Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۳: خط ۳۳:
</ref>
</ref>
== دیدگاه‌ ==
== دیدگاه‌ ==
ميچل، در كتاب جايگاه طبقاتي زن (1971) و نوشته‌هاي بعدي‌اش فمينيسم راديكال را به ماترياليسم تاريخي پيوند زد.او نيز مانند هارتمن قائل به نظام دوگانه بود؛ اما برخلاف او، ريشة پدرسالاري را صرفاً در شرايط مادي كنترل مردان بر كار زنان جستجو نمي‌كرد، بلكه به ابعاد روان‌كاوانه و فرهنگي آن نيز توجه داشت. <ref>[https://www.gisoom.com/book/1386375  اکلشال، «مقدمه‌ای بر ایدئولوژیهای سیاسی»، ص 376، 1385ش]</ref>
ميچل، در كتاب جايگاه طبقاتي زن (1971) و نوشته‌هاي بعدي‌اش فمينيسم راديكال را به ماترياليسم تاريخي پيوند زد.او نيز مانند هارتمن قائل به نظام دوگانه بود؛ اما برخلاف او، ريشة پدرسالاري را صرفاً در شرايط مادي كنترل مردان بر كار زنان جستجو نمي‌كرد، بلكه به ابعاد روان‌كاوانه و فرهنگي آن نيز توجه داشت. <ref> اکلشال، «مقدمه‌ای بر ایدئولوژیهای سیاسی»، ص 376، 1385ش</ref>
جولیت میچل عقیده دارد: نظام پدرسالار از راه ایجاد نقش‏‌های زنانه و مردانه در [[خانواده]] و اعطای ارزش بیشتر به دومی و شرطی کردن [[زنان]] به پذیرش انقیاد خویش، عامل ‏فرودستی زنان درطول‏ تاریخ ‏بوده است. <ref> گَرِت، «جامعه‌‌شناسی جنسیت»، ص 75،  1396ش</ref>
جولیت میچل عقیده دارد: نظام پدرسالار از راه ایجاد نقش‏‌های زنانه و مردانه در [[خانواده]] و اعطای ارزش بیشتر به دومی و شرطی کردن [[زنان]] به پذیرش انقیاد خویش، عامل ‏فرودستی زنان درطول‏ تاریخ ‏بوده است. <ref> گَرِت، «جامعه‌‌شناسی جنسیت»، ص 75،  1396ش</ref>
به اعتقاد جولیت میچل، برخي از جنبه‌هاي حيات [[زنان]] در [[خانواده]]، اقتصادي‌اند؛ يعني نتيجة تغييرات به وجود آمده در شيوة توليد هستند؛ برخي ديگر، خصلت زيستي ـ اجتماعي دارند؛ يعني نتيجة تأثير متقابل زيست‌شناختي زنان و محيط اجتماعي‌اند؛ در ‌عين ‌حال، بعضي هم داراي ماهيت ايدئولوژيك‌اند؛ يعني نتيجة انديشه‌هايي هستند كه جامعه در مورد چگونگي ارتباط زنان با [[مردان]] پذيرفته است. <ref> بستان نجفی، «نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم»، ص 58، 1383ش</ref> به‌نقل‌ از: Rosemarie Tong, Feminist Thought, p. 160-175
به اعتقاد جولیت میچل، برخي از جنبه‌هاي حيات [[زنان]] در [[خانواده]]، اقتصادي‌اند؛ يعني نتيجة تغييرات به وجود آمده در شيوة توليد هستند؛ برخي ديگر، خصلت زيستي ـ اجتماعي دارند؛ يعني نتيجة تأثير متقابل زيست‌شناختي زنان و محيط اجتماعي‌اند؛ در ‌عين ‌حال، بعضي هم داراي ماهيت ايدئولوژيك‌اند؛ يعني نتيجة انديشه‌هايي هستند كه جامعه در مورد چگونگي ارتباط زنان با [[مردان]] پذيرفته است. <ref> بستان نجفی، «نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم»، ص 58، 1383ش</ref> به‌نقل‌ از: Rosemarie Tong, Feminist Thought, p. 160-175
خط ۴۲: خط ۴۲:


میچل در کتاب '''روان‌کاوی و فمنیسم'''، قرائتی فمنیستی از نظریه زیگموند فروید ارائه می‌دهد.میچل ضمیر ناخودآگاه را عامل اصلی کارکرد روانی و جنسیت را محور مرکزی آن معرفی کرد.<ref>Psychoanalysis and Feminism. Freud, Reich, Laing and Women, 1974, reissued as: Psychoanalysis and Feminism: A Radical Reassessment of Freudian Psychoanalysis, Basic Books 2000 «روانکاوی و فمینیسم: برآوردی رادیکال از روانکاوی فرویدی»</ref> او اعتقاد داشت با توجه به تعابیر ژاک لاکان و با نگاهی فمینیستی می توان نظریه فروید را از بند نگرش بیولوژیک رها کرد و به نظریه‌ای درباره ساخت شخصیتی انسان جنس دار دست یافت. میچل و هم‌فکران نئو فرویدی او با نگرشی اساساً جامعه‌شناختی همچنان سرچشمه سرمایه‌داری و حاکمیت مرد ‌سالاری را در رویدادهای بیرونی جست و جو می کنند.<ref>  هام؛ گمبل، «فرهنگ نظریه‌های فمینیستی»، ص 282، 1382ش</ref>  مقاله‌ی بلند و معروف میچل ” زنان: طولانی ترین انقلاب<ref>Women: The Longest Revolution.</ref>” از نخستین جلوه‌های نظریه فمنیستی بریتانیایی بود. او در این مقاله مدعی شد که تحلیل [[خانواده]] بر حسب تقسسم کار سرمایه‌داری که در نظریه مارکسیستی مرسوم است، درست نیست و باید خانواده را بر حسب چهار مولفه ساختاری تولید، بازتولید، ویژگی [[جنسی]] و جامعه‌پذیری تجزیه و تحلیل کرد. <ref> آبوت؛  والاس، «جامعه شناسي زنان»، ص 326، 1389ش</ref>  
میچل در کتاب '''روان‌کاوی و فمنیسم'''، قرائتی فمنیستی از نظریه زیگموند فروید ارائه می‌دهد.میچل ضمیر ناخودآگاه را عامل اصلی کارکرد روانی و جنسیت را محور مرکزی آن معرفی کرد.<ref>Psychoanalysis and Feminism. Freud, Reich, Laing and Women, 1974, reissued as: Psychoanalysis and Feminism: A Radical Reassessment of Freudian Psychoanalysis, Basic Books 2000 «روانکاوی و فمینیسم: برآوردی رادیکال از روانکاوی فرویدی»</ref> او اعتقاد داشت با توجه به تعابیر ژاک لاکان و با نگاهی فمینیستی می توان نظریه فروید را از بند نگرش بیولوژیک رها کرد و به نظریه‌ای درباره ساخت شخصیتی انسان جنس دار دست یافت. میچل و هم‌فکران نئو فرویدی او با نگرشی اساساً جامعه‌شناختی همچنان سرچشمه سرمایه‌داری و حاکمیت مرد ‌سالاری را در رویدادهای بیرونی جست و جو می کنند.<ref>  هام؛ گمبل، «فرهنگ نظریه‌های فمینیستی»، ص 282، 1382ش</ref>  مقاله‌ی بلند و معروف میچل ” زنان: طولانی ترین انقلاب<ref>Women: The Longest Revolution.</ref>” از نخستین جلوه‌های نظریه فمنیستی بریتانیایی بود. او در این مقاله مدعی شد که تحلیل [[خانواده]] بر حسب تقسسم کار سرمایه‌داری که در نظریه مارکسیستی مرسوم است، درست نیست و باید خانواده را بر حسب چهار مولفه ساختاری تولید، بازتولید، ویژگی [[جنسی]] و جامعه‌پذیری تجزیه و تحلیل کرد. <ref> آبوت؛  والاس، «جامعه شناسي زنان»، ص 326، 1389ش</ref>  
میچل همچنین اعتقاد دارد از آنجایی که مردان برای پیوستن خانواده‌های طبیعی به یکدیگر نیازی به مبادله [[زنان]] ندارند تابوی [[زنا]] با محارم غیرضروری است؛ و چون وجود تابوی زنا با محارم دیگر ضرورت ندارد منع آن آسیب‌زایی عقده‌ی اودیپ را به مراتب بیشتر می‌کند. به گفته میچل تنها وجه مثبت این موقعیت غم‌انگیز آن است که معلوم می شود مردسالاری از نظر اجتماعی غیرضروری است چون از این پس ساختن جامعه به مبادله زنان میان [[مردان]] بستگی ندارد.  
