بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
===نظريه تكاملي خانواده=== | ===نظريه تكاملي خانواده=== | ||
انگلس در 1878 نوشت كه ممكن نيست «خانواده مدرن بورژوايي بتواند به تمامي از پايه اقتصادي خود بگسلد، | انگلس در 1878 نوشت كه ممكن نيست «خانواده مدرن بورژوايي بتواند به تمامي از پايه اقتصادي خود بگسلد، بيآنكه شكل آن كاملاً دستخوش تغيير شود.» <ref>انگلس، آنتی دورینگ، ص438.</ref> اما قويترين بيان اين نظر در كتاب «منشأ خانواده، مالكيت خصوصي و دولت» وجود دارد. گرچه انگلس اين كتاب را يك سال پس از مرگ ماركس نوشت، اما اين كتاب نتيجه همكاري نزديك پيشين اين دو نفر بود. ماركس قصد داشت خودش اينكار را انجام دهد و ديدگاههاي مترقي اين كتاب بايد كار مشترك هردو آنها تلقي شود.<ref>انگلس، پیشگفتار کتاب منشا خانواده، ص170.</ref> | ||
===شكست زنان=== | ===شكست زنان=== | ||
انگلس در كتاب منشاء [[خانواده]] بر شواهدي از مرحله ابتدايي تسلط زنان در خانواده، با اتكا به شرايط زندگي آن زمان تاكيد ميكند. تقسيم كار بين دو جنس با دلايلي كاملا متفاوت با آنچه كه جايگاه زن در جامعه را تعيين ميكند، معين مي¬شود. افرادي كه زنانشان بايد بيش از آنچيزي كه معمول ميپنداريم، كار ميكنند، در مقايسه با اروپاييها احترام بيشتري براي زنان قائل هستند. جايگاه اجتماعي يك بانوي متمدن كه با احترامي دروغين احاطه شده و با هر نوع كار واقعي بيگانه است، از لحاظ اجتماعي بينهايت پايينتر از منزلت يك زن سختكوش دوران بربريت است. | انگلس در كتاب منشاء [[خانواده]] بر شواهدي از مرحله ابتدايي تسلط زنان در خانواده، با اتكا به شرايط زندگي آن زمان تاكيد ميكند. تقسيم كار بين دو جنس با دلايلي كاملا متفاوت با آنچه كه جايگاه زن در جامعه را تعيين ميكند، معين مي¬شود. افرادي كه زنانشان بايد بيش از آنچيزي كه معمول ميپنداريم، كار ميكنند، در مقايسه با اروپاييها احترام بيشتري براي زنان قائل هستند. جايگاه اجتماعي يك بانوي متمدن كه با احترامي دروغين احاطه شده و با هر نوع كار واقعي بيگانه است، از لحاظ اجتماعي بينهايت پايينتر از منزلت يك زن سختكوش دوران بربريت است. |