سارا رادیک: تفاوت میان نسخهها
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
سارا | سارا راديک<ref>Sara Ruddick.</ref> | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== آثار== | == آثار== | ||
== دیدگاهها == | == دیدگاهها == | ||
رادیک، در كتاب خود با عنوان تفكر مادرانه<ref>Maternal Thinking.</ref> به شكلي خاص تر بر يك بُعد مراقبت، يعني مادري [يا مراقبت مادرانه]، متمركز مي شود. او اعتقاد دارد كه اين بُعد منظر و بستري براي تفكر فمينيستي، علي الخصوص آن جا كه اين تفكر به عدم خشونت و برقراري صلح مربوط است، فراهم مي آورد. راديك با تأكيد بر اين كه انحاي تفكر از فعاليت هاي عملي مي بالند، مي گويد كه « تفكر مادرانه » از فعاليت مادري بر مي خيزد و مي بالد. به علاوه، به نظر مي رسد كه او با برخي فمينيست ها در اين قول همداستان است كه « موضع »<ref>standpoint.</ref> معرفت شناسانه ي فمينيستيِ برتري وجود دارد. راديك مي گويد موضع، « بينشي مبتني بر مدخليت در باره ي جهان است كه در مقابل انحاي حاكم تفكر قرار مي گيرد و از آن ها برتر است. »<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.</ref> او با مقايسه ي ماركسيسم و فمينيسم مي گويد: | |||
همان طور كه موضع پرولتاريايي بينشي برتر است كه تجربه و شرايط ظالمانه ي كار آن را پديد آورده است، موضع فمينيستي نيز بينشي برتر است كه شرايط سياسي و كار متمايز زنان آن را ايجاد كرده است...<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.</ref> متفكرانِ موضع نگر حاضرند ... اعلام كنند كه ارزش هاي حاكم ويرانگر و انحراف آميزند و موضع فمينيستي نمودار نظم « واقعي » و، به طرزي شايسته، انسانيِ زندگي است. مي توان گفت كه نظريه پردازان موضع نگر، از جمله متفكراني كه به مادري نظر دارند، چشمشان به ديدار حقيقت باز شده است - و، به راستي، به نظر مي رسد كه بسياري از نظريه پردازان موضع نگر كه من كارِ نيروبخش آن ها را حياتي يافته ام دقيقاً همين را مي گويند. | همان طور كه موضع پرولتاريايي بينشي برتر است كه تجربه و شرايط ظالمانه ي كار آن را پديد آورده است، موضع فمينيستي نيز بينشي برتر است كه شرايط سياسي و كار متمايز زنان آن را ايجاد كرده است...<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.</ref> متفكرانِ موضع نگر حاضرند ... اعلام كنند كه ارزش هاي حاكم ويرانگر و انحراف آميزند و موضع فمينيستي نمودار نظم « واقعي » و، به طرزي شايسته، انسانيِ زندگي است. مي توان گفت كه نظريه پردازان موضع نگر، از جمله متفكراني كه به مادري نظر دارند، چشمشان به ديدار حقيقت باز شده است - و، به راستي، به نظر مي رسد كه بسياري از نظريه پردازان موضع نگر كه من كارِ نيروبخش آن ها را حياتي يافته ام دقيقاً همين را مي گويند. | ||
