Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
}}
}}
== زندگینامه ==
== زندگینامه ==
سارا راديک (سارا الیزابت لوپ) در 17 فوریه 1935 به دنیا آمد و در 20 مارس 2011 درگذشت.
سارا رادیك به واسطه آگاهی از خطرهای تأیید بردگی یا تجلیل از زجر، نظریه «تفكر مادرانه»  را مطرح می‏سازد و در مورد الحاق آن به حوزه روابط بین‏‌المللی به بحث می‏پردازد. ویرجینیا هلد، اصول اخلاقی فمینیستی  را مطرح می‏سازد كه در آن پیوندی كه مشخصه خانواده ‏های [[پساپدر سالارانه]] است، ممتاز شناخته می‏شود. تفكر مادرانه سارا رادیك، تجسم بخش آرمان هایی چون «عشق دلسوزانه» است (به تبعیت از [[سیمون ویل]] و [[آیریش ماردوچ]]) كه از نظر او در سه وظیفه‏ ای كه در مجموع مادری زن به عنوان یك عمل  تعیین می‏كنند، آشكارند. این وظایف حفظ زندگی كودكان، بزرگ كردن آنها و مقبول ساختن آنها برای جامعه‏ای است كه بزرگ‏تر از خانواده اصلی آنهاست.<ref>ترجمه/ اخلاق فمینیستی/ نویسنده: کلود یا کارد/ مترجم: زهرا جلالی Feminist  Ethics منبع: THE ENCYCLOPEDIA OF PHILOSOPHDIY SUPPLEMENT DONALDM. BORCHERT. EDITORIN CHIEF</ref>
== آثار==
== آثار==
== دیدگاه‌ها ==
== دیدگاه‌های رادیک ==
رادیک، در كتاب خود با عنوان تفكر مادرانه<ref>Maternal Thinking.</ref> به شكلي خاص تر بر يك بُعد مراقبت، يعني مادري [يا مراقبت مادرانه]، متمركز مي شود. او اعتقاد دارد كه اين بُعد منظر و بستري براي تفكر فمينيستي، علي الخصوص آن جا كه اين تفكر به عدم خشونت و برقراري صلح مربوط است، فراهم مي آورد. راديك با تأكيد بر اين كه انحاي تفكر از فعاليت هاي عملي مي بالند، مي گويد كه « تفكر مادرانه » از فعاليت مادري بر مي خيزد و مي بالد. به علاوه، به نظر مي رسد كه او با برخي فمينيست ها در اين قول همداستان است كه « موضع »<ref>standpoint.</ref> معرفت شناسانه ي فمينيستيِ برتري وجود دارد. راديك مي گويد موضع، « بينشي مبتني بر مدخليت در باره ي جهان است كه در مقابل انحاي حاكم تفكر قرار مي گيرد و از آن ها برتر است. »<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.</ref> او با مقايسه ي ماركسيسم و فمينيسم مي گويد:
رادیک، در كتاب خود با عنوان تفكر مادرانه<ref>Maternal Thinking.</ref> به شكلي خاص تر بر يك بُعد مراقبت، يعني مادري [يا مراقبت مادرانه]، متمركز مي شود. او اعتقاد دارد كه اين بُعد منظر و بستري براي تفكر فمينيستي، علي الخصوص آن جا كه اين تفكر به عدم خشونت و برقراري صلح مربوط است، فراهم مي آورد. راديك با تأكيد بر اين كه انحاي تفكر از فعاليت هاي عملي مي بالند، مي گويد كه « تفكر مادرانه » از فعاليت مادري بر مي خيزد و مي بالد. به علاوه، به نظر مي رسد كه او با برخي فمينيست ها در اين قول همداستان است كه « موضع »<ref>standpoint.</ref> معرفت شناسانه ي فمينيستيِ برتري وجود دارد. راديك مي گويد موضع، « بينشي مبتني بر مدخليت در باره ي جهان است كه در مقابل انحاي حاكم تفكر قرار مي گيرد و از آن ها برتر است. »<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.</ref> او با مقايسه ي ماركسيسم و فمينيسم مي گويد:
همان طور كه موضع پرولتاريايي بينشي برتر است كه تجربه و شرايط ظالمانه ي كار آن را پديد آورده است، موضع فمينيستي نيز بينشي برتر است كه شرايط سياسي و كار متمايز زنان آن را ايجاد كرده است...<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.</ref> متفكرانِ موضع نگر حاضرند ... اعلام كنند كه ارزش هاي حاكم ويرانگر و انحراف آميزند و موضع فمينيستي نمودار نظم « واقعي » و، به طرزي شايسته، انسانيِ زندگي است. مي توان گفت كه نظريه پردازان موضع نگر، از جمله متفكراني كه به مادري نظر دارند، چشمشان به ديدار حقيقت باز شده است - و، به راستي، به نظر مي رسد كه بسياري از نظريه پردازان موضع نگر كه من كارِ نيروبخش آن ها را حياتي يافته ام دقيقاً همين را مي گويند.
همان طور كه موضع پرولتاريايي بينشي برتر است كه تجربه و شرايط ظالمانه ي كار آن را پديد آورده است، موضع فمينيستي نيز بينشي برتر است كه شرايط سياسي و كار متمايز زنان آن را ايجاد كرده است...<ref>Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.</ref> متفكرانِ موضع نگر حاضرند ... اعلام كنند كه ارزش هاي حاكم ويرانگر و انحراف آميزند و موضع فمينيستي نمودار نظم « واقعي » و، به طرزي شايسته، انسانيِ زندگي است. مي توان گفت كه نظريه پردازان موضع نگر، از جمله متفكراني كه به مادري نظر دارند، چشمشان به ديدار حقيقت باز شده است - و، به راستي، به نظر مي رسد كه بسياري از نظريه پردازان موضع نگر كه من كارِ نيروبخش آن ها را حياتي يافته ام دقيقاً همين را مي گويند.
خط ۳۸: خط ۴۰:
   
