Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
آیریس ماریون یانگ<ref>Iris Marion Young</ref> از فمینیست‌های موج سوم است که برای حل مسأله‌ی زنان [[نظریه‌ی شهروندی متمایز]]<ref> theory of differaniated citizenshop</ref> را ارائه می کند.
آیریس ماریون یانگ<ref>Iris Marion Young</ref> از فمینیست‌های موج سوم، طراح نظریه [[شهروندی متمایز]]
 
آیریس ماریون یانگ  نظریه‌پرداز سیاسی آمریکایی بود که بیشترین تمرکزش بر ماهیت عدالت و نابرابری اجتماعی بود.از مشهورترین نظریه‌های یانگ، مدل «پنج شکل ستمکاری» وی است که نخستین‌بار در کتاب او با نام «عدالت و سیاست نابرابری» در ۱۹۹۰ منتشر شد. یانگ در این مدل رویکردی نسبی به بحث عدالت، مبتنی بر تئوری ستمکاری گروهی در پیش می‌گیرد و با ترکیب نقدهای فمینیستی، پساساختاری و پسااستعماری از مارکسیسم کلاسیک، بیان می‌کند که دست‌کم پنج نوع متمایز از ستمگری را نمی‌توان در ذیل علل اساسی‌تر قرار داد. همچنین نمی‌توان آنها را به ابعاد عدالت توزیعی فروکاست. این پنج شکل ستمگری عبارتند از: بهره‌کشی، در حاشیه قرار دادن، ناتوانی، سلطه فرهنگی و خشونت.
 
که برای حل مسأله‌ی زنان نظریه‌ی [[شهروندی متمایز]]<ref> theory of differaniated citizenshop</ref> را ارائه می کند.
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| عنوان          =آیریس ماریون یانگ
| عنوان          =آیریس ماریون یانگ
خط ۲۸: خط ۳۲:
}}
}}
== زندگینامه ==
== زندگینامه ==
یانگ متولد دوم ژانویه ۱۹۴۹ در نیویورک و فارغ‌التحصیل فلسفه از کالج کویینز بود. وی در ۱۹۷۴ دکترای فلسفه خود را از دانشگاه پنسیلوانیا گرفت. در سال ۱۹۹۰، در دوران پس از فروپاشی بلوک سوسیالیستی در اروپا و در بحبوحه سیطره تاچریسم و ریگانیسم به مثابه کامیاب ترین نسخه نظام سرمایه‌داری غرب، کتابی منتشر شد با عنوان عدالت و سیاست تفاوت. نویسنده کتاب، یک استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو به نام آیریس ماریون یانگ (۱۹۴۹-۲۰۰۶) بود که پیش از آن با انتشار کتابی در زمینه فمینیسم فرانسوی شناخته شده بود. یانگ پس از انتشار کتابش درباره عدالت، باز هم درباره فلسفه اخلاق فمینیسم، دموکراسی هم اندیشانه (گفتگویی) و مسئولیت در قبال عدالت کتاب ها و مقالات متعددی منتشر کرد. یانگ یکم اوت ۲۰۰۶ در ۵۷سالگی در پی درگیری ۱۸ماهه با سرطان در هایدپارک شیکاگو درگذشت.<ref>[http://alirezabeheshti.com/article/%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D8%A7/ علیرضا بهشتی]</ref>
آیریس ماریون یانگ متولد دوم ژانویه ۱۹۴۹ در نیویورک و فارغ‌التحصیل فلسفه از کالج کویینز بود. وی در ۱۹۷۴ دکترای فلسفه خود را از دانشگاه پنسیلوانیا گرفت. در سال ۱۹۹۰، در دوران پس از فروپاشی بلوک سوسیالیستی در اروپا و در بحبوحه سیطره تاچریسم و ریگانیسم به مثابه کامیاب ترین نسخه نظام سرمایه‌داری غرب، کتابی منتشر شد با عنوان عدالت و سیاست تفاوت. نویسنده کتاب، یک استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو به نام آیریس ماریون یانگ (۱۹۴۹-۲۰۰۶) بود که پیش از آن با انتشار کتابی در زمینه فمینیسم فرانسوی شناخته شده بود. یانگ پس از انتشار کتابش درباره عدالت، باز هم درباره فلسفه اخلاق فمینیسم، دموکراسی هم اندیشانه (گفتگویی) و مسئولیت در قبال عدالت کتاب ها و مقالات متعددی منتشر کرد. یانگ یکم اوت ۲۰۰۶ در ۵۷سالگی در پی درگیری ۱۸ماهه با سرطان در هایدپارک شیکاگو درگذشت.<ref>[http://alirezabeheshti.com/article/%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D8%A7/ وب سایت علیرضا بهشتی ((گستره محدود نظریه های عدالت توزیعی: نگاهی به نقد آیریس یانگ و پیامدهای آن برای حرکت های عدالت طلبانه در ایران))]</ref>
== دیدگاه‌‎ ==
== دیدگاه‌‎ ==


