ELHAM (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
زهرا زارعی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
آلیسون جاگر<ref>Alison M. Jaggar.</ref> [[فمنیسم سوسیال]]، طرفدار همجنس‌گرایی  
آلیسون جاگر<ref>Alison M. Jaggar.</ref> [[فمنیسم سوسیال]]، طرفدار همجنس‌گرایی  


آلیسون جاگر  مانند [[آیریس ماریون یانگ]] نظریه‌ی سیستم‌های وحدت یافته را دنبال می‌کند و همچون او به جای طبقه، مقوله‌ی محوریِ تازه‌ای  به نام  ((ازخودبیگانگی))  را برای تحلیل فمنیست مارکسیست،رادیکال، روانکاو و حتی لیبرال پیش می‌کشد.جاگر معتقد است ((زخودبیگانگی)) می‌تواند چارچوب نظری‌ای برای ما فراهم کند به گونه‌ای که دیدگاه‌های اصلی اندیشه‌های فمینیستی مارکسیست و [[رادیکال]] و روانکاو و حتی لیبرال، در آن گرد آیند.
آلیسون جاگر  مانند [[آیریس ماریون یانگ]] نظریه‌ی سیستم‌های وحدت یافته را دنبال می‌کند و همچون او به جای طبقه، مقوله‌ی محوریِ تازه‌ای  به نام  ((ازخودبیگانگی))  را برای تحلیل فمینیست مارکسیست، رادیکال، روانکاو و حتی لیبرال پیش می‌کشد.جاگر معتقد است ((زخودبیگانگی)) می‌تواند چارچوب نظری‌ای برای ما فراهم کند به گونه‌ای که دیدگاه‌های اصلی اندیشه‌های فمینیستی مارکسیست و [[رادیکال]] و روانکاو و حتی لیبرال، در آن گرد آیند.
== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
آلیسون‌جاگر در شفیلد، انگلستان متولد شد. وی مدرک لیسانس فلسفه را در کالج بدفورد، دانشگاه لندن در سال 1964 دریافت کرد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه از دانشگاه ادینبورگ در سال 1967 دریافت کرد. دانشگاه ایالتی نیویورک (SUNY)، بوفالو در سال 1970.<ref> "Curriculum Vitae" (PDF). Archived from the original (PDF) on 2014-02-25.</ref>
آلیسون‌جاگر در شفیلد، انگلستان متولد شد. وی مدرک لیسانس فلسفه را در کالج بدفورد، دانشگاه لندن در سال 1964 دریافت کرد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه از دانشگاه ادینبورگ در سال 1967 دریافت کرد. دانشگاه ایالتی نیویورک (SUNY)، بوفالو در سال 1970.<ref> "Curriculum Vitae" (PDF). Archived from the original (PDF) on 2014-02-25.</ref>
خط ۳۷: خط ۳۷:


