Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۹: خط ۳۹:
*2 ـ '''تاسیس مدارس دخترانه در اصفهان‌''' در سال 1334 ( ه‍.ق) همزمان دو مدرسه دخترانه به اسامی «ام المدارس» توسط صدیقه دولت آبادی و «دبستان اناث گلبهار» توسط آقای حاج سید سعید نائینی به مدیریت بی‏ بی ‏خانم <ref>هدف‏ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، ص 221</ref> تأسیس شد. در بسیاری از این نوع مدارس که به سبک جدید تأسیس شده بود، ارزش‏ها و هنجارهای دینی رعایت نمی‏شد بلکه آشکارا نقض می‏شد. [[«خانم مهر تاج درخشان»]] در گزارشی که در ماه صفر 1338(ه‍.ق) مصادف با نوامبر 1919 درباره مدارس دخترانه تهران، در روزنامه زبان زنان به چاپ رساند، می‏نویسد: اگر حقیقت امر را بخواهید بیش تر از چهار یا پنج مدرسه دخترانه با معنی در طهران نداریم. مابقی مرکب‌اند از چند باب تجارت خانه، دلالخانه، تقلب خانه و هر کدام مراکز انواع مفاسد اخلاقی از روز اولی که دختر داخل آن تقلب خانه‏ها می‏شود، تخم رشوت گیری و رشوت دهی در کله ساده او کاشته می‏شود. <ref>روزنامه زبان زنان، سال 1، شماره 9، شنبه 21 ثفر، 1338، ص 4.</ref> به همین دلیل مدرسه صدیقه دولت آبادی ـ که یکی از فارغ التحصیلان مدرسه دخترانه آمریکایی تهران به نام بدرالدجی درخشان <ref>پوران فرخ‏زاد، دانشنامه زنان فرهنگ ساز ایران و جهان، ج 1،  ص 875</ref> مدیر آن بود ـ به خاطر عدم رعایت شئونات دینی و قوانین معارف در مدرسه تعطیل شد<ref> خاطرات قهر تاج دولت آبادی، نامه، نوشته‏ها و یادها، ج 3، ص 53</ref> و او را به مدت سه ماه در وزارت فرهنگ زندانی کردند و از خانواده اش تعهد گرفتند که پس از این در این زمینه به فعالیتی نپردازد.<ref> دانشنامه زنان فرهنگ ساز ایران و جهان ص 875.</ref> <ref group="پانویس"> حتّی هنگامی که صدیقه دولت آبادی، دبستان دخترانه دیگری به نام «مکتب خانه شرعیّات» به مدیریت «بتول کاوه» تأسیس کرد، بار دیگر این دبستان به سرنوشت مدرسه «ام المدارس» دچار شد. ناگفته نگذاریم که بافت غیر دینی مدارس جدید دختران به دین گریزی، تجدد طلبی، خود باختگی بنیان گذاران آن در برابر فرهنگ بیگانه باز می‌گردد. صدیقه دولت آبادی نیز علیه سنن و اعتقادات مذهبی خود قیام کرد و ضمن مخالفت با آموزش سنتی زنان ایران، در روزنامه زبان زنان از دولت و وزارت معارف خواست تا امکانات لازم را برای گسترش تحصیل زنان به سبک اروپایی فراهم آورند: باید از دولت بخواهیم که در ولایات مدارس دختران تأسیس کند.... لازم است که وزارت معارف یک عده معلم مخصوص صاحب فنون از اروپا بخواهند.</ref>  
*2 ـ '''تاسیس مدارس دخترانه در اصفهان‌''' در سال 1334 ( ه‍.ق) همزمان دو مدرسه دخترانه به اسامی «ام المدارس» توسط صدیقه دولت آبادی و «دبستان اناث گلبهار» توسط آقای حاج سید سعید نائینی به مدیریت بی‏ بی ‏خانم <ref>هدف‏ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، ص 221</ref> تأسیس شد. در بسیاری از این نوع مدارس که به سبک جدید تأسیس شده بود، ارزش‏ها و هنجارهای دینی رعایت نمی‏شد بلکه آشکارا نقض می‏شد. [[«خانم مهر تاج درخشان»]] در گزارشی که در ماه صفر 1338(ه‍.ق) مصادف با نوامبر 1919 درباره مدارس دخترانه تهران، در روزنامه زبان زنان به چاپ رساند، می‏نویسد: اگر حقیقت امر را بخواهید بیش تر از چهار یا پنج مدرسه دخترانه با معنی در طهران نداریم. مابقی مرکب‌اند از چند باب تجارت خانه، دلالخانه، تقلب خانه و هر کدام مراکز انواع مفاسد اخلاقی از روز اولی که دختر داخل آن تقلب خانه‏ها می‏شود، تخم رشوت گیری و رشوت دهی در کله ساده او کاشته می‏شود. <ref>روزنامه زبان زنان، سال 1، شماره 9، شنبه 21 ثفر، 1338، ص 4.