=== گروه‌های اجتماعی و سیاست نابرابری ===
=== گروه‌های اجتماعی و سیاست نابرابری ===


از مشهورترین نظریه‌های یانگ، مدل «[[پنج شکل ستمکاری]]» وی است که نخستین‌بار در کتاب او با نام «عدالت و سیاست نابرابری» در ۱۹۹۰ منتشر شد. یانگ در این مدل رویکردی نسبی به بحث [[عدالت]]، مبتنی بر تئوری ستمکاری گروهی در پیش می‌گیرد و با ترکیب نقدهای فمینیستی، پساساختاری و پسااستعماری از مارکسیسم کلاسیک، بیان می‌کند که دست‌کم پنج نوع متمایز از ستمگری را نمی‌توان در ذیل علل اساسی‌تر قرار داد. همچنین نمی‌توان آنها را به ابعاد [[عدالت توزیعی]] فروکاست. این پنج شکل ستمگری عبارتند از: '''بهره‌کشی'''، '''در حاشیه قرار دادن'''، '''ناتوانی'''، '''سلطه فرهنگی''' و '''خشونت'''.
از مشهورترین نظریه‌های آیریس ماریون یانگ، مدل «[[پنج شکل ستمکاری]]» وی است که نخستین‌بار در کتاب او با نام «عدالت و سیاست نابرابری» در ۱۹۹۰ منتشر شد. یانگ در این مدل رویکردی نسبی به بحث [[عدالت]]، مبتنی بر تئوری ستمکاری گروهی در پیش می‌گیرد و با ترکیب نقدهای فمینیستی، پساساختاری و پسااستعماری از مارکسیسم کلاسیک، بیان می‌کند که دست‌کم پنج نوع متمایز از ستمگری را نمی‌توان در ذیل علل اساسی‌تر قرار داد. همچنین نمی‌توان آنها را به ابعاد [[عدالت توزیعی]] فروکاست. این پنج شکل ستمگری عبارتند از: '''بهره‌کشی'''، '''در حاشیه قرار دادن'''، '''ناتوانی'''، '''سلطه فرهنگی''' و '''خشونت'''.
 
تمرکز فلسفه یانگ بر این بحث قرار دارد که مفاهیم [[عدالت]] نمی‌تواند تنها بر حسب استحقاق فردی باشد و به رسمیت شناختن گروه‌های اجتماعی امری اساسی برای برطرف‌کردن نابرابری‌های ساختاری به شمار می‌رود؛ زیرا قواعد، قوانین و رویه‌های نهادی که افراد مشخص را مقید می‌کند، آنان را به شکل یک گروه درمی‌آورد و از آنجا که آگاهی ما از ستم به مقایسه طبقات اجتماعی می‌انجامد، نه مقایسه بین افراد، ارزیابی ما از نابرابری و بی‌عدالتی باید آشکارشدن و برجستگی گروه‌های اجتماعی را به‌عنوان شکل‌دهنده تئوری کامل از [[عدالت]] بپذیرد.
 
توجه یانگ به گروه‌های اجتماعی او را به سمت بحث درباره «سیاست نابرابری» [[پسالیبرال]] سوق می‌دهد که براساس آن، رفتار [به‌ظاهر] یکسان با افراد نمی‌تواند پوشاننده و جبران‌کننده ستم‌هایی باشد که گروه‌ها را هدف قرار می‌دهد. رویکرد یانگ در تضاد با دیدگاه‌های فیلسوفان لیبرال معاصری همچون [[جان رالز]]<ref>John Rawls.</ref> و [[رونالد دورکین]]<ref>Ronald Myles Dworkin.</ref> قرار دارد؛ زیرا یانگ مدعی درهم‌آمیزی برابری افراد به لحاظ اخلاقی با آن دست از قواعد شکلی است که با همه افراد به‌طور یکسان برخورد می‌کند.