=== تحلیل جاگر در مورد ازخودبیگانگی ===
=== تحلیل جاگر در مورد ازخودبیگانگی ===
جاگر مانند [[آیریس ماریون یانگ]] نظریه‌ی سیستم‌های وحدت یافته را دنبال می‌کند و همچون او به جای طبقه، مقوله‌ی محوریِ تازه‌ای برای تحلیل مارکسیستی پیش می‌کشد. جاگر در کتاب '''سیاست فمینیستی و طبیعت انسان''' «ازخودبیگانگی» را مفهومی معرفی کرد که می‌تواند چارچوب نظری‌ای برای ما فراهم کند به گونه‌ای که دیدگاه‌های اصلی اندیشه‌های فمینیستی مارکسیست و [[رادیکال]] و روانکاو و حتی لیبرال، در آن گرد آیند. جاگر بحث خود درباره «ازخودبیگانگی» زن و چندپارگی و تقسیم‌شدگی او را در سه بخش با عنوان‌های '''میل جنسی'''، '''مادریت''' و '''قابلیت فکری''' سازمان داد. به همان‌گونه که کارگران مزدی با محصول کار خویش بیگانه یا از آن جدا می‌شوند، زن نیز با محصول کار خویش یعنی با '''بدن خویش''' بیگانه می‌شود. هر زنی ممکن است بگوید برای خاطر خود رژیم می‌گیرد یا ورزش می‌کند یا لباس می‌پوشد اما در واقع جسم خویش را برای مردان آرایش و پیرایش می‌کند.
جاگر مانند [[آیریس ماریون یانگ]] نظریه‌ی سیستم‌های وحدت یافته را دنبال می‌کند و همچون او به جای طبقه، مقوله‌ی محوریِ تازه‌ای برای تحلیل مارکسیستی پیش می‌کشد. جاگر در کتاب '''سیاست فمینیستی و طبیعت انسان''' «ازخودبیگانگی» را مفهومی معرفی کرد که می‌تواند چارچوب نظری‌ای برای ما فراهم کند به گونه‌ای که دیدگاه‌های اصلی اندیشه‌های فمینیستی مارکسیست، [[رادیکال]]، روانکاو و حتی لیبرال، در آن گرد آیند. جاگر بحث خود درباره «ازخودبیگانگی» زن و چندپارگی و تقسیم‌شدگی او را در سه بخش با عنوان‌های '''میل جنسی'''، '''مادریت''' و '''قابلیت فکری''' سازمان داد. به همان‌گونه که کارگران مزدی با محصول کار خویش بیگانه یا از آن جدا می‌شوند، زن نیز با محصول کار خویش یعنی با '''بدن خویش''' بیگانه می‌شود. هر زنی ممکن است بگوید برای خاطر خود رژیم می‌گیرد یا ورزش می‌کند یا لباس می‌پوشد اما در واقع جسم خویش را برای مردان آرایش و پیرایش می‌کند.


این [[زن]] در اینکه بدن او را کجا چگونه، چه وقت با چه کسی مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد تقریباً هیچ اختیاری ندارد زیرا این بدن می‌تواند از راه‌های گوناگون از او ربوده شود، از یک سو با تجاوزجنسی و از سوی دیگر با ایستادن به کنجی در تماشای همه دخترانی که در گذرند. به همین ترتیب، درست مشابه کارگر مزدبر که رفته رفته با خود بیگانه می‌شود یعنی بدن خود را شیء یا ماشینی محض احساس می‌کند که نیروی کار را از آن بیرون می‌کشند، زن نیز رفته رفته با خود بیگانه می‌شود. همچنان که او به  سختی روی بدن خود کار می‌کند - با باریک کردن ابرو و اصلاح موی زیر بغل، کوچک کرد باسن و بزرگ کردن سینه، لاک زدن به ناخن و پوشیدن کرست - پیکر او برای مردان و برای خودش به شیء بدل می شود، و سرانجام، همان طور که هر کارگر مزدبر برای دریافت بالاترین مزد با کارگران دیگر رقابت می کند زن نیز بر سر جلب نظر مرد یعنی جلب تایید و پسند مردان با زنان دیگر در رقابت است. به نظر جاگر  میان زنان همجنس‌خواه دوستی‌های عمیق یافته می‌شود به این دلیل است که این زنان در جلب توجه مردان با هم رقابت ندارند.
این [[زن]] در اینکه بدن او را کجا چگونه، چه وقت با چه کسی مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد تقریباً هیچ اختیاری ندارد زیرا این بدن می‌تواند از راه‌های گوناگون از او ربوده شود، از یک سو با تجاوزجنسی و از سوی دیگر با ایستادن به کنجی در تماشای همه دخترانی که در گذرند. به همین ترتیب، درست مشابه کارگر مزدبر که رفته رفته با خود بیگانه می‌شود یعنی بدن خود را شیء یا ماشینی محض احساس می‌کند که نیروی کار را از آن بیرون می‌کشند، زن نیز رفته رفته با خود بیگانه می‌شود. همچنان که او به  سختی روی بدن خود کار می‌کند - با باریک کردن ابرو و اصلاح موی زیر بغل، کوچک کردن باسن و بزرگ کردن سینه، لاک زدن به ناخن و پوشیدن کرست - پیکر او برای مردان و برای خودش به شیء بدل می شود، و سرانجام، همان طور که هر کارگر مزدبر برای دریافت بالاترین مزد با کارگران دیگر رقابت می کند زن نیز بر سر جلب نظر مرد یعنی جلب تایید و پسند مردان با زنان دیگر در رقابت است. به نظر جاگر  میان زنان همجنس‌خواه دوستی‌های عمیق یافته می‌شود به این دلیل است که این زنان در جلب توجه مردان با هم رقابت ندارند.