گرچه من خودم را در زمره ي نظريه پردازانِ موضع نگر جاي مي دهم، آن گام واپسيني را بر نمي دارم كه به نظر مي رسد برخي بر مي دارند به اين صورت كه مدعي مي شوند يك موضع واجد حقيقتي است كه تمام عيار و مطلق است. از حيث معرفت شناسانه من همچنان اعتقاد دارم كه جميع دلايل با محك اعمالي كه اين دلايل از آن ها سر بر مي آورند آزمون مي شوند؛ بر اين اساس، توجيهات در تعهداتي كه با آن ها آغاز مي شوند پايان مي پذيرند. با اين كه من فكر جهاني را در سر دارم كه با ارزش هاي كارِ مراقبت آميز سامان و سازمان يافته است، نمي توانم بنيادها، دليل يا خدايي را بشناسم كه بر قامت اين پنداشت جامه ي توجيه بپوشاند.<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 134-135.</ref> | گرچه من خودم را در زمره ي نظريه پردازانِ موضع نگر جاي مي دهم، آن گام واپسيني را بر نمي دارم كه به نظر مي رسد برخي بر مي دارند به اين صورت كه مدعي مي شوند يك موضع واجد حقيقتي است كه تمام عيار و مطلق است. از حيث معرفت شناسانه من همچنان اعتقاد دارم كه جميع دلايل با محك اعمالي كه اين دلايل از آن ها سر بر مي آورند آزمون مي شوند؛ بر اين اساس، توجيهات در تعهداتي كه با آن ها آغاز مي شوند پايان مي پذيرند. با اين كه من فكر جهاني را در سر دارم كه با ارزش هاي كارِ مراقبت آميز سامان و سازمان يافته است، نمي توانم بنيادها، دليل يا خدايي را بشناسم كه بر قامت اين پنداشت جامه ي توجيه بپوشاند.<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 134-135.</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
2. «پرورش كودكان»: اين به معناي تحميل نسخة زندگي يا دهال مادر بر كودك نيست، بلكه بايـد به كودكش كمك كند تا به اين درك برسد تلاشش براي تبديلشـدن بـه انسـاني كامـل مهـم است؛ | 2. «پرورش كودكان»: اين به معناي تحميل نسخة زندگي يا دهال مادر بر كودك نيست، بلكه بايـد به كودكش كمك كند تا به اين درك برسد تلاشش براي تبديلشـدن بـه انسـاني كامـل مهـم است؛ | ||
3. «آموزش»: مادران تلاش ميكننـد فرزندانشـان را شـهرونداني اجتمـاعي و قـانون منـد كنند. اما گاه مادران دلسوز انتظارات جامعه را نميپذيرند. شايد مـادري از مهيـاشـدن پسـرش براي مبارزه با عوامل غيرعادلانه امتناع كند. آن مـادران، از يـك سـو خـود را ميـان ارزشهـاي جامعة فردگرا و رقابتي و از سوي ديگر ميان اعتقاد دروني به اينكه ارزشهاي جامعه، معيـوب و ناقصاند، گرفتار مييابند. به اعتقاد راديك، مادرِ متعهد باي يد تصم م بگيـرد كـه آيـا ارزشهـاي اوست كه فعال تي هاي فرزندش را جهت ميدهد یا جامعهی بزرگتر . تا چه اندازه مهـم اسـت كـه فرزند او پايبند به هنجارهاي اجتماعي باشد يا آنها را نقادي كند؟ خواستة اصلي روديك نفوذ عمل بر مبناي فضيلت مادري در عرصة عمومي است. كساني كه مانند مـادران فكـر مـيكننـد، براي فهم معناي جنگ در واقعيت، تا معناي آن در فضاي انتزاعـي مسـتعدترند. نـزد انديشـمند مادري يتي، جنگ واقع است كه بـا مـرگ همـراه اسـت و مهـمتـرين دسـتاورد عمـل مـادري و عزيزتر چي ين زهاي آدمي را، يعني زندگي بچههايي كه وقت زيادي براي مراقبت و آموزش آنها صرف شده، از او ميستاند. <ref>Robinson,Fiona(1997). Globalizing