   


رادیک مدعي است كه جامعه بايد به فضيلتهايي كه به «عملِ مادرانـه» مـينامـد، ارج نهـد. همانند هر عمل انساني اي، عمل مادر شكلي از انديشيدن با غايات و منطق خـاص اسـت كـه بـا نگهداري فرزندان سازگار است.


او سه بعد براي عمل مـادري برمـيشـمرد:


سارا رادیك به واسطه آگاهی از خطرهای تأیید بردگی یا تجلیل از زجر، نظریه «تفكر مادرانه»  را مطرح می‏سازد و در مورد الحاق آن به حوزه روابط بین‏المللی به بحث می‏پردازد. ویرجینیا هلد، اصول اخلاقی فمینیستی  را مطرح می‏سازد كه در آن پیوندی كه مشخصه خانواده‏های پساپدر سالارانه  است، ممتاز شناخته می‏شود. تفكر مادرانه سارا رادیك، تجسم بخش آرمانهایی چون «عشق دلسوزانه» است (به تبعیت از سیمون ویل و آیریش ماردوچ) كه از نظر او در سه وظیفه‏ای كه در مجموع مادری زن به عنوان یك عمل  تعیین می‏كنند، آشكارند. این وظایف حفظ زندگی كودكان، بزرگ كردن آنها و مقبول ساختن آنها برای جامعه‏ای است كه بزرگ‏تر از خانواده اصلی آنهاست.<ref>ترجمه/ اخلاق فمینیستی/ نویسنده: کلود یا کارد/ مترجم: زهرا جلالی Feminist  Ethics منبع: THE ENCYCLOPEDIA OF PHILOSOPHDIY SUPPLEMENT DONALDM. BORCHERT. EDITORIN CHIEF</ref>
1. «حفـظ زنـدگي كودك»: كودك بدون تغذيه و لوازم حيات زنده نميماند. مادران بـراي ايجـاد تعامـل خـوب بـا فرزندان، نيازمند پروراندن فضايلي چون توان بررسي دقيق امـور، تواضـع و خـوشرو يـيانـد؛


2. «پرورش كودكان»: اين به معناي تحميل نسخة زندگي مادر بر كودك نيست، بلكه بايـد به كودكش كمك كند تا به اين درك برسد تلاشش براي تبديلشـدن بـه انسـاني كامـل مهـم است؛