به اعتقاد جاگر مادریت نیز مانند میل جنسی برای زنان تجربه‌ای بیگانه‌ساز است. چون کسی دیگری جز خود او تصمیم می‌گیرد که او باید چند بچه بزاید.همینطور زایمان و بچه‌داری، هنگامی که مهار آن از دست [[زنان]] بیرون رود و در اختیار اصحاب تخصص (اغلب مردان) قرار گیرد تجربه‌ای بیگانه‌ساز می‌شود. او می‌گوید راه و رسم بچه‌داری امروزی در نهایت به بیگانگی یا کینه‌ورزی [[مادر]] نسبت به فرزندان خود منتهی می‌شود.<ref>تانگ، رزماری، نقد و نظر، نظریه‌های فمینیستی، مترجم: منیژه نجم عراقی، 1387ش، ص 300-303.</ref>
به اعتقاد جاگر مادریت نیز مانند میل جنسی برای زنان تجربه‌ای بیگانه‌ساز است. چون کسی دیگری جز خود او تصمیم می‌گیرد که او باید چند بچه بزاید.همینطور زایمان و بچه‌داری، هنگامی که مهار آن از دست [[زنان]] بیرون رود و در اختیار اصحاب تخصص (اغلب مردان) قرار گیرد تجربه‌ای بیگانه‌ساز می‌شود. او می‌گوید راه و رسم بچه‌داری امروزی در نهایت به بیگانگی یا کینه‌ورزی [[مادر]] نسبت به فرزندان خود منتهی می‌شود.<ref>تانگ، رزماری، نقد و نظر، نظریه‌های فمینیستی، مترجم: منیژه نجم عراقی، 1387ش، ص 300-303.</ref>
خط ۴۸: خط ۴۸:


=== نقد جاگر به [[فمینیسم لیبرال]] ===
=== نقد جاگر به [[فمینیسم لیبرال]] ===
آلیسون‌جاگر دواشکال عمده به لیبرالیسم وارد می‌کند:  
آلیسون‌جاگر دو اشکال عمده به لیبرالیسم وارد می‌کند:  
#دوگانگی هنجاری: وقتی که تمام ظرفیت روانی و فکر این فلسفه در این خلاصه می‌شود که «چه چیز در انسان بودن به صورت اخص ارزش‌مند است»  
#دوگانگی هنجاری: وقتی که تمام ظرفیت روانی و فکر این فلسفه در این خلاصه می‌شود که «چه چیز در انسان بودن به صورت اخص ارزش‌مند است»  
#فردگرایی انتزاعی: این فرض که مولفه‌های مهم انسانیت، ویژگی‌های فردگرایی هستند و به‌طور مستقل از هر زمینه‌ی خاص اجتماعی تعریف می‌شوند.
#فردگرایی انتزاعی: این فرض که مولفه‌های مهم انسانیت، ویژگی‌های فردگرایی هستند و به‌طور مستقل از هر زمینه‌ی خاص اجتماعی تعریف می‌شوند.