میچل همچنین اعتقاد دارد از آنجایی که مردان برای پیوستن خانواده‌های طبیعی به یکدیگر نیازی به مبادله [[زنان]] ندارند تابوی [[زنا]] با محارم غیرضروری است؛ و چون وجود تابوی زنا با محارم دیگر ضرورت ندارد منع آن آسیب‌زایی عقده‌ی اودیپ را به مراتب بیشتر می‌کند. به گفته میچل تنها وجه مثبت این موقعیت غم‌انگیز آن است که معلوم می شود مردسالاری از نظر اجتماعی غیرضروری است چون از این پس ساختن جامعه به مبادله زنان میان [[مردان]] بستگی ندارد. <ref>تانگ، «نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی»، ص 276، 1387ش</ref>  
<ref>تانگ، «نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی»، ص 276، 1387ش</ref>  
 
شری اُرتنر که از مردم شناسان فمینیست است، در مورد نابودی عقده اودیپ با میچل هم رأی نیست، از دید ارتنر ایراد عقده‌ی اودیپ، ساختار کنونی آن نیست بلکه ظرفیت مردانه و زنانه است، و انتساب جنبه‌ی مردانه به اقتدار و استقلال و کلی نگری و انتساب زنانه به عضق و وابستگی و جزئی نگری در فرایند اودیپی نیست. ارتنر معتقد است تا زمانیکه کودکان نقش مادری را فقط در [[زنان]] ببینند عقده‌ی اودیپ همچنان بیانگر اقتدار پدر و مردسالاری خواهد بود؛ بنابراین به نظر ارتنر بهترین راه برای تغییر ظرفیت های [[جنسیتی]] عقده‌ی اودیپ، برقرار کردن نظام پدر و مادری اشتراکی است.
شری اُرتنر که از مردم شناسان فمینیست است، در مورد نابودی عقده اودیپ با میچل هم رأی نیست، از دید ارتنر ایراد عقده‌ی اودیپ، ساختار کنونی آن نیست بلکه ظرفیت مردانه و زنانه است، و انتساب جنبه‌ی مردانه به اقتدار و استقلال و کلی نگری و انتساب زنانه به عضق و وابستگی و جزئی نگری در فرایند اودیپی نیست. ارتنر معتقد است تا زمانیکه کودکان نقش مادری را فقط در [[زنان]] ببینند عقده‌ی اودیپ همچنان بیانگر اقتدار پدر و مردسالاری خواهد بود؛ بنابراین به نظر ارتنر بهترین راه برای تغییر ظرفیت های [[جنسیتی]] عقده‌ی اودیپ، برقرار کردن نظام پدر و مادری اشتراکی است.
میچل در توضیح منشأ ستم بیش از اندازه بر پویایی درونی روان تأکید کرده‌اند و به نوسانات بیرونی جامعه توجهی نشان نداده‌اند. تجربه نشان داده است که پدر و مادری اشتراکی ستم بر زنان را پایان نمی‌دهد بلکه ممکن است به مراتب بر شدت و خشونت آن بیفزاید.<ref> تانگ، «نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی»، ص 255، 1387ش</ref>
میچل در توضیح منشأ ستم بیش از اندازه بر پویایی درونی روان تأکید کرده‌اند و به نوسانات بیرونی جامعه توجهی نشان نداده‌اند. تجربه نشان داده است که پدر و مادری اشتراکی ستم بر زنان را پایان نمی‌دهد بلکه ممکن است به مراتب بر شدت و خشونت آن بیفزاید.<ref> تانگ، «نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی»، ص 255، 1387ش</ref>
از طرفی چون فمينيسم سوسيال، تركيبي از دو گرايش فمينيسم راديكال و فمينيسم ماركسيستي محسوب مي‌شود، از انتقادات وارد بر هر كدام از گرايش‌هاي ياد شده برخوردار است؛ به‌ويژه از جهت فروكاستن مسئلة [[زنان]] به مسئلة‌ كارگران و پذيرش چارچوب تحليلي ماركسيسم.<ref>بستان نجفی، «نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم»، ص 59، 1383ش</ref>
از طرفی چون فمينيسم سوسيال، تركيبي از دو گرايش فمينيسم راديكال و فمينيسم ماركسيستي محسوب مي‌شود، از انتقادات وارد بر هر كدام از گرايش‌هاي ياد شده برخوردار است؛ به‌ويژه از جهت فروكاستن مسئلة [[زنان]] به مسئلة‌ كارگران و پذيرش چارچوب تحليلي ماركسيسم.<ref>بستان نجفی، «نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم»، ص 59، 1383ش</ref>
== آثار ==
== آثار ==
* خواهران و برادران، سکس و خشونت، ۲۰۰۳.
* خواهران و برادران، سکس و خشونت، ۲۰۰۳.