یانگ بحث خود را با اشاره به این که مطالعه‌اش بر مبنای [[نظریه انتقادی]] است آغاز می کند؛ نظریه ای که تأملی هنجاری است که به لحاظ تاریخی و اجتماعی [[بافتارگرا]] که برخلاف نظریه اجتماعی [[اثبات گرا]] که واقعیت های اجتماعی را از ارزش‌ها تفکیک می‌کند و ادعا می‌کند به لحاظ ارزشی خنثی است، باید فراتر از واقعیت‌ها برود.<ref>Young, Iris Marion (1990), Justice and the Politics of Difference (New Jersey: Princeton University Press. p5.</ref>
تمرکز فلسفه یانگ بر این بحث قرار دارد که مفاهیم [[عدالت]] نمی‌تواند تنها بر حسب استحقاق فردی باشد و به رسمیت شناختن گروه‌های اجتماعی امری اساسی برای برطرف‌کردن نابرابری‌های ساختاری به شمار می‌رود؛ زیرا قواعد، قوانین و رویه‌های نهادی که افراد مشخص را مقید می‌کند، آنان را به شکل یک گروه درمی‌آورد و از آنجا که آگاهی ما از ستم به مقایسه طبقات اجتماعی می‌انجامد، نه مقایسه بین افراد، ارزیابی ما از نابرابری و بی‌عدالتی باید آشکارشدن و برجستگی گروه‌های اجتماعی را به‌عنوان شکل‌دهنده تئوری کامل از [[عدالت]] بپذیرد.توجه یانگ به گروه‌های اجتماعی او را به سمت بحث درباره «سیاست نابرابری» [[پسالیبرال]] سوق می‌دهد که براساس آن، رفتار [به‌ظاهر] یکسان با افراد نمی‌تواند پوشاننده و جبران‌کننده ستم‌هایی باشد که گروه‌ها را هدف قرار می‌دهد. رویکرد یانگ در تضاد با دیدگاه‌های فیلسوفان لیبرال معاصری همچون [[جان رالز]]<ref>John Rawls.</ref> و [[رونالد دورکین]]<ref>Ronald Myles Dworkin.</ref> قرار دارد؛ زیرا یانگ مدعی درهم‌آمیزی برابری افراد به لحاظ اخلاقی با آن دست از قواعد شکلی است که با همه افراد به‌طور یکسان برخورد می‌کند.یانگ بحث خود را با اشاره به این که مطالعه‌اش بر مبنای [[نظریه انتقادی]] است آغاز می کند؛ نظریه ای که تأملی هنجاری است که به لحاظ تاریخی و اجتماعی [[بافتارگرا]] که برخلاف نظریه اجتماعی [[اثبات گرا]] که واقعیت های اجتماعی را از ارزش‌ها تفکیک می‌کند و ادعا می‌کند به لحاظ ارزشی خنثی است، باید فراتر از واقعیت‌ها برود.<ref>Young, Iris Marion (1990), Justice and the Politics of Difference (New Jersey: Princeton University Press. p5.</ref>