رادیک مدعي است كه جامعه بايد به فضيلتهايي كه به «عملِ مادرانـه» مـينامـد، ارج نهـد. همانند هر عمل انساني ي، عمل مادر شكلي از انديشيدن با غايات و منطق خـاص اسـت كـه بـا نگهداري فرزندان سازگار است. يو سه بعد براي عمل مـادري برمـيشـمرد.
3. «آموزش»: مادران تلاش ميكننـد فرزندانشـان را شـهرونداني اجتمـاعي و قـانون منـد كنند. اما گاه مادران دلسوز انتظارات جامعه را نميپذيرند. شايد مـادري از مهيـاشـدن پسـرش براي مبارزه با عوامل غيرعادلانه امتناع كند. آن مـادران، از يـك سـو خـود را ميـان ارزشهـاي جامعة فردگرا و رقابتي و از سوي ديگر ميان اعتقاد دروني به اينكه ارزشهاي جامعه، معيـوب و ناقصاند، گرفتار مييابند. به اعتقاد راديك، مادرِ متعهد باي يد تصم م بگيـرد كـه آيـا ارزشهـاي اوست كه فعال تي هاي فرزندش را جهت ميدهد یا جامعه‌ی بزرگتر . تا چه اندازه مهـم اسـت كـه فرزند او پايبند به هنجارهاي اجتماعي باشد يا آنها را نقادي كند؟ خواستة اصلي روديك نفوذ عمل بر مبناي فضيلت مادري در عرصة عمومي است. كساني كه مانند مـادران فكـر مـيكننـد، براي فهم معناي جنگ در واقعيت، تا معناي آن در فضاي انتزاعـي مسـتعدترند. نـزد انديشـمند مادري يتي، جنگ واقع است كه بـا مـرگ همـراه اسـت و مهـمتـرين دسـتاورد عمـل مـادري و عزيزترين چیزهاي آدمي را، يعني زندگي بچه هايي كه وقت زيادي براي مراقبت و آموزش آنها صرف شده، از او ميستاند. <ref>Robinson,Fiona(1997). Globalizing Care,Ethics, Feminist Theory,and  International Relations, in:Alternatives:Global, Local,  Political,Vol.22, No.1, published by: Sage Publications, Inc. p360. تانگ، رزمري؛ اخلاق فمنيسيت فمنيسم و دانش هـاي فمنيسـ يت ، ترجمـة عبـاس يزداني، قم : دفتر مطالعات زنان؛ 1382؛ ص 174.</ref>  
 
1. «حفـظ زنـدگي كودك»: كودك بدون تغذيه و لوازم حيات زنده نميماند. مادران بـراي ايجـاد تعامـل خـوب بـا فرزندان، نيازمند پروراندن فضا يلي چون توان بررسي دقيق امـور، تواضـع و خـوشرو يـيانـد؛
 
2. «پرورش كودكان»: اين به معناي تحميل نسخة زندگي يا دهال مادر بر كودك نيست، بلكه بايـد به كودكش كمك كند تا به اين درك برسد تلاشش براي تبديلشـدن بـه انسـاني كامـل مهـم است؛
 
3. «آموزش»: مادران تلاش ميكننـد فرزندانشـان را شـهرونداني اجتمـاعي و قـانون منـد كنند. اما گاه مادران دلسوز انتظارات جامعه را نميپذيرند. شايد مـادري از مهيـاشـدن پسـرش براي مبارزه با عوامل غيرعادلانه امتناع كند. آن مـادران، از يـك سـو خـود را ميـان ارزشهـاي جامعة فردگرا و رقابتي و از سوي ديگر ميان اعتقاد دروني به اينكه ارزشهاي جامعه، معيـوب و ناقصاند، گرفتار مييابند. به اعتقاد راديك، مادرِ متعهد باي يد تصم م بگيـرد كـه آيـا ارزشهـاي اوست كه فعال تي هاي فرزندش را جهت ميدهد یا جامعه‌ی بزرگتر . تا چه اندازه مهـم اسـت كـه فرزند او پايبند به هنجارهاي اجتماعي باشد يا آنها را نقادي كند؟ خواستة اصلي روديك نفوذ عمل بر مبناي فضيلت مادري در عرصة عمومي است. كساني كه مانند مـادران فكـر مـيكننـد، براي فهم معناي جنگ در واقعيت، تا معناي آن در فضاي انتزاعـي مسـتعدترند. نـزد انديشـمند مادري يتي، جنگ واقع است كه بـا مـرگ همـراه اسـت و مهـمتـرين دسـتاورد عمـل مـادري و عزيزتر چي ين زهاي آدمي را، يعني زندگي بچه هايي كه وقت زيادي براي مراقبت و آموزش آنها صرف شده، از او ميستاند. <ref>Robinson,Fiona(1997). Globalizing Care,Ethics, Feminist Theory,and  International Relations, in:Alternatives:Global, Local,  Political,Vol.22, No.1, published by: Sage Publications, Inc. p360. تانگ، رزمري؛ اخلاق فمنيسيت فمنيسم و دانش هـاي فمنيسـ يت ، ترجمـة عبـاس يزداني، قم : دفتر مطالعات زنان؛ 1382؛ ص 174.</ref>  


