Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۶: خط ۴۶:
=== نقد جاگر به [[فمینیسم لیبرال]] ===
=== نقد جاگر به [[فمینیسم لیبرال]] ===
جاگر دواشکال عمده به [[لیبرالیسم]] وارد می‌کند:  
جاگر دواشکال عمده به [[لیبرالیسم]] وارد می‌کند:  
*دوگانگی هنجاری، وقتی که تمام ظرفیت روانی و فکر این فلسفه در این خلاصه می‌شود که «چه چیز در انسان بودن به صورت اخص ارزش‌مند است»  
#دوگانگی هنجاری: وقتی که تمام ظرفیت روانی و فکر این فلسفه در این خلاصه می‌شود که «چه چیز در انسان بودن به صورت اخص ارزش‌مند است»  
*فردگرایی انتزاعی، این فرض که مولفه‌های مهم انسانیت، ویژگی‌های فردگرایی هستند و به‌طور مستقل از هر زمینه‌ی خاص اجتماعی تعریف می‌شوند.
#فردگرایی انتزاعی: این فرض که مولفه‌های مهم انسانیت، ویژگی‌های فردگرایی هستند و به‌طور مستقل از هر زمینه‌ی خاص اجتماعی تعریف می‌شوند.


به بیان آلیسون جاگر، با درکی که این تفکر از طبیعت انسان دارد وجه ممیزه ما انسان‌ها در قابلیت خردورزی است. حکم بر این که خردورزی ما را از موجودات دیگر متمایز می‌کند البته چندان گویا نیست، بنابراین لیبرال‌ها کوشیده‌اند از راه‌های گوناگون تعریفی برای خردورزی با تاکید بر جنبه‌های اخلاقی یا جنبه‌های مصلحت‌جویانه آن به دست دهند. هرگاه عقل به توانایی درک اصول عقلانی اخلاق تعبیر شود تاکید بر ارزش آزادی عمل افراد است. در مقابل، هرگاه عقل به توانایی محاسبه بهترین راه برای نیل به هدفی دلخواه تعبیر شود ارزش خودشکوفایی مورد تاکیید قرار می‌گیرد. لیبرال‌ها هر تعریفی که از خردورزی داشته باشند در هر حال اتفاق نظر دارند که جامعه سالم جامعه‌ای است که به افراد امکان آزادی عمل و شکوفایی خود را بدهد. برای نمونه دفاع [[لیبرالیسم]] از آزادی مذاهب بر این مبنا نیست که رفاه عمومی جامعه بیش‌تر می‌شود یا اینکه زندگی مومنانه در ذات خود از زندگی کفرآمیز ارزشمندتر است، بلکه به این دلیل است که افراد حق دارند زندگی معنوی خویش را به اختیار برگزینند. همین حکم برای تمامی حقوقی که ما عموماً از آن‌ها به حقوق بنیادین انسان تعبییر می‌کنیم صادق است.<ref>Jaggar,1983.</ref><ref>جاگر، آليسون؛ چهار تلقی از فمينيسم. ترجمه س . اميری؛ مجله زنان، مرجـع فمينيـسم، 1378، شماره 6.</ref>
به بیان آلیسون جاگر، با درکی که این تفکر از طبیعت انسان دارد وجه ممیزه ما انسان‌ها در قابلیت خردورزی است. حکم بر این که خردورزی ما را از موجودات دیگر متمایز می‌کند البته چندان گویا نیست، بنابراین لیبرال‌ها کوشیده‌اند از راه‌های گوناگون تعریفی برای خردورزی با تاکید بر جنبه‌های اخلاقی یا جنبه‌های مصلحت‌جویانه آن به دست دهند. هرگاه عقل به توانایی درک اصول عقلانی اخلاق تعبیر شود تاکید بر ارزش آزادی عمل افراد است. در مقابل، هرگاه عقل به توانایی محاسبه بهترین راه برای نیل به هدفی دلخواه تعبیر شود ارزش خودشکوفایی مورد تاکیید قرار می‌گیرد. لیبرال‌ها هر تعریفی که از خردورزی داشته باشند در هر حال اتفاق نظر دارند که جامعه سالم جامعه‌ای است که به افراد امکان آزادی عمل و شکوفایی خود را بدهد. برای نمونه دفاع [[لیبرالیسم]] از آزادی مذاهب بر این مبنا نیست که رفاه عمومی جامعه بیش‌تر می‌شود یا اینکه زندگی مومنانه در ذات خود از زندگی کفرآمیز ارزشمندتر است، بلکه به این دلیل است که افراد حق دارند زندگی معنوی خویش را به اختیار برگزینند. همین حکم برای تمامی حقوقی که ما عموماً از آن‌ها به حقوق بنیادین انسان تعبییر می‌کنیم صادق است.<ref>Jaggar,1983.</ref><ref>جاگر، آليسون؛ چهار تلقی از فمينيسم. ترجمه س . اميری؛ مجله زنان، مرجـع فمينيـسم، 1378، شماره 6.</ref>