</ref> به همین دلیل مدرسه صدیقه دولت آبادی ـ که یکی از فارغ التحصیلان مدرسه دخترانه آمریکایی تهران به نام بدرالدجی درخشان <ref>پوران فرخ‏زاد، دانشنامه زنان فرهنگ ساز ایران و جهان، ج 1،  ص 875</ref> مدیر آن بود ـ به خاطر عدم رعایت شئونات دینی و قوانین معارف در مدرسه تعطیل شد<ref> خاطرات قهر تاج دولت آبادی، نامه، نوشته‏ها و یادها، ج 3، ص 53</ref> و او را به مدت سه ماه در وزارت فرهنگ زندانی کردند و از خانواده اش تعهد گرفتند که پس از این در این زمینه به فعالیتی نپردازد.<ref> دانشنامه زنان فرهنگ ساز ایران و جهان ص 875.</ref> <ref group="پانویس"> حتّی هنگامی که صدیقه دولت آبادی، دبستان دخترانه دیگری به نام «مکتب خانه شرعیّات» به مدیریت «بتول کاوه» تأسیس کرد، بار دیگر این دبستان به سرنوشت مدرسه «ام المدارس» دچار شد. ناگفته نگذاریم که بافت غیر دینی مدارس جدید دختران به دین گریزی، تجدد طلبی، خود باختگی بنیان گذاران آن در برابر فرهنگ بیگانه باز می‌گردد. صدیقه دولت آبادی نیز علیه سنن و اعتقادات مذهبی خود قیام کرد و ضمن مخالفت با آموزش سنتی زنان ایران، در روزنامه زبان زنان از دولت و وزارت معارف خواست تا امکانات لازم را برای گسترش تحصیل زنان به سبک اروپایی فراهم آورند: باید از دولت بخواهیم که در ولایات مدارس دختران تأسیس کند.... لازم است که وزارت معارف یک عده معلم مخصوص صاحب فنون از اروپا بخواهند.</ref>  
*3 ـ '''راه انداختن نشریه مخصوص زنان''' دولت آبادی در سال 1299 ش، 1919م، نشریه «زبان زنان» را در اصفهان و تهران منتشر کرد. اولین شماره این نشریه در روز 20 شوال سال 1337(ه‍.ق) فعالیت خود را در اصفهان آغاز کرد و آخرین شماره آن ( شماره 57) در 21 ربیع الثانی 1339ه‍.ق منتشر شد. «زبان زنان» در ابتدا به مباحث مربوط به خانه داری بچه داری، شوهر داری و بهداشت می‌پرداخت.<ref> هدف‏ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی ص 236</ref> اما به تدریج مباحثی همچون سوسیالیسم و سوسیال دمکراسی را مطرح کرد که اقشار مذهبی جامعه را به عکس العمل وا می‌داشت. <ref>روزنامه زبان زنان، شماره 34، 30 شواال، 1338</ref> در برخی از مقاله‏ها از سیاست اتحاد شوروی دفاع کرد و در بعضی دیگر شعار «زنده باد آزادی دنیا، زنده باد آزادی ایران، زنده باد سوسیالیزم» را سر داد. <ref>روزنامه زبان زنان، شنبه 7 ربیع الثانی، 1339، ص 4</ref> دولت آبادی که در مقالاتش وضعیت زنان در کشورهای دیگر را به رخ زنان ایرانی می‏کشید و خودش 10 سال پیش از کشف حجاب، عملاً، حجاب را به کناری گذاشته بود و بدون روسری در خیابان‏ها ظاهر می‏شد.
*3 ـ '''راه انداختن نشریه مخصوص زنان''' دولت آبادی در سال 1299 ش، 1919م، نشریه «زبان زنان» را در اصفهان و تهران منتشر کرد. اولین شماره این نشریه در روز 20 شوال سال 1337(ه‍.ق) فعالیت خود را در اصفهان آغاز کرد و آخرین شماره آن ( شماره 57) در 21 ربیع الثانی 1339ه‍.ق منتشر شد. «زبان زنان» در ابتدا به مباحث مربوط به خانه داری بچه داری، شوهر داری و بهداشت می‌پرداخت.<ref> هدف‏ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی ص 236</ref> اما به تدریج مباحثی همچون سوسیالیسم و سوسیال دمکراسی را مطرح کرد که اقشار مذهبی جامعه را به عکس العمل وا می‌داشت. <ref>روزنامه زبان زنان، شماره 34، 30 شواال، 1338</ref> در برخی از مقاله‏ها از سیاست اتحاد شوروی دفاع کرد و در بعضی دیگر شعار «زنده باد آزادی دنیا، زنده باد آزادی ایران، زنده باد سوسیالیزم» را سر داد. <ref>روزنامه زبان زنان، شنبه 7 ربیع الثانی، 1339، ص 4</ref> دولت آبادی که در مقالاتش وضعیت زنان در کشورهای دیگر را به رخ زنان ایرانی می‏کشید و خودش 10 سال پیش از کشف حجاب، عملاً، حجاب را به کناری گذاشته بود و بدون روسری در خیابان‏ها ظاهر می‏شد.