به تعبير سارا روديك، نقش بارز هاي مراقبتي زنـان را بايـد در اموري همچون محافظت و پرستاري از سـوي ايشـان و تـلاش بـراي ايجـاد و توسـعة صـلح در
پيامدها و عرصههاي بينالمللي مورد توجه قرار داد؛ اين ويژگيها بنياني بـراي اتخـاذ رهيـافتي غيرخشونت آميز در حلوفصل مسائل ارائه ميكند و ميتواند افزون بر سطوح شخصي و ملـي در قلمرو جهاني نيز الهامبخش باشد.<ref>] Friedman, Marilyn and Bolte, Angela (2007). Ethics and Feminism, in: The  Blackwell Guide to Feminist Philosophy, Edi. By Linda Martin Alcoff and  Eva Feder Kittay, Malden, Blackwell Publishing LTd. </ref> پس بـا چنـين اوصـافي، اخـلاق مراقبـت مـيتوانـد در قلمروي فراتر از عرصة خصوصي و حتي ملي كاربرد داشته باشد؛ هرچند مبناي مهم نگرشهاي مختلف فمنيستي آن است كه تفاوتي بين عرصة خصوصي و عمومي وجود ندارد و هر امر حتـي شخصي و خصوصي هم امري سياسي به شمار مي آيد.
== نقد دیدگاه‌های اخلاقی رادیک ==
== نقد دیدگاه‌های اخلاقی رادیک ==
رهيافت‌هاي مراقبت‌محـور فمنيسـتي، بـهرغـم ادعـاي بـيطرفـي در دعـاوي اخلاقـي و طـرح فضيلت‌هاي اخلاقي، به دليل حساسيت جنسي، رهیافت‌هايي زن‌مدارانه و يكجانبه نگرند، چـون اخلاق نميتواند از منظر خاص زنانه شروع شود و به منزلة اخلاق‌ها قلمـداد شـود. طبـق اخـلاق سنتي گرچه با توجه به خصوصيات هريك از مرد و زن، برخى فضايل براي مردان شايسته‌تـر و برخى برازندة زنان است، فضايل اصيل اخلاقي عام و مشتركاند. پس طبق اين منظـر، منصـفانه نیست بگويم در اخلاق سنتي فضايل و رذایل به دو دستة زنانه و مردانـه تقسیم مي‌شـوند يـا فضایل مردانه را برتر ميداند . چنانكه [[پيتر سينگر]] با آوردن سخنان زني در كتاب [[کارول گيليگان]]، كـه در آن صداي اخلاق جهاني شنيده ميشود، نتيجه ميگيرد زنان نيـز هماننـد مـردان بـه اصـول كلي اخلاقي گرايش دارند و اخـلاق جنسـيت‌مـدار نيسـت. <ref>اسلامي، سید حسن 1387؛ «جنسيت و اخلاق مراقبت»، فصـلنامـة مطالعـات راهبـردي زنان، س 11 ، 42؛ ص 32.</ref>
رهيافت‌هاي مراقبت‌محـور فمنيسـتي، بـهرغـم ادعـاي بـيطرفـي در دعـاوي اخلاقـي و طـرح فضيلت‌هاي اخلاقي، به دليل حساسيت جنسي، رهیافت‌هايي زن‌مدارانه و يكجانبه نگرند، چـون اخلاق نميتواند از منظر خاص زنانه شروع شود و به منزلة اخلاق‌ها قلمـداد شـود. طبـق اخـلاق سنتي گرچه با توجه به خصوصيات هريك از مرد و زن، برخى فضايل براي مردان شايسته‌تـر و برخى برازندة زنان است، فضايل اصيل اخلاقي عام و مشتركاند. پس طبق اين منظـر، منصـفانه نیست بگويم در اخلاق سنتي فضايل و رذایل به دو دستة زنانه و مردانـه تقسیم مي‌شـوند يـا فضایل مردانه را برتر ميداند . چنانكه [[پيتر سينگر]] با آوردن سخنان زني در كتاب [[کارول گيليگان]]، كـه در آن صداي اخلاق جهاني شنيده ميشود، نتيجه ميگيرد زنان نيـز هماننـد مـردان بـه اصـول كلي اخلاقي گرايش دارند و اخـلاق جنسـيت‌مـدار نيسـت. <ref>اسلامي، سید حسن 1387؛ «جنسيت و اخلاق مراقبت»، فصـلنامـة مطالعـات راهبـردي زنان، س 11 ، 42؛ ص 32.</ref>