Care,Ethics, Feminist Theory,and International Relations, in:Alternatives:Global, Local, Political,Vol.22, No.1, published by: Sage Publications, Inc. p360. تانگ، | 3. «آموزش»: مادران تلاش ميكننـد فرزندانشـان را شـهرونداني اجتمـاعي و قـانون منـد كنند. اما گاه مادران دلسوز انتظارات جامعه را نميپذيرند. شايد مـادري از مهيـاشـدن پسـرش براي مبارزه با عوامل غيرعادلانه امتناع كند. آن مـادران، از يـك سـو خـود را ميـان ارزشهـاي جامعة فردگرا و رقابتي و از سوي ديگر ميان اعتقاد دروني به اينكه ارزشهاي جامعه، معيـوب و ناقصاند، گرفتار مييابند. به اعتقاد راديك، مادرِ متعهد باي يد تصم م بگيـرد كـه آيـا ارزشهـاي اوست كه فعال تي هاي فرزندش را جهت ميدهد یا جامعهی بزرگتر . تا چه اندازه مهـم اسـت كـه فرزند او پايبند به هنجارهاي اجتماعي باشد يا آنها را نقادي كند؟ خواستة اصلي روديك نفوذ عمل بر مبناي فضيلت مادري در عرصة عمومي است. كساني كه مانند مـادران فكـر مـيكننـد، براي فهم معناي جنگ در واقعيت، تا معناي آن در فضاي انتزاعـي مسـتعدترند. نـزد انديشـمند مادري يتي، جنگ واقع است كه بـا مـرگ همـراه اسـت و مهـمتـرين دسـتاورد عمـل مـادري و عزيزتر چي ين زهاي آدمي را، يعني زندگي بچههايي كه وقت زيادي براي مراقبت و آموزش آنها صرف شده، از او ميستاند. <ref>Robinson,Fiona(1997). Globalizing Care,Ethics, Feminist Theory,and International Relations, in:Alternatives:Global, Local, Political,Vol.22, No.1, published by: Sage Publications, Inc. p360. تانگ، رزمري؛ اخلاق فمنيسيت فمنيسم و دانش هـاي فمنيسـ يت ، ترجمـة عبـاس يزداني، قم : دفتر مطالعات زنان؛ 1382؛ ص 174.</ref> | ||
== نقد دیدگاههای == | == نقد دیدگاههای == | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۱۲ دی ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۰۵
سارا راديک[۱]
زندگینامه
آثار
دیدگاهها
رادیک، در كتاب خود با عنوان تفكر مادرانه[۲] به شكلي خاص تر بر يك بُعد مراقبت، يعني مادري [يا مراقبت مادرانه]، متمركز مي شود. او اعتقاد دارد كه اين بُعد منظر و بستري براي تفكر فمينيستي، علي الخصوص آن جا كه اين تفكر به عدم خشونت و برقراري صلح مربوط است، فراهم مي آورد. راديك با تأكيد بر اين كه انحاي تفكر از فعاليت هاي عملي مي بالند، مي گويد كه « تفكر مادرانه » از فعاليت مادري بر مي خيزد و مي بالد. به علاوه، به نظر مي رسد كه او با برخي فمينيست ها در اين قول همداستان است كه « موضع »[۳] معرفت شناسانه ي فمينيستيِ برتري وجود دارد. راديك مي گويد موضع، « بينشي مبتني بر مدخليت در باره ي جهان است كه در مقابل انحاي حاكم تفكر قرار مي گيرد و از آن ها برتر است. »[۴] او با مقايسه ي ماركسيسم و فمينيسم مي گويد: همان طور كه موضع پرولتاريايي بينشي برتر است كه تجربه و شرايط ظالمانه ي كار آن را پديد آورده است، موضع فمينيستي نيز بينشي برتر است كه شرايط سياسي و كار متمايز زنان آن را ايجاد كرده است...