| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==وضعیت خانوادگی== | ==وضعیت خانوادگی== | ||
پدر بزرگ نورالهدی، میرزا محمد حسین، معروف به آقا میرزا محمد حسین منگنه، سر رشتهدار کل دستگاه قاجار بود و از آنجایی که کار مهر و منگنه دفتر کل، زیر نظر او انجام میشد، به لقب منگنه معروف شد. بر اساس گفته خود او، پدر و مادری غربگرا و متجدد داشته است. <ref>همان، ص 3</ref> پدر وی مانند اسلافش، که از قاجاریه و از مستوفیان دربار قاجار بودند، دیوان اعلی و محاسب کل خزانه نظام، در نطنز، جوشقان، اسدآباد و کنکاور بود و ظاهراً در مشروطه دوم، وارد مجلس شورای ملی گردید.<ref>دیوان منگنه </ref>نور الهدی، پدر خود را مردی دانشمند میدانست که برای تفریح، عکاسی میکرده و نیز برای تربیت فرزندانش، معلمهای خارجی فرنگی استخدام میکرده است. مادرش هم زنی نوگرا و روشنفکر بوده است. آنگونه که نقل میکنند، وی خیاطی فرنگی و اختصاصی داشته است و در دورانی که عموم مردم و حتی اشراف، از لباسهای ایرانی استفاده میکردند، لباسهای این خانواده را خیاطهای فرنگی میدوختند و از حجاب، به شکل مرسوم، خبری نبود.<ref> زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایرانی، ص 153</ref> نورالهدی میگوید: «مادرم همیشه لباسهای مرا به خیاطی فرنگی میداد که بدوزد.»<ref> دیوان منگنه، ص 6</ref>. از گرایشهای سیاسی و اعتقادی پدر و دیگر اعضای خانواده منگنه، اطلاع چندانی در دست نیست و تنها طبق اظهارات نورالهدی، خانوادهاش افرادی روشنفکر بودند و به تحصیل فرزندانشان، اهمیت بسیار میدادند؛<ref> همان، ص 3</ref>. اما به نظر میرسد این اظهار نظر، بیشتر تحت تأثیر فضای روشنفکری در عصر پهلوی بوده است؛ با توجه به تمایل فراوان رجال قاجار به فرنگ و مدها و رفتار فرنگی، داشتن معلم سرخانه فرنگی یا تحصیل فرزندان به روش غربیها نوعی اظهار فخر به دیگران محسوب میشد. با توجه به اینکه در منابع تاریخی و در جریانات سیاسی زمان قاجار و مشروطه، کمتر اسمی از پدر نورالهدی برده شد به نظر میرسد که پدر او هم مانند دیگر رجال قاجار، کمتر در مسائل سیاسی و اجتماعی وارد میشده است. | پدر بزرگ نورالهدی، میرزا محمد حسین، معروف به آقا میرزا محمد حسین منگنه، سر رشتهدار کل دستگاه قاجار بود و از آنجایی که کار مهر و منگنه دفتر کل، زیر نظر او انجام میشد، به لقب منگنه معروف شد. بر اساس گفته خود او، پدر و مادری غربگرا و متجدد داشته است. <ref>همان، ص 3</ref> پدر وی مانند اسلافش، که از قاجاریه و از مستوفیان دربار قاجار بودند، دیوان اعلی و محاسب کل خزانه نظام، در نطنز، جوشقان، اسدآباد و کنکاور بود و ظاهراً در مشروطه دوم، وارد مجلس شورای ملی گردید.<ref>دیوان منگنه </ref> | ||
نور الهدی، پدر خود را مردی دانشمند میدانست که برای تفریح، عکاسی میکرده و نیز برای تربیت فرزندانش، معلمهای خارجی فرنگی استخدام میکرده است. مادرش هم زنی نوگرا و روشنفکر بوده است. آنگونه که نقل میکنند، وی خیاطی فرنگی و اختصاصی داشته است و در دورانی که عموم مردم و حتی اشراف، از لباسهای ایرانی استفاده میکردند، لباسهای این خانواده را خیاطهای فرنگی میدوختند و از حجاب، به شکل مرسوم، خبری نبود.<ref> زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایرانی، ص 153</ref> نورالهدی میگوید: «مادرم همیشه لباسهای مرا به خیاطی فرنگی میداد که بدوزد.»<ref> دیوان منگنه، ص 6</ref>. از گرایشهای سیاسی و اعتقادی پدر و دیگر اعضای خانواده منگنه، اطلاع چندانی در دست نیست و تنها طبق اظهارات نورالهدی، خانوادهاش افرادی روشنفکر بودند و به تحصیل فرزندانشان، اهمیت بسیار میدادند؛<ref> همان، ص 3</ref>. اما به نظر میرسد این اظهار نظر، بیشتر تحت تأثیر فضای روشنفکری در عصر پهلوی بوده است؛ با توجه به تمایل فراوان رجال قاجار به فرنگ و مدها و رفتار فرنگی، داشتن معلم سرخانه فرنگی یا تحصیل فرزندان به روش غربیها نوعی اظهار فخر به دیگران محسوب میشد. با توجه به اینکه در منابع تاریخی و در جریانات سیاسی زمان قاجار و مشروطه، کمتر اسمی از پدر نورالهدی برده شد به نظر میرسد که پدر او هم مانند دیگر رجال قاجار، کمتر در مسائل سیاسی و اجتماعی وارد میشده است. | |||