نگاه کلی یانگ به مسائل مربوط به توزیع این است که در عین حال که مهم هستند، گستره [[عدالت]] فراتر از آنها می‌رود و شامل خود امر سیاسی هم می شود، یعنی «همه جوانب هر نهاد اجتماعی که بالقوه در معرض تصمیم‌های دسته جمعی است. »<ref>Young, Iris Marion (1990), Justice and the Politics of Difference (New Jersey: Princeton University Press. p8.</ref> اما بر خلاف تفسیری که تلاش می کند مفهوم توزیع را آنقدر گسترده سازد که شامل این نهادها هم بشود (مانند آنچه در حوزه های عدالت اثر مایکل والزر (۱۳۸۹)<ref>والزر، مایکل (۱۳۸۹)، حوزه های عدالت: در دفاع از کثرت گرایی و برابری، ترجمه صالح نجفی، تهران: ثالث.</ref> مشاهده می کنیم)، یانگ اعتقاد دارد مفهوم توزیع باید به مواهب اجتماعی محدود باشد و دیگر جنبه‌های عدالت، شامل فرایندهای تصمیم گیری، تقسیم اجتماعی کار و فرهنگ شود. در مقابل، '''ستم''' و '''سلطه'''، اصطلاحات اولیه‌ای هستند که باید برای مفهوم سازی بی عدالتی به کار برد.  
نگاه کلی یانگ به مسائل مربوط به توزیع این است که در عین حال که مهم هستند، گستره [[عدالت]] فراتر از آنها می‌رود و شامل خود امر سیاسی هم می‌شود، یعنی «همه جوانب هر نهاد اجتماعی که بالقوه در معرض تصمیم‌های دسته جمعی است. »<ref>Young, Iris Marion (1990), Justice and the Politics of Difference (New Jersey: Princeton University Press. p8.</ref> اما بر خلاف تفسیری که تلاش می کند مفهوم توزیع را آنقدر گسترده سازد که شامل این نهادها هم بشود (مانند آنچه در حوزه های عدالت اثر مایکل والزر (۱۳۸۹)<ref>والزر، مایکل (۱۳۸۹)، حوزه های عدالت: در دفاع از کثرت گرایی و برابری، ترجمه صالح نجفی، تهران: ثالث.</ref> مشاهده می کنیم)، یانگ اعتقاد دارد مفهوم توزیع باید به مواهب اجتماعی محدود باشد و دیگر جنبه‌های عدالت، شامل فرایندهای تصمیم گیری، تقسیم اجتماعی کار و فرهنگ شود. در مقابل، '''ستم''' و '''سلطه'''، اصطلاحات اولیه‌ای هستند که باید برای مفهوم سازی بی عدالتی به کار برد.  


ستم، خود از مجموعه‌ای از مفاهیم تشکیل شده‌است، از جمله، استثمار، به حاشیه راندن، استضعاف، سلطه جویی فرهنگی و تعدی. در همین راستا، «مفهومی از عدالت که سلطه جویی نهادینه شده و ستم را به چالش می کشد باید تصویری از مردم ناهمگن ارائه کند که تفاوت های گروهی را تصدیق و تأیید کند.»<ref>Young, Iris Marion (1990), Justice and the Politics of Difference (New Jersey: Princeton University Press. p10.</ref>
ستم، خود از مجموعه‌ای از مفاهیم تشکیل شده‌است، از جمله، استثمار، به حاشیه راندن، استضعاف، سلطه جویی فرهنگی و تعدی. در همین راستا، «مفهومی از عدالت که سلطه جویی نهادینه شده و ستم را به چالش می کشد باید تصویری از مردم ناهمگن ارائه کند که تفاوت های گروهی را تصدیق و تأیید کند.»<ref>Young, Iris Marion (1990), Justice and the Politics of Difference (New Jersey: Princeton University Press. p10.</ref>
خط ۹۹: خط ۹۹:
همچنین خداوند بار دیگر در آیه 13 سوره حجرات تفاوت‌ها و تنوع میان انسان‌ها را به رسمیت می‌شناسد و می‌فرماید: «یَا أَیَُّهَا النََّاسُ إِنََّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنََّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللََّهِ أَتْقَاکُمْ إِنََّ اللََّهَ عَلِیم خَبِیر» اى مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا، باتقواترین شماست، همانا خدا داناى خبیر است.
همچنین خداوند بار دیگر در آیه 13 سوره حجرات تفاوت‌ها و تنوع میان انسان‌ها را به رسمیت می‌شناسد و می‌فرماید: «یَا أَیَُّهَا النََّاسُ إِنََّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنََّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللََّهِ أَتْقَاکُمْ إِنََّ اللََّهَ عَلِیم خَبِیر» اى مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا، باتقواترین شماست، همانا خدا داناى خبیر است.
   