[۵] متفكرانِ موضع نگر حاضرند ... اعلام كنند كه ارزش هاي حاكم ويرانگر و انحراف آميزند و موضع فمينيستي نمودار نظم « واقعي » و، به طرزي شايسته، انسانيِ زندگي است. مي توان گفت كه نظريه پردازان موضع نگر، از جمله متفكراني كه به مادري نظر دارند، چشمشان به ديدار حقيقت باز شده است - و، به راستي، به نظر مي رسد كه بسياري از نظريه پردازان موضع نگر كه من كارِ نيروبخش آن ها را حياتي يافته ام دقيقاً همين را مي گويند. گرچه من خودم را در زمره ي نظريه پردازانِ موضع نگر جاي مي دهم، آن گام واپسيني را بر نمي دارم كه به نظر مي رسد برخي بر مي دارند به اين صورت كه مدعي مي شوند يك موضع واجد حقيقتي است كه تمام عيار و مطلق است. از حيث معرفت شناسانه من همچنان اعتقاد دارم كه جميع دلايل با محك اعمالي كه اين دلايل از آن ها سر بر مي آورند آزمون مي شوند؛ بر اين اساس، توجيهات در تعهداتي كه با آن ها آغاز مي شوند پايان مي پذيرند. با اين كه من فكر جهاني را در سر دارم كه با ارزش هاي كارِ مراقبت آميز سامان و سازمان يافته است، نمي توانم بنيادها، دليل يا خدايي را بشناسم كه بر قامت اين پنداشت جامه ي توجيه بپوشاند.[۶] به نظر مي رسد كه راديك در اين جا نه تنها قائل به اين است كه موضع معرفت شناسانه ي فمينيستي برتر از مواضع حاكم است، بلكه به اين نيز عقيده مند است كه اين موضع درست است، گو اين كه اين درستي احتمالاً مطلق نيست. رويكرد راديك متضمن تعريفي دوباره است. ما به طور معمول مادران را مؤنث مي دانيم و پدران را مذكر. اما راديك مادر را هر آن كسي مي داند كه كار مادري را بر عهده مي گيرد. بخش اعظم چنين كاري را هم مردان و هم زنان مي توانند انجام دهند، اما نه همه ي آن را. مردان نمي توانند باردار شوند، كودكي به دنيا آورند يا از پستان شير دهند (ص 48). بدين قرار اغلبِ مادران در واقع زن هستند. وانگهي، در حالي كه مادر بودن عهده دار شدنِ كاري است كه « نيازهاي فرزندان » آن را « رقم مي زند »، پدر بودن را اقتضائات فرهنگي - نياز به نان آور بودن و حافظ و حامي بودن - تعيّن مي بخشد. راديك مي گويد كه اقتدار پدران « از رهگذر مراقبت حاصل نمي شود و در واقع اقتدار مادرانه را كه از اين طريق به دست مي آيد متزلزل مي كند ».[۷] مردان مي توانند بدين قرار بر كار مادران فرزندانشان سيطره يابند و از آن بهره كشي كنند. گذر از اين جنسيتي كردنِ نقش ها - به طوري كه مردان و زنان بتوانند به يكسان مادري كنند و، بنابراين، (تقريباً ) به يكسان مادر به شمار آيند - يك هدف اصليِ آن اخلاقي است كه در تفكر مادرانه ريشه دارد. كارِ مادري، به زعم راديك، نمودار آرمان هاي عاري از خشونتِ چشم پوشي و كناره گيري ( از خشونت )، مقاومت، آشتي دادن و برقراري صلح است ( ص 176 ). چنين نيست كه همه ي مادران اين صفات را در خود جلوه گر سازند يا در همه حال چنين كنند، ولي در مادري كردن گرايشي به تلاش براي نزديك شدن به اين غايات، « پيكاري در راه عدم خشونت »،[۸] هست.