*رفتن به فرانسه‌
در سال 1300(ه‍.ش)دولت آبادی از اصفهان عازم تهران شد. در سال 1301(ه‍.ش) عازم فرانسه شد و در دوره کالج شبانه روزی مخصوص زنان سالمند به تحصیل پرداخت. <ref>پری شیخ الاسلامی، همان، ص 89 درسال1307(ه‍.ش)</ref> به ایران بازگشت.<ref> محمد حسن رجبی، همان، ص 142</ref> در بازگشت به ایران که مصادف با حکومت رضا شاه بود با اینکه همگی زن‏های ایرانی همراه دولت آبادی دارای حجاب کامل بودند، او بدون حجاب بود. <ref>بدرالملوک بامداد، همان، ص 51</ref> از آن تاریخ بدون حجاب در انظار عمومی ظاهر شد که موجبات جریحه دار شدن احساسات عمومی را فراهم آورد و مخالفت‏های زیادی را علیه خود بر انگیخت.<ref> محمد حسن رجبی، همان</ref> از آنجایی که بسیاری از روشنفکران ایرانی بعد از مسافرت به فرنگ تحت تأثیر پیشرفت‏های مادی، نظریه تقلید از غرب را مطرح می‏کردند، دولت آبادی نیز از این قاعده مستثنا نبود. او در سال 1924 م. در مقاله‏ای با عنوان «ایران و فرانسه» طرح اصلاح و توسعه اقتصادی ایران را با همکاری دولت فرانسه ارائه کرد.<ref> ر. ک. صدیقه دولت آبادی، ایران و فرانسه، روزنامه میهن.، ‌سال 6، شماره 33، 6 ذیقعده 1342 </ref>
==دولت آبادی و کشف حجاب==
==دولت آبادی و کشف حجاب==
دولت آبادی، نقش موثری در جریان کشف حجاب در ایران ایفا کرد و در این راه تدابیر مختلفی را، همچون مجالس سریّ مختلط، روزنامه و تاسیس مدرسه دخترانه، به کار بست. او اولین زن ایرانی است که بعد از مشروطه بدون چادر از منزل خارج شد. <ref> زن در ایران و جهان، ص 93</ref> اولین زنی بود که با لباس و کلاه اروپایی ( بدون روسری و حجاب اسلامی) در کوچه و خیابان ظاهر شد.<ref>زن در ایران و جهان، ص 98 </ref>درست در همان زمان شغل بازرس مدارس دخترانه به او محول شد. <ref>زن در ایران و جهان،  ص 51 و 52</ref> در سال 1314 رضا شاه به وزیر معارف، علی اصغر حکمت، دستور بر پایی جمعیتی از زنان آزادی خواه تهرانی را صادر کرد. بعدها این جمعیت به نام [[«کانون بانوان»]] نامیده شد. این کانون به ریاست [[«شمس پهلوی»]] و تحت نظارت وزارت معارف در تاریخ 32 اردیبهشت 1314 برای تحقق کشف حجاب تأسیس گردید. ریاست بعدی آن را بر عهده بانو [[«هاجر تربیت»]] و سپس [[«صدیقه دولت آبادی»]] گذاشتند.<ref> تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسب اسناد تاریخی و وزارت اطلاعات، تهران، 1376، ص 383 و 382</ref> بنابراین از سال 1316 ـ پس از صدور فرمان کشف حجاب ـ سرپرستی [[کانون بانوان]] که متصدی فراهم کردن زمینه‏‌های فرهنگی کشف حجاب بود به امر رضاخان به ایشان سپرده شد. <ref>زن در ایران و جهان ص 51 و 52</ref>  دلیل انتخاب دولت آبادی برای چنین منصبی روشن است. او که یک بانوی غرب گرا و تجدد طلب بود و مدت‏ها در راه تساوی همه جانبه زن و مرد از طرق مختلف خصوصاً نشریه «زبان زنان» تلاش کرده بود، بهترین نامزد برای پیشبرد فرمان رضا شاه ـ کشف حجاب ـ بود. خانم دولت آبادی از آن زمان تا سال 1340 در کانون بانوان فعالیت داشت. وی تمام عمر خود را در راه کشف حجاب از زنان ایرانی سپری کرد و حتی در لحظات آخر زندگی نیز دست از این تلاش بر نداشت و این چند سطر را در وصیت نامه خود جا داد: مرا از محل [[«کانون بانوان»]] به آرامگاه ابدیم ببرید و در مراسم تشییع جنازه‌ام حتی یک زن با حجاب شرکت نکند.