند! ما خودمان حرف و منطق داریم....کسانی هستند که در کلماتشان، مرتّب از گفته‌های فلاسفه‌ی دو، سه قرن اخیر غربی برای مسأله‌ی «[[آزادی]]» شاهد می‌آورند: فلان‌کس این‌طور گفته است، فلان کس آن‌طور گفته است. البته اینها نجیبها هستند که اسم این فلاسفه را می‌آورند؛ اما بعضی فیلسوف‌نماهای مطبوعاتی هم هستند که حرف «جان استوارت میل» و حرف فلان فیلسوف فرانسوی یا آلمانی یا امریکایی را می‌آورند، ولی اسمش را نمی‌آورند؛ به نام خودشان می‌گویند! اینها هم تقلّب می‌کنند، لیکن باز هم به این‌که این فکر به وجود آید که تفکّر [[آزادی]] و مفهوم [[آزادی اجتماعی]]، یک فکر غربی و یک هدیه از سوی غرب برای ماست، کمک می‌کنند!<ref> بیانات در دانشگاه تربیت مدرّس‌؛ ۱۳۷۷/۰۶/۱۲.</ref>
یكی از مهم‌ترین اشكالات [[لذت‌طلبی]] نقص در مبنای [[معرفت‌شناختی]] آن است. این سخن كه «ما فقط به احساس‌های خود می‌توانیم اطمینان داشته باشیم» و یا «تنها احساس‌های ما به ما معرفت یقینی می‌دهند»، حاكی از نوعی حس‌گرایی افراطی است.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ نقد و بررسی مكاتب اخلاقی؛ تحقیق و نگارش:  احمدحسین شریفی؛ قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1384؛ ص 124.</ref> غفلت از پیامدها، مخالفت با فهم متعارف از اخلاق،  نادیده گرفتن لذت‌های اخروی، تكیه بر غرایز و نادیده گرفتن سایر ابعاد وجودی انسان، عدم ارائة راه حل برای موارد متزاحم و نادیده گرفتن كیفیت لذات، از دیگر انتقاداتی است که به تفکر لذت‎گرایی وارد است.
در نقد [[سودگرایی]] جان استوارت میل باید بیان شود که علاوه بر نقدی که به استدلالی است كه او برای اثبات مدعای خود اقامه كرده است، پیامدهای نامناسبی در پی دارد و پذیرش این معیار به عنوان معیار ارزش اخلاقی، مستلزم آن است كه بسیاری از اموری را كه زشتی و قبح آنها مورد اتفاق همگان است، صرفاً به این دلیل كه بیشترین سود را برای بیشترین تعداد مردم به ارمغان می‌آورند، دارای ارزش مثبت بدانیم.<ref>تاریخچة فلسفه اخلاق، اَلِسدر مك‌اینتایر، ترجمة انشاء الله رحمتی، ص473.</ref>


== مدخل های مرتبط ==
== مدخل های مرتبط ==
خط ۱۴۵: خط ۱۵۹:
== منابع ==
== منابع ==


[[رده: متفکر قرن 19؛ مدافع حقوق زنان]]
[[رده: متفکر قرن 19]]
[[رده: فیلسوف]]
[[رده: مدافع حقوق زنان]]
[[رده: فیلسوف سکولار]]
[[رده: فمینیسم لیبرال]]
[[رده: فمینیسم لیبرال]]