سارا رادیك به واسطه آگاهی از خطرهای تأیید بردگی یا تجلیل از زجر، نظریه «تفكر مادرانه» را مطرح میسازد و در مورد الحاق آن به حوزه روابط بینالمللی به بحث میپردازد. ویرجینیا هلد، اصول اخلاقی فمینیستی را مطرح میسازد كه در آن پیوندی كه مشخصه خانوادههای پساپدر سالارانه است، ممتاز شناخته میشود. تفكر مادرانه سارا رادیك، تجسم بخش آرمانهایی چون «عشق دلسوزانه» است (به تبعیت از سیمون ویل و آیریش ماردوچ) كه از نظر او در سه وظیفهای كه در مجموع مادری زن به عنوان یك عمل تعیین میكنند، آشكارند. این وظایف حفظ زندگی كودكان، بزرگ كردن آنها و مقبول ساختن آنها برای جامعهای است كه بزرگتر از خانواده اصلی آنهاست.[۹]
رادیک مدعي است كه جامعه بايد به فضيلتهايي كه به «عملِ مادرانـه» مـينامـد، ارج نهـد. همانند هر عمل انساني ي، عمل مادر شكلي از انديشيدن با غايات و منطق خـاص اسـت كـه بـا نگهداري فرزندان سازگار است. يو سه بعد براي عمل مـادري برمـيشـمرد.
1. «حفـظ زنـدگي كودك»: كودك بدون تغذيه و لوازم حيات زنده نميماند. مادران بـراي ايجـاد تعامـل خـوب بـا فرزندان، نيازمند پروراندن فضا يلي چون توان بررسي دقيق امـور، تواضـع و خـوشرو يـيانـد؛
2. «پرورش كودكان»: اين به معناي تحميل نسخة زندگي يا دهال مادر بر كودك نيست، بلكه بايـد به كودكش كمك كند تا به اين درك برسد تلاشش براي تبديلشـدن بـه انسـاني كامـل مهـم است؛
3. «آموزش»: مادران تلاش ميكننـد فرزندانشـان را شـهرونداني اجتمـاعي و قـانون منـد كنند. اما گاه مادران دلسوز انتظارات جامعه را نميپذيرند. شايد مـادري از مهيـاشـدن پسـرش براي مبارزه با عوامل غيرعادلانه امتناع كند. آن مـادران، از يـك سـو خـود را ميـان ارزشهـاي جامعة فردگرا و رقابتي و از سوي ديگر ميان اعتقاد دروني به اينكه ارزشهاي جامعه، معيـوب و ناقصاند، گرفتار مييابند. به اعتقاد راديك، مادرِ متعهد باي يد تصم م بگيـرد كـه آيـا ارزشهـاي اوست كه فعال تي هاي فرزندش را جهت ميدهد یا جامعهی بزرگتر . تا چه اندازه مهـم اسـت كـه فرزند او پايبند به هنجارهاي اجتماعي باشد يا آنها را نقادي كند؟ خواستة اصلي روديك نفوذ عمل بر مبناي فضيلت مادري در عرصة عمومي است. كساني كه مانند مـادران فكـر مـيكننـد، براي فهم معناي جنگ در واقعيت، تا معناي آن در فضاي انتزاعـي مسـتعدترند. نـزد انديشـمند مادري يتي، جنگ واقع است كه بـا مـرگ همـراه اسـت و مهـمتـرين دسـتاورد عمـل مـادري و عزيزتر چي ين زهاي آدمي را، يعني زندگي بچههايي كه وقت زيادي براي مراقبت و آموزش آنها صرف شده، از او ميستاند. [۱۰]
نقد دیدگاههای
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ Sara Ruddick.
- ↑ Maternal Thinking.
- ↑ standpoint.
- ↑ Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.
- ↑ Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.
- ↑ Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 134-135.
- ↑ Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 42.
- ↑ Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 57.
- ↑ ترجمه/ اخلاق فمینیستی/ نویسنده: کلود یا کارد/ مترجم: زهرا جلالی Feminist Ethics منبع: THE ENCYCLOPEDIA OF PHILOSOPHDIY SUPPLEMENT DONALDM. BORCHERT. EDITORIN CHIEF
- ↑ Robinson,Fiona(1997). Globalizing Care,Ethics, Feminist Theory,and International Relations, in:Alternatives:Global, Local, Political,Vol.22, No.1, published by: Sage Publications, Inc. p360. تانگ، رزمري؛ اخلاق فمنيسيت فمنيسم و دانش هـاي فمنيسـ يت ، ترجمـة عبـاس يزداني، قم : دفتر مطالعات زنان؛ 1382؛ ص 174.