   
در این آیه خداوند به‌جز تقوا و پرهیزکار هیچ تفاوت دیگری میان انسان‌ها قائل نبوده و همه آنها را از هر قوم و قبیله و ملتی که باشند برابر می‌داند و تفاوت‌های میان آنها را مبنایی برای تمایز حقوقی قرار نمی‌دهد. در این آیه به سه اصل مهم اشاره شده‌است: اصل مساوات در آفرینش [[زن]] و [[مرد]]، اصل تفاوت در ویژگی‌هاى بشرى و اصل اینکه تقوا مالک برترى است. [[مرد]] یا [[زن]] بودن، یا از فلان قبیله و قوم بودن، مالک افتخار نیست بلکه اینها حکمت خداوند است. تفاوت‌هایى که در شکل و قیافه و نژاد انسان‌ها دیده می‌شود، حکیمانه و براى شناسایی یکدیگر است، نه براى تفاخر. کرامت نزد مردم زودگذر است، کسب کرامت در نزد خداوند مهم است. قرآن، تمام تبعیض‌هاى نژادى، حزبى، قومى، قبیله‌اى، اقلیمى، اقتصادى، فکرى، فرهنگى، اجتماعى و نظامى را مردود می‌شمارد و مالک فضیلت را تقوا می‌داند. «إِنََّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللََّهِ أَتْقاکُمْ»
در این آیه خداوند به‌جز تقوا و پرهیزکار هیچ تفاوت دیگری میان انسان‌ها قائل نبوده و همه آنها را از هر قوم و قبیله و ملتی که باشند برابر می‌داند و تفاوت‌های میان آنها را مبنایی برای تمایز حقوقی قرار نمی‌دهد. در این آیه به سه اصل مهم اشاره شده‌است: اصل مساوات در آفرینش [[زن]] و [[مرد]]، اصل تفاوت در ویژگی‌هاى بشرى و اصل اینکه تقوا مالک برترى است. [[مرد]] یا [[زن]] بودن، یا از فلان قبیله و قوم بودن، مالک افتخار نیست بلکه اینها حکمت خداوند است. تفاوت‌هایى که در شکل و قیافه و نژاد انسان‌ها دیده می‌شود، حکیمانه و براى شناسایی یکدیگر است، نه براى تفاخر. کرامت نزد مردم زودگذر است، کسب کرامت در نزد خداوند مهم است. قرآن، تمام تبعیض‌هاى نژادى، حزبى، قومى، قبیله‌اى، اقلیمى، اقتصادى، فکرى، فرهنگى، اجتماعى و نظامى را مردود می‌شمارد و مالک فضیلت را تقوا می‌داند. «إِنََّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللََّهِ أَتْقاکُمْ» <ref>سوره حجرات آیه 13</ref>