==گرایشهای فکری و اعتقادی== | ==گرایشهای فکری و اعتقادی== | ||
با توجه به این که نورالهدی از کودکی تحت آموزش و تربیت مستقیم معلمان فرانسوی قرار داشته، و طبیعی است که شیفته فرهنگ غرب باشد. او خود و خانواده خویش را روشنفکر معرفی کرده در فعالیتهای اجتماعی، همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرهنگ مردم ایران را به سوی فرهنگ و شیوه زندگی غربی سوق دهد. او و همفکرانش تحت تأثیر آموزههای میرزا ملکم خان، بزرگترین روشنفکر آن زمان، میکوشیدند تا آموزههای غربی را در لباس دین، در جامعه آن روز گسترش دهند .در باره عقاید دینی نورالهدی، اطلاعات چندانی در دست نیست و از نوشتههایش هم در اینباره چیزی به دست نمیآید؛ اما روش زندگی و عکس هایی که از زمان جوانی او به جای مانده، نشان دهنده عدم تقیدش به حجاب و پوشش اسلامی است. عضویت او در «[[کانون بانوان]]» (مرکز رسمی کشف حجاب در ایران) و [[جمعیت نسوان وطنخواه]] و تلاش برای دین زدایی از زنان کشور میتواند دلیلی بر گرایشهای سوسیالیستی وی باشد؛ زیرا این جمعیت، در مجلهای به نام «[[جمعیت نسوان وطنخواه]]»، که ارگان رسمی این جمعیت به شمار میرفت و نورالهدی در آن مقاله می نوشت، دارای گرایشهای سوسیالیستی بود. از سوی دیگر، او در مجله «[[زبان زنان]]» به سردبیری [[صدیقه دولت آبادی]] نیز فعالیت میکرد. این مجله نیز دارای گرایشهای سوسیالیستی بوده است.<ref> فصلنامه گفتگو، زمستان 1382، ش 38 ، ص 63؛ زبان زنان، 7 ربیع الثانی 1339</ref> بنابراین، در باره او یا دستکم میتوان ادعا که به آموزههای دینیِ شیعی اعتقاد نداشته است. | با توجه به این که نورالهدی از کودکی تحت آموزش و تربیت مستقیم معلمان فرانسوی قرار داشته، و طبیعی است که شیفته فرهنگ غرب باشد. او خود و خانواده خویش را روشنفکر معرفی کرده در فعالیتهای اجتماعی، همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرهنگ مردم ایران را به سوی فرهنگ و شیوه زندگی غربی سوق دهد. او و همفکرانش تحت تأثیر آموزههای میرزا ملکم خان، بزرگترین روشنفکر آن زمان، میکوشیدند تا آموزههای غربی را در لباس دین، در جامعه آن روز گسترش دهند .در باره عقاید دینی نورالهدی، اطلاعات چندانی در دست نیست و از نوشتههایش هم در اینباره چیزی به دست نمیآید؛ اما روش زندگی و عکس هایی که از زمان جوانی او به جای مانده، نشان دهنده عدم تقیدش به حجاب و پوشش اسلامی است. عضویت او در «[[کانون بانوان]]» (مرکز رسمی کشف حجاب در ایران) و [[جمعیت نسوان وطنخواه]] و تلاش برای دین زدایی از زنان کشور میتواند دلیلی بر گرایشهای سوسیالیستی وی باشد؛ زیرا این جمعیت، در مجلهای به نام «[[جمعیت نسوان وطنخواه]]»، که ارگان رسمی این جمعیت به شمار میرفت و نورالهدی در آن مقاله می نوشت، دارای گرایشهای سوسیالیستی بود. از سوی دیگر، او در مجله «[[زبان زنان]]» به سردبیری [[صدیقه دولت آبادی]] نیز فعالیت میکرد. این مجله نیز دارای گرایشهای سوسیالیستی بوده است.<ref> فصلنامه گفتگو، زمستان 1382، ش 38 ، ص 63؛ زبان زنان، 7 ربیع الثانی 1339</ref> بنابراین، در باره او یا دستکم میتوان ادعا که به آموزههای دینیِ شیعی اعتقاد نداشته است. | ||