<ref> زن در ایران و جهان ص 98و 99</ref> برادرش، یحیی دولت آبادی، نیز در کتاب «حیات یحیی» از کشف حجاب دفاع می‏کند و افتخار می‏کند که دختران خود را در جشن فارغ التحصیلی بدون پوشش اسلامی شرکت داده است. او در ادامه کشف حجاب را از کارهای سترگ رضا شاه دانسته و می‏نویسد: «تصدیق باید کرد که جز با قدرت و اراده محکم شاه پهلوی رفع حجاب، از ایران بسیار مشکل بود». <ref>حیات یحی، ج 2، ص 409</ref>
دولت آبادی، نقش موثری در جریان کشف حجاب در ایران ایفا کرد و در این راه تدابیر مختلفی را، همچون مجالس سریّ مختلط، روزنامه و تاسیس مدرسه دخترانه، به کار بست. او اولین زن ایرانی است که بعد از مشروطه بدون چادر از منزل خارج شد. <ref> زن در ایران و جهان، ص 93</ref> اولین زنی بود که با لباس و کلاه اروپایی ( بدون روسری و حجاب اسلامی) در کوچه و خیابان ظاهر شد.<ref>زن در ایران و جهان، ص 98 </ref>درست در همان زمان شغل بازرس مدارس دخترانه به او محول شد. <ref>زن در ایران و جهان،  ص 51 و 52</ref> در سال 1314 رضا شاه به وزیر معارف، علی اصغر حکمت، دستور بر پایی جمعیتی از زنان آزادی خواه تهرانی را صادر کرد. بعدها این جمعیت به نام [[«کانون بانوان»]] نامیده شد. این کانون به ریاست [[«شمس پهلوی»]] و تحت نظارت وزارت معارف در تاریخ 32 اردیبهشت 1314 برای تحقق کشف حجاب تأسیس گردید. ریاست بعدی آن را بر عهده بانو [[«هاجر تربیت»]] و سپس [[«صدیقه دولت آبادی»]] گذاشتند.<ref> تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسب اسناد تاریخی و وزارت اطلاعات، تهران، 1376، ص 383 و 382</ref> بنابراین از سال 1316 ـ پس از صدور فرمان کشف حجاب ـ سرپرستی [[کانون بانوان]] که متصدی فراهم کردن زمینه‏‌های فرهنگی کشف حجاب بود به امر رضاخان به ایشان سپرده شد. <ref>زن در ایران و جهان ص 51 و 52</ref>  دلیل انتخاب دولت آبادی برای چنین منصبی روشن است. او که یک بانوی غرب گرا و تجدد طلب بود و مدت‏ها در راه تساوی همه جانبه زن و مرد از طرق مختلف خصوصاً نشریه «زبان زنان» تلاش کرده بود، بهترین نامزد برای پیشبرد فرمان رضا شاه ـ کشف حجاب ـ بود. خانم دولت آبادی از آن زمان تا سال 1340 در کانون بانوان فعالیت داشت. وی تمام عمر خود را در راه کشف حجاب از زنان ایرانی سپری کرد و حتی در لحظات آخر زندگی نیز دست از این تلاش بر نداشت و این چند سطر را در وصیت نامه خود جا داد: مرا از محل [[«کانون بانوان»]] به آرامگاه ابدیم ببرید و در مراسم تشییع جنازه‌ام حتی یک زن با حجاب شرکت نکند.<ref> زن در ایران و جهان ص 98و 99</ref> برادرش، یحیی دولت آبادی، نیز در کتاب «حیات یحیی» از کشف حجاب دفاع می‏کند و افتخار می‏کند که دختران خود را در جشن فارغ التحصیلی بدون پوشش اسلامی شرکت داده است. او در ادامه کشف حجاب را از کارهای سترگ رضا شاه دانسته و می‏نویسد: «تصدیق باید کرد که جز با قدرت و اراده محکم شاه پهلوی رفع حجاب، از ایران بسیار مشکل بود». <ref>حیات یحی، ج 2، ص 409</ref>