[[حقوق شهروندی]] آن بخش از حقوق انسان‌ها را شامل می‌گردد که در ارتباط به دولت و قدرت سیاسی دولت متبوعشان شکل ملی به خود می‌گیرد و فقط شامل شهروندان خود آن دولت می‌شود؛ اما [[حقوق بشر]] ناظر به حقوقی است که انسان به‌مثابه انسان از آن برخوردار می‌شود؛ اما '''شهروندی''' فصل مشترکی با مفهوم ملیت و تابعیت دارد ولی حقوق بشر دربرگیرنده حقوق فراملی و بنیادی، صرفنظر از فرهنگ و آداب و رسوم ملی کشورها است. توسل به مفهوم برابری در حقوق شهروندی می‌تواند به نقض اصول اولیه حقوق بین‌المللی بشر به‌ویژه در جوامع دارای تکثر فرهنگی بی‌انجامد. در این راستا می‌توان گفت که حقوق بشر، حقوق مبنایی، بنیادین و انتقال‌ناپذیر است که برای حیات نوع بشر اساسی تلقی می‌شود. حقوق بشر بر پایه حرمت انسانی است که نه قابل انتقال و واگذاری است و نه صرفنظر کردنی. در فلسفه حقوق بشر، چنین حقوقی از بدو زایش همراه انسان است و به منزله حقوق طبیعی او تلقی می‌شود، لذا [[حقوق بشر]] حقوقی نیست که دولت یا نهادی بتواند آن را مانند موهبتی به کسی اعطا کند، بلکه دولت یا هر نهاد دیگری صرفاً می‌تواند آن را به رسمیت بشناسد یا نشناسد، اما '''حقوق شهروندی'''، در واقع مجموعه حقوقی است که افراد به اعتبار موقعیت .شهروندی خود دارا می‌شوند و در واقع اطلاقی عام بر مجموعه امتیازات مربوط به شهروندان و نیز مجموعه قواعدی است که بر موقعیت آنان در جامعه حکومت می‌کند.  
[[حقوق شهروندی]] آن بخش از حقوق انسان‌ها را شامل می‌گردد که در ارتباط به دولت و قدرت سیاسی دولت متبوعشان شکل ملی به خود می‌گیرد و فقط شامل شهروندان خود آن دولت می‌شود؛ اما [[حقوق بشر]] ناظر به حقوقی است که انسان به‌مثابه انسان از آن برخوردار می‌شود؛ اما '''شهروندی''' فصل مشترکی با مفهوم ملیت و تابعیت دارد ولی حقوق بشر دربرگیرنده حقوق فراملی و بنیادی، صرفنظر از فرهنگ و آداب و رسوم ملی کشورها است. توسل به مفهوم برابری در حقوق شهروندی می‌تواند به نقض اصول اولیه حقوق بین‌المللی بشر به‌ویژه در جوامع دارای تکثر فرهنگی بی‌انجامد. در این راستا می‌توان گفت که حقوق بشر، حقوق مبنایی، بنیادین و انتقال‌ناپذیر است که برای حیات نوع بشر اساسی تلقی می‌شود. حقوق بشر بر پایه حرمت انسانی است که نه قابل انتقال و واگذاری است و نه صرفنظر کردنی. در فلسفه حقوق بشر، چنین حقوقی از بدو زایش همراه انسان است و به منزله حقوق طبیعی او تلقی می‌شود، لذا [[حقوق بشر]] حقوقی نیست که دولت یا نهادی بتواند آن را مانند موهبتی به کسی اعطا کند، بلکه دولت یا هر نهاد دیگری صرفاً می‌تواند آن را به رسمیت بشناسد یا نشناسد، اما '''حقوق شهروندی'''، در واقع مجموعه حقوقی است که افراد به اعتبار موقعیت .شهروندی خود دارا می‌شوند و در واقع اطلاقی عام بر مجموعه امتیازات مربوط به شهروندان و نیز مجموعه قواعدی است که بر موقعیت آنان در جامعه حکومت می‌کند.  
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
پس اساس حقوق بشر خود انسان و اساس حقوق شهروندی پیوند او با یک دولت است. در اولی حقوقی جهانشمول و در دومی بیشتر وابسته به ویژگی‌های هر جامعه‌ای است. [[حقوق بشر]]، هر انسان، نهاد و اجتماع انسانی را مخاطب قرار می‌دهد و .توصیه و فرمان می‌دهد، درحالیکه حقوق شهروندی، اجتماعی با افراد خاصی را در محدوده‌ی یک دولت-کشور خطاب می‌نماید.  
پس اساس حقوق بشر خود انسان و اساس حقوق شهروندی پیوند او با یک دولت است. در اولی حقوقی جهانشمول و در دومی بیشتر وابسته به ویژگی‌های هر جامعه‌ای است. [[حقوق بشر]]، هر انسان، نهاد و اجتماع انسانی را مخاطب قرار می‌دهد و .توصیه و فرمان می‌دهد، درحالیکه حقوق شهروندی، اجتماعی با افراد خاصی را در محدوده‌ی یک دولت-کشور خطاب می‌نماید.  


حقوق بشر بر پایه نفی هرگونه تبعیض و تمایز میان انسان‌ها بنا نهاده شد و نسبت به تمامی افراد یک رویکرد داشته و برای تمامی انسان‌ها و تمامی حاکمیت‌های جهان فقط یک نسخه حقوق بشر وجود دارد و از این حیث ادعا می‌شود که حقوق بشر جهانشمول است؛ اما در مقابل به ازاء تمامی دولت‌ها و نظام‌های سیاسی و حقوقی جهان نسخه حقوق شهروندی وجود دارد؛ بنابراین حقوق بشر در ایران، افغانستان، کانادا، سوئیس، مصر، استرالیا و عربستان و روسیه و دیگر کشورها از مردمان بومی تا مدرنترین جوامع از قواعد یکسانی تبعیت می‌کند؛ اما در مورد حقوق شهروندی نمی‌توان قائل به وجود قواعد یکسانی بود؛ اگرچه از یک مبنای مشترکی تغذیه بکنند.<ref>روحی، عباد؛ 1395 ؛تأملی در باب منشور شهروندی آقای روحانی؛ نشریه بیر و هزر. سنندج؛ ص85.</ref>   
حقوق بشر بر پایه نفی هرگونه تبعیض و تمایز میان انسان‌ها بنا نهاده شد و نسبت به تمامی افراد یک رویکرد داشته و برای تمامی انسان‌ها و تمامی حاکمیت‌های جهان فقط یک نسخه حقوق بشر وجود دارد و از این حیث ادعا می‌شود که حقوق بشر جهانشمول است؛ اما در مقابل به ازاء تمامی دولت‌ها و نظام‌های سیاسی و حقوقی جهان نسخه حقوق شهروندی وجود دارد؛ بنابراین حقوق بشر در ایران، افغانستان، کانادا، سوئیس، مصر، استرالیا و عربستان و روسیه و دیگر کشورها از مردمان بومی تا مدرنترین جوامع از قواعد یکسانی تبعیت می‌کند؛ اما در مورد حقوق شهروندی نمی‌توان قائل به وجود قواعد یکسانی بود؛ اگرچه از یک مبنای مشترکی تغذیه بکنند.<ref>روحی، عباد،((تأملی در باب منشور شهروندی آقای روحانی))،1395، ص85.</ref>   


بنابراین با توجه به ساختار و نظام سیاسی دولت-ملت حاکم بر جهان و نظام روابط و حقوق بین‌الملل، به اندازه تمامی دولت‌های ملی دارای '''حقوق شهروندی''' در جهان هستیم. نظام حقوق شهروندی بر پایه به رسمیت شناختن تمایزها و تفاوت‌های موجود در نظام‌های ملی بنا نهاده شده است؛ بنابراین منشور حقوق شهروندی از دولتی به دولت دیگر متمایز است. تمامی این منشورها از اصول یکسانی تبعیت می‌کنند؛ اما در اعمال این اصول باید تمایزها و تفاوت‌ها و ویژگی‌های هر جامعه را با تمام تنوع‌های موجود در آن را مدنظر داشت.  
بنابراین با توجه به ساختار و نظام سیاسی دولت-ملت حاکم بر جهان و نظام روابط و حقوق بین‌الملل، به اندازه تمامی دولت‌های ملی دارای '''حقوق شهروندی''' در جهان هستیم. نظام حقوق شهروندی بر پایه به رسمیت شناختن تمایزها و تفاوت‌های موجود در نظام‌های ملی بنا نهاده شده است؛ بنابراین منشور حقوق شهروندی از دولتی به دولت دیگر متمایز است. تمامی این منشورها از اصول یکسانی تبعیت می‌کنند؛ اما در اعمال این اصول باید تمایزها و تفاوت‌ها و ویژگی‌های هر جامعه را با تمام تنوع‌های موجود در آن را مدنظر داشت.  
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
== منابع ==
== منابع ==


*[https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-36/3786662-%D8%A2%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%B3-%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%D9%86-%DB%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%B3%D8%AA%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C آلیسون یانگ و پنج شکل ستمکاری]
*[https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-36/3786662-%D8%A2%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%B3-%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%D9%86-%DB%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%B3%D8%AA%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C خبرگذاری دنیای اقتصاد، ((آلیسون یانگ و پنج شکل ستمکاری))، 13 تیر 1400]
*[http://alirezabeheshti.com/article/%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D8%A7/ وب سایت علیرضا بهشتی ((گستره محدود نظریه های عدالت توزیعی: نگاهی به نقد آیریس یانگ و پیامدهای آن برای حرکت های عدالت طلبانه در ایران))]
*افجه، سیدعلی اکبر؛ تقی پور فر، ولی الله؛ آذر، عادل و جعفرپور، محمود؛ مدل جامع عدالت سازمانی با رویکرد اسلامی؛ مدل جامع عدالت سازمانی با رویکرد اسلامی؛ فصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات مدیریت(بهبود و تحول) – سال بیست و سوم شماره 74، تابستان 93
*افجه، سیدعلی اکبر؛ تقی پور فر، ولی الله؛ آذر، عادل و جعفرپور، محمود؛ مدل جامع عدالت سازمانی با رویکرد اسلامی؛ مدل جامع عدالت سازمانی با رویکرد اسلامی؛ فصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات مدیریت(بهبود و تحول) – سال بیست و سوم شماره 74، تابستان 93
*روحی، عباد؛تأملی در باب منشور شهروندی آقای روحانی؛ نشریه بیر و هزر. سنندج؛ 1395  
*روحی، عباد، تأملی در باب منشور شهروندی آقای روحانی، نشریه بیر و هزر،  سنندج، 1395  
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: کنشگران]]
[[رده: کنشگران]]